بازار بورس نشان داده است که تحلیلگرانی که اصول تکنیکال را مشخص و با سناریوهای منطقی بررسی کردهاند، بازدهی بهتری نسبت به سایرین داشتهاند و اگر معاملهگران از یک تحلیل تکنیکال استفاده کنند که پیش از این تست شده است، قطعا میتوانند بازدهی خوبی را داشته باشند
بهترین استراتژی معاملاتی برای معامله در بورس ایران چیست؟
متخصص بازار سرمایه معتقد است بازار در دوران مختلف نیاز به استراتژی های مختلف دارد.
بازار؛ گروه بورس: برای بهتر معامله کردن و برای گرفتن بهترین سود از بازار و فرار از زیان های بسیار نیاز به یک پلن معاملاتی یا استراتژی برای معامله هستیم، عده ای معتقدند بهترین استراتژی برای خرید سهم در بازار ایران توجه ویژه به عوامل بنیادی سهم و سرمایه گذاری در سهم هایی است که هنوز در بازار ناشناخته هستند و کسی به آنها توجه ویژه ای نمی کند؛ این نوع سهم ها را باید خرید و به آن نگاه بلند مدت داشت.
عده ای دیگر از فعالان بازار سرمایه معتقدند نگاه بلندمدت به بازار ایران شاید درست باشد اما زیان های زیادی هم دارد و آن جاماندن از روند رشدهای بی نظیر مانند سال های ۹۷ تا ۹۹ است. در مصاحبه با سیدهادی میرعلمی به بررسی گروه های بورسی بلندمدت و استراتژی معاملات پرداختیم.
*عده ای معتقدند بهترین سهم های بازار، سهم های فراکابی هستند و این نوع از سهام با نگاه بلندمدتی بسیار عالی هستند، نظر شما چیست؟
شرکتهای فراکابی مدت زیادی در اصلاح قرار داشتند و از زمانی که بازار تحرکی را داشت و ارزش معاملات آن بالا رفت، در همان روز این سهمها نیز جمعآوری شد، اما این سهمها، سهمهای خیلی بهتری در بلندمدت هستند به دلیل اینکه سالهای آینده اقبال به سمت بازارهای آزادی چون کالا، بورس و فرابورس بیشتر حرکت میکند و من فکر میکنم بورس کالا برای دولت آینده بیشتر مورد اقبال قرار میگیرد و صنایع جدیدی هم به آنها اضافه خواهند شد چون هم از لحاظ مقداری سودآوری دارند، میتوانند سود قابل توجهی داشته باشند.
میرعلمی: استراتژی مورد استفاده شخصی من استفاده از واچلیست است. این واچلیست شامل چند سهم است که به صورت چند ماهه نمودارها و گزارشهای آن بررسی میشود که این لیست از طریق تحلیلهای بنیادی تهیه شده است بنابراین، گام نخست تحلیل بنیادی است بنابراین، میتوان فهمید که روند سودآوری این شرکتها رو به رشد است و ما از این سهمها میتوانیم حدود ۵۰ تا ۷۰ سهم را در نظر بگیریم
این سهمها از سال ۸۵ که پذیرهنویسی شدند، سالانه به طور میانگین ۷۰ درصد رشد داشتند و به صورت مرکب در این ۱۵ سال بازدهی عجیبی داشتند که این بازدهیها میتوانند تکرارشونده باشند و اهمیت داشتن یک پلن معاملاتی هر چقدر اقبال مردم به بازار بورس بازگردد، میتواند از طریق کارمزدها سودآور باشند، اما نکته منفی که شامل حال این صنایع میشود، هزینههایی که است که شرکت بورس در گزارش سالانه خود داشت.
برخی از شرکتها به صورت خصوصی اداره میشوند و اعضای هیئت مدیره به دلیل هزینههای شخصی برای این شرکت دلسوزی دارند، اما برخی از شرکتها هم وجود دارند که دولتی هستند و اعضای هیئت مدیره آن از طریق دولت انتخاب میشوند که این مدیرعاملها از جنبه هزینه شرکتها را در مضیغه قرار میدهند، اما از لحاظ سودآوری در بلندمدت تأثیرگذار هستند چراکه ممکن است هنوز کفهای حمایتی خود را نساخته باشند.
*آقای میرعلمی بهترین استراتژی برای بازار بورس ایران چیست؟
استراتژی مورد استفاده شخصی من استفاده از واچلیست است. این واچلیست شامل چند سهم است که به صورت چند ماهه نمودارها و گزارشهای آن بررسی میشود که این لیست از طریق تحلیلهای بنیادی تهیه شده است بنابراین، گام نخست تحلیل بنیادی است بنابراین، میتوان فهمید که روند سودآوری این شرکتها رو به رشد است و ما از این سهمها میتوانیم حدود ۵۰ تا ۷۰ سهم را در نظر بگیریم.
میرعلمی با اشاره به اینکه بهتر است به سمت سهمهایی نرویم که توجیهی برای رشد آنها وجود ندارد، گفت: نمونه این مسئله را آبان و آذر سال گذشته مشاهده شد که برخی بدون در نظر گرفتن بنیاد سهمها، روی آنها پروژه انجام دادند و این سهمها را وارد حباب کردند و صفهای طولانی برای آنها به وجود آمد که باعث قفل شدن آنها شد و در نهایت با ۳۰ تا ۴۰ درصد منفی بازگشایی شدند.
بازار بورس نشان داده است که تحلیلگرانی که اصول تکنیکال را مشخص و با سناریوهای منطقی بررسی کردهاند، بازدهی بهتری نسبت به سایرین داشتهاند و اگر معاملهگران از یک تحلیل تکنیکال استفاده کنند که پیش از این تست شده است، قطعا میتوانند بازدهی خوبی را داشته باشند
در واچلیست تهیه شده برای سرمایهگذاری، باید به طور مداوم تحلیل تکنیکال چک شود چراکه گام اصلی سرمایهگذاری روی سهمها تحلیل تکنیکال است. ما با تحلیل بنیادی متوجه ارزش سهم میشویم، اما زمان سرمایهگذاری با تحلیل تکنیکال مشخص میشود.
باید سهمهای انتخاب شده را به طور خاص مورد توجه قرار داد، واچلیست تهیه شده تنها مرجعی است که باید به آن توجه داشت و نباید به دیگر سهمها توجهی کرد و چون این فرصت وجود ندارد که تمام بازار را مورد بررسی قرار داد، از بررسی سهمها میگذریم و اگر نمیتوانیم به طور مداوم این مسائل را بررسی کنیم، میتوانیم برنامه خود را به گونهای تنظیم کنیم که به محض رسیدن به سطوح خطر هشداری به ما داده شود.
سرمایهگذاران پس از تحلیلهایی که انجام دادند میتوانند ۴ تا ۷ سهم را برای پرتفوی خود انتخاب کنند و این سهمها میتوانند از لیدرهای بازار باشند. این لیدرها در دورههای قبل آلفای بالاتری دارند و آخرین سهمی هستند که در صف فروش میریزند. بنابراین، سهامداران باید از داشتن سهمهای زیاد خودداری کنند تا بتوانند روی سهمهای خریداری شده خود تمرکز کنند.
مرحله بعد از تحلیل سهم، تابلوی سهم حائز اهمیت است چراکه جابجایی پول بین حقیقی و حقوقی را نشان میدهد. در بسیاری از سهمها در ابتدای یک روند همیشه حقوقیها هستند که سیگنال را به سهامداران حقیقی میدهند و از فیلترنویسی میتوان تکسهمهایی را پیدا کرد که پول هوشمند وارد آن شده است.
*عده ای معتقدند به علت دستکاری های دولت و حقوقی ها بازار ایران به صورت تکنیکال تحلیل پذیر نیست، شما در یک کلام توضیح دهید آیا تحلیل تکنیکال در بازار ایران جواب میدهد یا خیر؟
قطعا تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه جوابگو است، اما نمیتوان دستکاری در بازار بورس را رد کرد. با انجام تحلیل تکنیکال با قطعیت نمیتوان صحبت کرد و این تحلیل تنها برای سناریوگذاری مناسب است، ولی نمیتوان این را قبول کرد که تحلیل تکنیکال به هیچ وجه در بورس ایران جواب نمیدهد.
ریزش مرداد ماه سال گذشته، واگراییهای بزرگی که در اندیکاتورها رخ داده بود در تحلیل تکنیکال مشخص بود و با بررسی تمام پارامترهای تکنیکال بورس مشخص بود که این اتفاقات در بازار سرمایه رخ میدهد و این تحلیلها از سال ۷۲ نشان میدهد که کفهای بازار بر اساس دوره ۲۳ فیبوناچی دوره رونق قبلی خودش شکل گرفته است بنابراین میتوان گفت که بازار ما نسبت به تحلیلهای تکنیکال واکنش نشان میدهد.
بازار ما حتی نشان داده است که تحلیلگرانی که اصول تکنیکال را مشخص و با سناریوهای منطقی بررسی کردهاند، بازدهی بهتری نسبت به سایرین داشتهاند و اگر معاملهگران از یک تحلیل تکنیکال استفاده کنند که پیش از این تست شده است، قطعا میتوانند بازدهی خوبی را داشته باشند.
شاخص کل از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا شاخص کل میتواند تأثیر زیادی روی سهمهای دیگر بازار داشته باشد و سهامداران باید قبل از اینکه تحلیل سهم انجام دهند، باید شاخص کل را بررسی کنند و باید گفت اگر در روند نزولی باشیم، میتوان از ابزار درآمد ثابت و در روندهای رنج میتوان از نوسانگیریهای چند هفتهای استفاده کرد، اما زمانی که بازار وارد یک روند صعودی پرقدرت شد، اینجا میتوان سهامداری کرد.
7 گام استراتژی معاملاتی
در بررسی اولین گام از 7 گام استراتژی معاملاتی ببینیم که چطور یک استراتژی تجاری ایجاد نماییم؟ در واقع استراتژی تجاری شامل یک برنامه بلند مدت می باشد که شما برای کسب و کار خود ایجاد میکنید تا به وضعیت مطلوب و همینطور آینده ای که برای خود و بیزینس خود متصور هستید دست یابید.
یک استراتژی موفق و ایمن ترین استراتژی باید شامل اهداف و همینطور مقاصد شرکت شما می باشد. انواع محصولات و خدماتی است که قصد دارید آن را بسازید و مشتریانی که می خواهید محصولات خود را به آنها بفروشید و همچنین بازارهایی که برای کسب سود در آنها فعالیت می کنید. اولین گام 7 گام استراتژی معاملاتی، انتخاب بازار مناسب شماست.
به بیانی اهمیت داشتن یک پلن معاملاتی ساده و قابل درک یک استراتژی موفق به مجموعه ای از قوانینی اطلاق می شود که از پیش تعریف شده اند و هدف از آنها تعیین زمان ، نقطه ورود و خروج به یک معامله برای یک معامله گر بازار مالی می باشد. در ادامه بیشتر از 7 گام استراتژی معاملاتی خواهیم گفت تا با هم به یک اجماع در خصوص ایمن ترین استراتژی دست یابیم.
موفق ترین استراتژی معاملاتی چیست؟
در بررسی 7 گام استراتژی معاملاتی به دومین گام می پردازیم. برای داشتن یک استراتژی موفق باید روش و شیوه تجاری خود را انتخاب نمایید که این امر تا حدود زیادی با تایم فریمی که شما قصد معامله در آن را دارید ارتباط دارد و تعیین می گردد. باید بدانید که چه نوع سبک معاملاتی برای شما خوب است و شما را خسته نمی کند.
آیا از اینکه تمام وقت در مقابل نرم افزار معاملاتی خود بنشینید و به دفعات به کار ترید مشغول باشید خوشحال هستید؟ اگر پاسخ شما به این سوال مثبت است پس شیوه اسکالپ مناسب شما می باشد.
شاید هم شما از آن دسته افرادی هستید که تمایل دارند به صورت پاره وقت معامله کنید، در این صورت شیوه معاملات نوسانی مناسب شما می باشد. نکته مهمی که جا دارد در اینجا به آن اشاره کنیم تایمی است که قصد دارید به معاملات خود اختصاص دهید.
مقدار زمانی که قصد دارید برای معاملات اختصاص دهید، عامل بسیار مهمی در ایجاد یک استراتژی معاملاتی است.
چند استراتژی اساسی معاملاتی چیست؟
در ادامه بررسی 7 گام استراتژی معاملاتی گام سوم و چهارم را با هم بررسی می نماییم. آیا تا به حال با خود اندیشیده اید که چرا برخی از شرکت ها موفق هستند و عملکرد بهتری نسبت به سایرین دارند؟ ویا چرا شکست دادن بعضی ها بسیار سخت است و برخی دیگر خیر؟ خوب، پاسخ این است که اگر یک شرکت می خواهد در صحنه رقابتی باقی بماند، باید دارای یک استراتژی موفق و جوابگو باشند.
راز موفقیت شرکت هایی مانند آمازون آنهم برای سالها این بوده که استراتژی آنها به چشم انداز آنها گره خورده!
استراتژی یک برنامه بلند مدت می باشد. یک استراتژی شامل اهداف و مقاصد شرکت شما، نوع محصولات و یا خدماتی است که قصد دارید آن را ارائه دهید.در این بخش ، سومین و چهارمین گام از 7 گام استراتژی معاملاتی را با هم بررسی می کنیم.
سومین گام از 7 گام استراتژی معاملاتی به نوع تحلیلی می پردازد که شما در استراتژی خود استفاده میکنید. تحلیل بنیادی بر اساس اخبار منتشر شده و یا تحلیل تکنیکال که بر مبنای چارت و نمودار انجام می شود.
موفق ترین استراتژی های معاملاتی معمولاً از ترکیبی از این دو استفاده می کنند.
چهارمین گام از 7 گام استراتژی معاملاتی این را می گوید که برای ورود به بازار باید برنامه ریزی نمایید. ورود به بازار در واقع قلب استراتژی معاملاتی می باشد. اینکه شما بدانید در کجا و چه زمانی وارد بازار شوید و اینکه چه زمانی از بازار خارج شوید پنجمین گام از 7 گام استراتژی معاملاتی را تشکیل می دهد و کمک زیادی به انجام یک ترید اهمیت داشتن یک پلن معاملاتی موفق می کند.
در ادامه باز هم در مورد 7 گام استراتژی معاملاتی بیشتر خواهیم گفت همراه ما باشید.
چگونه یک استراتژی معاملاتی روزانه ایجاد می کنید؟
با مقاله 7 گام استراتژی معاملاتی در خدمت شما عزیزان خواننده هستیم در زمان شروع معاملات روزانه نکات زیادی وجود دارد که باید از آنها با اطلاع شویم. نکاتی که به شما کمک می کند مطمئن شوید که ایمن ترین استراتژی را در پیش گرفته اید اینکه یک پلان معاملاتی برای خود داشته باشید که قابل اجرا کردن باشد و بدانید که چگونه ریسک خود را مدیریت کنید و قبل از آنکه به گونه ای واقعی معامله کنید بارها و بارها متدهای خود را تست کنید. در پایان هر ماه برنامه خود را مرور کنید و ببینید که چقدر پیشرفت داشته اید. و نکه مهم دیگر آنکه به خود و راهی که در آن هستید ایمان و باور داشته باشید.
اما ببینیم که ششمین گام از 7 گام استراتژی معاملاتی به چه اشاره دارد؟ بک تست: زمانی که ساخت یک استراتژی معاملاتی به اتمام رسید بسیار مهم است که آن را بک تست نمایید. اما یک تست چیست؟ بک تست روشی موثر جهت دریافت ایده ای می باشد که استراتژی معاملاتی شما تا چه حد در بازارهای زنده موثر و نتیجه بخش خواهد بود.
یک معامله گر باید چند استراتژی داشته باشد؟
داشتن یک استراتژی معاملاتی برای هر معامله گر، چه حرفه ای و چه تازه کار ضرورت دارد . معامله گرانی که به خواست و میل خود و هرگونه که بخواهند وارد بازارهای مالی می شوند و هر زمان که بخواهند از آن خارج میشوند، بدون اینکه فهرست و لیستی از شرایط و قوانین برای انجام این کار داشته باشند، بسیار دور از ذهن می باشد که هرگز بتوانند موفق شوند.
می توان اینطور گفت که استراتژی های معاملاتی تا حدود زیادی به فاکتورهایی چون معامله گر فردی، ویژگیهای معاملاتی، سبک و شیوه، متمایل بودن به ریسک و همچنین سرمایه موجود بستگی دارد. هیچگونه استراتژی تجاری آن هم از نوع ” جام مقدس” وجود خارجی ندارد که برای هر تریدری جوابگو باشد.
آخرین وهفتمین گام از 7 گام استراتژی معاملاتی نیز از ادامه ارتقا استراتژی می گوید. بعد از استفاده از یک استراتژی قطعا موارد زیادی را خواهید یافت که بخواهید به آن کم یا زیاد کنید تا نتایج بهتری را در آینده کسب کنید.
سخن پایانی
7 گام استراتژی معاملاتی را با هم مورد بررسی قرار دادیم. آنچه که قابل ذکر است این نکته می باشد که چشم انداز ایجاد یک استراتژی شاید به نظر دلهره آور آید اما خبر خوبی که وجود دارد این است که خلق یک استراتژی معاملاتی به راستی سخت نیست اما خبر بدی اهمیت داشتن یک پلن معاملاتی هم وجود دارد که ایجاد یک استراتژی سودده می تواند بسیار دشوار نیز باشد. برای سهولت درک این مطلب لیستی از 7 گام استراتژی معاملاتی را برایتان جمع آوری و تقدیم حضورتان کردیم با این امید که 7 گام استراتژی معاملاتی به شما در مسیر ساخت یک استراتژی موفق و سودآور کمک نماید.
از شما عزیزان همراه که تا پایان این مبحث همراه ما بوده اید سپاسگزاریم. چنانچه در زمینه بازار مالی فارکس ویا ارزهای دیجیتال نیاز به مشاوره و راهنمایی دارید از طریق چت آنلاین با بروکر نیکس تماس بگیرید مشاورین ما در اسرع وقت پاسخگوی شما عزیزان خواهند بود.
چرا به طرح کسب و کار یا بیزینس پلن نیاز داریم؟افزودن دیدگاه
وجود يك طرح كسب و كار رسمي ، صرفنظر از اندازه كسب و كار آن ، به همان اندازه كه براي راه اندازي مهم است براي يك كسب و كار برقرار (محرز) نيز مهم است.
هر کارآفريني كه به کسب و کاری اشتغال دارد و يا قصد راهاندازی کسب و کاری را دارد، برای موفقيت، احتياج به يك طرح كسب و كار[1] (BP) واقعي و تحققپذير دارد. چندين دهه است كه محققان ثابت كردهاند عملکرد شركتهايي كه به داشتن طرح كسب و كار اهميت ميدهند، بهتر از شركتهايي است که اين كار را انجام نميدهند. متأسفانه مطالعات نشان ميدهد كه اغلب کسب و کارهای كوچك، براي نوشتن طرح كسب و كار جهت راهاندازي يا توسعه كسب وكار بياشتياق هستند. مطالعهاي توسط شركت ويلارد وشالمن نشان داد، فقط 14 درصد از شركتهاي كوچك، يك طرح كسب و كار مكتوب ساليانه دارند. همچنين اين مطالعه گزارش داد كه 60 درصد از اين شركتها، هيچگونه طرح مكتوبي ندارند.
چرا به تدوین طرح كسب و کار نیاز داریم؟
طرح كسب و كار يك خلاصه مكتوب از فعاليتهای اقتصادی كارآفرين ميباشد كه داراي اهمیت داشتن یک پلن معاملاتی جزئيات مالي و عملیاتی، استراتژي، موقعيتهاي بازاريابي، تواناييها و مهارتهاي وی ميباشد. هيچ جايگزيني براي يك طرح كسب و كار سازماندهيشده وجود نداشته و هيچ راه ميانبري براي تدوین آن وجود ندارد. اين طرح همانند يك نقشه راه، به كارآفرين در راهاندازی و اداره يك کسب و کار موفق كمك ميكند. اين طرح، مسيري را كه کسب و کار در پيش دارد، اهداف و موقعيت آن و چگونگي رسيدن به آن اهداف و موقعیتها را تشریح میکند. به عبارت دیگر، يك سند مكتوب است كه كارآفرين، تحقيقات لازم را در مورد آن انجام داده و موقعيتهاي مختلف را به طور مناسب بررسي كرده است. در واقع، طرح كسب و كار، مسیر پیش روی کارآفرین را روشن میکند و از گمراهي و انحراف آن جلوگيري ميكند.
يك طرح كسب و كار سه نقش اساسي ایفا میکند:
اولين و مهمترين نقش، هدايت عمليات کسبوکار از طریق ترسيم مسيرهاي آينده و برنامهريزي استراتژيك است. اين طرح، مأموريت، اهداف، مقاصد، تحلیل بازار، بودجه و پيشبينيهاي مالي، بازارهاي هدف و استراتژيها را مشخص ميكند و به ما كمك ميكند كه کسب و کار را به خوبی هدايت كنیم.
دومين نقش يك طرح كسب و كار، توانایی جذب سرمایه از وامدهندگان و سرمايهگذاران است. یک طرح کسب و کار مطلوب، به وامدهندگان و سرمایهگذاران ثابت میکند که کسب و کار ما قادر است وامها را پرداخت کند و نرخ مناسبی از سود تولید کند.
نقش سوم طرح كسب و كار این است که ما را وادار میکند تا نگاه واقعبینانهای به ایدههای خود داشته باشیم. همچنین ما را ملزم میکند تا شانس موفقیت معاملات اقتصادی خود را به صورت عینیتری مورد ارزیابی قرار دهیم.
آزمودن كسب و كار
برای جذب سرمایه گذاری، یک طرح کسب و کار باید سه آزمون را توسط وامدهندگان و سرمایه اهمیت داشتن یک پلن معاملاتی گذاران بگذراند:
الف- آزمون عملی بودن
دو آزمون اول دارای دو بخش داخلی و خارجی میباشند.
آزمون عملی بودن: بخش خارجی آزمون عملی بودن، شامل اثبات این مسئله است که آیا واقعا بازار برای محصول یا خدمت ما وجود دارد یا خیر. این بخش بر روی جذابیت صنعت، رشد و یا افت بازار، مشتریان بالقوه، اندازه بازار و میزان رقابت تمرکز دارد. کارآفرینانی که این بخش از آزمون عملی بودن را بگذرانند، ثابت میکنند که در بخش بازاریابی طرح کسب و کار خود، تقاضای بسیار زیادی نسبت به ایدهی آنها وجود دارد.
بخش داخلي آزمون عملی بودن بر روي خود محصول يا خدمت تاكيد دارد. آيا کسب و کار واقعا ميتواند به منظور بازگشت هزينهها، در طرح كسب و كار خود، اين محصول را تولید کند؟ آیا اين از آنچه هم اكنون رقبا ارائه میکنند و میفروشند، متمايز است؟ آيا براي مشتريان داراي ارزشی مطلوب خواهد بود؟
آزمون رقابتی: بخش خارجي آزمون رقابتی، موقعيت نسبي کسب و کار را نسبت به رقبای اصلي مورد ارزيابي قرار ميدهد. چگونه نقاط ضعف و قوت ما با نقاط ضعف و قدرت رقبا، هماهنگ ميشود؟ آيا اين تفاوتها، حيات و موفقيت ما را تهديد ميكند؟
آزمون رقابتی داخلي بر روي توانايي مديريت براي ايجاد يك کسب و کار تمركز ميكند كه بتواند در كنار رقبای موجود، به بقاي خود ادامه دهد. براي عبور از اين آزمون، يك طرح بايد كيفيت، مهارت و تجربه تيم مديريت را در فعاليت اقتصادي اثبات كند و این که شركت چه منابع ديگري دارد كه ميتواند به حيات رقابتي خود در بازار ادامه دهد؟
آزمون ارزش: براي اين كه وامدهندگان و سرمايهگذاران را متقاعد سازيم تا پولشان را وارد معاملات اقتصادي كنند، يك طرح كسب و كار بايد به آنها اثبات كند كه احتمال بازپرداخت يا نرخ سود، بسيار بالاست. يك طرح بايد وامدهندگان و سرمايهگذاران را متقاعد كند كه سود قابل توجهي به دست میآورند. اصول تجاري كه سرمايهگذاران طي چندين دهه براي ارزيابي ماهيت مالي يك فعالیت اقتصادي به كار بردهاند، اکنون نیز معتبر ميباشد. ارزيابيها بر اساس فرضيات بازار انجام ميشود.
امروزه تهیه طرحهايي بر اساس ارقام واقعي، بسيار مهم است. مدل كسب وكار بايد با عقل و استدلال، همخوانی داشته باشد. فعاليتهاي اقتصادي بايد يك ديدگاه استراتژيك و طولاني مدت داشته باشند و بر روي عمليات اقتصادي، تمركز عملي وكاربردي داشته باشند. كارآفرينان بايد بتوانند به وضوح، آگاهی خودشان را در مورد موارد زير نشان دهند:
الف) هزینه مواد اولیه و كل هزينههاي مربوط به تولید كالا یا خدمت
ب) هزينه تولید هر واحد محصول
ج) قيمت فروش تعیین شده بر مبنای بازار و حاشیه سود ناخالص
د) نقطه سر به سر
شاید بزرگترين خدمتي كه يك طرح كسب و كار به كارآفرين ارائه اهمیت داشتن یک پلن معاملاتی ميكند، تفهيم اين مسئله است كه راهاندازی یک کسب و کار، کار آسانی نیست. گاهي در زمان تدوین طرح و قبل از اجرا، كارآفرين با اين واقعيت رو به رو میشود كه انجام این فعالیت، غيرممكن است.
هنگام آمادهسازي يك طرح كسب وكار، ارزش واقعي طرح، تنها به خود طرح بستگي ندارد، بلكه به فرآيندي بستگی دارد كه يك كارآفرين براي خلق يك طرح كسب و كار، از آن عبور ميكند. آنچه كارآفرين در مورد کسب و کار خود ميداند، همچون بازار هدف، احتياجات مالي و ساير عوامل، ميتوانند در موفقيت آميز بودن يك فعاليت اقتصادي مؤثر باشند. اين فرآيند به كارآفرين کمک میکند تا به جاي «فكر ميكنم» بگويد «من ميدانم.» وی اشتباهات خود را روي كاغذ مرتکب میشود که اين كار، عوارض بسیار کمتری نسبت به اشتباه در دنياي واقعي دارد.
تدوین يك طرح كسب و كار باعث كاهش خطر و ابهام در فعاليت يك کسب و کار ميشود. يك طرح كسب و كار انعكاسي از سازنده آن است و بنابراين بايد نشان دهد كه كارآفرين به طور جدي در مورد فعاليت اقتصادي و نحوه رسيدن به موفقيت، فكر كرده است. يك طرح كسب و كار دقيق و خردمندانه، اولين تأثير مثبت خود را روي افرادي كه آن را ميخوانند، ميگذارد. در اغلب موارد، وامدهندگان و سرمايهگذاران قبل از آن كه حتي با كارآفرين ملاقات كنند، طرح كسب و كار وی را مطالعه ميكنند. سرمايه گذاران باتجربه وقت خود را براي ملاقات با فردی كه طرح كسب وكارش بسیار ضعیف است، صرف نميكنند.
يك كارآفرين نباید تدوین طرح کسب و کار خود را به دیگران محول کند. كارآفرين، يك نيروي هدايتكننده ايده کسب و کار است و فردي است كه به بهترين شكل، ميتواند ديدگاه و احساسات خود را براي تبديل ايده به يك کسب و کار موفق، بیان كند. از سویی دیگر، به دليل آنكه كارآفرين، طرح را به وامدهندگان و سرمايهگذاران ارائه ميکند، بايد هر جزء از طرح كسب و كار را درک کرده باشد. در غير اين صورت، نميتواند به نحو متقاعد كننده اي از آن دفاع کند و سرمايه گذاران آن را رد خواهند كرد.
كارآفرين بايد در طرح کسب و کار، به طور واقعبينانه ريسكهاي کسب و کار را ارزيابي كند و براي مواجهه با آنها، استراتژي داشته باشد تا سرمايهگذاران بتوانند به طرح اعتماد كنند. آنها ميخواهند دلایل محکم و متقنی را در طرح ملاحظه کنند كه سودآور بودن کسب و کار را ثابت می کند.
شايد بهترين راه براي درك نياز به يك طرح كسب وكار، شناخت قانون «دو سوم» باشد كه ميگويد: دو سوم كارآفريناني كه فعاليت اقتصادی دقيق و پايداري انجام ميدهند، حمايت مالي جذب خواهند كرد و افرادي كه حمايت مالي جذب ميكنند، فقط دو سوم از آنچه را كه ابتدا درخواست كردهاند، بدست ميآورند و به ميزان دو سوم، ديرتر از زمان پيش بيني شده، آنها به سرمايه دسترسی پیدا خواهند کرد. مؤثرترين استراتژي براي جلوگيري از قانون دو سوم، ارائه يك طرح كسب و كار است.
از ایده تا محصول
یک ایده یا فرصت در مسیر خود برای تبدیل به محصول/خدمت نهایی باید گامهایی را طی کند تا توجیهپذیری و عملیاتی بودن آن اثبات شود. هر چند بسته به ایده و نوع کسب و کاری که میخواهیم راهاندازی کنیم، ممکن است گامهایی به این فرآیند اضافه و یا از آن کم شود، اما به طور کلی، یک ایده/فرصت مراحل زیر را میپیماید:
شایان ذکر است که فرآیند تبدیل ایده به محصول/خدمت نهایی، یک فرآیند خطی نیست، بلکه برگشت پذیر بوده و در مراحل مختلف آن، امکان بازگشت به گامهای قبلی و اعمال تغییرات اهمیت داشتن یک پلن معاملاتی جدید وجود دارد.
پیچیدگی های معامله ، سخت تر از آنچه که فکرش را میکنید
شاید در نگاه اول برای هر شخصی، معامله گری یک امر ساده به نظر برسد. عملیات خریدن و فروختن و رسیدن به سود های فراوان را هر کسی میتواند انجام دهد. به خصوص اگر فاکتوری به نام سرمایه در اختیار شما باشد. در واقع ترکیب دو عامل خرید و فروش به همراه سرمایه اولیه، یک بازار دروغین برای افرادی که به تبلیغات ترید مشغول هستند، ایجاد کرده است. موسسات و بنگاههای ارائه دهنده خدمات تریدی، افراد را به یک معامله شسته و رفته و بدون هیچ مشقتی دعوت میکنند و سعی میکنند به شما جنبههایی از سادگی معامله گری را نمایش دهند تا مجذوب بازار شوید. اما هیچگاه نباید پیچیدگی های معامله را فراموش کنید.
سختی های ترید کردن
کافی است تا شروع به معامله کنید و با سوالات و چالشهای فراوانی که با ذهن شما بازی خواهند کرد مواجه شوید و درک کنید که یک معامله گر چه سختی هایی را متحمل میشود. در ادامه با بخشی از پیچیدگی های معامله آشنا خواهیم شد.
پیچیدگی های معامله پیش از شروع
قبل از اقدام به اولین معامله، سوالات زیادی شما را محاصره خواهند کرد. یافتن پاسخ به این سوالات آنقدر سخت است که ممکن است باعث خستگی افراد تازه کار در بازار های مالی شود. یک خبر بد برای مبتدی ها این است که تمام جنبههای بازار های مالی با هم ارتباط دارند و در صورت پاسخ ندادن به یکی از پرسش ها استراتژی شما کاملا ناقص و زیان بار خواهد بود.
بازارهای مالی تفاوت های چشمگیری با هم دارند و هرکدام از این بازار ها نیازمند رعایت اصول خاص خود هستند. به عنوان یک مثال ساده، بازارهای سهام با لوریچ (اهرم) پایین که نیاز به اهمیت داشتن یک پلن معاملاتی موجودی حساب بالاتری دارند و بازار های بیست و چهار ساعته و پنج روز در هفته فارکس که در آن برخورداری از اهرم بالا، تریدر را قادر میسازد که تنها با سرمایه گذاری 200 دلار سود کلانی را به دست آورد، تفاوتهای عمدهای دارند. بنابراین ابتدا باید تشخیص دهید کدام بازار را میپسندید و استراتژی خود را مطابق آن بچینید.
بعد از این که بازار مورد علاقه خود را شناسایی کردید، نوبت به انتخاب ابزار های مناسب، جهت بررسی و تحلیل آن میرسد. همچنین فراموش نکنید که برای یک ترید مناسب باید از دو فاکتور زمان و افق زمانی به بهترین نحو ممکن استفاده کنید.در ادامه پیچیدگی های معامله ،به تبع موضوع زمان باید به سوالاتی پیرامون استراتژی معامله خود پاسخ دهید.
- آیا باید یک تریدر روزانه باشم یا روی سویینگهای بلند مدت ترید انجام دهم؟
برای اینکه تایم فریمی که میخواهید در آن ترید کنید و یا مدت زمانی که یک ترید را باز نگه دارید را مشخص کنید، باید ابتدا جواب این سوال را پیدا کنید. پیشنهاد میکنیم اگر قصد انجام ترید به صورت تمام وقت را ندارید به فکر پیدا کردن یک راه برای ادغام معامله در برنامه روزانه خود باشید.
در ادامه سختی های معامله گری، باید ابزار های معاملاتی مناسبی را انتخاب کنید. به همین جهت باید تعیین کنید از چه اندیکاتور ها و الگوهای پرایس اکشنی برای روش خود استفاده خواهید کرد. فراموش نکنید انتخاب اندیکاتور برای ورود به بازار های مالی یک امر شخصی است. بنابراین به تبلیغات و هیاهوی انجمن ها برای فروش بهترین روش خود توجه نکنید و مطابق شرایط و تحلیل خود روشی مناسب به سمت معامله گری پیدا کنید.
پیچیدگی های معامله پیش از شروع
پیچیدگی های معامله قبل از اقدام به انجام
اگر جواب سوالات بخش اول که مربوط به استراتژی بود را پیدا کردید، میتوانید به مرحلهی بعد قدم بگذارید. پس از تعیین استراتژی، باید معیارهای ورود به بازار را به صورت آشکار مشخص کنید. تک تک معیار هایتان باید بررسی شوند و مشخص شوند که چه تاثیری بر نرخ برد شما خواهند داشت.
سپس از خودتان سوال کنید که:
- آیا واقعا edge داشتهاید؟ (داشتن edge به معنی گرم کردن خود به اندازه کافی برای ورود به بازار است.)
- آیا استراتژی خود را بر اساس واقعیت انتخاب کردهاید و آن را تست نمودهاید؟
- آیا معاملهی شما در حساب دمو به مانند کار با پول واقعی است؟
- برای سازگاری با بازارهایی که مدام در حال تغییر هستند، آمادگی دارید؟
- اصلا توانایی پیشبینی تغییر در بازار را کسب کردهاید؟
شما باید با یک معامله ریسک دار اما فکر شده کنار بیایید. در این بین اندازهی حساب شما تاثیر بسزایی در عملکرد شما در بازار خواهد داشت. هر چه اندازه حساب شما کوچکتر باشد، معاملهی بی نظم و آشفته تری خواهید داشت و هرچه این مقدار به اعداد بالاتری برسد، تصمیمات شما تحت تاثیر ترس و استرس قرار خواهند گرفت.
بنابراین در ادامه حل پیچیدگی های معامله از خود به ترتیب زیر سوال کنید:
- اندازه حساب من برای شروع چقدر باشد؟
- استراتژی من برای تعیین سایز ورود چیست؟
- آیا درصدی از یک حساب را برای هر معادله در نظر بگیرم یا اینکه اینکه تعیین سایز پوزیشن را بسته به کیفیت ستاپ ها تعیین کنم؟
- حداکثر مقدار مواجهه با ریسک در معاملات باز من چقدر باشد؟
- آیا فاکتور های ورود به پوزیشن را در سازگاری با سایر پوزیشن های باز در نظر بگیرم؟( یعنی اگر پوزیشن هایی دارید که باز بوده و با توجه به سایز، حداکثر ریسک قابل پذیرش شما را پوشش دهند، پوزیشن جدیدی باز میکنید یا نه؟)
پیچیدگی های معامله پیش از انجام
پیچیدگی های معامله در حین انجام
اگر جواب سوالات قبلی را یافتید، به شما تبریک میگویم. شما برای ترید آماده هستید. اما پیچیدگی های معامله فقط به قبل از شروع ترید ختم نمیشود. بلکه به محض ورود به بازار و شروع معامله گری با مشکلات فراوانی مواجه خواهید شد. اما اگر به درستی سوالات پیش از شروع معامله را داده باشید، نباید نگران باشید. چرا که در این صورت شما آمادگی لازم برای اجرای پلنهای مختلف در حین وقوع مشکل خواهید داشت.
در این قسمت برای حل پیچیدگی های معامله باید به موضوعات زیر نیز فکر کنید:
- پولی که وارد ریسک میکنید.
- مفاهیم مدیریت ریسک که شامل مقیاس ریسک در جز معاملات و در همهی سرمایه است.
- ریسک گسترش یافته بخاطر معامله گری در صورت داشتن پوزیشن های مالی باز در ابزار های مالی دارای همبستگی
- علاوه بر موارد ذکر شده، آیا تا به حال به فکر توسعه نسبت ریسک به ریواردتان در حین معاملات بودهاید؟
همچنین بهتر است بدانید روشی که برای مواجهه با موانع مختلف از جمله رویدادهای خبری، اتفاقات سیاسی و یا سر رسیدن تعطیلات بازار به کار میبرید، به مدیریت ریسک شما وابسته خواهد بود. این نکته را نیز فراموش نکنید که مفاهیم ریسک ارتباط تنگاتنگی با سوالات مدیریت معامله گری دارند. مهمترین سوال در حیطهی مدیریت معامله گری مربوط به مدیریت حد ضرر و کسب سود است.
- آیا دستور استاپ لاس خود را زمانی که معامله به جهت شما حرکت کند، جابجا میکنید؟
- اگر جواب بله است آیا از یک استراتژی از پیش تعیین شده استفاده میکنید، یا اینکه به طور اتفاقی روشی برمیگزینید؟
این موضوع پیرامون نقطه کسب سود نیز صادق است. بسیاری از تریدر ها سود ناقصی را از بازار دریافت میکنند، فقط به این دلیل که برگشت پول جزیی را با تغییر روند اشتباه میگیرند و معامله با سود جزیی را رها میکنند.
بنابراین با حوصله و تمرکز بالا استراتژی خود را تعیین کرده و قوانین خود را برای مدیریت حد ضرر و کسب سود یادداشت کنید. پس از تست همهی آن ها ، مشخص کنید که:
- آیا میتوان از این بهتر بود؟
و در آخر فراموش نکنید برای حل پیچیدگی های معامله مسائلی که بیرون از نمودار روی میدهد نیز همانند تصمیمات معامله گری شما، روی چارت قیمت تاثیرگذار خواهد بود.
تفاوت معامله گرهای حرفهای و آماتور
حال که با سختی های دنیای معامله گری آشنا شدید، بهتر است تا تفاوت عمدهی یک تریدر حرفهای و آماتور را بدانید. از آنجایی که ترید کردن یک فعالیت پیچیده و نیازمند نظم و دقت بالایی است، بنابراین کسانی در این صنعت موفق میشوند که از دو ابزار زیر استفاده نمایند:
یک معامله گر حرفهای با داشتن یک پلن، تمام سناریو های معاملهی خود را با جزئیات کامل طرح ریزی میکند و معاملههای خود را پیش از شروع برنامه ریزی میکند.
ژورنال محلی است که یک معامله گر حرفهای همهی تجربیات حاصل از تریدهای گذشته خود را با اهداف توسعهی مهارت و همچنین شناسایی نقاط ضعف، در آن ثبت میکند.
پیچیدگی های معامله در حین آن
معامله گر بودن یعنی تصمیم گرفتن
همانطور که ابتدا اشاره کردیم، برخلاف اینکه تبدیل شدن به یک معامله گر بسیار ساده به نظر میرسد، اما برای یک ترید موفقیت آمیز، به یک نگرش قوی و ذهنیت باز و حرفهای نیاز دارید تا در مواقع مهم تصمیمات درستی اخذ کنید.
یک معامله گر هر روز با پیچیدگی های معامله و موضوعات مختلفی درگیر میشود. لذا مجبور به تلاش سخت و استفاده از روش های تست شده برای مدیریت و کنترل معادلات خود میباشد. فراموش نکنید هدف ما از این مقاله ترساندن شما نبوده و فقط قصد داشتیم آگاهی مناسبی نسبت به پیچیدگی های یک ترید بدست بیاورید. امیدواریم این مطالب مورد توجه شما قرار گرفته باشد.
- اشتراک در توییتر
- اشتراک در فیسبوک
- اشتراک در تلگرام
- اشتراک در پینترست
مطالب زیر را حتما بخوانید:
زنجیره ضرر چیست؟
زمانی که این عنوان را میبینید ممکن است ندانید چرا آن را برگزیده ایم. حتی بسیاری از افرادی که تازه در بازار بورس و فرابورس فعالیت میکنند ممکن است تا.
پرسش و پاسخ با باب پریچتر درباره امواج الیوت
آنچه در ادامه میخوانید، خلاصهای از مصاحبههای رسانهای باب پریچتر است. در پرسش و پاسخ با باب پریچتر پیرامون مسائل گوناگونی از جمله کاربردها و اعتبار اصل امواج، پیشگویی و.
همه چیز از توصیه های حرفه ای های بازار به مبتدیان
همه چیز از توصیههای حرفه ایهای بازار به مبتدیان آیا میدانید که امروزه عده بسیاری از افراد از طریق بورس و سهام توانسته اند به ثروت های کلان دست پیدا.
معجزه اثر مرکب در بورس
اثر مرکب در بورس برای اینکه بدون هیچ گونه زحمتی در درازمدت انقلاب عظیمی در زندگی خویش به وجود آورید، حتما مفهوم اثر مرکب در بورس را در این برگ.
بیزاری از باخت؛ کلید ضرر در بورس
بیشک هیچکدام از ما به دنبال ضرر در بورس نیستیم. هیچ انسان عاقلی تا زمانی که میتواند سود به دست آورد؛ به دنبال ضرر کردن نیست. مطمئنم عنوان این مقاله.
کد بورسی؛ سوالات و هرچه که باید بیشتر بدانید!
کد بورسی همانطور که در مقالات گذشته درباره آن گفتیم از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. در این مقاله سعی کردیم به مهمترین سؤالات شما در این زمینه پاسخ بدهیم. درصورتیکه.
داستان استاد کارینا و پسرک واکسی – سرگذشت سقوط وال استریت
داستان استاد کارینا و پسرک واکسی - سرگذشت سقوط وال استریت در این مقاله به یکی از داستان های مربوط به ریزش ارزش سهام خواهیم پرداخت. داستان استاد کارینا و.
کد بورسی چیست و الزامات دریافت کد معاملاتی کدام است؟
کد بورسی چیست یکی از مهمترین سؤالاتی است که در بازار بورس لازم است شما درباره آن اطلاعات داشته باشید. در واقع اولین چیزی که برای ورود به بازار بورس.
هوش مالی قسمت چهارم – بدهی و تقویت مالی
هوش مالی به شما میآموزد چگونه از یک فقیر بی چیز تبدیل به یک قول سرمایهگذاری ثروتمند شوید. این تنها راهی است که میتوان در بازار پرتنش ایران به ثروت.
تعریف بازار بورس و مفاهیم بورسی
تعریف بازار بورس و مفاهیم بورسی: نیاز به یادگیری یک سری مفاهیم پایه و اولیه در بازار بورس و سرمایه گذاری در سهام کمک خواهد کرد تا مسیر انتخابی به.
سهام عادی و ممتاز و همه چیز درباره آن ها
سهام عادی و ممتاز دو نوع اصلی سهام در تالار بورس ایران هستند. هر کدام از این سهامها ویژگیهای خاص خود را دارند که سرمایهگذار مخصوص به خود را جذب.
10 نکته برتر بورسی – طمع !
طمع !! در قسمتهای قبل بیشتر در مورد اینکه سرمایه گذاران بزرگ چه خصوصیات اخلاقی دارند صحبت کردیم اما در این جلسه میخواهیم یک مقدار در مورد خصوصیات اخلاقی.
نکات مهم برند سازی
شما ممکن است در ذهن خود یک ایدهی تجاری مناسب داشته باشید که پس از گذشت سالها توانسته باشید آن را تاسیس کنید . امید در مشاغل جدید بسیار است . در شروع برای اینکه برند تجاری خود را در میان مردم گسترش دهید باید یک سری کارها انجام دهید . اولین گام داشتن یک برند تجاری مناسب با کسب و کارتان است . داشتن نام تجاری مناسب ، اهمیت بیشتری نسبت به لوگوی فانتزی و طرح رنگی در پیشرفت کاری شما دارد . در این مقاله به اینکه چرا داشتن یک برند خوب برای بازاریابی مهم است میپردازیم.
برندینگ چیست؟
مفهوم برند برخلاف ظاهر کلمه که ساده به نظر میرسد ، بسیار عمیق است. برندسازی ارتباط شما با مشتریان و موضوع صحبتهای شما با کاربران را در برمیگیرد . نام تجاری یک نشانهی منحصر به فرد برای هر شرکت میباشد . نام تجاری شرکت شما خدماتی که به مشتریانتان ارائه میدهید را در برمیگیرد . بنابراین در مفهوم کلی ، برندسازی اساس و ماهیت کار شما را در کسب و کارتان هویدا میکند .
دلیل اهمیت داشتن یک برند اصولی :
نام تجاری و برند شرکت شما ، یک ذهنیت کلی از خدماتی که شما به مشتریان میدهید ، است . زمانی که شما برای اولین بار شرکت خود را راه اندازی میکنید ، باید آن را به مردم و تمام مشاغل بشناسانید . برای مثال :
شما در اکثر رسانههای اجتماعی فعالیت دارید و میخواهید بیشتر شناخته شوید . حمایت از شرکت خود در شبکههای آنلاین ، به معنای ایجاد ارتباط بهتر با مشتریان است که برای ثبات در این ارتباط ، باید همهی امور در کارهای مربوط به کسب و کارتان را کنترل کنید ، تا نشانهی این باشد که شما به پیشرفت در کارتان اهمیت میدهید . هدف از این اصل ، برقراری روابط قوی و دوستانه با مشتریان است تا آنها نام تجاری شما را بیشتر بشناسند .
اگر هر شرکتی نام تجاری نداشته باشد ممکن است اعتبار شرکت برای مشتریان کم شود و جذب مشتری نیز کاهش پیدا کند . به همین دلیل داشتن نام تجاری برای شرکتها و سازمانها امری مهم تلقی میشود . با داشتن نام تجاری و شهرت یافتنِ برند ، امکان دارد از طریق شبکههای آنلاین که متعلق به دیگران است ، شرکت شما بینِ همهی کاربران آنها شناخته شود و باعث جذب مشتری بیشتری برای شما شود .
یک بررسی و تحقیق خوب و همچنین یک مشتری خوب و مصمم میتواند تاثیر به سزایی در کسب و کار شما بگذارد . برندسازی ماهیت شرکت شما را برای مشتریانتان تعریف میکند . نام تجاری شرکت شما هم باید با برند سازی تطبیق پیدا کند . اگر در ارتباطات خود با مشتریان مشکل دارید ، میتوانید آن دسته از مشتریان را کنار بگذارید و یا اینکه منتقدان خود را به متحدان موثر تبدیل کنید .
زمانی که برای اولین بار به راهاندازی شرکت تصمیم میگیرید ، باید اصول برندسازی را رعایت کنید . حوزهی فعالیتهای شما ، نوع ارائهی خدمات در زمینههای مختلف بازاریابی و موارد دیگر از این قبیل ، همه بخشهای مهمی از اصول نام تجاری هستند .
به خاطر داشته باشید که اصول برند شما یک اصل قابل تغییر با شرایط شرکت شما میباشد که باید حداقل سالانه ارزیابی شود . زیرا بازارهای هدف که شما با آنها کار میکنید ، تغییر میکنند و در راستای این تغییر باید نام تجاری شرکتها نیز به روز شود .هر زمان گمان کردید که باید نام تجاری شرکت شما متناسب با تغییر سلیقهها تغییر کند ، آن را از پیش ارزیابی و به روز رسانی کنید .
هر نوع تغییر در اسم تجاری شرکت شما باید با توجه به حفظ ارزشهای تجاری کسب و کارتان باشد . اگر اجازه دهید سایر بازارها و نظرات دیگران نحوه و چگونگی عملکرد شما را در تجارتتان تعیین کنند ، در بازار دارای شهرت و اعتبار نخواهید شد . شما با شهرت و برجسته شدن نام تجاری خود در میان مشتریان میتوانید کسب و کارتان را به سوی پیشرفت حرکت دهید .
در این مقاله چند رکن اساسی وجود دارد که باید هنگام برندسازی به آنها توجه کنید . هدف هر یک از این ارکان این است که کسب و کار خود را در بازار برای مشتریان ، بهتر تعریف کنید و یک نقشه و برنامه ریزی تجاری مناسب برای شرکت خود ترسیم کنید .
ابتدا اینکه شرکت شما چه کاری را برای حل چه مشکلی انجام میدهد . به عنوان مثال :
شرکت شما کفش می فروشد اگر بپرسند چه میفروشید خیلی ساده میگویید کفش میفروشیم. اما این که چه مشکلی را حل میکند کمی سطح سوال را عمیقتر میکند .
مشتریان هدف در شرکت من چه کسانی هستند ؟
اینجا باید بگوییم که همهی مشتریان ، مشتریان شرکت شما نیستند . شرکتهایی که کالا و محصولات یکسانی برای فروش دارند ممکن است مشتریان مختلفی داشته باشند .( مثلا: شرکتی که رولهای کاغذ تولید میکند ممکن است با بازار هنر یا جامعهی معماری و مهندسی در ارتباط باشد اما خروجی و رویکرد آنها برای فروش کاملا با هم متفاوت است .)
از میان مشتریانتان گروه خاصی را برای خود انتخاب کنید زیرا به شما این امکان را میدهد تا بتوانید ایدههای مازاد تجاری خودتان را از بین ببرید و تخمین بزنید که مشتریان اصلی شما چه کسانی خواهند بود . برای تبدیل مشتریان به طرفداران پرشور، برای مارک تجاری شرکت ، ایدههای جذاب کاری ، نگرش و عملکرد هایتان و زمان را سرمایه گذاری کنید .
ارزشهای مهم شرکت چیست ؟ چگونه مشتریان را درک کنیم ؟ (ارزش های شرکت )
این دو سوال از خودتان پایهی تلاشهای شما برای برندسازیِ بهتری را تشکیل میدهند . از طرفی میتوان برای بهتر شدن معاملات ، از آنها استفاده کرد .
در بازاریابی اصطلاحی است به نام (بازاریابان مراقبتی) .
این نوع بازاریابان به ارتباطات ، حفظ و تداوم ارتباط با مشتری اهمیت ویژهای میدهند . بنابراین داشتنِ رابطهی مناسب برای آنها در اولویت میباشد . این نوع بازاریابان میخواهند شهرتی برای خود در جهت رفع نیازهای مشتریانشان کسب کنند .
وقتی به نام تجاری خود فکر میکنید همواره به چه چیز دیگری در کنار آن فکر می کنید ؟ آیا می خواهید شیک ترین و لوکس ترین شرکت باشید ؟ آیا می خواهید در ذهن مردم معتبر شوید ؟
این سوالها و چالشها در ذهنتان باعث میشوند که نام تجاری مناسبی در ذهن شما شکل بگیرد .
در اصول برندسازی زمانی که رویکردها را بشناسید ، میتوانید عملکرد خوبی متناسب با نوع تجارت خود داشته باشید . مثلا : اهمیت داشتن یک پلن معاملاتی اهمیت داشتن یک پلن معاملاتی در لینکدین افراد رسمی تر هستند ، در توییتر غیررسمیتر هستند و در فیسبوک خیلی غیر رسمیتر هستند . بنابراین پیام نباید فقط با مخاطبان شما همخوانی داشته باشد بلکه باید با آن پلتفرم و شبکهی مجازی که در آن فعالیت دارید تناسب داشته باشد تا بتواند بیشترین تاثیر را روی مخاطبان بگذارد .
سوال دیگر اینکه چرا این شرکت ایجاد شد ؟
اگر در ایجاد شرکت فقط این موضوع به ذهن شما خطور کند که من این شرکت را برای پول درآوردن تاسیس کردهام ، قطعا شانس شکست شما بیشتر میشود . شرکتهای بزرگ و موفق با هدف رفع نیاز ، تاسیس میشوند . همه میدانیم که مشاغل میخواهند پول در بیاورند اما این امر برای شهرت و برجسته شدن کافی نیست . دلایل دیگری که موجب ایجاد کسب و کارتان شده است باید بسیار قویتر باشند .
مورد دیگر اینکه داستان شرکت شما چیست ؟
تهیهی داستان یک شرکت بزرگ ، زمان میبرد و باید با دقت و تمرکز بسیاری صورت گیرد . کاری که هنگام انتشار داستان میکنید این است که مشتریان خود را آگاه کنید که شما چه کسی هستید و چه کاری قرار است انجام دهید . داستان باید واقعی و سازگار با چیزی باشد که شما در واقعیت به آن مشغول هستید .
در بسیاری داستانهای برتر ، از قهرمانان و بازاریابانی گفته میشود که شرکت خود را به عنوان راهنمای مشتری نشان میدهند و آنها (مشتریان)را در مسیری قرار میدهند که در نهایت ، بتوانند برای رفع مشکلات و نیازهایشان به آن شرکت و ارائه خدماتشان اعتماد کنند .
سوال دیگر اینکه آیا ایدههای جذابتری وجود دارد که بخواهید در آینده انجام دهید ؟
مثلا : آیا میخواهید برای همهی مردم جهان کفش بپوشانید ؟ آیا میخواهید به همهی بیخانمانها غذا یا خانه بدهید ؟
در نظر و فکر شما هرچه باشد همان نقطهی قوت و پیشرفت برند شما بین مشتریان میشود .
این کار مانند یک چراغ راهنما شرکت را به سمت موفقیت و رشد هدایت میکند . شما با پاسخ به این سوالات میتوانید شروع به ایجاد روشهای مناسب ارتباطی با مشتریان ، طراحی لوگو و رنگبندی برای شرکت خود کنید .با ارائهی مارک و لوگوی تجاری خوب ، تعریفی از کار خود را بیان میکنید که میتواند شرکتتان را از رقابت با سایر رقبا متمایز کند .
دیدگاه شما