تجارت با استفاده از معکوس بازگشت
سهشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۱
۱۸ اکتبر ۲۰۲۲
رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان ایلام:
در سال گذشته ۲۹ واحد به چرخهی تولید بازگشت
رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان ایلام گفت: یکی از مهمترین برنامههای صمت، احیای واحدهای راکد و غیرفعال است که در سال گذشته ۲۹ واحد به چرخه ی تولید بازگشت و در تلاشیم که با استفاده از ظرفیتهای موجود، در سال حداقل ۳۰ واحد صنعتی احیا و به چرخه تولید بازگردند.
به گزارش فریاد، رضا محمدرحیمی در نشست خبری با اصحاب رسانه به مناسبت دهه تولید و تجارت، اظهار کرد: در حال حاضر تعداد ۴۷۹ واحد تولیدی با اعتباری بالغ بر ۲۸ هزار میلیارد تومان و اشتغالزایی ۱۰ هزار نفر دارای پروانه بهرهبرداری و در مرحله تولید هستند.
وی افزود: یکی از مهمترین برنامههای صمت، احیای واحدهای راکد و غیرفعال است که در سال گذشته ۲۹ واحد به چرخه ی تولید بازگشت و در تلاشیم که با استفاده از ظرفیتهای موجود، در سال حداقل ۳۰ واحد صنعتی احیا و به چرخه تولید بازگردند.
رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان خاطر نشان کرد: امسال در زمینهی اکتشافات ۱۶ نوع معدن که عمدتاً غیرفلزی بوده در استان شناسایی شده که این کانیهای غیر فلزی شامل معادن گچ، آهک، شن، ماسه، مارن، آلومینیوم و بیتومین یا قیر طبیعی از جمله ذخایری هستند که از معادن ایلام استخراج میشوند.
وی تصریح کرد: یکی از مهمترین برنامههای صمت، احیای واحدهای راکد و غیرفعال است که در سال گذشته ۲۹ واحد به چرخه ی تولید بازگشت و در تلاشیم که با استفاده از ظرفیتهای موجود، در سال حداقل ۳۰ واحد صنعتی احیا و به چرخه تولید بازگردند.
محمدرحیمی، کمبود نقدینگی و مشکلات بانکی را از عمده مشکلات بخش صنعت خواند و افزود: فرسودگی ماشین آلات و منسوخ بودن تکنولوژی از دیگر مشکلات این حوزهی تولید است.
وی گفت: با توجه به نامگذاری امسال بهعنوان سال تولید، پشتیبانیها و مانع زداییها، جهت حمایت از شرکتهای دانش بنیان بستهی حمایت از این شرکتها از برنامههای اصلی این وزارت است.
محمدرحیمی تصریح کرد: یکی از مهمترین برنامههای صمت، احیای واحدهای راکد و غیرفعال است که در سال گذشته ۲۹ واحد به چرخهی تولید بازگشت و در تلاشیم که با استفاده از ظرفیتهای موجود، در سال حداقل ۳۰ واحد صنعتی احیا و به چرخه تولید بازگردند.
رییس سازمان صنعت معدن و تجارت ایلام به بازرسی و نظارت بر بازار گریزی زد و گفت: افزون بر ۱۷ هزار و۷۴۷ فقره بازرسی در سطح بازار از ابتدای سال جاری توسط بازرسان در استان ایلام انجام شده و در این زمینه ۱۰۷۰ پرونده تخلف تشکیل شده است.
خبرنگار: محسن مرادبگی
دوره بازگشت سرمایه چیست؛ نحوه محاسبه و روش استفاده از آن
این امر کاملا واضح است که کسبوکارها برای پیشرفت نیاز به سرمایهگذاری دارند. اما از کجا متوجه شویم که کدام سرمایهگذاریها ارزشمند هستند؟ راههایی وجود دارند که نرخ بازگشت سرمایه (ROI) را محاسبه میکنند (مثلا ارزش کنونی خالص، نرخ داخلی بازگشت سرمایه و سربهسر شدن) ولی سادهترین راه، دوره بازگشت سرمایه تجارت با استفاده از معکوس بازگشت است.
در ادامهی این مقاله مصاحبهی جو نایت (Joe Knight)، نویسندهی بخش ابزارهای HBR و مؤسس و مالک وبسایت business-literacy.com، را مطالعه میکنید. در این مصاحبه او به ما یاد خواهد داد که چطور این روش خاص ROI را درک کنیم و از آن بهره ببریم.
دوره بازگشت سرمایه چیست؟
یکی از معمولترین روشهای ROI، بازگشت سرمایه است. از این روش برای مشخص کردن بازگشتی که از یک سرمایهگذاری بهدست میآوریم استفاده میشود. احتمالا قبلا شنیدهاید که مردم میپرسند «چقدر طول میکشه که پولمون رو پس بگیریم؟» این روش دقیقا همین مسئله را روشن میکند: «زمانی که طول میکشد تا پول نقدی که وارد پروژه شده است بهاندازهی سرمایهگذاری اولیه برسد.»
دوره بازگشت سرمایه هر چقدر کمتر باشد، بهتر است. البته این زمان باید کوتاهتر از زمان اجرای پروژه باشد در غیر این صورت دلیلی برای سرمایهگذاری وجود ندارد. اگر زمان بازگشت سرمایهگذاری طولانی باشد، سرمایهگذاری شما احتمالا خیلی ارزشمند نخواهد بود.
از مزایای این روش فهم آسانتر به علت محاسبهی نسبتا سادهی آن است.
چطور این زمان را محاسبه کنیم؟
روش کار این است: مقدار اولیهی سرمایهگذاری را تقسیم بر مقدار احتمالی سود سالیانهی سرمایهگذاری کنید.
با یک مثال توضیح خواهیم داد. فرض کنید که شرکت شما میخواهد یک کامپیوتر سه هزار دلاری بخرد. این کامپیوتر به یکی از کارکنان شما کمک میکند خدماتی را در زمان کوتاهتر به مشتریان ارائه بدهد. انتظار میرود این کامپیوتر سه سال دوام داشته باشد. در پایان هرکدام از این سه سال، پول بهدست آمده از این دستگاه تقریبا ۱۳۰۰ دلار است. به این ترتیب شرکت مقدار پول اضافهای را بهدست میآورد چون که میتواند این خدمات را به مشتریان بیشتری ارائه بدهد.
برای محاسبهی زمان بازگشت سرمایه، باید ۳۰۰۰ دلار سرمایهی اولیه را تقسیم بر پول بهدست آمده در هر سال کنیم:
۳۰۰۰ دلار ÷ ۱۳۰۰ دلار در هر سال = ۲٫۳۱ سال
از آنجایی که کامپیوتر سه سال دوام میآورد، در این صورت دورهی بازگشت سرمایه کوتاهتر از زمان اجرای پروژه است. ولی نمیدانید بازگشت کلی سرمایه در آن سه سال چقدر میشود.
این یکی از محدودیتهای اصلی روش بازگشت سرمایه است. همانطور که نایت میگوید: «این روش اطلاعات خیلی زیادی نمیدهد. ولی احتمالا فقط نمیخواهید با سرمایهی خود سربهسر شوید. باید پول هم بهدست آورید.» این کار باعث اشتباه در محاسبات خواهد شد. مثلا فرض کنید درآمد پروژه در سال اول ۳۰۰۰ دلار و در سالهای بعد تقریبا هیچ بود. طبق محاسبات بازگشت سرمایه، زمان بازگشت سرمایهی شما یک سال است. این عالی بهنظر میرسد: در یک سال همهی پول خود را برمیگردانید. ولی بدون درآمد در سالهای آینده، در واقع هیچ درآمدی از سرمایهگذاری خود بهدست نیاوردهاید.
شرکتها چطور از روش بازگشت سرمایه استفاده میکنند؟
این روش معمولا قبل از رفتن به سراغ سایر محاسبات ROI به عنوان «بررسی واقعیت» استفاده میشود. نایت میگوید: «به نظر من بهترین استفاده برای روش بازگشت سرمایه این است که قبل از اینکه تصمیم بگیریم بیشتر در مورد سرمایهگذاری تحقیق کنیم و سریعا تعدادی از آنها را بررسی کنیم.»
بازگشت سرمایه معمولا برای پروژههای دولتی یا پروژههایی با ریسک بالا که نیازمند سرمایهی زیادی هستند مورد استفاده قرار میگیرد. نایت میگوید: «معمولا شرکتهای صنعتی و تولیدی این روش را دوست دارند.» همچنین شرکتهایی که از نظر مالی در مضیقه هستند و سرمایهی زیادی ندارند ممکن است روی دوره بازگشت سرمایه تمرکز کنند چون که در زمان کوتاهی به پول خود نیاز دارند.
مردم معمولا موقع استفاده از روش بازگشت سرمایه چه اشتباهاتی میکنند؟
یکی از کاستیهای اساسی این روش این است که ارزش پول در زمان را در نظر نمیگیرد و درآمد آینده را با ارزش پول الان میسنجد. نایت میگوید: «این یعنی مقایسه طالبی با کلم، چون که پول امروز کاملا با پول فردا متفاوت است.» هر چقدر پروژه بیشتر طول بکشد، احتمال اینکه این محاسبات دقیق باشند، کمتر است.
بازگشت سرمایه به شما میگوید چه زمان سرمایهی اولیهی خود را بهدست میآورید، ولی این مسئله را در نظر نمیگیرد که در تمام این مدت، شما پول خود را در دسترس نخواهید داشت. بههمین دلیل معمولا روش ارزش خالص کنونی، بهتر است.
یکی دیگر از مشکلات بازگشت سرمایه این است که در مورد نرخ سود اطلاعی به شما نمیدهد، این مسئله وقتی مشکلساز میشود که شرکت میخواهد به میزان دلخواهی از سود در آینده برسد.
نایت به این نکته اشاره میکند که برخی افراد از «بازگشت سرمایهی تنزیل شده» استفاده میکنند. این روشی اصلاح شده است که میزان تنزیل را در نظر میگیرد. این محاسبه کمی پیچیدهتر است (اگرچه ابزارهای آنلاینی وجود دارند که محاسبات را برای شما انجام بدهند). ولی نایت میگوید: «این روش خیلی بهتر است، مخصوصا اگر میخواهید فقط از روش بازگشت سرمایه استفاده کنید.» اما او هشدار میدهد که «این فقط یک محاسبهی تقریبی است، نه تحلیل دقیق مالی.» بعد از اینکه این محاسبات را انجام دادید و بهنظر رسید این سرمایهگذاری موفق خواهد بود، بهتر است تحلیلهای دقیقتری را با یکی دیگر از روشهای ROI انجام بدهید، مثلا سربهسر، نرخ بازگشت داخلی یا ارزش کنونی خالص.
خانه صادرات و تجارت آزاد
نظریه برتری نسبی در طول ربع اول قرن ۱۹م در نوشتههای اقتصاددانان کلاسیک حقیقت پیدا کرد. مادامیکه دیوید ریکاردو بیشترین نظر را با پیشرفت نظریه داشت (در فصل اساسش از اقتصاد سیاسی، ۱۸۱۷،) بامس میلز و رابرت تورین نظرات مشابه را ارائه کردند. نظریه بیان میکند که همه طرفین در یک محیط حرفه نامحدود سود را به حد اعلی میرسانند حتی اگر مزیتهای مطلق تولید بین طرفین وجود داشته باشد. در مقابل سیاست بازرگانی، اولین بدنه قاعدهدار وفادار به تجارت بینالمللی، در طول قرون ۱۷ام و ۱۸ام در اروپا پدیدارشد. مادامیکه نگاههای بسیار از این مکتب فکری به سطح متفاوت میآیند، معمولاً یک هدف کلیدی حرفه یک تراز تجاری مثبت را قرار بود ترویج بدهد، با مراجعهبه زمانی که ارزش کالای داخلی صادر شده از ارزش کالای خارجی وارد شده جلو میزند و به نوبت میزان مساعد یک تعادل تجاری مازاد به وجود میآورد. طرفداران سیاست بازرگانی سیاست حکومتی را پشتیبانی کردند که جریان تجارت را ترتیب بدهد که با عقایدشان مستقیماً مطابقت کند. آنها یک دستور کار شدیداً طرفدار سیستم مداخله دولت در امور اقتصادی را جستجو کردند، با استفاده از مالیاتهای حرفه که تعادل تجاری یا ترکیب کالا را به نفع کشور مبدأ درست میکند.
استراتژی صادرات
استراتژی صادرات به ارسال کالاها به مکانها یا کشورها ی دیگر برای فروش یا معاوضهاست. در اقتصاد، یک کالای صادره یا هر کالای خوب از یک کشور تا کشور دیگر در یک شیوه مشروع، بهطور نمونه برای استفاده در صنعت جابهجا شدهاست.
مزیتهای صادرات
مزیتهای صادرات مالکیت شرکتها داراییهای ویژه، تجربه بینالمللی و توانایی برای تولید محصولات کمخرج یا متفاوت در روابط زنجیرهای که تجارت با استفاده از معکوس بازگشت ارزش آن را توسعه میدهد. مزیتهای یک بازار محلی مخصوص یک ترکیب ظرفیت بازار و خطر سرمایهگذاری است. مزیتهای بینالمللی کردن سودها از حفظ صلاحیت کمپانی و بندکشی آن از میان زنجیره ارزش است به جای به دست آوردن جواز/ منابع بیرونی یا فروش آن. در رابطه با نمونه اقتباسشده، کمپانیها که سطوح پایین مزیتهای مالکیت را دارند یا به بازارهای خارجی داخل نمیشوند. اگر کمپانی و محصولاتش مجهز به مزیت مالکیت و مزیت ساخت هستند، آنها از میان وضعیتهای کم خطر از قبیل صادرکننده داخل میشوند. صادرکننده سطح زیرین سرمایهگذاری مورد نیاز به جای حالات دیگر توسعه بینالمللی عمدتاً، از قبیل FDI میباشد. همچنانکه شما امکان دارد انتظار داشته باشید، خطر پایینتر کالای صادره به جای نمونه با بازده پایینتر روی دیگر حالات فروش بینالمللی منتج میشود. به عبارت دیگر، بازگشت معمولی روی فروشهای صادراتی خطر بزرگ ندارد اما همینطور ممکن است داشته باشد. اجازه دادن به مدیران صادرکننده که عمل و نظارت را برای آنها فراهم میکند اما نه انتخاب را که کنترل این اندازه بازار را تمرین کند. یک صادرکننده معمولاً در آخرین نقطه دور از مصرفکننده اقامت دارد و اغلب واسطههای مختلف را نیاز دارد که فعالیتهای بازار را اداره نمایند.
زیانهای صادرات
برای سرمایهگذاریها متوسط و کوچک SME با کمتر از ۲۵۰ کارمند، کالا و خدمات قابل فروش در بازارهای خارجی مشکلتر از بازار داخلی به نظر میرسند. فقدان شناخت برای قواعد بازرگانی، تفاوتهای فرهنگی، زبانهای متفاوت و اوضاع خارجی معاوضه به اندازه فشار منابع و کارمند با علاقه برای تجارت با استفاده از معکوس بازگشت صادرات در تقابل هستند. قطعاً مقداری SME هستند که دارند صادر میکنند اما تقریباً دو سوم آنها فقط به یک شرکت خارجی میفروشند. فرض بعدی زیانهای اصلی را نشان میدهد:
کوشش مدیریت مالی
برای به حداقل رساندن خطر نوسان نرخ معاوضه و شرح مذاکرات جریانات فعالیت صادراتی که مدیریت مالی احتیاج دارد برای ظرفیت بیشتر با مشتری اصلی مبارزه کند: مشتریان بینالمللی خدمات بیشتر را از فروشندهشان درخواست میکنند مانند نصب و راهاندازی تجهیزات، نگهداری یا تحویل بیشتر سرویس.
بهبودی تکنولوژیهای ارتباطی
بهبودی تکنولوژی ارتباطی را قادر میسازد مشتری با تدارکدهندههای بیشتر در سالهای اخیر هنگام دریافت اطلاعات بیشتر ارتباط داشته باشد و ارتباطات ارزانتر از ۲۰ سال پیش که در آن موقع هزینه زیادی بود. این به شفافیت بیشتر منتهی میشود. فروشنده در وظیفه اش بیدرنگ از درخواست پیروی میکند و همه را ارائه میدهد و معامله را به تفصیل تشریح میکند.
اشتباه مدیریت
مدیریت در بعضی از دامهای سازمانی امکان دارد بیفتد، انتخاب ضعیف نمایندگان آن طرف یا پخشکنندهها یا سازمان جهانی آشفته.
معرفی شرکتهای معتبر در صادرات
شرکتهای معتبری در بحث صادرات وجود دارند. اما در ابتدا باید میزان نفوذ شرکت را در کشور مورد نظر بررسی کنید. بهطور مثال شرکت راهگشاکالا در صادرات و حمل بار به افغانستان جایگاه ویژه ای دارد و در سال ۲۰۱۵ به عنوان بزرگترین شرکت در زمینه صادرات به افغانستان شناخته شدهاست؛ و در رده بهترین شرکتهای حما و نقل بینالمللی و صادرات شناخته میشود.
فروش مستقیم در استراتژی صادراتی
فروش مستقیم شامل نمایندگان فروش، پخشکنندهها یا خردهفروشان میشود؛ که بیرون از کشور مبدأ صادرکننده قرار دارند. هدایت صادرات کالاها و خدمات که به یک خریدار مستقل خارج از کشور مبدأ صادرکننده فروختهشدهاست. اساساً کمپانیها به وسیله رقابتهای هستهای با ارزش و بهبود یافتن کارکرد شان مجبور شدهاند.
فروش مستقیم از میان پخشکنندهها
عامهپسندترین انتخاب مورد توجه کمپانیها است که توانایی فروش بینالمللی خودشان را توسعه دهند. این با شارژ کردن کارمندان کمپانی انجامشدهاست که به آنها کنترل بزرگتر را روی عملیاتشان میدهد. همچنین فروش مستقیم به کمپانی کنترل بزرگتر را روی تابع فروش میدهد و فرصت برای سودهای بیشتر را به دست میآورد. در موضوعات دیگر جایی که شبکه نماینده فروش ندارد، کمپانی میتواند حقوق انحصاری را در یک ناحیه جغرافیایی مخصوص بفروشد. یک پخشکننده در یک کشور خارجی یک بازرگان است که از سازنده محصول را میخرد و آنها را با سود میفروشد. پخشکنندهها دفتر موجودی را معمولاً حمل میکنند و سرویس محصول و معاملات را در بیشتر موارد با خردهفروشان به جای کاربران نهائی توزیع میکنند.
ارزیابی پخشکنندهها
اندازه و تواناییهای عامل فروش
ترکیب محصول اخیر آن
امکانات و تجهیزات آن
استراتژی پیشرفت آن.
فروش مستقیم از میان خردهفروشان خارجی و کاربران نهائی
همچنین صادرکنندگان میتوانند مستقیماً به خردهفروشان خارجی بفروشند. معمولاً، محصولات محدود به مصرفکنندهاند؛ همچنین میتواند مستقیم به کاربران نهائی بفروشد. یک راه خوب برای این چنین فروش چاپ کاتالوگ یا حضور داشتن در نمایشگاههای حرفهای است.
فروش مستقیم از طریق اینترنت
تجارت الکترونیک یک میانگین مهم در تمام جهان برای کمپانیهای کوچک و بزرگ از لحاظ بینالمللی است. برای اینکه موانع پایتختی و زیرساختاری را مغلوب میکند. تجارت الکترونیکی تعهدات را آسان کرده، تحویل تندتر فراهم شده و اطلاعات ارزانتر، پسخورد سریع روی تولید محصولات جدید، بهبود سرویس مشتری، یک دسترسی جهانی، سطوح میدانی کمپانیها و پشتیبانی اطلاعات الکترونیک با تبادل نظر با تدارکدهندهها و مشتریان.
فروش غیرمستقیم
صادرات غیرمستقیم، به سادگی فروش کالا از میان یک واسطه میانجی و مستقل داخلی است؛ بنابراین میانجیان محصولات را به مشتریان در بازارهای خارجی صادر میکنند. صادراتی که در آن محصول و خدمات خود را به واسطهای در داخل کشور تحویل داده وجه آن را با پول رایج کشور خود دریافت نماییم گفته میشود.
تصمیم گرفتن برای صادرات
وقتی که یک کمپانی محصولات صادراتی را معلوم میکند، هنوز عوامل دیگر را باید در نظر بگیرد، از قبیل اینها:
کمپانی چه سودی را از صادر کردن میخواهد؟
آیا دارد هماهنگ با دیگر اهداف کمپانی صادر میکند؟
چه درخواستهایی روی صادرات از مدیریت، منابعکلیدی و کارمندان کمپانی، ظرفیت تولیدی و سرمایهگذاری خواهد بود و این درخواستها چطور پاسخ داده خواهند شد؟
آیا سودهای قابلانتظار از ارزش قیمتها هستند یا بهتر بود منابع کمپانی برای توسعه کار داخلی جدید به کار رود؟
توسعه صادرات در آمریکا
وزارت بازرگانی آمریکا برای کمپانیهای آمریکا فرصت را فراهم میکند که فروش محصولات و سرویس مجانی را ترویج دهند. بنا بر این، برای انجام آگهیهای صادراتی بخشهای آنلاین و چاپی منتشرشدهاست و به سفارتخانهها، مراکز معامله، کنسولگریها و انجمنها در سرتاسر جهان تحویل دادهشدهاست. مرکز پیشرفت تجارت بینالمللی کالیفرنیا سراسر کالیفرنیا دفتر دارند، هر CITD به وسیله یک دانشکده ایالتی محلی پذیرش شدهاست و انواع برنامههای آزاد یا کمخرج و خدمات را فراهم میکند که کمپانیهای محلی را در انجام کار صادرات کمک کند. اینها و مشورت یک کمک فنی شامل، تحقیق وضع بازار، پرورش و، برنامههای تحصیلی، رهبری معاملات و اتفاقات مخصوص میشود.
از لحاظ بینالمللی
چندین CITD جهانی آییننامهها و نیز دستورنامههای خاص کشوری هستند، از قبیل راهنمای کلی در آمریکا، ترید گیت در هندوستان و علی بابا در چین. چالشهای پیداشده کشورهای خارجی برای صادرکننده در فروش داخلی دیده نمیشود. با حراج داخلی، سازندگان به عمدهفروش یا خردهفروش بهطور نمونه میفروشند یا حتی به مصرفکنندگان. وقتی که سازندگان صادرکننده باشند و به واردکنندگان مجبور باشند بفروشند پس چه کسی به عمدهفروشان میفروشد. لایه اضافی در زنجیره توزیع بر حاشیهها فشار میآورد و سازندگان ممکن است احتیاج داشته باشند قیمتهای پایینتر را به واردکنندگان نسبت به عمدهفروشان داخلی پیشنهاد کنند.
دادههای آماری و گزارشهای بازار
اطلاعات روی ارزش صادرات و اغلب مقدارهایشان به وسیله فهرستهای مفصل محصولات در جمعآوری آماری در دسترس است روی تجارت بینالمللی به وسیله خدمات آماری انتشار یافته سازمانهای بین دولتی (برای مثال UNSTAT, FAOSTAT, OECDJ UNSTAT, FAOSTAT, OECDJ مجموعه قوانین آماری فراملی (برای مثال یورواستات برای ترویج صادرات، خیلی حکومت نمایندگیهای بازار را انتشار میدهد برای صادرات به وسیله گزارش وب و کشور: USCS , FAS در ایالات متحده،EDC , AAFC در کانادا، Ubifrance در فرانسه، UKTI در انگلستان، IIKTDC , JETRO در آسیا، Austrade و NZTE در اقیانوسیه. همپیمانی انجمنهای تجارت بینالمللی مطالعات چندین عدد از این نمایندگیها را انتشار دادهاند QJSCS, FAS, AAFC, UKTI, HKTDC به اندازه سازمانهای غیردولتی دیگر روی وب سایت. Global Trade.net
صنعتی سازی جهتدار صادرات
صنعتی سازی جهتدار صادرات ESI بعضی وقتها نامیده شده بعنوان صنعتی سازی صادراتی (ESI) یا صنعتی سازی صادرات رهبری شده (ELI)تجارت یک حرفه و رویه اقتصادی است برای تسریع فرایند صنعتی سازی یک کشور به وسیله صادر کردن کالایی که برای آن یک برتری نسبی دارد. رشد صادرات رهبری شده گشایش بازارهای داخلی به رقابت خارجی در عوض دسترسی به بازار در کشورهای دیگر را معنی میرساند. به هر حال این حقیقت ممکن نیست در مورد بازارهای همه داخلی باشد، حکومتها ممکن است بخواهند صنایع ویژه را محافظت کنند که آنها ممکن است در آن صنعت رشد کنند و برتری نسبی شان را در آیندهنشان دهند و یک مورد معکوس اتفاق میافتد. برای مثال خیلی از کشورهای آسیایی غربی موانع قوی روی واردات را در طول ۱۹۶۰–۱۹۸۰ داشتند. موانع کاهش تجارت با استفاده از معکوس بازگشت تعرفه، اغلب نرخ ارز شناور (کاهش ارزش پول ملی که صادرات را آسان میکند) و پشتیبانی حکومت از بخشهای همه یک مثال رویههای پذیرفته شده (EOI) است برای ترویج و توسعه اقتصادی سرانجام. صنعتی سازی جهتدار صادرات مخصوصاً صفت اختصاصی پیشرفت اقتصاد ملی ببرهای آسیا: هنگکنگ، کره جنوبی، تایوان و سنگاپور در دوره پست جنگ جهانی دوم بود.
محدودیتها
تکیهگاهاش را در جریان اصلی دوایر اقتصادی، موفقیتش روی سالهای اخیر بهطور افزایشی به مبارزه طلبیدهشده که رشد تعدادی مثال بودهاست که به نتایج قابلانتظار حق تقدم ندادهاست. EOI حساسیت بازار را عوامل برونروینده افزایش میدهد و تا حدی مسئول به خاطر زیان ۱۹۹۸ بحران اقتصادی برای اقتصاد کشورها رفتار شدهاست که صنعتی سازی جهتدار صادرات را استفاده کرد. همچنین برای فقدان تنوع محصول انتقاد شدهاست که برتری نسبی اقتصاد شان را تعقیب میکنند، که اقتصاد را بهطور بالقوه ناثابت میکند اگر برای مطالبه تخصصشان اتفاق بیفتد این در طول بحران مالی ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ و پس رفتگی جهانی متعاقب آن اتفاقافتاد. انتقادات دیگر که صنعتی سازی جهتدار صادرات را در برمیدارند موفقیت کالای صادره را محدود کردهاست اگر اقتصاد یک کاهش در شرایط تجارتش را تجربه کند، که قیمت صادراتش در یک نرخ آهستهتر به جای وارداتش دارد افزایش پیدا میکند. این حقیقت خیلی از اقتصادهاست برای هدف گرفتن برتری نسبی شان در کالاهای اولیه که آنها یک مسیر بلندمدت برای رد کردن قیمتها دارند، با این وجود در نظریه سینگر یادداشتشده که انتقادات این تز مثل تناقضات عملی اتفاق افتادهاند. همچنین تابع کالای خام به عنوان کالاهای اولیه قیمت باورنکردنی کمی دارند، بدون قدرت معین که منجر به یک تغییر بدون تناسب بزرگ در قیمت تقاضا برای آنها میشود. مسئله این است که IOE از پیش فرض میکند که یک حکومت با شناخت بازار برای یک صنعت سوبسیدها را برای پیشرفت یک سرمایهگذاری خوب در آینده در نظر میگیرد. توانایی هر حکومت محدود است اگر از میان عمل متقابل طبیعی نیروهای بازار بین عرضه و تقاضا اتفاق افتاده باشد. یک برتری نسبی عامل بالقوه همچنین بهرهکشی یک مبلغ چشمگیر سرمایهگذاری است که حکومتها را ملزوم میکند فقط یک مقدار محدود را بتوانند تولید کنند. در خیلی از LEDCها لازم است که شرکتهای چندملیتی که سرمایهگذاری مستقیم خارجی را فراهم میکنند، شناخت، مهارتها و پرورش لازم برای توسعه یک صنعت و برتری نسبی آینده را داشته باشند.
بهبود فرآیند لجستیک زنجیره تامین ایران خودرو با لجستیک معکوس قطعات
فرآیند لجستیک معکوس قطعات ایران خودرو، علاوه بر افزایش درآمد قابل توجه حاصل از فروش ضایعات، منجر به کاهش پیامدهای زیست محیطی میشود.
به گزارش ایلنا به نقل از روابط عمومی ایران خودرو ، کاهش پیامدهای زیست محیطی، کاهش فضای انبارش، بازیابی و به کارگیری مجدد قطعات و اجزا، ارسال مواد اولیه قابل مصرف به تامینکنندگان پس از بازیافت، ایفای تعهدات ساپکو در حوزه مسوولیت اجتماعی و پیشگیری از هدر رفت سرمایههای ملی از جمله نتایج لجستیک معکوس به شمار می رود.
در فرآیند به کارگیری مجدد قطعات و اجزای خودرو، ضمن جداسازی و بازگشت اجزای قطعات به تامینکنندگان، تعمیر و تجارت با استفاده از معکوس بازگشت بهینهسازی مکانیزمها توسط تامین کنندگان نیز در دستور کار قرار گرفته است.
فرآیند مدیریت قطعات برگشتی در ساپکو در ۱۰ انبار در سطح کشور انجام میشود و شرکت ساپکو قطعات برگشتی را از ۷۲۵ نمایندگی ایران خودرو، جمع آوری و در قالب فرآیند لجستیک معکوس، مدیریت میکند. در سال تجارت با استفاده از معکوس بازگشت ۱۳۹۹ وزن قطعات برگشتی معادل هزار تن و تعداد قطعات به بیش از یک میلیون و ۱۵۰ هزار قطعه و وزن قطعات منهدم شده در انبارهای برگشتی معادل ۱۴۰۳ تن بوده است.
فروش ضایعات قطعات برگشتی به روال گذشته، علاوه بر مصرف منابع، پیامدهای زیست محیطی نیز به همراه داشت. از همین رو شرکت ساپکو از سال ۱۳۹۹با اتخاذ رویکرد مهندسی در حوزه لجستیک معکوس، فرآیند تفکیک قطعات را بر اساس نوع جنس آنها به صورت نظاممند طراحی و مدیریت کرده و پس از بازیافت این قطعات، فروش مواد مذکور را به قیمت مواد اولیه با ارزش در دستور کار قرار داده است.
گفتنی است، مدیر عامل گروه صنعتی ایران خودرو و مدیران ارشد ساپکو از روند ساماندهی اقلام و قطعات برگشتی و بهبودهای انجام شده در فرآیند لجستیک زنجیره تامین بازدید کرده و به بررسی فرآیند لجستیک معکوس در شرکت ساپکو، نحوه انهدام و بازیافت قطعات در انبارها و ارزیابی دستاوردهای بهبود فرایند لجستیک زنجیره تامین پرداختند.
شمارش معکوس برای بازگشت القاعده / افغانستان دوباره مهد تروریستها میشود؟
دولت ترامپ و بایدن بیش از یک سال هشدارهایی را از طرف ارتش و دیپلمات ها، کنگره و گروه مطالعاتی اش، بازرس کل خود و سازمان ملل متحد در مورد سقوط دولت افغانستان دریافت میکردند. این هشدارها همچنین به معنای تجدید حیات القاعده بود.
اعتمادآنلاین| رابین رایت در نیویورکر نوشت: در ماه مارس، من با ژنرال کنت مکنزی فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا به افغانستان و خاورمیانه سفر کردم. او بر تخلیه دیوانه وار تجارت با استفاده از معکوس بازگشت نیروها از کابل نظارت میکرد. در یکی از چندین مصاحبه در هواپیما از او پرسیدم: آیا واقعاً فکر میکنید، با توجه به ارتباط نزدیک طالبان و القاعده، طالبان واقعاً قادر یا مایل خواهد بود که القاعده را از اقدام علیه ما بازدارد؟ در آن زمان، طالبان تقریبا نیمی از افغانستان را تقریباً به وسعت تگزاس در اختیار داشت. مکنزی به طرز وحشتناکی صادق بود. وی گفت: من فکر میکنم برای طالبان بسیار سخت خواهد بود که علیه القاعده اقدام و توانایی آن را در حمله به خارج از کشور محدود کند. من فکر میکنم این امکان پذیر، اما دشوار است.
به گزارش انتخاب، در ادامه این مطلب آمده است: دولت ترامپ و بایدن بیش از یک سال هشدارهایی را از طرف ارتش و دیپلمات ها، کنگره و گروه مطالعاتی اش، بازرس کل خود و سازمان ملل متحد در مورد سقوط دولت افغانستان دریافت میکردند. این هشدارها همچنین به معنای تجدید حیات القاعده بود. در ماه آوریل، ارزیابی جامعه اطلاعاتی ایالات متحده به کنگره هشدار داد که رهبران ارشد القاعده به حملات و استفاده از درگیریها در مناطق مختلف ادامه خواهند داد. سازمان ملل متحد در ماه ژوئن گزارش داد که گروه تروریستیای که حملات 11 سپتامبر را به مرکز تجارت جهانی و پنتاگون انجام داد، در پانزده استان از سی و چهار استان افغانستان عمدتا در مناطق شرقی و جنوبی فعالیت دارد. طالبان و القاعده همچنان در یک راستا هستند و هیچ نشانهای از قطع رابطهی آنها وجود ندارد. در همین ارتباط، شبه نظامیان همفکر، تحولات در افغانستان را به عنوان پیروزی رادیکالیسم جهانی جشن گرفتند. جان سوپکو، بازرس کل ویژه افغانستان در امور بازسازی این کشور در گزارش نهایی دلخراشی در مورد درسهایی که از طولانیترین جنگ آمریکا گرفت، هشدار داد که تصمیم ایالات متحده برای خروج آخرین سربازان آمریکایی این موضوع را مبهم باقی میگذارد که آیا دستاوردهای نسبتاً کمی که در دو دهه اخیر در افغانستان به دست آمد، پایدار خواهد بود یا خیر.
با تسلط طالبان، سرمایه گذاری یک تریلیون دلاری آمریکا در کمپین مهار القاعده، از 11 سپتامبر 2001 تا کنون تغییر چندانی ایجاد نکرده است. بروس هافمن که به خاطر دیدگاه هایش در مورد تروریسم و شورشیان شناخته شده است، در این باره با صداقت صحبت کرد. او به من گفت: وضعیت در سال 2021 از سال 1999 و 2000 خطرناکتر است. وی ادامه داد: ما اکنون در وضعیت بسیار ضعیفی قرار داریم و دستاوردهای کمی داشته ایم. ریتا کاتز، رصدگر برجسته فعالیتهای افراطی در سراسر جهان به من گفت که سلطهی طالبان بر افغانستان بزرگترین پشتوانه برای القاعده از 11 سپتامبر 2001 تا کنون است و به طور کلی بازی جهانی تروریسم را تغییر میدهد. کاتز گفت: به رسمیت شناخته شدن جهانی طالبان باعث میشود که القاعده از افغانستان به عنوان پناهگاهی امن استفاده و مجدداً در آن سرمایه گذاری کند. تروریستها به طور موثری دارای سرزمین جدیدی میشوند و اولین کشور پس از فروپاشی خلافت داعش در مارس 2019 برای آنها ایجاد میشود. او آینده جدیدی را پیش بینی میکند که متأسفانه چیزی نیست که ما پس از بیست سال جنگ امیدوار بودیم به آن برسیم. وضعیت جدید یک مزیت برای القاعده محسوب میشود که گسترهی فعالیتش را از بورکینافاسو در غرب آفریقا تا بنگلادش در جنوب آسیا میگستراند. کاتز افزود: ستیزه جویان سراسر جهان اعم از اسلام گرایان منطقهای یا جهادیهایی که تمرکزشان بر فعالیت در کل جهان است، مطمئناً به دنبال ورود به مرزهای نفوذپذیر افغانستان خواهند بود.
از زمان حملهی آمریکا به مواضع القاعده در سال 2011 و کشتن اسامه بن لادن، هسته مرکزی القاعده اغلب فعالیت هایش را در آفریقا و شبه جزیره عربستان متمرکز کرد. اکنون این گروه توسط ایمن الظواهری، پزشک هفتاد ساله مصری رهبری میشود که از سوی ایالات متحده به دلیل بمب گذاری در سفارتخانههای آمریکا در کنیا و تانزانیا در سال 1998 متهم شد و ارتباط گستردهای با حملات 11 سپتامبر داشت. ظواهری در خط مشیای که تجارت با استفاده از معکوس بازگشت از شیوهی بن لادن فاصله داشت، طی یک دهه گذشته چند پیام صوتی منتشر کرد. به گفته علی سوفان، مأمور اسبق اف بی آی زمانیکه هسته اصلی جنبش القاعده تحت فشار ارتش آمریکا قرار گرفت، الظواهری و بن لادن به عنوان بخشی از استراتژی بقای خود از ایجاد تجارت با استفاده از معکوس بازگشت شاخههای القاعده در سراسر جهان اسلام حمایت کردند.
سوفان به من گفت که استراتژی صبورانه ظواهری موثر بوده است، در حالی که استراتژی داعش تهاجمیتر بود. اعضای داعش چندین برابر بیشتر از القاعده بود، اما جنگجویان القاعده با تجربهتر بودند، بیشتر بر اساس استراتژی عمل میکردند و در جنگها سر سختتر بودند. استراتژی القاعده دارای سه مرحله است. سوفان گفت: اولین مورد شامل حملات تروریستی برای تضعیف نظم بین المللی و منطقهای است. دوم، القاعده با از بین رفتن یا سقوط قدرت دولتی به دنبال جلوگیری از پر شدن خلاء توسط دیگر نیروهای سیاسی است. به طوری که جنبشهای القاعده اجازه یابند تا قدرت بگیرند و بر اوضاع مسلط شوند. مرحله نهایی ایجاد یک دولت و الحاق مناطق دیگر به خلافت است.
به گفته کارشناسان، تعداد نیروهای القاعده در افغانستان اندکی افزایش یافته است، از چهارصد جنگنده قبل از 11 سپتامبر به حدود ششصد نفر قبل از تسلط طالبان رسیده است. عملیات مشترک ایالات متحده و افغانستان، رهبران ارشد القاعده را حذف کرد و تا حد زیادی اقدامات آموزشی این گروه مسلح را که زمانی در کشور انجام میشد، به حالت تعطیل در آورد، اما جنبش با این مسائل سازگار شده است. در ماه اکتبر، ارتش افغانستان ادعا کرد که ابومحسن المصری، یکی از اعضای ارشد القاعده را کشته است. وی در لیست تروریستهای تحت تعقیب اف بی آی قرار داشت. کارشناسان تصریح کردند که القاعده نقش اساسی در فعالیتهای طالبان در سراسر افغانستان داشته است. هافمن به من گفت که اعضای القاعده تشکیل دهندهی ستون اصلی نخبگان در کمپین طالبان بودند. در سالهای اخیر، القاعده با افزایش مهارتهای اطلاعاتی، ارتباطی و جنگی پشتیبان طالبان بوده است. جنگجویان القاعده جهان دیدهتر و تحصیلکردهتر از طالبان هستند و بنابراین میتوانند به طالبانها کمک کنند. آنها مهارتهای زیادی را به لحاظ نظامی برای طالبان به ارمغان آوردند. البته تعداد نیروهای القاعده زیاد نیست، اما به لحاظ کیفیت اهمیت زیادی دارند.
علیرغم ادعای روسای جمهور پی در پی ایالات متحده، حضور القاعده در افغانستان و یا تمایلش برای جنگیدن در کنار طالبان چیز پنهانی نبود. در دسامبر، وزارت دفاع افغانستان اعلام کرد که پانزده نفر از عناصر القاعده را که در جنوب هلمند در کنار طالبان در حال نبرد بودند، کشته است. در هفتههای اخیر، تعداد نیروهای القاعده و داعش خراسان که در افغانستان فعالیت دارند، پس از اینکه طالبان حدود پنج هزار زندانی را از زندانهای پلچرخی و بگرام در 15 اوت آزاد کرد، افزایش یافت. ایالات متحده ماه گذشته ناگهان بگرام، بزرگترین پایگاه نظامی خود را رها کرد. درهای زندانهای دیگر نیز با روی کار آمدن طالبان در سراسر کشور باز شد.
روز شنبه، سفارت ایالات متحده که اکنون در خارج از فرودگاه کابل به کارش ادامه میدهد به آمریکاییهایی که هنوز در افغانستان هستند هشدار داد که به دلیل تهدید جدید داعش، تا زمانی که دستورالعمل خاصی ارائه نشده است، به فرودگاه نروند. شاخه افغان داعش رقیب طالبان و القاعده و دشمن ایالات متحده است. مقامات آمریکایی نگران این هستند که داعش درگیری را در فرودگاه آغاز کند.
دیدگاه شما