تحولات نرخ بازگشت سرمایه


آنالیز حساسیتِ نرخ بازده داخلی در طرح های سرمایه گذاری در نرم افزار کامفار

تحلیل حساسیت یکی از روشهای مالی بسیار مهم برای بررسی میزان ریسک سرمایه گذاری می باشد. در تحلیل حساسیت پس از آنکه شاخص های مالی بر اساس مبانی و مفروضات اولیه طرح بدست آمد، نمودار تغییرات نرخ بازده داخلی طرح بر اساس تغییرات هر یک از مبانی و مفروضات بصورت جداگانه ترسیم می گردد. بعنوان مثال قیمت فروش محصول در یک بازه تغییر یافته و نرخ بازده داخلی در هر یک از قیمت ها محاسبه می گردد و سسپس نمودار آن در قیمت های مختلف ترسیم می گردد. هر چه این نمودار دارای شیب تندتری باشد، نشان دهنده آن است که نرخ بازده داخلی طرح وابستگی زیادی به آیتم قیمت فروش محصول دارد و در این صورت اگر پیش بینی قیمت فروش محصول به درستی انجام نگیرد، نمی توان به شاخص مالی محاسبه شده اطمینان نمود و آنرا مبنای انجام تجزیه و تحلیل مالی قرارداد.

در تحلیل حساسیت پارامترهای مهم تاثیرگذار در محاسبه نرخ بازده داخلی در جهت های مثبت و منفی تغییر داده می شوند تا تأثیر آنها بر نرخ بازده داخلی تحلیل گردد. نرخ بازده داخلی بطور عمده متأثر از درآمد فروش، داراییهای ثابت و هزینه های عملیاتی می باشد. بر این اساس همانگونه که در نمودار زیر نیز مشاهده می گردد این سه پارامتر به اندازه 20 درصد نسبت به حالت پایه تغییر داده شده اند و در حین تغییر در هر پارامتر سایر پرامترها ثابت مانده است. در هر تغییر یک نرخ بازده داخلی برای طرح محاسبه و ارائه شده است که نتیجه آن جدول و نمودار تحلیل حساسیت نرخ بازده داخلی می باشد.

جدول تحلیل حساسیت نرخ بازده داخلی

جدول فوق به خوبی گویای تغییرات IRR با افزایش و کاهش درآمد، هزینه های ثابت سرمایه گذاری و هزینه های تولید می باشد. در این پروژه حساسیت به درآمد بیش از سایر پارامترهاست بطوریکه با کاهش 20 درصدی درآمد، نرخ بازده داخلی به 8 درصد کاهش و در صورت افزایش درآمد تا 20 درصد به 36 درصد افزایش می بابد. اما با افزایش 20 درصدی هزینه های تولید، نرخ بازده داخلی 14 و با کاهش هزینه های تولید تا 31 درصد افزایش می یابد. همچنین افزایش 20 درصدی سرمایه گذاری ثابت، نرخ بازده داخلی را به 18 و کاهش آن به همین مقدار نرخ 30 درصد را نتیجه می دهد.

تعاریف برخی از واژگان مربوط به اقتصاد مهندسی-فرهنگ اصطلاحات سرمایه گذاری

ارزش زماني پول نشان دهنده همان بهره در طي زمان مي باشد. ارزش زماني پول مي گويد: ارزش پول در طي زمان کاهش مي يابد. اين بدين معني است که بهتر است هرچه زودتر پول خود را به مطلوبيت تبديل کنيم زيرا با توجه به وجود بهره هرچه زمان مي گذرد به مقدار پول اضافه مي شود. به عبارتي ديگر پول، پول مي سازد.

در يک محيط اقتصادي متأثر از نرخ تورم، با تأخير انداختن خريد يک کالا، توانايي خريد ما کاهش مي يابد .خريدار مجبور است براي جبران اين کاهش،در بانکي سرمايه گذاري کندکه داراي نرخ بهره اي بيشتر از نرخ تورم قيمت هاست.

نرخ بازگشت سرمایه-rate of return-ROR:

- درصدی از سرماية اوليه است که بصورت سود در دور هاي مشخص عايد سرمايه گذار مي شود.

- درصدی از مجموع اصل و فرع تمام پرداختي ها در يک دوره است که بصورت اصل و فرع دريافتي ها در همان دوره به ما بازگشته اند.

- RORبراي زماني مطرح است که سوددهي يک پروژه مدنظر باشد. اما نرخ بهره برای زماني است که مثلاً با مسألة قرض گرفتن ازيک بنگاه اقتصادي تحت يک نرخ مشخص و بازپرداخت قرض به صور تهاي مختلف روبرو باشيم (يا سپرده گذاري در بانک)

- بنابراین ROR همراه با مفهوم ریسک است اما نرخ بهره مفهوم ریسک را در بر ندارد.

- نام ديگري که براي مفهوم ROR بکار مي برند، نرخ بازگشت سرماية داخلي يا IRR است.

سرمایه گذاری اضافی:

- دوپروژه ناسازگارباهزینه اولیه متفاوت رادرنظربگیرید. همواره داریم:

تفاوت هزینه اولیه بین دو پروژه + پروژه باهزینه اولیه کمتر =پروژه با هزینه اولیه بیشتر

بطور کلی اگر از بین دو پروژه،پروژه ای با هزینه اولیه بیشتر بعنوان اقتصادی ترین پروژه انتخاب شد میتوان ادعا نمود که نه تنها پروژه خود به تنهایی نرخ بازگشتی برابر یا بیشتر از MARR(Minimum Attractive Rate of Return) دارد بلکه تفاوت بین دو پروژه نیز نرخ بازگشتی برابر MARR یا بیشتر از آنرا خواهد داشت.

ارزش زمانی پول (the time value of Money)

در زمان حال، مقدار پول در دسترس، ارزش بیشتری نسبت به همان مقدار پول در آینده دارد، که این ناشی از ظرفیت درآمدی بالقوه آن است. این اصل اساسی در امور مالی نشان دهنده آن است که، از محل دریافت پول میتوان بهره کسب کرد. پول، هرچه زودتر دریافت شود دارای ارزش بیشتری است.همچنین به عنوان ارزش فعلی تعدیل شده بدان اشاره شده است.
همه می دانند که پول سپرده شده در حساب پس انداز شامل بهره است. به خاطر این حقیقت جهانی ، ما ترجیح می دهیم، به جای دریافت پول در آینده، همان مقدار را امروز دریافت کنیم.
به عنوان مثال ، با فرض نرخ بهره 5 ٪ ، 100 دلار سرمایه گذاری در زمان حال، ارزشی به مقدار تحولات نرخ بازگشت سرمایه 105 $ در 1 سال (100 دلار ضرب در 1.05) خواهد داشت. درمقابل، 100 دلار دریافت شده در طی یک سال، هم اکنون ارزشی به مقدار $ 95.24 ($ 100 تقسیم بر1.05 ) خواهد داشت. البته با فرض 5 درصد نرخ بهره.

یکی از اساسی ترین مفاهیم در امور مالی این است که، پول دارای ارزش زمانی است. این در حالی است که بگوییم، در زمان حال، پول در دست، ارزشی بیش از پولی که انتظار می رود در آینده دریافت شود، خواهد داشت. دلیل آن بسیار گویا و ساده است : یک دلار دریافت شده در زمان حال را می توان سرمایه گذاری کرد، به طوری که در زمان آینده شما بیش از یک دلار خواهید داشت. این منجر به آن میشود که ما گاهی از خلاصه ی مفهوم ارزش زمانی پول استفاده کنیم و بگوییم:
دلار امروز ارزشی بیش از یک دلار فردا دارد.

استهلاک:

ارزش کاهش یافته و عمر کوتاه شده کالاهای سرمایه ای است که از فرسایش ناشی می شود.

مفهوم مدافع و رقیب:

در مقایسه دو طرح،طرحی که در حال حاضر موجود است به نام مدافع و طرحی که کاندیدای تعویض با آن می باشد،به نام رقیب تعریف می شود.معمولا طرح مدافع زمانی مورد سوال واقع می شود که عمرش رو به پایان بوده و تصمیم ادامه به کار آن فقط برای مدت کوتاهی(مثلا یک سال) مطرح باشد،در حالیکه طرح رقیب،طرحی جدید و دارای عمری طولانی است.

آنالیز حساسیت (Sensitivity Analysis)

آنالیز حساسیت در واقع یک نوع بازنگری به یک ارزیابی اقتصادی است.در آنالیز حساسیت این سوال مطرح است که آیا پس از انجام پروژه تخمین های اولیه می توانند به خوبی بیانگر شرایطی باشند که که در آینده ممکن است پیش آید ؟

هدف از آنالیز حساسیت کمک به تصمیم گیرندگان است بدین ترتیب که اگر پارامتر های اولیه تغییر کنند و نتایج ثابت بمانند برای سرمایه گذار امیدوار کننده است.

در آنالیز حساسیت همه رویکرد ها با با این سوال آغاز می شوند که "چه می شود اگر. "

1. فرآیند مالی از الگوی طرح ریزی شده پیروی نکند؟

2. در آینده رقیب بهتری ظاهر شود؟

3. تورم بیش تر از آنچه انتظار می رود باشد؟

و. در مورد تصمیمات خطیر لیست فوق بسیار طولانی خواهد بود.بنابراین باید تنها تعدادی از عوامل بحرانی تر را در نظر گرفت و نتیجه تغییرات آن ها در بررسی های اقتصادی را مطالعه کرد.

آنالیز حساسیت به وسیله روش های NPW , ROR, NEUA و با به کار گرفتن فرآیند مالی قبل و بعد از مالیات انجام می شود. این آنالیز را می توان برای هریک از عناصر درگیر بررسی کرد ونتایج آن را بر روی نمودا هندسی حساسیت(sensitivity graph) که ترکیبی از اطلاعات را بر روی یک نمودار واحد بصورت قابل فهمی نشان می دهد؛ رسم کرد.

در نمودار هندسی حساسیت، صعود یا نزول بیشتر یک منحنی نشان دهنده حساسیت بیشتر طرح نسبت به آن پرامتر خاص( هزینه ، درآمد سالیانه ، عمر مفید و. ) می باشد.

نواحی پذیرش یا رد پروژه:

وقتی نموداری بر اساس بیش از یک پارامتر رسم شود از دو قسمت "پذیرش" و "رد" تشکیل می شود.

برای این کار دو پارامتر مهم و حساس در طرح انتخاب می شود و رابطه ای برای تعیین ارزش فعلی یا ارزش سالیانه یکنواخت پروژه که یک پارامتر آن بر محور X و دیگری روی محور Y نوشته می شود. منطور از رابطه بیان مقادیر مربوط به پارامتر های X و Y به گونه ای که ارزش سالیانه یا ارزش فعلی حاصله صفر گردد.

نتیجه این مرحله به شکل خطی در نمودار هندسی حساسیت نشان داده می شود. درصد تغییرات از اطلاعات اولیه که در یک طرف خط قرار می گیرد ، بیانگر ارزش مثبت پروژه و تغییراتی که در طرف دیگر نزول می کنند بیانگر ارزش منفی پروژه خواهد بود.در شکل زیر به عنوان مثال نموداری فرضی از درصد تغییرات هزینه و در آمد نشان داده شده:

به طور خلاصه آنالیز حساسیت عبارت است از تکرار محاسبات یک فرآیند مالی با تغییر دادن پارامتر های اصلی و مقایسه نتایج به دست آمده با نتایج حاصل از اطلاعات اولیه.

اگر تغییر کوچکی در یک پارامتر، منجر به تغییر چشمگیری در نتایج گردد گفته می شود که طرح نسبت به آن پارامتر حساسیت دارد و آن یک پارمتر حساس است.

برای مطالعه بیشتر مطالب زیرا بفرمایید:

تورم(Inflation)

افزایش قیمت ها و کاهش قدرت خرید با گذشت زمان را تورم می گویند.وجود تورم در امور تهیه مایحتاج زندگی نگران کننده و در عین حال اجتناب ناپذیر است.

اگر افزایش نرخ دستمزد ها با روند افزایش قیمت ها هماهنگ نباشد، تورم باعث فرسایش قدرت خرید پس انداز و درآمد ها می گردد. به همین ترتیب تورم بر دولت ها هم اثر می گذارد و اثرات آن باید در مطالعات اقتصادی بررسی شود.

پیش بینی و اندازه گیری نرخ تورم بسیار مشکل است. زیرا قیمت کالاها و خدمات مختلف با نرخ های متفاوت و در زمان های گوناگون افزایش یا کاهش یابد.

محاسبات نرخ تورم زمانی پیچیده تر می شود که قیمت ها از نظر جغرافیایی متفاوت باشد.

روش های اندازه گیری تورم:

1. شاخص قیمت مصرف کننده:( CPI ) :

در این روش تلاش می شود که قیمت های کالاهای مصرفی در هر ماه جمع آوری شده و میانگین آن گرفته شود. و به آن ها وزن داده می شود و CPI ایجاد می شود و در نتیجه تورم با اندازه گیری هزینه خانواده های متوسط برآورد می شود.

2. شاخص قیمت عمده فروشی:

در این روش تورم در سطح عمده فروشی برای کالاهای مصرف کنندگان و صنایع اندازه گیری می شود اما خدمات در نظر گرفته نمی شود.

3. شاخص قیمت مطلق-IPI :

این روش اثر تغییر قیمت را بر روی تولید ناخالص ملی ( مجموع ارزش بازاری همه کالا ها و خدمات جامعه) نشان می دهد.نرخ تورم روش های IPI و CPI تقریبا یکسان هستند.

گرچه شاخص های قیمت، تغییر قیمت های گذشته را در نظر دارند ولی برای پیش بینی روند قیمت ها در آینده نیز مناسب اند.

اثر تورم در بررسی های اقتصادی:

زمانی که نرخ تورم کم باشد در محاسبات اقتصادی وارد نمی شود، زیرا کل پروژه به طور یکسان با تغییر قیمت مواجه میشود و تفاوت بین هزینه های فعلی و آتی بسیار اندک خواهد شد. اما با افزایش نرخ تورم اثر آن بر فرصت های سرمایه گذاری آشکار خواهد شد. بای دخیل کردن تورم به عنوان یک عامل تعیین کننده در پروژه از دو مدل زیر استفاده می شود:

1. حذف اثرات تورم با تبدیل فرآیند های مالی متورم (Actual)به فرآیند های مالی واقعی (Real) .این رویکرد برای تجزیه و تحلیل قبل از مالیات، و وقتی که تمام مولفه های فرآیند مالی تحت تاثیر نرخ های یکنواخت متورم شوند، مناسب تر است.

2. تجزیه و تحلیل پروژه با فرآیند مالی متورم شده. فهم و کاربرد این روش از روش قبلی آسان تر است و کارآیی آن بیش تر.

مالیات و هزینه های شامل نشده در تحلیل تورم و فرآیند مالی متورم شده:

اثرات مالیات بدان جهت اهمیت دارد که استهلاک متورم نمی شود.به عبارت دیگر استهلاک مستقیما بر اساس قیمت خرید منظور می شود نه بر پایه قیمت متورم شده.ازطرفی هم بی ثباتی قیمت ها در مقایسه های اقتصادی موثر است.

علاوه بر استهلاک، قرض و اجاره نیز وارد تورم نشده و به صورت واقعی منظور می شوند. زیرا اگر قرض و اجاره زمانی که تورم سریع تر از آن چه که پیش بینی شده بود بالا رود، منافع فرآیند مالی متورم شده بگرداننده قرض و اجاره دهنده را نشان می دهد. برای مقایسه طرح ها از امید ریاضی، وایانس و انحراف استاندارد و برای توزیع های پیوسته معمولا توزیع های نرمال و بتا استفاده می شود.

به عنوان مثال بای مقایسه دو طرح با امید ریاضی یکسان و توزیع گسسته با محاسبه انحراف استاندارد آن ها طرحی که انحراف استاندارد کمتری داشته باشد به دلیل داشتن ریسک کمتر اقتصادی تر خواهد بود.

زمان ریسک

در اقتصاد مهندسی ریسک مربوط به حالتی است که پروژه ها آنطور که برنامه ریزی شده بود رفتار نکند.بررسی های اقتصادی با توجه به این که حداقل درصدی ریسک جز لاینفک هر تصمیم می باشد، مورد بحث قرار می گیرد.

ریسک در سرمایه گذاری های بلند مدت نسبت به کوتاه مدت مشهود تر است. تحلیل ریسک زمانی قابل انجام است که پارامتر ها در آینده تغییر نمایند و احتمال وقوع این تغییرات نبز بررسی شود.

طرح ها در دنیای واقعی همیشه از قطعیت پیروی نمی کنند و تغییر و تحول جز جدا نشدنی آن هاست. نیروی انسانیت خواص مواد، مشخصه های عملیاتی ماشین های مختلف و عوامل اقتصادی و سیاسی از جمله عواملی هستند که در تغییر پارامتر های آینده موثرند.

برای دخالت دادن ریسک در یک مساله اقتصاد مهندسی باید مراحل زیر را طی نمود:

1. تعریف مساله

2. جمع اوری اطلاعات: شناسایی شرایط و معیار های آینده، پیش بینی احتمال وقوع هر یک از شرایط را شامل می شود.

3. فرموله کردن مدل

ارزیابی: برای انتخاب طرح بهتر به هر یک از آن ها وزن داده می شود، هزینه ها و درآمد ها مقایسه می شوند و طرح با بهترین معیار های تصمیم گیری انتخاب می شود.برای ارزیابی باید بتوان حوادث آینده را پیش بینی کرد و احتمال وقوع ان ها را تخمین زد.

زمان ریسک( چه مدت از شروع طرح گذشته است؟)

محاسبه واریانس یک طرح به تنهایی نمی تواند شاهدی بر رد یا قبول کردن آن باشد. عوامل مهم دیگری در این مورد دخیل اند که زمان ریسک یکی از آن ها است.

مفهوم زمان ریسک بر این اساس است که اعتماد به تخمین چندین سال بعد کم تر از تخمین های آینده نزدیک است. به عنوان مثال اگر امید های ریاضی طرح در دوره های برنامه ریزی مختلف یکسان باشند انحراف استاندارد آن ها با زمان تغییر می کند به اینصورت که افزایش در انحراف استاندارد به صورت حاصل ضرب انحراف استاندارد اولیه در ریشه دوم تعداد سال های برنامه ریزی که دوه زمانی از صفر است، به صورت زیر ارائه می شود.

ارزش خالص فعلی-NPW- Net Present Worth

روش ارزش خالص فعلی یکی از تکنیک های اقتصاد مهندسی بای مقابسه پروژه ها است.

در تحلیل های اقتصادی چنان چه NPW>0 به ازای حداقل نرخ جذب کننده باشد پروژه اقتصادی است چا که این رابطه نشان می دهد که ارزش فعلی هزینه ها از ارزش فعلی درآمد کمتراست و بالعکس.

چنان چه NPW=0 پروزه هم چنان اقتصادی خواهد بود چرا که حداقل نخ جذب کننده برای سرمایه گذاری تامین گشته.

مقایسه اقتصادی پروژه ها از طریق روش ارزش خالص فعلی به عمر مفید ان ها بستگی دارد. عمر آن ها می تواند برابر یا نابابر باشد و یا نامحدود باشد.

اثر تورم برNPW

اگر ارزش فعلی خالص قبل از تورم را با B و بعد از توم را با A نشان دهیم:

می توان از این روابط نتیجه گرفت که NPW در زمان تورم کاهش می یابد.

تعیین عمر اقتصادی:

رویکرد تعیین عمر اقتصادی که اغلب تحت عنوان تجزیه و تحلیل ((تعیین عمر اقتصادی با توجه به حداقل هزینه )) نامیده می شود ،به این ترتیب است که مقدار n از صفر تا حداکثر عمر مورد انتظار افزایش یافته در نتیجه برای تعیین عمر اقتصادی n سال مربوط به حداقل EUAC (هزینه یکنواخت سالیانه)عمر اقتصادی با حداقل هزینه خواهد بود.

کسر مالیات:

مالیات ، سوددهی طرح ها را کاهش می دهد.در حقیقت با پرداخت مالیات ، جذابیت اقتصادی طرح کاهش می یابد.

ارزش فعلی خالص ، یکنواخت خالص سالیانه و نرخ بازگشت سرمایه طرحها بعد از پرداخت مالیات کاهش می یابند.

صرفه جویی مالیاتی:

صرفه جویی مالیاتی در هر سال برابر است با : حاصل ضرب مقدار استهلاک در نرخ مالیاتی

و این مقداری است که در پرداخت مالیات صرفه جویی شده و به درآمد خالص اضافه شده است.

maximum attractive payback period-MAPP:

این واژه به معنای حداکثر دوره بازگشت سرمایه جذب کننده است. و برای تعیین اقتصادی ترین طرح باید از MAPP سرمایه گذار اطلاع داشت.

present worth of costs-PWC:

ارزش فعلی هزینه ها

present worth of benefit-PWB:

معنی لفظی این واژه ارزش فعلی درآمد ها است و چنانچه NPW>0 آنگاه ارزش فعلی درآمدها ار ارزش فعلی هزینه ها بیشتر خواهد بود و پروژه اقتصادی است.

ارزش دفتری:

ارزش دفتری یک دارایی در هر زمان عبارت است از تفاوت ارزش یا هزینه اولیه آن دارایی با مجموع مبالغ استهلاک نا آن زمان.

تهیه شده در موسسه سپینود شرق

کلیه حقوق این وبسایت متعلق به موسسه سپینود شرق می باشد.

تاثیرات نرخ بهره بر بازار سهام

تاثیرات نرخ بهره بر بازار سهام

نرخ بهره برای اکثر مردم مهم است و همچنین می‌‌تواند در بازار سهام تاثیرگذار باشد، اما چرا؟ در این مقاله به ارتباط بین نرخ بهره با بازار سهام و اینکه چگونه ممکن است بر زندگی ما تاثیر بگذارند، پرداخته می‌شود.

بهره در واقع هزینه‌ای است که فرد در تحولات نرخ بازگشت سرمایه قبال استفاده از پول فرد دیگری به وی می پردازد. خانوارها با این مفهوم به‌خوبی آشنا هستند، آنها باید برای خرید خانه از بانک وام رهنی دریافت کنند و در عوض بهره‌ آن را بپردازند. دارندگان کارت‌های اعتباری نیز این مفهوم را خوب می‌دانند، آنها پول را به ‌صورت کوتاه‌مدت قرض می‌گیرند و به وسیله آن خرید خود را انجام می‌دهند. اما زمانی که صحبت از بازار سهام و تاثیر نرخ بهره می شود شرایط فرق می‌کند.

نرخ‌های بهره در واقع همان هزینه‌های هستند که بانک‌ها برای استقراض پول از بانک مرکزی متحمل می‌شوند. چرا این ارقام مهم هستند؟ بانک مرکزی توسط این نرخ‌ها سعی در کنترل تورم دارد. تورم، ناشی از تقاضا زیاد و یا عرضه کم است که سبب افزایش قیمت‌ها می شود. بانک مرکزی با اثر گذاری بر مقدار پول در دسترس، می تواند تورم را کنترل کند. در حقیقت با افزایش نرخ بهره بانک مرکزی عرضه پول را کم می‌کند و به نوعی دسترسی به آن را گران‌تر می‌کند.

هنگامی که بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش می دهد، این اقدام تاثیر آنی بر بازار سهام نمی‌گذارد. در عوض تاثیر مستقیمی بر بانک‌ها برای وام گرفتن از بانک مرکزی می‌گذ‌ارد. اولین اثر غیرمستقیم افزایش نرخ بهره این است که بانک‌ها نرخ‌های بهره را برای مشتریان افزایش می‌دهند. افراد برای گرفتن وام رهنی و کارت‌های اعتباری تحت تاثیر این افزایش قرار می‌گیرند، به خصوص اگر از نرخ‌های بهره‌ی شناور استفاده کنند. این اقدام بر مقدار پولی که مردم می توانند خرج کنند اثر می‌گذارد. علاوه بر این، افراد همچنان باید قبوض را پرداخت کنند وقتی این قبوض گران‌تر می‌شوند، پول کمی از درآمد خانوارها باقی می‌ماند. این بدین معناست که خانوارها محتاطانه تر خرج می کنند. به همین علت، شرکت‌ها به‌صورت غیرمستقیم ازعکس العمل مشتریان در برابر کاهش نرخ بهره تاثیر می‌گیرند. اما افزایش نرخ بهره به‌صورت مستقیم بر شرکت‌ها نیز تاثیر می‌گذارد. آنها باید برای گسترش فعالیت‌های عملیاتی خود باید از بانک‌ها وام بگیرند. وقتی بانک‌ها استقراض را گران‌تر می‌کنند، شرکت‌ها شاید دیگر نتوانند به مقدار زیاد وام بگیرند و مجبور هستند تا بهره‌ بالاتری پرداخت کنند. هنگامی که شرکت‌ها کمتر هزینه می کنند کمتر رشد خواهند کرد که این امر سبب کاهش سود آوری‌ آنها نیز می شود.

همانطور که گفته شد تغییر در نرخ بهره بر شرکت‌ها و مردم اثر می‌گذارد، اما علاوه بر آن بر بازار سهام نیز تاثیر می‌گذارد. یکی از راه‌های ارزش‌گذاری شرکت‌ها، جمع ارزش فعلی جریانات نقد آتی شرکت‌ها است. برای بدست آوردن قیمت سهام، مجموع ارزش فعلی جریانات نقد آتی بر تعداد سهام موجود تقسیم می‌شود. نوسانات قیمت سهام نشان دهنده انتظارات سرمایه‌گذران زمان‌های مختلف از شرکت دارند. به خاطر این تفاوت‌ها سرمایه گذاران تمایل دارند که در قیمت‌های متفاوت سهمی را بخرند یا بفروشند.

اگر تصور شود که شرکت در آینده رشد و یا سود کمتری خواهد داشت (در اثر بهره بالا بدهی و یا درآمد کم) مقدار جریانات آتی آن کاهش یافته و در نتیجه قیمت سهامش کاهش می یابد. اگر قیمت سهام بسیاری از شرکته‌ا کاهش پیدا کند، کل بازار و شاخص‌هایی از قبیل داو جونز و اس اند پی افت می کنند.

برای بسیاری از سرمایه گذاران افت قیمت سهام و بازار خوشایند نیست. سرمایه گذاران تمایل دارند ارزش سرمایه‌گذاری‌ آنها افزایش یابد که این افزایش ارزش می‌تواند ناشی از افزایش قیمت سهام، دریافت سود تقسیمی و یا هر دو این موراد است. با انتظار رشد کم وجریانات نقد آتی کمتر، سرمایه گذاران رشد قیمتی مورد انتظار خود را دریافت نخواهند کرد و این باعث می‌شود تا سرمایه گذاری در سهام برای آنها جذاب نباشد. به‌علاوه، سرمایه‌گذاری در سهام از سایر سرمایه‌گذاری‌ها ریسک بیشتری دارد. هنگامی که بانک مرکزی نرخ‌ بهره را افزایش می‌دهد، اوراق بهادار دولتی مانند اوراق خزانه که سرمایه‌گذاری‌ها مطمئن‌تری هستند را پیشنهاد می کند. به عبارت دیگر، نرخ بازده بدون ریسک افزایش می‌یابد و این سرمایه‌گذاری‌ها را جذاب‌تر می کند. هنگامی که افراد در سهام سرمایه‌گذاری می‌کنند، توقع دارند در ازای قبول ریسک، پاداش بگیرند و نرخ بازده سرمایه‌گذاری‌ از نرخ بازده بدون ریسک بیشتر باشد. بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاری در سهام برابر است با نرخ بازده بدون ریسک به‌علاوه‌ی صرف ریسک. افراد مختلف، بسته به میزان ریسک پذیری‌ و شرکتی که در آن سرمایه‌گذاری می‌کنند، انتظار بازده‌های متفاوتی دارند. در اصل، هرچه نرخ بازده بدون ریسک افزایش یابد، بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاری در سهام نیز افزایش می‌یابد، به همین خاطر اگر صرف ریسک مورد انتظار کاهش یابد در حالی که بازده ثابت باشد و یا کاهش یابد، سرمایه گذاران سهام را پر ریسک دانسته و جای دیگری سرمایه‌گذاری می کنند.

تغییر در نرخ بهره تاثیر گسترده‌ای بر اقتصاد می گذارد. وقتی که نرخ بهره افزایش می یابد، مقدار پول در گردش کاهش می‌یابد و در نتیجه تورم کاهش می‌یابد، همچنین وام گرفتن گران‌تر ‌می‌شود و این عامل نیز بر مردم و شرکت‌ها نیز تاثیر می‌گذارد، به گونه‌ای که هزینه‌ها افزایش و درآمدها کاهش می‌یابد. در نهایت، افزایش نرخ بهره باعث می‌شود بازار سهام جذابیت خود را برای سرمایه گذاران از دست بدهد.

به خاطر داشته باشید که تمامی این عوامل و نتایج آنها به هم وابسته هستند. آنچه در بالا شرح داده شد را نمی‌توان مستقل از سایر عوامل در نظر گرفت، نرخ‌ بهره تنها عامل اثر گذار بر قیمت سهام نیست و عوامل بسیاری بر تغییرات قیمت سهام موثر هستند و تغییر نرخ بهره تنها یکی از این عوامل است. بنابرین نمی‌توان با قطعیت گفت که افزایش نرخ بهره توسط بانک مرکزی همیشه اثر منفی بر بازار می‌گذارد.

بازگشت 25 درصدی نرخ سرمایه گذاری در صنعت پتروشیمی

بازگشت 25 درصدی نرخ سرمایه گذاری در صنعت پتروشیمی

مدیرعامل شرکت پتروشیمی بین الملل نرخ بازگشت سرمایه را در صنعت پتروشیمی ایران بیش از 25 درصد اعلام کرد و گفت: ایران پساتحریم از ظرفیت خوبی برای جذب سرمایه گذاران برخوردار است.

به گزارش خبرنگار شانا، عیسی مشایخی امروز ( دوشنبه، 23 آذرماه) در دومین روز از دوازدهمین همایش بین المللی صنعت پتروشیمی (IPF) و در پنجمین نشست تخصصی این همایش، توجه به محیط سرمایه گذاری برای تامین مالی، شروع مجدد کسب وکار بعد از لغو تحریمها، توجه به تحولات کشورهای اروپایی را در عرصه اقتصادی و تشویق سرمایه گذاران برای حضور در ایران از جمله مولفه هایی دانست که شرکتهای سرمایه گذاری باید در سرمایه گذاری در صنعت پتروشیمی ایران مورد توجه قرار دهند.

وی با بیان این که به نمایندگی از عادل نژاد سلیم مدیرعامل شرکت هلدینگ خلیج فارس در این نشست صحبت می کند، گفت: شرکت هلدینگ خلیج فارس براساس اصل 44 قانون اساسی ایجاد شد و هم اکنون یکی از شرکتهای مهم در عرصه پتروشیمی به شمار می آید.

وی مجموع دارایی ثبت شده این هلدینگ تحولات نرخ بازگشت سرمایه را 16.2 میلیارد دلار اعلام کرد و افزود: این درحالی است که داراییهای شرکت با احتساب پروژه های در دست اجرای آن بیش از رقم فعلی خواهد بود.

مشایخی با بیان این که در حال حاضر 10 درصد از سهام بازار بورس در اختیار هلدینگ خلیج فارس است، ادامه داد: این شرکت یکی از شرکتهای اثرگذار در بازار بورس است که می تواند برای سرمایه گذاران جذاب باشد.

مدیرعامل شرکت پتروشیمی بین الملل ادامه داد: همچنین 45 درصد صادرات محصولات پتروشیمی در اختیارهلدینگ خلیج فارس است که می تواند برای سرمایه گذارانی که در دوران پساتحریم وارد ایران می شوند، مهم باشد.

وی ظرفیت تولید هلدینگ خلیج فارس را 24.6 میلیون تن اعلام کرد و افزود: استراتژی این شرکت، سرمایه گذاری در بازار بورس و سهام، اجرای پروژه های بالقوه و استفاده از فناوریهای نوین به همراه دانش مدیریت نوین است.

مشایخی با یبان این که هلدینگ خلیج فارس برای 15 سال آینده به 15 میلیارد دلار سرمایه برای اجرای پروژه ها و استراتژیهای خود نیاز دارد، ادامه داد: بر این اساس به دنبال شرکای معتبر برای سرمایه گذاری هستیم.

وی گفت: با توجه به این که ایران از مزیتهای فراوانی برای جذب سرمایه گذاری در صنعت پتروشیمی برخوردار است قطعا ظرفیت خوبی در دروان پساتحریم برای جذب سرمایه گذاران جدید ایجاد خواهد شد.

مشایخی نرخ بازگشت سرمایه گذاری را در صنعت پتروشیمی، 25 درصد اعلام کرد و گفت: همین آمار حاکی از این است که سرمایه گذاران خارجی می توانند از ظرفیتهای سرمایه گذاری در ایران پساتحریم به خوبی بهره ببرند.

توضیحات سازمان بورس از وضعیت این روزهای بازار سهام/ بورس معلول تحولات در بخش اقتصاد است

توضیحات سازمان بورس از وضعیت این روزهای بازار سهام/ بورس معلول تحولات در بخش اقتصاد است

تهران- ایرنا- سازمان بورس با تاکید بر اینکه روند بازار سرمایه معلول تحولات در بخش حقیقی اقتصاد است، اعلام کرد: دولت و مجلس در تعامل حداکثری با هم اولویت حمایت از تولید در کشور را با جدیت دنبال می‌کنند و در جهت کاهش سودآوری و تضعیف بنگاه‌های تولیدی حرکت نمی‌کنند.

به تحولات نرخ بازگشت سرمایه گزارش ایرنا، سازمان بورس و اوراق بهادار پیرو انتشار مطلبی در روزنامه مردم سالاری با عنوان «حل مشکل بورس به روش دولت رئیسی» توضیحاتی منتشر شد که در ادامه آن را می‌خوانید.

براساس اطلاعات ارائه شده از سوی سازمان بورس، اگر چه در تیرماه سال ۱۴۰۱ رشد نرخ بهره بین بانکی و همچنین تحولات نرخ بازگشت سرمایه ابهامات پیرامون وضعیت صنعت خودرو موجب کاهش ورود پول افراد حقیقی به بازار سرمایه شده بود اما با پیگیری‌های مکرر ریاست سازمان بورس این چالش‌ها به خوبی در حال برطرف شدن هستند.

برای نمونه پیگیری‌ها و جلسات متعدد ریاست سازمان بورس و مسئولان حوزه پولی کشور سرانجام موجب متوقف شدن روند افزایشی نرخ بهره بین بانکی شده و این روند معکوس شده است و اکنون به ۲۰.۶۵ درصد رسیده است، امیدواریم ثبات در این حوزه و همچنین رفع ابهام در موضوعاتی همچون خودرو بتواند روند بازار سرمایه را همچون ماه های ابتدایی سال ۱۴۰۱ بهبود بخشد.

در حوزه واریزی‌ها به صندوق تثبیت بازار سرمایه نیز پس تحولات نرخ بازگشت سرمایه از مذاکرات مفصل مدیران عالی سازمان بورس و صندوق توسعه ملی، مرحله ششم واریزی‌ها به صندوق تثبیت انجام شد و مبلغ یک هزار میلیارد تومان به صندوق تثبیت بازار سرمایه واریز شد.

مجموع واریزی‌ها تاکنون به 6 هزار میلیارد تومان رسیده است، لازم به ذکر است پیرامون وضعیت ماه‌های گذشته در بورس، پس از تصویب بندهای حمایتی از بازار سرمایه در ۵ بهمن ماه ۱۴۰۰ و ابلاغ آن در ۶ بهمن از سوی معاون اول رئیس‏ جمهور، تا پایان تیرماه ۱۴۰۱، شاخص کل بورس تهران (وزنی ارزشی) حدود ۲۵ درصد رشد و شاخص کل بورس تهران (هم وزن( ۳۲ درصد رشد داشته است.

به عنوان مثال یکی از مهمترین اقدامات حمایتی دولت تعیین سقف نرخ گاز خوراک و سوخت برای صنایع بوده است، با قیمت‌های فعلی گاز در اروپا و آمریکا، اگر سقف قیمتی برای نرخ گاز صنایع اعمال نمی‌شد، حدود ۴۰۰ هزارمیلیارد تومان سود صنایع کاهش پیدا می‌کرد و علاوه بر زیان‌ده شدن صنایع و فشار مضاعف بر صندوق‌های بازنشستگی، بازار سرمایه سقوط ۲۰ تا ۳۰ درصدی را تجربه می‌کرد و زیان سنگین مجددی به آحاد مردم وارد می‌شد.

یکی از اقدامات فوق‌العاده موثر، هوشمندانه و به موقع دولت در بازار سرمایه همین مصوبه بوده است، ابتکاراتی همچون پرداخت سود سنواتی به مردم که در واقع حق الناسی است که سال‌های سال در حساب بانکی شرکت‌های بورسی رسوب کرده و به مردم پرداخت نشده بود.

تحقق ورود اولین استارتاپ به بازار سرمایه در دولت جدید نیز اقدام مهم دیگر هفته‌های اخیر بوده است، این اقدام با استقبال گسترده شرکت‌های دانش بنیان همراه شد و انگیزه‌ی جدیدی را به شرکت‌های دانش‌بنیان تزریق خواهد کرد؛ انگیزه رشد و در نهایت عرضه در بازار سرمایه، پذیره نویسی اولین صندوق در صندوق، اولین صندوق با تضمین اصل سرمایه، اولین موافقت اصولی با صندوق املاک و مستغلات و اقدامات بی شمار دیگری که کاملا خلاف تیتر بلاتکلیف بودن بازار سرمایه به برجام را اثبات کرده است.

در تکمیل توضیحات این یادداشت، لازم است توضیحی تاکید شود مبنی بر اینکه که اساساً بازار سرمایه و تحولات در این بازار معلول تحولات در بخش حقیقی اقتصاد است، در واقع اثرات تغییر در متغیرها و ریسک‏ های حوزه ‏های سیاسی، اقتصادی، تجاری، اجتماعی و . در قیمت سهام، صنایع مختلف و به تبع آن بازار ظاهر می شود اما بواسطه مختصاتی که در آن قرار داشته باشیم، شدت و ضعف این اثرگذاری متغیر است.

همینطور تأخیر در شروع اثرات ناشی از تغییر متغیر و زمان ماندگاری اثر نیز برای هر مسئله ‏ای متفاوت خواهد بود، در مقطعی صرفاً بحث نرخ ارز خارجی، مناسبات سیاسی یا فرضاً جنگ در نقطه ‏ای از جهان مطرح می‏ شود و ماندگاری اثر آن چند ماه زمان می‏ برد اما در مقطع دیگری تعدد متغیرها بیشتر یا کمتر می‏ شود و ماندگاری اثرات ناشی از آن‏ها هم با یکدیگر متفاوت خواهد بود و متغیر بنیادی که اثرات طولانی مدت‌تری داشته باشد، اهمیت بیشتری می‏ یابد، ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم سرعت گردش اطلاعات در بازار نیز تغییرات کم‏ سابقه‏‌ای را تجربه کرده است.

همچنین مصمم بودن دولت در حمایت از بازار سرمایه کشور، موجب شده دستوراتی مبنی بر مدنظر قرار دادن ملاحظات بازار سرمایه کشور در سیاست‏ گذاری‌‏ها و تصمیم‏ گیری‌‏ها صادر شود.

رفع ابهامات نیز یک مسئله اساسی است و نباید قوانین و مقرراتی را وضع کرد که هزینه‏ هایی را به صنایع مزیت‏ دار کشور تحمیل کنند بدون اینکه حمایتی برای جبران آن دیده شده باشد.

دولت و مجلس در تعامل حداکثری با یکدیگر اولویت اساسی حمایت از تولید در کشور را با جدیت دنبال می‏ کنند، بنابراین قطعاً در جهت کاهش سودآوری و تضعیف صرفه‏ های اقتصادی بنگاه های تولیدی حرکت نخواهند کرد و از این منظر تردیدی در لزوم حمایت سیاست‏گذار و قانون‏گذار از طریق وضع قوانین لازم وجود نخواهد داشت.

صرف نظر از اینکه ماندگاری اثرات این حمایت‏ ها چه میزان است، لازم است دولت و مجلس همسان توجه به سایر موضوعات و دغدغه ‏ها در کشور از هر امکانی برای حمایت از تولید و بنگاههای اقتصادی، جلوگیری از کاهش حاشیه سود زنجیره تولید و سرمایه‏ گذاری، تعدیل نسبی اثرات سوء قیمت گذاری دستوری، پشتیبانی از تولید آسیب‏دیده از تکانه‏ های تحریم و کرونا و در نهایت حفظ یا تقویت اشتغال در کشور استفاده کنند.

از نگاه سازمان بورس و اوراق بهادار که با جدیت این موضوعات را دنبال خواهد کرد، حمایت دولت از تولید مورد تاکید است و لازم است با پیگیری ‏های لازم از تمام ظرفیت ‏های قانونی برای تحقق بهتر این مهم استفاده کنیم.

همچنین با حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی قیمت خرید مواد اولیه و فروش محصولات شرکت‌ها با ارز نیمایی تعیین می‌شود و در نهایت افزایش سودآوری شرکت‌ها را در پی خواهد داشت.در پایان خاطرنشان می‌شود که طبیعتا روند بازار سرمایه با توجه به متغیرهای واقعی در اقتصاد مشخص خواهد شد و با توجه به اقدامات گسترده دولت پیرامون صنایع مختلف و بازار سرمایه، شرایط بازار سرمایه رو به بهبودی خواهد رفت.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.