شاخص صنعت
نماینده بازار
شاخص(INDEX) در کل به معنای نمودار، نشاندهنده یا نماینده است. شاخص کمیتی است که نماینده چند متغیر همگن بوده و وسیلهای برای اندازهگیری و مقایسه پدیدههایی است که دارای ماهیت و خاصیت مشخصی هستند.
شاخص (INDEX) در کل به معنای نمودار، نشاندهنده یا نماینده است. شاخص کمیتی است که نماینده چند متغیر همگن بوده و وسیلهای برای اندازهگیری و مقایسه پدیدههایی است که دارای ماهیت و خاصیت مشخصی هستند. بر این مبنا میتوان تغییرات ایجادشده در متغیرهای معینی را در طول یک دوره بررسی کرد. در حالی شاخص کل بورس مهمترین نماگر بازار سهام به شمار میرود که سابقه به کارگیری این متغیر در بورس46 ساله ایران به حدود سال 1369 برمیگردد که بر مبنای عدد پایه 100 واحد مورد استفاده قرار گرفته است. این متغیر تا سالها از برآیند نوسان قیمت و تعداد سهام شرکتها خصوصاً شرکتهای بزرگ محاسبه میشد و در کنار شاخصهایی چون شاخص سود نقدی، مالی و صنعت، بازار اول و دوم، تابلوی اصلی و فرعی وضعیت عمومی بازار سهام را در مقاطع مختلف زمانی ترسیم میکرد اما از سال 1387 به این سو مسوولان بازار سهام تصمیم گرفتند دو شاخص قیمتی و نقدی را در هم ادغام کنند. به طور کلی بالا بودن نرخ تورم، بالا بودن نرخ سود و نقش بالای سود نقدی در بازده کل سهام از جمله دلایل تغییر شاخص بیان شده است. با این ادغام ارقام شاخص بورس از 19 تا 27 هزار واحدی گذر کرد و اکنون در مرز 50 هزار واحد قرار دارد. برای محاسبه شاخص، یک سال را به عنوان مبنا یا پایه فرض کرده و پس از تقسیم ارزش جاری بر ارزش مبنا (ارزش سال پایه) آن را در عدد 100 ضرب میکنیم. عدد به دست آمده شاخص آن گروه مورد نظر را به ما نشان میدهد. در هر بازار سهامی، میتوان بنا بر احتیاج و کارایی شاخصهای زیادی تعریف کرد. در تمام بورسهای دنیا نیز، شاخصهای زیادی برای گروهها و شرکتهای مختلف محاسبه میشود. به عنوان مثال در بازار سهام آمریکا شاخص داوجونز (DOW&JONES) تغییرات 30 تغییرات شاخص داوجونز در طول زمان شرکت صنعتی، 20 شرکت حملونقل و 15 شرکت خدماتی را نشان میدهد؛ و یا شاخص نزدک (NASDAQ) تغییرات سهام خارج از بورس را نشان میدهد. در بورس اوراق بهادار تهران نیز، شاخصهای زیادی محاسبه میشود که هر شخص یا گروهی بنا به نیاز خود از آنها استفاده میکند.
شاخص کل (TEDPIX)
شاخص کل قیمت که مخفف Tehran Exchange Divedend and Price Index است، نشاندهنده تغییرات قیمتی و بازده نقدی سهام در بورس اوراق بهادار است. به عبارتی نشاندهنده تغییرات بازدهی کل سرمایهگذاری در بورس اوراقبهادار است و به وسیله آن میتوان فرصت سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار را با دیگر بازارها مقایسه کرد. این شاخص یکی از اصلیترین شاخصهای بورس اوراق بهادار تهران بوده و گویای آن است که ارزش کل بازار نسبت به سال پایه (1369) چند برابر شده است. به طور فرضی تغییرات شاخص داوجونز در طول زمان شاخص 46500 نشان میدهد ارزش بازار نسبت به سال 1369 که سال پایه است، 465 برابر شده است.
شاخص قیمت بورس تهران تمامی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس را دربر میگیرد و در صورتی که نماد شرکتی بسته باشد یا برای مدتی معامله نشود، قیمت آخرین معامله آن در شاخص لحاظ میشود. همانگونه که از فرمول زیر مشخص است، تعداد سهام منتشره شرکتها معیار وزندهی در شاخص مزبور است که این امر منجر به تاثیر بیشتر شرکتهای بزرگ در شاخص میشود.
شاخص مزبور با استفاده از فرمول زیر محاسبه میشود:
شاخص قیمت نمایانگر روند عمومی قیمت در میان شرکتهای مورد بررسی است و باید از تغییرات قیمت و نه پارامترهای دیگر متاثر شود. توجه به فرمول شاخص نشان میدهد که در محاسبه آن افزون بر قیمت، میزان سهام منتشره نیز تاثیرگذار است. از این رو شاخص باید در صورت تغییرات سهام منتشره که معمولاً از افزایش سرمایه (از محل آورده نقدی)، ناشی میشود به گونهای تعدیل شود که تغییرات مزبور مقدار شاخص را متاثر نسازند.
شاخص صنعت
فرمول محاسبه آن همانند محاسبه شاخص کل است و نشاندهنده تغییرات در ارزش سهام شرکتهای صنعتی است و برای هر صنعت به طور جداگانه محاسبه میشود.
فرمول محاسبه آن همانند شاخص قیمت است و برای هر شرکتی به طور جداگانه محاسبه میشود و برای محاسبه آن شاخص هر شرکتی را بدو ورود 100 تعیین کردهاند.
الف- به روش میانگین ساده
معمولاً هر سه ماه یک بار 50 شرکت برتر در بورس اوراق بهادار معرفی میشوند. شاخصtx-50 نشاندهنده میانگین قیمت سهام 50 شرکت برتر است. محاسبه این شاخص به روش محاسبه شاخص داوجونز یعنی مبتنی بر قیمت (Price weighted) است. به عبارتی در این محاسبه تعداد سهام منتشره شرکت تاثیر داده نمیشود و تنها از جمع قیمت سهام 50 شرکت تقسیم بر تعداد آنها (تعدیلشده) به دست میآید. (این تعداد در اولین روز محاسبه یعنی ابتدای سال 1379عدد50 بوده که بعدها به تدریج تعدیل شده است.) شاخصtx-50 نیز در موارد زیر بایستی تعدیل شود. یعنی عدد 50 در مخرج را باید به گونهای تغییر داد تا تاثیر تفاوت قیمت بر شاخص به خاطر موارد زیر خنثی شود.
این شاخص نیز به وسیله تغییرات ارزش سهام 50 شرکت برتر محاسبه میشود ولی طرز محاسبه آن به روش میانگین موزون (روش لاسپیرز) است و تعداد سهام منتشره شرکتها در محاسبه آن تاثیرگذار است.
محاسبه شاخصهای مختلف بر اساس فرمولهای قراردادی انجام میشود و هر شاخصی بنا بر دادهها و فرمول مورد استفاده میتواند گویای تغییرات خاصی باشد؛ لذا بنا بر نوع محاسبه و شرکتهایی که در آن مورد محاسبه قرار میگیرند باید تفسیر شوند. شاخصسازی در محاسبه شاخصها نمیتواند رخ دهد چرا که شاخصها از فرمول ریاضی سادهای تبعیت میکنند. اما با توجه به اینکه حسابرسی شاخص میتواند اطمینان به شاخص را افزایش دهد، پیشنهاد میشود در ادوار زمانی مشخص، حسابرسی شاخص توسط یک گروه مستقل از حسابرسان باسابقه در زمینه محاسبات شاخص، انجام شود تا به فعالان بازار این اطمینان داده شود که تعدیلهای لازم در پایه شاخص صورت پذیرفته است.
همچنین پیشنهاد میشود سازمان بورس بررسیهای لازم جهت راهاندازی صندوقهای شاخصی (Index fund) را انجام داده و در صورت عدم وجود موانع زمینه تاسیس این صندوق را فراهم کند. زیرا ایجاد چنین صندوقهایی که یک سبد با ترکیب سهام تمام شرکتهای بورسی (البته در مقیاس کوچکتر) را بین سرمایهگذاران توزیع میکنند مفید خواهد بود و سرمایهگذاران میتوانند به راحتی به میزان بازده شاخص کل سود کسب کنند و از این رو معیار قرار دادن شاخص بورس به عنوان نماگر بازدهی موضوعیت پیدا میکند.
اطلاعات عمومی درباره بورس اوراق بهادار (قسمت پنجم)
شاخص قیمت و بازدة نقدی یا همان شاخص درآمد کل با نماد TEDPIX از فروردین 1377 در بورس تهران محاسبه و منتشر شده است. تغییرات این شاخص نشانگر بازدة کل بورس است و از تغییرات قیمت و بازدة نقدی پرداختی، متأثر میشود. این شاخص کلیة شرکتهای پذیرفته شده در بورس را در بردارد و شیوة وزندهی و محاسبة آن همانند شاخص کل قیمت (TEPIX) است و تنها تفاوت میان آن دو در شیوة تعدیل آنها است. شاخص قیمت و بازدة نقدی بورس تهران با فرمول زیر محاسبه میشود.
Pit = قیمت شرکت iام در زمان t
qit = تعداد سهام منتشره شرکت iام در زمان t
RDt = پایة شاخص قیمت و بازدة نقدی در زمان t که در زمان مبداء برابر pioqio∑ بوده است
5- شاخص بازدة نقدی
شاخص بازدة نقدی که با نماد TEDIX منتشر میشود، بیانگر سطح عمومی بازدة نقدی پرداختی شرکتها است و مقدار آن از تقسیم پایة شاخص کل قیمت بر پایة شاخص قیمت و بازدة نقدی، به دست میآید. فرمول 3 بیانگر نحوة محاسبة شاخص TEDIX است.
تذکر : عدد پایه شاخصهای قیمت و بازده نقدی و بازده نقدی سهام در ابتدای سال 1377 برابر 08/1653 در نظر گرفته شده که همسنجی این دو را با شاخص کل قیمت در آن تاریخ امکان پذیر سازد .
در راستاي اجراي آييننامه شرايط و ضوابط پذيرش سهام در بورس اوراق بهادار مصوب 17/5/1384 شوراي بورس، درخصوص نحوه انجام معامله سهام شركتها در تابلوي غيررسمي، دستورالعمل نحوه انجام معاملات در تابلوي غيررسمي در تاريخ 27/6/1385 به تصويب هيأت مديره سازمان بورس و اوراق بهادار رسيد، طبق ماده 10 قيمت معاملات نمادهاي تابلوي غيررسمي در شاخصها لحاظ نميگردد و صرفاً اطلاعات معاملات در سامانه معاملات نگهداري ميشوند.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني بازار سرمايه، در اجراي بند 3 مصوبه شوراي عالي بورس و اوراق بهادار مورخ هشتم مرداد 86، مقرراتی برای تغییر در محاسبه شاخص بورس به پيشنهاد هيات مديره سازمان بورس و اوراق بهادار در تاريخ 30 ارديبهشت 1387 در 10 ماده و 3 تبصره به تصويب شوراي عالي بورس و اوراق بهادار رسيد.
اين در حالي است كه براي تعريف شاخص جديد يا اصلاح شاخص فعلي، كميته متشكلي وجود نداشته و قانون جديد بازار اوراق بهادار نيز در اين مورد هيچ مسوولي را انتخاب نكرده است. بنابراين شوراي عالي بورس به منظور برطرف كردن اين خلا اقدام به انتشار مقررات اجرايي نحوه تغيير در شاخص هاي بورس يا تعريف شاخص هاي جديد در بازار سهام كرد. (منبع روزنامه اعتماد > شماره 1685 5/3/87> صفحه 15 )
امروزه شاخص بصورت شناور محاسبه می شود.
داوجونز(Dow Jones) در هجدهم سپتامبر سال ۲۰۰۰ شاخص داوجونز تغيير روش داد و در محاسبه سري شاخص هاي جهاني خود به تغییرات شاخص داوجونز در طول زمان ضرايب مبتني بر سهم شناور آزاد روي آورد. اين كار با شاخص هاي جهاني داوجونز شروع شد زيرا در بسياري از اين بازارها، حجم عمده اي از سهام هرگز قابل خريد و فروش نبود. اين تغييري عمده در شاخص داوجونز بود كه به سمت روش شناسي سهم شناور آزاد روي آورد).روزنامه همشهری سه شنبه ۱۸ شهريور ۱۳۸۲ – سال يازدهم – شماره ۳۱۶۲ )
شاخص آر اس آي RSI
شاخص توان نسبي(Relative Strength Index (RSI)) به وسيله جي ولز وايدر در سال1978 معرفي شده است و به عنوان شاخصي براي تعيين نقطه خريد و فروش استفاده ميشود. براي محاسبه RSI به طريق زير عمل ميكنيم:
که در آن RS به شرح زیر محاسبه می شود:
میانگین تغییر مثبت قیمتهای پایانی یک دوره Nروزه
متوسط تغییر منفی قیمتهای پایانی یک دوره Nروزه
توجه شود که این شاخص توسط بورس منتشر نمی شود بلکه توسط سازمانهای مختلف محاسبه و ارائه می گردد.
آر اس آی عددي را بين 0 تا100 به ما ميدهد. هر چه عدد به 100 نزديكتر باشد به معني اين است كه خريد آن سهم در بازار در يك دوره بيش از حد خرید شده Over bought و زمان خوبي براي فروش آن است. وقتيRSI به صفر نزديك ميشود اين را ميرساند كه سهم مورد نظر در بازار در يك دوره بيش از حد فروخته شده Over Sold و زمان خوبي براي خريد است. معمولاً نقطه برش را30 و70 در نظر ميگيرند. یعنی اگر به بالاتر از 70 افزایش یابد ، احتمال بالا بودن قیمتها در بازار وجود دارد. تنزل به زیر 30 حاکی از احتمال پدید آمدن قیمتهای بسیار پایین است.
پذيرش و معاملات اوراق بهادار در بورس تهران تغییرات شاخص داوجونز در طول زمان در قالب سه تابلو و بازار اوراق مشاركت انجام ميشود:
1. بازار اول شامل تابلوهای اصلي و فرعی- سهام و حق تقدم شركتهاي پذيرفته شده در تابلوي اصلي
2. بازار دوم- سهام و حق تقدم شركتهاي پذيرفته شده در تابلوي فرعي
3. تابلوی غیررسمی- سهام و حق تقدم شركتهاي پذيرفته شده در تابلوي غير رسمي
4. بازار اوراق مشاركت شركتي و دولتي
تابلوي فرعي مكاني براي پذيرش و فعاليت شركتهاي كوچك و درحال رشد است. شركتهاي كوچكي كه توانايي برآورده كردن شرايط پذيرش تابلوي اصلي را ندارند در اين تابلو پذيرفته ميشوند و به آنها فرصت داده ميشود با تامين مالي و رشد فعاليتها به تابلوي اصلي ارتقاء يابند.
تابلوي غير رسمي از سال 1385 ايجاد شده است. هدف اين تابلو اعطاي فرصت به شركتهايي است كه از شرايط پذيرش در تابلوي فرعي برخوردار نيستند و به همين دليل در آستانه لغو پذيرش و اخراج از بورس قرار دارند. دوره فعاليت اين تابلو كه با مجوز شوراي عالي بورس ايجاد شده است، موقتي است.
برخی از ضوابط پذيرش سهام شركتها در تابلو دوم تالار اصلي
1 – شركت بايد در ايران ثبت شده و داراي تابعيت ايراني باشد.
2- شركت بايد سهامي عام باشد.
3 – شركت بايد داراي سهام عادي با نام داراي حق رأي باشد و 100 درصد بهاي اسمي آن پرداخت شدهباشد و هيچگونه امتياز خاصي براي سهامداران شركت وجود نداشته باشد.
4 – حداقل، دو سال از تاريخ بهرهبرداري شركت گذشته باشد.
5 – حداقل سرمايه شركت 10 ميليارد ريال باشد.
6 – در زمان پذيرش نبايد بيشتر از 80 درصد از سهام شركت در اختيار كمتر از 10 سهامدار باشد. اين نسبت بايد در پايان دومين سال پس از پذيرش به 75 درصد كاهش يابد. بهعلاوه حداكثر ظرف مدت شش ماه از تاريخ درج و تا زماني كه نام شركت در تابلو دوم بورس درج ميباشد، بايستي حداقل 500 سهامدار داشته باشد.
7 – شركت بايد در دو دورة متوالي سودآور بوده و امكان سودآوري آن در آينده وجود داشته باشد و زيان انباشته نداشته باشد.
8– اساسنامة شركت بايد طوري تنظيم شده باشد كه به تشخيص هيئت پذيرش، حقوق سهامداران جزء در آن محفوظ باشد.
برخی از ضوابط ارتقاي سهام شركتها از تابلو دوم به تابلو اول تالار اصلي
1 – شركت بايد دو سال متوالي قبل از پذيرش، در تابلو دوم فعاليت سودآور داشته باشد.
تبصره: چنانچه شركت قبل از مدت دوسال قابليت پذيرش در تابلو اصلي را داشته باشد، بهدرخواست شركت و تصويب هئيت پذيرش، امكانپذير ميباشد.
2 – ميزان سرماية شركت از 25 ميليارد ريال كمتر نباشد.
3 – بيش از 70 درصد از سهام شركت نبايد در اختيار كمتر از 10 سهامدار باشد. علاوه براين، تا زماني كه نام شركت در تابلو اول بورس درج ميباشد بايستي حداقل 1000 سهامدار داشته باشد.
4 – حجم دادوستد و گردش سهام شركت، در شش ماهة منتهي به تاريخ بررسي در هيئت پذيرش به تشخيص هيئت مذكور، بايد از وضعيت مطلوبي تغییرات شاخص داوجونز در طول زمان برخوردار باشد.
5– ارتقاء سهام شركتها از تابلو دوم به تابلو اول تالار اصلي، با تصويب هيئت پذيرش خواهد بود.
برخی از ضوابط پذيرش سهام شركتها در تالار فرعي
1 – شركت بايد در ايران ثبت شده و داراي تابعيت ايراني باشد.
2 – شركت بايد سهامي عام باشد.
3 – شركت بايد داراي سهام عادي با نام داراي حقرأي باشد و 100 درصد بهاي اسمي آن پرداخت شده باشد و هيچگونه امتياز خاصي براي سهامداران شركت وجود نداشته باشد.
4 – حداقل يك سال از تاريخ بهرهبرداري يا فعاليت شركت، حسب مورد، گذشته باشد.
5 – ميزان سرماية شركت از 5 ميليارد ريال كمتر نباشد.
6 – در زمان پذيرش نبايد بيشتر از 90 درصد از سهام شركت در اختيار كمتر از 10 سهامدار باشد. اين نسبت بايد در پايان دومين سال پس از تغییرات شاخص داوجونز در طول زمان پذيرش، به 85 درصد كاهش يابد. بهعلاوه حداكثر ظرف مدت شش ماه از تاريخ درج و تا زماني كه نام شركت در تابلو فرعي درج ميباشد بايستي حداقل 200 سهامدار داشته باشد.
7 – شركت بايد در آخرين سال مالي سودآور بوده و امكان سودآوري آن در آينده وجود داشته باشد.
7- مزاياي پذيرش در بورس اوراق بهادار
– سهولت در تأمين مالي درازمدت طرحها و پروژههاي آتي از طريق انتشار سهام و ساير اوراق بهادار
– افزايش اعتبار داخلي و خارجي ناشر به دليل فعاليت در يك بازار قاعدهمند و نظارت از سوي بورس و مقام ناظر
– سهولت در تغيير تركيب سهامداري و انتقال مالكيت از جمله جذب سرمايهگذار خارجي
– امكان تأمين مالي با هزينه كمتر به دليل نقدشوندگي بيشتر اوراق بهادار و وجود بازار منظم
– برخورداري از مزاياي خاص و اعتباري از قبيل دريافت تسهيلات تغییرات شاخص داوجونز در طول زمان بانكي و وثيقهگذاري اوراق بهادار
– برخورداري ازمعافيتهاي مالياتي پيشبيني شده در قانون
– شفافيت عملكرد و امكان ارزيابي عملكرد شركت و مديران از طريق گزارشگري شفاف و نظارت مداوم
– امكان استفاده از مشاركت عمومي در توسعه شركت
– مديريت حرفهاي با توجه به لزوم پاسخگويي به سهامداران
8- حق پذيرش و حق درج
بهمنظور بررسي درخواست پذيرش اوراق بهادار شركتها دربورس، مبلغي تحت عنوان “حق پذيرش” از شركت متقاضي اخذ ميشود. مطابق تغییرات شاخص داوجونز در طول زمان مصوبهي 9 خرداد 1386 هيئت مديره بورس اوراق بهادار تهران، حق پذيرش هر شركت در بورس، دو در هزار سرمايه ثبت شده تا سقف دويست ميليون ريال تعيين شده است.
پس از درج نام هر شركت در فهرست نرخهاي بورس اوراق بهادار تهران، سالانه مبلغي تحت عنوان “حق درج سالانه” از شركت اخذ ميشود. طبق مصوبهي هيئت مديره بورس اوراق بهادار تهران، حق درج شركتهاي پذيرفتهشده در بورس، دو در هزار سرمايه ثبت شده تا سقف پنجاه ميليون ريال تعيين شده است.
مبالغ ياد شده به حساب جاري سيبا به شمارهي 0102919780001 نزد بانك ملي ايران- شعبه بورس، به نام بورس اوراق بهادار تهران قابل پرداخت است
9- تالار های منطقه ای:
اولین تالار منطقه ای در خراسان در 21/3/81 شکل گرفت. تعداد تالارهای منطقهای فعال در سال 1385، 23 تالار بوده است كه 2 تالار اراك و گلستان با تصویب هیات دولت در سال 1385 افتتاح شد و توسط بخش خصوصی اداره می شود.
بطور كلي در حال حاضر تالارهاي بورس به سه دسته تقسيم مي شوند:
1- بورس كالا: بازار منظمي است كه در آن كالاهاي معيني مورد معامله قرار مي گيرد. مانندبورس طلاي نيويورك يا بورس پشم استراليا.
2- بورس اسعار: در اين بازار پول كشورهاي مختلف (ارز)مورد معامله قرار مي گيرد. معاملات ارزي بر اساس نوسانات بهاي پولهاي مختلف در مقابل يكديگر صورت مي گيرد.
3- بورس اوراق بهادار:در اين بازار اورق بهادار مورد معامله واقع مي شود.
مطالب فوق از سايتهاي رسمي و فايل ها و كلاسهاي آموزشي مرتبط با بورس اوراق بهادار جمع آوري شده است. .
تغییرات شاخص داوجونز در طول زمان
021-88536880 (512)
با ما تماس بگیرید
- دورههای آموزشی
- سنجش آنلاین سواد مالی
- آموزش سواد مالی
- راهنمای ثبت نام
- برگزاری آزمون
- دریافت گواهینامه
- سؤالات متداول
- تماس با ما
- شبکههای اجتماعی
- درخواست همکاری
شواهدی از کارایی بازار
به خاطر اهمیت بازار کار برای تمامی سرمایهگذاران، و به خاطر مباحثی که در زمینۀ فرضیه بازار کارا وجود دارد، در این مطلب شواهد تجربی در خصوص کارایی بازار ارائه خواهد شد. مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفته و همچنان ادامه دارد که در این مطلب به برخی از آنها اشاره میشود.
شواهدی از شکل ضعیف کارایی بازار
همانطور که گفته شد شکل ضعیف کارایی بازار به معنای این است که اطلاعات با دادههای قیمت در قیمتهای فعلی بازار تلفیق خواهد شد. اگر قیمت ها روند غیر تصادفی داشته باشند تغییرات قیمت سهام، وابسته و در غیر این صورت مستقل خواهد بود. بنابراین، آزمونهای شکل ضعیف کارایی دربرگیرندۀ این سؤال است که آیا اطلاعات مربوط به قیمت های گذشته کاملاً در قیمتهای فعلی منعکس شده است؟
فرضیۀ ضعیف کارایی بازار، به ایدۀ تئوری گشت تصادفی قیمت سهام در سال ۱۹۶۰ برمیگردد. اگر قیمتها از گشت تصادفی تبعیت کنند، تغییرات قیمت در طول زمان تصادفی (مستقل) خواهد بود. تغییر قیمتی که امروز رخ میدهد جدا از تغییرات دیروز، روزهای قبل و یا هر روز دیگری است. اگر اطلاعات مربوط به بازار، تصادفی باشند و سرمایهگذاران هم سریعاً به آن واکنش نشان دهند در آن صورت تغییرات قیمت هم تصادفی خواهد بود.
یکی از راههای آزمون و تست شکل ضعیف کارایی این است که مستقل بودن تغییرات قیمت سهام را به روش آماری تست کنیم. اگر نتایج تست آماری نشان دهد که تغییرات قیمت مستقل است به این نتیجه میرسیم که دانستن و استفاده از اطلاعات قیمتی گذشته، ارزشی برای سرمایهگذاران نخواهد داشت. به عبارت دیگر، هیچ روندی در تغییرات وجود نخواهد داشت.
آزمونهای آماری تغییرات قیمت : تغییرات قیمت در یک بازار کارا باید به صورت مستقل باشد. دو نمونه از آزمونهای آماری مربوط به تست مستقل بودن تغییرات قیمت، شامل آزمون همبستگی سریال و آزمون تست علائم است. آزمون همبستگی سریال شامل اندازهگیری همبستگی میان تغییرات قیمت در زمانهای مختلف مثل یک روز، دو روز و مواردی از این قبیل است، در صورتی که تست علائم شامل طبقهبندی هر تغییر قیمت از طریق نشانهها و علائم آن، مانند منفی، صفر و مثبت (بدون توجه به مقدار آن) است.
انجام آزمونهای مربوط به تصادفی بودن قیمت سهام اگر چه دارای سابقۀ طولانی است، ولی آزمونهای پیشرفته در این خصوص از سال ۱۹۵۰ شروع میشود. یکی از معروفترین آزمونها که توسط يوجين فاما صورت گرفت در مورد مطالعۀ بازده روزانه ۳۰ سهام صنعتی داو جونز بود. با استفاده از تجزیه و تحلیل همبستگی سریال، فاما فواصل بین یک تا ده روز را مورد آزمون قرار داد. اگر که در این تحقیق، سطوح کوچک تعیین شده بودند ولی با استفاده از ۳۰ سهام و ۱۰ فاصله زمانی ضریب همبستگی پایینی، که از نظر آماری با صفر تفاوت داشت، بدست آمد. طبق نتایج بدست آمده فقط درصد کمی از هر تغییر قیمت توسط تغییر قبلی قابل توضیح بود. سایر آزمونهای همبستگی سریال نیز نتایج مشابهی داشتهاند. آزمونهایی که با استفاده از تست علائم صورت گرفته است نشان داده است که تغییرات قیمت به صورت مستقل است.
شواهدی از شکل نیمه قوی کارآیی بازار
آزمونهای مربوط به شکل ضعیف کارایی بازار متعدد بوده و اکثراً نیز دارای نتایج یکسانی هستند. از طرف دیگر، اگر چه آزمونهای مربوط به شکل نیمه قوی کارایی بازار نیز متعدد است ولی نتایج بدست آمده از آزمونها نیز متنوع است. این است یکی از آزمونها و تحقیقات تجربی که در مورد شکل نیمه قوی کارایی بازار صورت میگیرد مطالعه رویدادی است. در این روش، به منظور تعیین تأثیر رویداد خاصی بر قیمت سهام، بازده سهام شرکتی مورد بررسی قرار میگیرد. در این روش از یک مدل شاخص بازده سهام استفاده میشود. این مدل شاخص نشاندهنده این است که بازده اوراق بهادار توسط عامل بازار و یک عامل منحصر به فرد شرکت تعیین میشود. مدل تک شاخص یک نمونه از این موارد است.
بازده منحصر به فرد شرکت عبارت خطای باقیمانده است که نشاندهنده تفاوت میان بازده واقعی اوراق بهادار و مدل شاخص است. به عبارت دیگر، هر مقداری از بازده واقعی باقیمانده، بازده غیرعادی است که در نتیجۀ یک رویداد خاصی به وجود آمده است.
شواهدی از شكل قوی کارایی بازار
شکل قوی فرضیه بازار کارا بیان میکند که قیمتهای سهام فوراً تحت تأثیر کلیۀ اطلاعات قرار میگیرد بنابراین در این نوع بازار هیچکدام از سرمایهگذاران اطلاعاتی ندارند که باعث شود بازده آنها، به طور ثابت بیش تر از بازده سایر افراد شود. یکی از راههای آزمون کارایی قوی، بررسی عملکرد گروههایی است که به اطلاعات صحیح غیر عمومی دسترسی دارند. اگر این چنین گروههایی بتوانند به طور ثابت بازدهای بیشتر از بازده متوسط بازار بدست بیاوند در آن صورت فرضیۀ کارایی قوی مصداق نخواهد داشت. انتظار میرود مدیران حرفهای به خاطر علم و درک صحیح حیطههای سرمایهگذاری بتوانند به بازدهای بیش تر از بازده سرمایهگذاران دیگر دست پیدا کنند.
مدیران پرتفلیو : یکی از آزمونهای جالب در مورد کارایی بازار بررسی عملکرد مدیران حرفهای پرتفلیو، مخصوص مدیران صندوقهای مشترک سرمایهگذاری است، که در آنها دادههای فراوانی وجود دارد. بسیاری از شواهد موجود در عملکرد گذشتۀ صندوقهای مشترک سرمایهگذاری دلالت بر این دارد که مدیران این پرتفلیوها نمی توانند به صورت دائم به عملکرد عالی دست پیدا کنند. یکی از مطالعات مهم در این زمینه توسط مایکل جنسنا و براساس تجزیه و تحلیل ۱۱۵ صندوق مشترک سرمایهگذاری در طی سال های ۱۹۴۵ تا ۱۹۶۴ صورت گرفت و نشان داد که نقش مدیریت در این زمینه ناچیز است، که این خود نشان دهنده کارایی قوی بازار است.
در مطالعهای که اخیراً توسط ویلیام شارپ صورت گرفته، یافتههای مطالعۀ جنسن را تأیید میکند. شارپ به این نتیجه رسید که در میان ۳۴ صندوق مشترک سرمایهگذاری که مورد بررسی قرار گرفتند فقط ۱۱ مورد از آنها دارای عملکرد مساوی با بهتر از متوسط صنعت داوجونز بودهاند. مطالعات جان مک دونالد نیز یافتههای جنسن را تأیید میکند و نشان میدهد که در بازار کارای قوی، مدیریت فعال مزیتی برای سهامداران ندارد. مطالعاتی که بعدا صورت گرفته است نیز همین نتایج را تأیید میکند.
نگاهی کلی به وضعیت امروز بازار رمزارزها (20 مرداد)
پس از انتشار شاخص قیمت مصرف کننده (CPI)، صبح چهارشنبه قیمت بیت کوین (BTC) بلافاصله 4 درصد افزایش یافت. CPI معیاری برای سنجش تورم در ایالات متحده است و تغییرات آن در واقع تغییرات قیمت ها در طول زمان را دنبال می کند. در ماه جولای (تیر و مرداد)، شاخص CPI حدود 8.5 درصد افزایش یافته است که علی رغم بالا بودن، از نرخ 8.7 درصدی که اکثر تحلیلگران پیشبینی کرده بودند و نسبت به نرخ تورم 9.1 درصدی ماه ژوئن (خرداد و تیر) عدد امیدوارکننده ای است. این شاخص بر تصمیمات کمیته بازار آزاد فدرال رزرو (FOMC) درباره تعیین سیاست های پولی تأثیر می گذارد. اکنون این احتمال بیشتر می شود که FOMC به جای 75 واحد، نرخ بهره را 50 واحد افزایش دهد.
پس از این تاثیر مثبت، قیمت بیت کوین تا سطح فعلی خود یعنی 24510 دلار افزایش یافت. در نتیجه این صعود چشمگیر، ارزش بازار این ارز به 468.23 میلیارد دلار رسید ولی چیرگی آن بر آلتکوین ها در حدود 40.4% باقی ماند. تحولات اخیر، شاخص ترس و طمع بازار را نیز به عدد 41 رسانده است.
در همین هنگام، بازارهای سنتی نیز به دنبال انتشار گزارش CPI، افزایش یافتند، به طوریکه سه شاخص اصلی میانگین صنعتی داوجونز (DJIA)، S&P 500 و Nasdaq 100 به ترتیب 1.6٪، 2.1٪ و 2.9٪ افزایش در یک روز را تجربه کردند. قیمت نفت خام ۱.۲ درصد و قیمت گاز طبیعی ۵.۴ درصد افزایش یافت. در مقابل، طلا که اغلب به عنوان سپری محافظ در برابر تورم تلقی می شود، 0.36 درصد کاهش داشته است.
اتریوم که اکنون یک قدم دیگر به هاردفورک جنجالی merge نزدیک تر شده است، با قدرت به رالی خود ادامه می دهد و از دیروز بیش از 10 درصد افزایش قیمت را شاهد بوده است. اتر اکنون با قیمت 1888 دلار معامله می شود.
بایننس کوین (3.34%) به حدود 331 دلار و ریپل (4.58%) به 0.38 دلار رسیده اند. برنده اصلی در میان آلتکوین های بزرگ بازار، سولانا است که امروز با حدود 11% افزایش به 44.33 دلار رسیده است.
پس از اینکه صرافی کوین بیس اعلام کرد توکن NEAR را به نقشه راه فهرست خود اضافه کرده است، قیمت این دارایی رمزنگاری شده با جهش 12 درصدی به بالاترین سطح روزانه خود در حدود 5.97 دلار رسید. در این بین، RUNE با 16.76 درصد رشد در رتبه نخست ایستاده و با قیمت 3.13 دلار معامله می شود.
ارزش تجمعی بازار کریپتو نیز امروز از مرز 1.155 تریلیون دلار گذشت.
این مطلب صرفاً ترجمه از منبع ذکر شده بوده و مسئولیت آن با آکادمی هلاکوئی نمیباشد.
همه چیز درباره نرخ تورم و نحوه محاسبه آن
تورم یا همان inflation عبارت است از کاهش قدرت خرید یک ارز مشخص در طول زمان. برآورد کمّی از میزان کاهش قدرت خرید را می توان در افزایش سطح قیمت متوسط سبد کالا ها و خدمات منتخب در اقتصاد در یک بازه زمانی مشخص نشان داد. افزایش سطح عمومی قیمت ها که اغلب به صورت درصد بیان می شود، به این معنی است که یک واحد پول قدرت خرید کمتری نسبت به دوره های قبل دارد. تورم را می توان با تورم زدایی کاهش داد، یعنی زمانی که قدرت خرید پول افزایش و قیمت ها کاهش می یابد.
در این مقاله به آموزش مفهوم نرخ تورم و فرمول محاسبه آن می پردازیم و روش های مقابله با تورم و مزایا و معایب آن ها را بررسی می کنیم. پس خواندن این مطلب را از دست ندهید!
فهرست عناوین این مقاله
درک مفهوم تورم
در حالی که اندازه گیری تغییرات قیمت تک تک محصولات در طول زمان آسان است ، نیازهای انسان فراتر از یک یا دو محصول از این قبیل است. افراد برای داشتن یک زندگی راحت به مجموعه ای بزرگ و متنوع از محصولات و همچنین مجموعه ای از خدمات نیاز دارند. این نیازها شامل کالاهایی مانند غلات مواد غذایی، فلز ، سوخت ، خدمات مانند برق و حمل و نقل و امکانات مانند مراقبت های بهداشتی ، سرگرمی و کار هستند.
هدف تورم اندازه گیری تأثیر کلی تغییرات قیمت برای مجموعه ای متنوع از محصولات و خدمات است و با یک ارزش واحد، نشان دهنده افزایش سطح قیمت کالا ها و خدمات در یک اقتصاد در یک دوره زمانی مشخص است.
با از دست دادن ارزش یک ارز ، قیمت ها افزایش می یابد و مردم کالا ها و خدمات کمتری خریداری می کنند. این از دست دادن قدرت خرید بر هزینه عمومی زندگی تغییرات شاخص داوجونز در طول زمان مردم عادی تأثیر می گذارد که در نهایت منجر به کند شدن رشد اقتصادی می شود. دیدگاه اجماعی بین اقتصاددانان این است که تورم پایدار زمانی رخ می دهد که رشد عرضه پول در یک کشور از رشد اقتصادی پیشی بگیرد.
برای مقابله با این امر ، مقامات پولی مناسب یک کشور ، مانند بانک مرکزی ، اقدامات لازم را برای مدیریت عرضه پول و اعتبار انجام می دهند تا تورم را در محدوده مجاز نگه دارد و اقتصاد کشور را بدون مشکل کنترل کنند.
از لحاظ نظری ، پول گرایی یک نظریه رایج است که رابطه بین تورم و عرضه پول را در اقتصاد توضیح می دهد. به عنوان مثال ، پس از تسخیر اسپانیا بر امپراتوری آزتک و اینکا ، مقادیر زیادی طلا و به ویژه نقره به کشور های اسپانیا و تغییرات شاخص داوجونز در طول زمان دیگر کشور های اروپایی سرازیر شد. از آنجایی که عرضه پول به سرعت افزایش یافته بود، ارزش پول کاهش یافت و به رشد سریع قیمت ها کمک کرد.
تورم، بسته به نوع کالا و خدمات در نظر گرفته شده به طرق مختلف اندازه گیری می شود و برعکس تورم زدایی است که نشان می دهد وقتی نرخ تورم به زیر ۰ درصد می رسد ، قیمت کالا و خدمات کاهش می یابد.
دلایل اصلی بروز تورم چیست؟
افزایش عرضه پول ریشه اصلی تورم است! اگرچه این عرضه می تواند از طریق مکانیسم های مختلف در اقتصاد انجام شود. منابع پولی را می توان با چاپ و دادن پول بیشتر به اشخاص ، (با کاهش ارزش پول قانونی) و بیشتر (معمولاً) با وام دادن پول جدید به عنوان اعتبار حساب ذخیره از طریق سیستم بانکی با خرید اوراق قرضه دولتی از بانک ها در بازار ثانویه توسط مقامات پولی افزایش داد.
در همه موارد افزایش عرضه پول ، پول قدرت خرید خود را از دست می دهد. مکانیسم این نوع تورم را می توان به سه نوع طبقه بندی کرد: تورم ناشی از فشار تقاضا (demand-pull inflation) ، تورم ناشی از فشار هزینه (cost-push inflation) و تورم خودساخته (built-in inflation) است.
تورم ناشی از فشار تقاضا
تورم ناشی از تقاضا زمانی رخ می دهد که افزایش عرضه پول و اعتبار، تقاضای کلی کالا و خدمات را در یک اقتصاد تحریک می کند تا سریع تر از ظرفیت تولید اقتصاد افزایش یابد. این امر باعث افزایش تقاضا و افزایش قیمت می شود.
با داشتن پول بیشتر در دسترس افراد ، احساس مثبت مصرف کننده منجر به هزینه بیشتر می شود و این افزایش تقاضا، قیمت ها را بالاتر می برد. با تقاضای بیشتر و عرضه کمتر، شکاف عرضه و تقاضا ایجاد می شود که در نهایت منجر به افزایش قیمت می شود.
تورم ناشی از فشار هزینه
تورم ناشی از افزایش هزینه در حقیت ناشی از افزایش قیمت هاست که از طریق نهاد های فرآیند تولید انجام می شود. هنگامی که افزودن عرضه پول و اعتبار به یک کالا یا تغییرات شاخص داوجونز در طول زمان بازاری دیگر هدایت می شود؛ به ویژه هنگامی که این امر با یک شوک منفی اقتصادی برای عرضه کالا های کلیدی همراه باشد ، هزینه کالا های واسطه افزایش می یابد.
این تحولات منجر به افزایش هزینه برای محصول یا خدمات نهایی شده و راه خود را برای افزایش قیمت مصرف کننده پیش می برد. به عنوان مثال ، هنگامی که افزایش عرضه پول باعث رونق احتمالی قیمت نفت می شود ، هزینه انرژی های دیگر نیز می تواند افزایش یابد و به افزایش قیمت مصرف کننده کمک کند که در معیار های مختلف تورم منعکس می شود.
تورم خودساخته
تورم خودساخته با انتظارات تطبیقی مرتبط است. یعنی دقیقا این طرز فکر که مردم انتظار دارند نرخ تورم فعلی در آینده ادامه یابد. با افزایش قیمت کالاها و خدمات ، کارگران و دیگران انتظار دارند که در آینده با نرخ مشابه به افزایش خود ادامه دهند و برای حفظ سطح زندگی خود هزینه یا دستمزد بیشتری را مطالبه کنند. افزایش دستمزد آن ها منجر به افزایش هزینه کالاها و خدمات می شود و این مارپیچ قیمت دستمزد همچنان ادامه می یابد.
فرمول محاسبه نرخ تورم
از انواع شاخص های قیمت فوق می توان برای محاسبه ارزش تورم بین دو ماه (یا سال) خاص تغییرات شاخص داوجونز در طول زمان استفاده کرد. در حالی که بسیاری از ماشین حساب های آماده تورم در حال حاضر در درگاه ها و وب سایت های مختلف مالی موجود است ، اما همیشه بهتر است از روش زیر بنایی آگاهی داشته باشید تا با درک واضح محاسبات از صحت آن اطمینان حاصل کنید.
Percent inflation rate = (Final CPI Index Value/Initial CPI Value)*100
فرمول فارسی: درصد تورم =۱۰۰ × (ارزش شاخص نهایی CPI /ارزش اولیه CPI)
نرخ تورم در واقع شاخصی برای نمایش ارزش پول و قدرت خرید است که در یک بازه زمانی مورد محاسبه قرار می گیرد. نرخ تورم، برابر است با تغییرات نسبی در شاخص قیمت که معمولا شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) یا Consumer Price Index است. نرخ تورم ممکن است از طریق محاسبه قیمت هفتگی، ماهانه و سالانه برای یک سبد کالای پایه به دست بیاید. این سبد که به عنوان سبد پایه و شاخص کالا شناخته میشود، هر چند سال یک بار روی آن بازنگری انجام می شود.
تورم چه مزایا و معایبی دارد؟
بسته به اینکه سرعت تغییرات قیمت چگونه عمل می کند، تورم را می توان به عنوان یک چیز خوب یا بد تلقی کرد.
به عنوان مثال ، افراد با دارایی های ملموس که دارای ارز هستند، مانند املاک یا کالا های انبار شده، ممکن است مایل باشند تورم را افزایش دهند؛ چرا که این امر باعث افزایش قیمت دارایی های آن ها می شود که می توانند آن را با نرخ بالاتری بفروشند. با این حال ، خریداران چنین دارایی هایی ممکن است از تورم راضی نباشند، زیرا ملزم به جمع آوری پول بیشتر هستند. اوراق قرضه دارای شاخص تورم یکی دیگر از گزینه های محبوب سرمایه گذاران برای کسب سود از تورم است .
از سوی دیگر، مردم با نگه داشتن دارایی های گران تر به صورت ارز، مانند پول نقد یا اوراق قرضه، نیز ممکن است تورم را دوست نداشته باشند، چون ارزش واقعی دارایی های آن ها را کم می کند. سرمایه گذارانی که به دنبال حفاظت از پرتفوی خود در برابر تورم هستند باید کلاس دارایی های تحت پوشش تورم مانند طلا ، کالا ها و امانت های سرمایه گذاری در املاک و مستغلات (REIT) را در نظر بگیرند.
تورم باعث افزایش دلالی، هم توسط مشاغل در پروژه های مخاطره آمیز و هم توسط افراد در سهام شرکت ها می شود؛ زیرا آن ها انتظار بازدهی بهتر از تورم را دارند. سطح بهینه تورم تا حدی به جای پس انداز به تشویق برای هزینه کردن ارتقا می یابد. اگر قدرت خرید پول در طول زمان کاهش یابد، ممکن است انگیزه بیشتری برای هزینه کردن در لحظه به جای پس انداز کردن وجود داشته باشد. تورم ممکن است هزینه ها را افزایش دهد. که همین امر می تواند فعالیت های اقتصادی را در یک کشور تقویت کند. تصور می شود که یک رویکرد متعادل ارزش تورم را در محدوده مطلوب و معقول نگه می دارد.
نرخ تورم بالا و متغیر می تواند هزینه های زیادی را بر اقتصاد تحمیل کند. مشاغل ، کارگران و مصرف کنندگان باید همگی تأثیرات افزایش قیمت ها را در تصمیمات خرید، فروش و برنامه ریزی خود محاسبه کنند. این نرخ تورم بالا عدم قطعیت را به اقتصاد تحمیل می کند؛ زیرا سیاست مداران ممکن است در مورد نرخ تورم در آینده اشتباه فکر کنند. انتظار می رود زمان و منابع صرف شده برای تحقیق ، برآورد و تعدیل رفتار اقتصادی به سطح عمومی قیمت ها برسد، نه پایه های واقعی اقتصادی که ناگزیر هزینه ای را برای کل اقتصاد نشان می دهد.
حتی نرخ تورم پایین، پایدار و قابل پیش بینی که برخی آن را مطلوب می دانند ممکن است به مشکلات جدی در اقتصاد منجر شود؛ چرا که مشخص نیست چگونه، از کجا و چه زمانی پول جدید وارد چرخه اقتصادی می شود. هرگاه پول و اعتبار جدیدی وارد اقتصاد یک کشور شود، همیشه در اختیار افراد یا شرکت های تجاری خاص است و روند تعدیل سطح قیمت با عرضه پول جدید پیش می رود؛ زیرا آن ها پول جدید را خرج می کنند و این پول دست به دست در حساب ها در گردش است.
حتی نرخ تورم پایین در طول زمان، ابتدا برخی از قیمت ها را بالا می برد و بعداً قیمت های دیگر را افزایش می دهد. این تغییر پی در پی در قدرت خرید و قیمت ها (معروف به اثر کانتیلون) به این معنی است که روند تورم نه تنها سطح عمومی قیمت را در طول زمان افزایش می دهد، بلکه قیمت های نسبی ، دستمزد و نرخ بازده را نیز به مرور مسیرش مخدوش می کند . به طور کلی اقتصاددانان درک می کنند که تحریف قیمت های نسبی به دور از تعادل اقتصادی آن ها برای اقتصاد خوب نیست و اقتصاددانان اتریشی حتی معتقدند که این روند محرک اصلی چرخه های رکود در اقتصاد است.
روش های کنترل نرخ تورم
کارشناسان مالی یک کشور مسئولیت مهم کنترل تورم را بر عهده دارند. این امر با اعمال تدابیری از طریق سیاست پولی انجام می شود که به اقدامات بانک مرکزی یا سایر کمیته ها که اندازه و میزان رشد عرضه پول را تعیین می کنند، اشاره می کند.
در ایالات متحده ، اهداف سیاست پولی فدرال شامل نرخ بهره متوسط بلندمدت ، ثبات قیمت و حداکثر اشتغال است و هر یک از این اهداف برای ترویج یک محیط مالی پایدار در نظر گرفته شده است. موسسات پولی فدرال به طور واضح اهداف بلند مدت تورم را برای حفظ نرخ تورم بلند مدت ثابت نگه می دارند، که تصور می شود برای اقتصاد مفید است.
ثبات قیمت – یا سطح نسبتاً ثابت تورم – به مشاغل این امکان را می دهد تا برای آینده برنامه ریزی کنند؛ زیرا از قیمت های آینده مطلع هستند. فدرال معتقد است که این امر پتانسیل اشتغال را افزایش می دهد که توسط عوامل غیر پولی تعیین می شود و در طول زمان متغیر است؛ بنابراین ممکن است تغییر کند. به همین دلیل، فدرال هدف خاصی برای حداکثر اشتغال تعیین نکرده و این موضوع تا حد زیادی توسط ارزیابی کارفرمایان تعیین می شود. حداکثر اشتغال به معنی بیکاری صفر نیست؛ زیرا در هر زمان با تخلیه افراد و شروع به کار جدید، میزان خاصی از بی ثباتی هم وجود دارد.
مقامات پولی نیز در شرایط بد اقتصادی اقدامات استثنایی انجام می دهند. به عنوان مثال ، پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ ، فدرال ایالات متحده نرخ بهره را نزدیک به صفر نگه داشت و برنامه خرید اوراق قرضه به نام سیاست تسهیل کمّی (quantitative easing) را دنبال کرده است .
برخی از منتقدان این برنامه ادعا می کردند که این کار باعث افزایش تورم در دلار آمریکا می شود، اما تورم در سال ۲۰۰۷ به اوج خود رسید و طی هشت سال آینده به طور پیوسته کاهش یافت. دلایل پیچیده و زیادی وجود دارد که چرا QE منجر به تورم یا تورم شدید نشد. اگرچه ساده ترین توضیح این است که رکود به خودی خود یک محیط تورمی بسیار برجسته بود و تسهیل کمّی از آثار آن حمایت می کرد.
در نتیجه ، سیاست گذاران آمریکایی سعی کردند تورم را در حدود ۲ درصد در سال ثابت نگه دارند. بانک مرکزی اروپا نیز کاهش کمّی تهاجمی به مقابله با تورم منفی در منطقه یورو را دنبال کرده است، و برخی از مکان ها با تجربه نرخ بهره منفی ،آن هم به دلیل ترس از اینکه کاهش قیمت می تواند در منطقه یورو و منجر به رکود اقتصادی شود.
علاوه بر این ، کشور هایی که نرخ رشد بالاتری را تجربه می کنند می توانند نرخ های بالاتری از تورم را جذب کنند. هدف هند حدود ۴ درصد است، در حالی که برزیل ۴.۲۵ درصد را هدف گرفته است.
چگونه می توان با تورم مقابله کرد؟
سهام به عنوان بهترین پرچین در برابر تورم در نظر گرفته می شود؛ زیرا افزایش قیمت سهام از آثار تورم است. از آنجایی که افزایش عرضه پول در تقریباً همه اقتصادهای مدرن به صورت تزریق اعتبار بانکی از طریق سیستم مالی اتفاق می افتد، بیشترین تأثیر آنی روی قیمت در دارایی های مالی رخ می دهد که دارای ارز هستند، مانند سهام.
علاوه بر این ، ابزار های مالی خاصی وجود دارد که می توان از آن ها برای محافظت از سرمایه گذاری در برابر تورم استفاده کرد. این اوراق شامل اوراق بهادار تحت حفاظت تورم خزانه داری (TIPS) ، اوراق بهادار کم ریسک خزانه است که به تورم مرتبط می شود، طوری که مبلغ اصلی سرمایه گذاری با درصد تورم افزایش می یابد.
همچنین می توانید صندوق سرمایه گذاری مشترک TIPS یا صندوق های سرمایه گذاری قابل معامله مبتنی بر TIPS (ETF) را انتخاب کنید. برای دسترسی به سهام ، ETF ها و سایر صندوق هایی که می توانند از خطرات تورم جلوگیری کنند ، شما احتمالاً به یک حساب کارگزاری نیاز داشته باید. انتخاب کارگزار بورس به دلیل تنوع زیادی که در بین آن ها وجود دارد می تواند فرایند خسته کننده ای باشد.
طلا همچنین به عنوان یک پرچین در برابر تورم در نظر گرفته می شود، اگرچه همیشه هم اینطور به نظر نمی رسد.
دیدگاه شما