لوریج چیست و لوریج مناسب در معاملات کدام است؟
روند رشد استفاده از لوریج در معاملات ارزهای دیجیتال را می توان به رشد قابل توجه سیستم عامل های معاملاتی و صرافی هایی که امکان ترید با اهرم ها را فراهم می کنند، نسبت داد. با توجه به تقاضای روزافزون تریدر ها برای استفاده از لوریج به منظور دستیابی به سود های بیشتر، اکثر صرافی ها لوریج تریدینگ را برای معامله گران در دسترس قرار داده اند. اگر شما علاقه مند به معامله ارز رمزنگاری شده هستید ، اما سرمایه زیادی برای شروع ندارید ، استفاده از اهرم به شرط آنکه درباره آن اطلاعات کافی داشته باشید، می تواند مناسب باشد. اهرم به شما این امکان را می دهد تا برای افزایش قدرت خرید خود ، از یک کارگزاری یا صرافی پول وام بگیرید و امکان سود بیشتر را برای خود فراهم کنید.
- 1. لوریج چیست؟
- 2. مدیریت ریسک در معاملات با لوریج
- 3. مزایا و معایب استفاده از لوریج
- 4. مقادیر لوریج
- 5. معامله گران حرفه ای و لوریج
- 6. چگونه لوریج مناسب در بازار ارزهای دیجیتال را پیدا کنیم؟
لوریج چیست؟
به توانایی استفاده از هر چیز کوچک برای کنترل مقادیری بزرگ تر از آن، لوریج یا اهرم می گویند. لوریج در زمینه تجارت فارکس و ارزهای دیجیتال بیشترین کاربرد دارد، و در این زمینه به این معنی است که می توانید با وجود سرمایه ای اندک ، سرمایه ای بزرگ تر در بازار را کنترل نمایید.
مزیت آشکار استفاده از اهرم این است که می توانید با استفاده از یک سرمایه محدود، به مقادیر زیادی پول دست یابید. اما مشکل اینجا است که با انجام معامله با لوریج، همچنین ممکن است مقدار زیادی پول را نیز از دست بدهید. تمام سود و ضرر شما به این بستگی دارد که چقدر هوشمندانه از این لوریج استفاده کنید، و این که تا چه حد در مدیریت ریسک قدرت داشته باشید.
اهرم در اصل سرمایه قرض گرفته شده است که اندازه موقعیت تریدر و در نتیجه سودآوری آن را افزایش می دهد. اصطلاح “Leverage” به میزان افزایش سرمایه در یک موقعیت معاملاتی اشاره می کند. به عنوان مثال ، اهرم 100 برابر (یا 1: 100) در موقعیت 500 دلاری بیت کوین به اندازه یک موقعیت 50 هزار دلاری بیت کوین بزرگ و سودآور است.
برای درک بهتر مفهوم لوریج اجازه دهید این مثال را کمی باز کنیم. فرض کنید شما به عنوان یک معامله گر 500 دلار سرمایه دارید و وارد یک موقعیت معاملاتی بیت کوین فیوچرز با اهرم 100 می شوید. در این حالت اندازه موقعیت شما 50 هزار دلار است. از طرفی سرمایه اولیه شما (500 دلار) به عنوان “مارجین” یا حاشیه شناخته می شود و در صورت حرکت قیمت دارایی در جهت مخالف ، به عنوان وثیقه استفاده می شود.
بیشترین ضرر یک معامله گر در معاملات لوریج، همان سرمایه اولیه است ولی در صورت موفقیت در معامله ، سود او به نسبت اهرمی که انتخاب کرده است، چند برابر می شود.
از معاملات مارجین می توان برای باز کردن موقعیت های لانگ (خرید) و شورت (فروش) استفاده کرد. با معامله مارجین ارزهای دیجیتال ، می توانید یک ارز را خریداری کنید اگر فکر می کنید ارزش آن افزایش می یابد (و از افزایش قیمت حاصل شده سود کسب کنید) و یا اگر فکر می کنید قیمت ارز در مسیر نزولی است آن را بفروشید (و از کاهش قیمت سود ببرید).
مدیریت ریسک در معاملات با لوریج
معاملات مارجین می توانند سود شما را افزایش دهند ، اما به خاطر داشته باشید که به همان اندازه می تواند باعث ضررهای سریع شود. این بزرگترین خطر معاملات مارجین با استفاده از اهرم است. اگر بازار بر خلاف پیش بینی شما حرکت کند سرمایه اولیه خود را از دست خواهید داد. هر چه ضریب لوریجی که انتخاب می کنید بالا تر باشد، ریسک لیکوئید شدن پوزیشن شما و از دست دادن سرمایه اولیه تان بیشتر می شود. در ادامه چند نکته در مورد نحوه کنترل ریسک معاملات با اهرم شرح داده شده است.
استفاده از استاپ لاس یا حد ضرر: stop-loss ابزاری برای مدیریت ریسک است که برای بسته شدن معامله با مقدار مشخصی طراحی شده است درصورتی که بازار به سمتی حرکت کند که مطابق میل و پیش بینی شما نیست. این یک روش واقعا مفید برای اطمینان از این است که شما دقیقاً چه مقدار پول را در معرض ریسک از دست دادن قرار می دهید. توجه داشته باشید که هرگز بیش از آنچه می توانید از دست بدهید ریسک نکنید. مهم نیست که میزان موفقیت استراتژی شما چیست ، معاملات با استفاده از اهرم در بازار ارزهای دیجیتال با توجه به ماهیت نوسانی بودن آن می تواند خیلی سریع خلاف جهت مورد نظر شما باشد ، بنابراین هرگز نباید بیش از حد توانایی خود را برای از دست دادن سرمایه گذاری کنید. به طور کلی ، ریسک بیش از 5٪ از سرمایه کلی شما منطقی نیست.
استفاده از حد سود یا Take Profit: این ابزار مدیریت ریسک کمی شبیه عکس Stop Loss است. شما می توانید یک سفارش Take Profit تنظیم کنید تا موقعیت شما در زمانی که سود به مقدار مشخصی می رسد بسته شود. از آنجا که ارزهای دیجیتال بسیار بی ثبات هستند ، بیرون رفتن از بازار قبل از اینکه قیمت ارز دیجیتال در جهت دیگری بچرخد ، می تواند هوشمندانه باشد.
مزایا و معایب استفاده از لوریج
مانند تمام استراتژی های معاملاتی ، استفاده از لوریج در معاملات ارزهای دیجیتال یا فارکس نیز دارای مزایا و معایبی هستند. مهمترین مزیت استفاده از اهرم این است که سود بالقوه شما بیشتر است، اما این همچنین با افزایش ریسک از دست دادن سرمایه در معامله در صورت حرکت بازار خلاف جهت پیش بینی شما بیشتر است.
مزایا | معایب |
سود های بزرگتر | ضرر های بزرگتر |
امکان افزایش سرمایه | معامله با ریسک بالا |
معامله با سرمایه محدود | از دست دادن سریع سرمایه در بازار های پرنوسان |
یادگیری نظم و ابزارهای مدیریت ریسک | برای تریدر های بی تجربه پیچیده است |
لوریج این توانایی را دارد که بازار خسته کننده فارکس را تبدیل به یک بازار جذاب و پر هیجان نماید. متاسفانه هنگامی که بحث در مورد پول و سرمایه باشد، همیشه نمی توان هیجان انگیز بودن را یک ویژگی خوب دانست، اما در هر صورت لوریج می تواند این ویژگی را به هر بازاری ببخشد.
بدون وجود لوریج، حتی دیدن سود سالانه 10 درصدی نیز می تواند در حساب معامله گران، باعث شگفتی و خوشحالی آن ها شود. اما اگر در یک حساب از مقدار بسیار زیادی لوریج استفاده شود، آن حساب می تواند حتی در یک روز شاهد سود 10 درصدی باشد. معمولا مقادیر لوریج بسیار بالا هستند، اما برخی افراد با لوریج پنج درصد فعالیت می کنند. این نکته بسیار حائز اهمیت است که نوسانی که شما در هنگام معامله تجربه می کنید، بیشتر به خاطر لوریج معامله شما است و زیاد مربوط به دارایی پایه نیست. چون نوسانات نیز به نسبت لوریج شما بیشتر و تاثیر گذار تر می شود.
مقادیر لوریج
معمولا لوریج در مقادیر ثابت ارائه می شود، که این مقدار ثابت در بروکرها یا صرافی های مختلف، متفاوت است. هر بروکر یا صرافی بر اساس قوانین و مقررات خود مقدار لوریج را مشخص کرده و ارائه می دهد. این مقادیر معمولا برابر هستند با 50:1، 100:1، 200:1، و 400:1.
لوریج پنجاه به یک به این معنی است که به ازای هر یک دلاری که در حساب خود دارید، می توانید معامله ای با ارزش 50 دلار انجام دهید. به عنوان مثال اگر 500 دلار سرمایه داشته باشید، با استفاده از لوریج پنجاه به یک (50:1) می توانید تا مقدار 25000 دلار معامله انجام دهید.
توجه داشته باشید که لازم نیست حتما با تمام 25000 دلار معامله انجام دهید، بلکه می توانید تا این مقدار به تجارت بپردازید.
لوریج صد به یک به این معنی است که به ازای هر یک دلاری که در حساب خود دارید، می توانید معامله ای با ارزش صد دلار انجام دهید. این مقدار لوریج، معمولا در یک حساب با حجم معامله (Lot) استاندارد به کاربران ارائه می شود. در این نوع حساب ها با حجم معامله استاندارد، مقدار سرمایه 2000 دلار، به شما این توانایی را می دهد که 200 هزار دلار پول را کنترل و با آن معامله کنید.
لوریج دویست به یک به این معنی است که به ازای هر یک دلاری که در حساب خود دارید، می توانید معامله ای با ارزش دویست دلار انجام دهید. این مقدار اهرم یا لوریج معمولا در یک حساب با حجم معامله اندک ارائه می شود. حداقل سپرده در این نوع از حساب ها با حجم معامله اندک، حدود 300 دلار است. با سپرده 300 دلاری در این حساب ها می توانید معاملاتی را تا مقدار 60 هزار دلار کنترل نمایید.
لوریج چهارصد به یک به این معنی است که به ازای هر یک دلاری که در حساب خود دارید، می توانید معامله ای با ارزش چهارصد دلار انجام دهید. برخی از بروکرها اهرم یا لوریج چهارصد به یک را در حساب های با حجم معامله اندک ارائه می دهند.
مراقب بروکرهایی که این نوع از لوریج را برای حساب های کوچک ارائه می دهند باشید. هر فردی که با یک سپرده 300 دلاری در حساب فارکس خود بخواهد با لوریج چهارصد به یک معامله کند، ممکن است در عرض چند دقیقه کاملا نابود شود.
بروکرها، معامله گران را مجبور به سپرده گذاری با تنها 300 دلار نمی کنند، اما اگر این امکان را برای آن ها فراهم آورند، ممکن است از طریقی، ماجرا به سود شما تمام نشود.
معامله گران حرفه ای و لوریج
در اکثر مواقع، معامله گران و تاجران حرفه ای با لوریج کم معامله می کنند. هر کسی ممکن است دچار اشتباهات معامله شود، و در این صورت کم نگه داشتن اهرم یا لوریج، می تواند از سرمایه شما محافظت کرده و سود و درآمد شما را ثابت می سازد. بسیاری از معامله گران حرفه ای و با تجربه، از مقادیر Leverage ده به یک و یا بیست به یک استفاده می کنند. بدون در نظر گرفتن این که بروکر یا کارگزار شما، چه خدماتی را در اختیار شما قرار می دهد، با این نوع از لوریج نیز می توانید معامله کنید. تنها کافی است پول بیشتری را سپرده گذاری کنید، و تعداد معاملات خود را کم نمایید.
مهم نیست که سبک کار شما چگونه است، بلکه همواره باید به یاد داشته باشید که وجود امکان لوریج در بروکر، به این معنا نیست که شما الزاما باید از آن استفاده کنید. در کل هر چه کمتر از لوریج استفاده کنید، بهتر است. برای این که متوجه شوید چه زمانی باید از اهرم استفاده کرد و چه زمانی استفاده از آن به شما ضرر خواهد رساند، باید تجربه کافی را به دست آورده باشید. به یاد داشته باشید که همیشه احتیاط به شما کمک می کند تا در طولانی مدت بتوانید به معاملات خود ادامه دهید.
چگونه لوریج مناسب در بازار ارزهای دیجیتال را پیدا کنیم؟
یکی از مهمترین سوالاتی که تریدرهای ارزهای دیجیتال که به تازگی در این بازار شروع به کار کرده اند و به دلیل سرمایه اندک به لوریج تریدینگ بسیار علاقه مند هستند این است که لوریج مناسب برای معاملات کدام است و در بازههای زمانی مختلف کدام لوریج بهتر است.
یک قانون کلی که معمولا تریدرهای حرفه ای تر آن را در نظر می گیرند این است که ضریب لوریج یا اهرم باید با بازه زمانی معاملات رابطه معکوس داشته باشند.
نکته دیگری که باید حتما آن را در نظر داشته باشید این است که افزایش اهرم و استفاده از اهرم های با ضریب بالاتر باعث کاهش فاصله بین قیمت ورودی و قیمت لیکوئید مارجین یا حاشیه چیست؟ شدن پوزیشن شما می شود. به همین دلیل ریسک از دست دادن سرمایه تان بیشتر می شود.
برای درک بیشتر مثالی از معامله گران اسکالپ و معامله گران سوئینگ را شرح می هیم. یک اسکالپر (Scalper) در بازار از تغییرات جزیی قیمت سود می برد و معمولا از نمودارهای دقیقه ای (یک دقیقه ای، یا پنج دقیقه ای) استفاده می کنند و معمولا اهرمهای با ضریب 10 و یا در نهایت 25 را انتخاب می کنند. از سوی دیگر یک معامله گر سوئینگ (Swing Trader) که از طریق نوسان گیری معامله می کند، از اهرمهای با ضریب کمتر مثلا 2 یا 4 استفاده می کنند. این یک انتخاب محافظه کارانه تر است چرا که پوزیشن سوئینگ تریدرها ممکن است برای روزها یا حتی هفتهها باز بماند و اگر لوریج بالا باشد امکان لیکوئید شدن تصادفی به وجود می آید.
در آخر در نظر داشته باشید که ارزهای مختلف از نظر نوسانات با یکدیگر تفاوت دارند و هر کدام ممکن است ساختار منحصر به فرد خود را داشته باشند. مثلا دامنه نوسانات بیت کوین در حالت عادی با ریپل کاملا متفاوت است. به همین دلیل قبل از انجام معامله روی یک ارز حتما در مورد رفتار معمول و دامنه نوسان اطلاعات کافی جمع آوری کنید و همانطور که بارها به آن اشاره شد هرگز با همه یا درصد بالایی از سرمایه خود وارد معاملات با اهرم نشوید.
تفاوت مارجین و مارک آپ با مثال های کاربردی
تفاوت مارجین و مارک آپ در چیست؟ بهتر است بدانید که لفظ رایج در مارکت که در عصر جدید به نماد سود یا حواشی سود بیان می شد، بعضی اوقات شرکت ها با اشخاص خریدار با مشکل رو به رو می شوند و این مشکل در مفهوم مشکل می باشد. به عنوان مثال شرکتی وجود دارد که قیمت خرده فروشی یک محصولش 5000 هزار تومان می باشد و قیمت شخص خریدار آن 6000 هزار تومان می باشد. بهتر است بدانید که شرکت مبلغ 1000 تومان را به عنوان سود در نظر می گیرد.
ما در این مقاله در صرافی ارز دیجیتال بیستکس به تفاوت مارجین و مارک آپ نیز اشاراتی می کنیم. بهتر است که شما عزیزان این اطلاعات را داشته باشید که ما در این مقاله قصد بر این موضوع داریم که به تفاوت حاشیه سود و حاشیه فروش در بازار های ارز دیجیتال بپردازیم و آن ها را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
تفاوت مارجین و مارک آپ در چیست؟
باید بدانید که در این قسمت سعی بر این موضوع داریم که بتوانیم تفاوت بین مارجین و مارکت آپ را برای شما توضیح دهیم و تفاوت های آن ها را برای شما عزیزان نقد و بررسی کنیم. باید بدانید که نکاتی در این باره وجود دارد و افرادی که در این عرصه فعالیت ها زیادی دارند و در بازار های ارز دیجیتال سرمایه گذاری های زیادی را انجام می دهند و سود های زیادی را از این طریق به دست می آورند یکی از نکاتی که با استفاده از آن در این کار به موفقیت رسیده اند، تحلیل و بررسی بسیار زیاد در رابطه با این موضوع می باشد.
چرا که اگر شما قصد سرمایه گذاری دارید باید بدانید که بیشتر از هر چیزی به استراتژی سرمایه گذاری و تحلیل زیاد نیاز دارید. با ما در این قسمت همراه باشید تا به تفاوت های مارجین یا حاشیه چیست؟ مارجین و مارکت آپ بپردازیم. به طور کلی تفاوت های این دو با هم به صورت گزینه ای مشخص نمی باشد و بهتر است بدانید که مارجین در واقع حاشیه سود برای مشتری می باشد و چگونگی محاسبه ها به تفاوت قیمت خرید و فروش محصول بر می گردد. باید بدانید که شما با تعیین و تعریف مارجین به سود خواهید رسید.
قیمت خریدار
بهتر است بدانید که در مارکت آپ افراد نسبت به حواشی سود محصول بر گرفته از قیمت خریدن محصول مورد تعریف واقف می شود. اما در مارجین این طور نمی باشد و رابطه عکس دارد و به طوری می توان گفت که مارجین در راستا حواشی سود برای خریدار می باشد.
سود مصرف کننده و قیمت خریدار
بهتر است که این نکته را در نظر داشته باشید که در مارجین این گونه می باشد که نسبت به حواشی سود محصول به قیمت مصرف کننده مورد تعریف واقف می شود. بهتر است بدانید که طریق بررسی آن، اختلاف بین قیمت خرید و فروش محصول می باشد. یکی از روش های بسیار سود آور برای محصول چگونگی تعریف می باشد. هم چنین تعیین میزان مارجین محصول نیز می باشد.
چه زمانی بهتر است در بازار کریپتو از مارجین استفاده شود؟
بهتر است بدانید که ارزهای زیادی برای معامله کردن رمز ارزهای وجود دارند. شاید این گونه باشید که شما تا به حال فروش استقراضی بیت کوین و معاملات اهرم دار، معاملات مارجین و یا لوریج ارزهای دیجیتال را به گوشتان خورده باشد.
باید بدانید که لفظ ها و اصطلاحات به یک نوع روش اشاره می کند. باید بدانید که معاملات مارجین در بازار های کریپتو چندان پیچیده نمی باشد. باید به این موضوع آگاه باشید که بازار های رمز ارز دارای نوساناتی است که این نوسانات قیمت در مارکت این امکان را برای اشخاص تریدر ایجاد می کند که توانایی این را داشته باشند که از روش های معاملات مارجین در بازار های مختلف سود بدست آورند.
-
؟ نمی دانید؟ برای دانستن کلیک کنید.
چه زمانی بهتر است در بازار کریپتو از مارک آپ استفاده شود؟
بهتر است بدانید که تا به امروز افراد زیادی از مارک آپ در بازار استفاده کرده اند و دلیل آن اثبات و توجیه به مشتری درباره سود محصولات نیز می باشد و به این واسطه از مارک آپ استفاده می شود. به طور کلی این امر در معاملات انجام می شود و انجام این عملیات به نفع برخی از فروشندگان می باشد.
چگونه در انتخاب بهترین مارک آپ درست عمل کنیم؟
باید بدانید که با در نظر گرفتن روش های قیمت گذاری برای خواستار شدن سفارش مشتری بسیار موثر می باشد. به دلیل سود کمی که برای خریدار بعد از سود محصول به وجود می آید و اشخاص زیادی تصمیم به خرید محصول ندارند. مخصوصا اگر محصول عرضه شده نو و جدید باشد و نیاز به معرفی توسط رابط را داشته باشد. باید این نکته را در نظر داشته باشید که در قیمت گذاری ها باید به موضوع حواشی سود رابط ها توجه زیادی داشته باشید. بهتر است این نکته را در نظر داشته باشید که حواشی سود یک تاگو از قیمت های خرده فروش می باشد و هزینه مارکت یابی می باشد که برای تعریف محصول از آن استفاده می شود.
جدول اطلاعات
در این قسمت برخی از سوالات شما به صورت چکیده در این جدول گرد آوری شده است و ما در این بخش به دسترسی راحت تر شما به برخی از اطلاعات مقاله نیز می پردازیم.
موضوع | تفاوت مارجین و مارک آپ |
تفاوت مارک آپ با مارک جین | مارک آپ برای مصرف و سود مصرف کنند، مارک جین برای قیمت فروش |
نحوه حسابرسی مارک آپ | قیمت فروش و قیمت خرید از هم کم شود و تقسیم بر قیمت فروش ضربدر صد |
فرمول مارک جین | قیمت فروش و خرید از هم کم شود و تقسیم بر قیمت خرید شود و ضربدر صد شود. |
چگونه از مارک آپ استفاده کنیم؟
به طور کلی به مارک آپ هزینه مصرف می گویند و ما در این بخش به شما به صورت عامیانه و با مثال توضیح داده می شود. به طور کلی محصول سام با قیمت واقعی 6000 هزار تومان به دست شما می رسد و شما نزدیک 1000 تومان را برای سود آن در نظر می گیرید. این امر به معنی درصدی است که خریدار باید به شما پرداخت کند و این امر نشان دهنده قیمت واقعی محصول نیست.
فرمول محاسبه مارک آپ چیست؟
برای محاسبه مارک آپ باید از فرمولی استفاده کنید و این فرمول به این صورت می باشد که قیمت فروش و قیمت خرید منها هم می شوند و بعد از آن تقسیم بر قیمت خرید می شوند و بعد از این محاسبه ضرب در 100 می شوند. این امر مقدار مارک آپ را مشخص می کند.
آیا مارجین و مارک آپ در فارکس و ارز دیجیتال با هم تفاوت دارد؟
بهتر است دانید که تمامی محاسبه ها بر روی یک پایه می باشد اما تفاوت های زیادی را به شما نشان می دهد. شما می توانید برخی از محاسبات مربوط به فارکس را با ارزهای دیجیتالی در این ارتباط مقایسه کنید اما به طور کلی این امر و وجود آن در این دو مورد یکسان است.
- پیشنهاد می کنیم مقاله مدیریت سرمایه در ارزهای دیجیتال را بخوانید.
آموزش مارجین و مارک آپ را از کجا دنبال کنیم؟
باید این نکته را در نظر داشته باشید که اگر به دنبال این هستید که بتوانید آموزش های مارجین و مارکت آپ را پیدا کنید و به اطلاعات مورد نظر خود دسترسی پیدا کنید و ما در این مطلب به این موضوع پرداخته ایم و روش های را برای شما معرفی می کنیم. بهتر است این نکته را در نظر داشته باشید که شما می توانید با سرچ در یوتیوب از فیلم ها و ویدئو های آموزشی در این باره استفاده لازم را داشته باشید. اگر تمایل دارید که از سایت های ایرانی استفاده کنید که ما به شما آپارات را معرفی می کنیم که با دیدن فیلم های آموزشی در آن بتوانید به اطلاعات مورد نظر خود دسترسی پیدا کنید.
روشی دیگر نیز وجود دارد که عضویت در چنل های تلگرامی می باشد. بهتر است بدانید در تلگرام کانال هایی ساخته شده است که با قرار دادن فیلم های آموزشی در آن به شما کمک خواهند کرد. باید بدانید که با در این مقاله به محاسبه مارجین و هم چنین نحوه محاسبه پروموشن کالایی می پردازیم و آن ها را برای شما مورد بررسی قرار می دهیم.
تفاوت مارجین و مارک آپ از زبان فعالان حوزه اقتصادی ایران
بهتر است بدانید که تا به امروز تمامی اقتصاد دان ها نظراتی را راجع به این موضوع منتشر کرده اند و ما در این بخش به برخی از نظرات آن ها نیز می پردازیم. به طور کلی می توان با برخی از نظرات نیز آشنا شد. نحوه محاسبه آفر کالایی در این بخش توضیح داده می شود. ما در این بخش برخی از کالج های مربوطه را معرفی کرده ایم و شما می توانید به واسطه این کالج ها به برخی از آموزش ها دسترسی پیدا کنید چرا که برخی از آموزش های این محل مربوط به این امر نیز می باشد و توسط مقاله ها و یا افراد توضیح داده می شود.
محمد حسینی برای تفاوت مارجین و مارک آپ
محمد حسینی دکترای اقتصاد از دانشگاه تیلبرگ هلند را دارد و دارای رتبه و مرتبه استادیار در ایران می باشد. این شخص درباره تفاوت های مارجین و مارک آپ به طور کلی توضیح می دهد و می گوید که این امر یکی از واجبات در برخی از محاسبات می باشد.
از نظر این شخص مارکت جین و مارک آپ نوعی عملکرد و نگاه به حساب ها می باشد اما این امر از نظر ذهنی یکسان نیست و در محاسبات در فروش نیز نقش خود را مارجین یا حاشیه چیست؟ ایفا می کند. باید بدانید که تا به امروز بسیاری از اقتصاد دانان ایرانی نزد استاد محمد حسینی نیز به یاد گیری پرداخته اند و می توان گفت که این امر باعث شده است که تعداد زیادی از مقاله ها و یا مطالب مربوط به این امر به واسطه این امر باشد که مربوط به یک مطلب از بین تمامی شاگردان این شخص باشد.
محمد هلاکویی برای تفاوت مارجین و مارک آپ
برخی از مقالات در دنیای ارز دیجیتال به دست نوشته این استاد بر می گردد و در حال تحلیل ارزهای زیادی نیز می باشد. دکتر هلاکویی درباره مارک آپ به این گونه توضیح داده است که به واسطه مارک جین و مارک آپ در دنیای ارزهای دیجیتالی نقش مهمی را برای احتساب سود های مشتریان و برخی از ارزها دارد.
این امر را دیدگاهی از نگاه مشتری و از نگاه فروشنده می داند و حاشیه سود را نسبتی می داند که با آن حاشیه سود را محاسبه می کند و این امر به این معنا می باشد که بعد از کسر مالیات بر روند خاص نیز تاثیر می گذارد و محاسبات انجام می شود.
احمد کلاته برای تفاوت مارجین و مارک آپ
احمد کلاته دارای آکادمی مربوط به کسب و کار اینترنتی می باشد و می توان گفت که یکی از بهترین آکادمی ها را در این عرصه دارد. شما می توانید برخی از مقالات دیجیتالی را در صفحه اصلی نیز بخوانید. باید بدانید که در حسابرسی ها درآمد خالص و یا سود خالص به میزان سود های باقی مانده برای یک فروشگاه و یا شرکت می باشد که بعد از کسر نمودن و بعد از آن مجموع بها کالا مشخص می شود. تمامی هزینه های مالیاتی و برآمد های مالی در یک دوره حسابرسی نیز حساب می شود و این امر می تواند به واسطه این دو حساب گر باشد.
حاجی محمدی
علی حاجی محمدی مشاور کسب و کار ها اینترنتی می باشد و از سال 84 مشغول به انجام برخی از عملیات اینترنتی شده است. شما می توانید به واسطه این شخص به تمامی مقاله های مربوط به کسب و کار های اینترنتی نیز دسترسی پیدا کنید. شما می توانید به واسطه برخی از اطلاعات درباره استفاده این دو روش محاسبه کمی فکر کنید و تصمیم گیری کنید. مارک آپ اضافه بها نیز می باشد و این امر یک عمل نسبی می باشد. این امر از تقسیم سود خالص بر قیمت خرید نیز محاسبه می شود و این به این معناست که قیمت خرید از قیمت فروش باید کم تر باشد.
کالج اسپارک
مجموعه ای از تحلیل گر های مهم در این کالج جمع شده اند و تمامی آموزش های خود را در اختیار همه قرار می دهند. شما می توانید در برخی از کلاس ها و وبینار های آن ها به واسطه کلاس ها نیز شرکت کنید. بهتر است بدانید که تمامی اطلاعات راجع به مارجین و مارک آپ در مقاله ای برای شما گرد آوری کرده است و ما به شما پیشنهاد خواندن این مقاله را می دهیم.
این کالج درباره حاشیه سود نسبتی است که به وسیله آن میزان سود خالص نیز مشخص می شود و این امر مقدار سود بعد از کسر مالیات را بر فروش خالص نیز تقسیم می شود. اگر به دنبال سوال مارجین سود چیست هستید، می توانید برخی از اطلاعات لازمه را دنبال کنید.
دانستن تفاوت مارجین و مارک آپ برای افراد مبتدی لازم است؟
باید در نظر داشته باشید که نه تنها افراد مبتدی بلکه اشخاصی که بسیار در این زمینه فعالیت دارند باید روز به روز فعالیت های تحلیلی و هم چنین آموزش های روزانه را در این باره داشته باشند. باید بدانید که دانستن تفاوت ها در این عرصه یک روش بسیار خوبی برای به دست آوردن اطلاعات مفید و هم چنین یکی از روش های خوب برای تشخیص خوب و بد می باشد که برای افراد مبتدی نیز بسیار مفید و کار راه انداز می باشد.
در نظر داشته باشید که افرادی به دلیل نداشتن اطلاعات کافی و هم چنین بدون استفاده از تحلیل های درست، سرمایه های زیادی را از دست داده اند که جبران ناپذیر بوده است به همین دلیل نه تنها افراد مبتدی بلکه اشخاص سرشناس نیز باید روزانه تحلیل های لازم را در این رابطه داشته باشند و تفاوت بین ارزها و مباحث دیگر را مورد بررسی قرار دهند.
سوالات متداول
باید بدانید که واژه مارکت آپ در حقیق همان ارزش بازار می باشد. در نظر داشته باشید که این فرآیند یکی از عواملی است که در تعیین رمز ارز بسیار مفید می باشد و یکی از روش هی تعیین رمز ارز می باشد.
دو نگاه متفاوت برای حساب رسی به برخی از سود ها برای خریدار و فروشنده می باشد و این امر در تمامی بازار ها و با روش های متفاوت خود انجام می شود.
اقتصاد ان هایی مانند حاجی محمدی، احمد کلاته، دکتر هلاکویی و محمد حسینی نیز درباره این امر صحت کرده اند. باید بدانید که کالج اسپارک در این باره اطلاعاتی را به صورت مقاله در دسترسی عموم گذاشته است.
حاشیه سود های عملیاتی به نسبت سود ها عملیاتی می باشد و این امر محاسبه از پایین محسوب می شود و این امر باعث در بر گرفتن اقلامی مانند سود و هزینه بهره و درآمد نیز می باشد. این امر معیار بهتر و قوی تری برای محاسبه سود ها می باشد.
بر روی قیمت ها محصولات با سود آن ها تاثیر می گذارد و دارای روش های متفاوتی برای حسابرسی می باشد و این روش ها دارای دو نوع می باشد.
به عنوان حاشیه سود معرفی شده است و از تفاوت بین قیمت خرید و فروش نیز به وجود می آید. این امر برای هر مشتری متفاوت است و جدا از آن می توان گفت که باعث جذابیت در خرید می شود.
در این بین یکی دیگر از مزایا مارژین مشخص می شود که این امر بستگی به هنر تعیین کالا توسط این محاسبه می باشد. شما می توانید به راحتی به برخی از مزایا این امر دسترسی پیدا کنید.
باید بدانید که مارژین ها باعث زنده ماندن محصول در بازار نیز می شود و این مار نشان دهنده یکی از ویژگی های آن می باشد. باید بدانید که تا به امروز عوامل و مزایا زیادی را برای سیستم ها به وجود آورده است.
استراتژی ها در فروشگاه و یا شرکت، تنوع محصول های عرضه شده، بسته بندی ها و برخی از تبلیغات و نوع بازار نیز مهم می باشد و این عوامل مربوط به تعیین مارژین نیز می باشد.
در حال حاضر این امر دارای چندین نوع می باشد که یکی از آن ها مارژین فارکس و مارژین بایننس نیز می باشد. به یاد داشته باشید که هر کدام از این دو دارای مراحلی برای حساب گر نیز می باشند.
یک روش قدیمی در بازار مالی و سنتی نیز می باشد که مربوط به معاملات اهرمی می باشد و چون مارژین تریدینگ یک فرآیند می باشد که در طی آن با ساخت اهرم موجودی ارز دیجیتال است و مبلغی را اضافه تر برای سرمایه خود قرض می گیرد. تا کاربر بتواند معاملات را با سرمایه بیشتری انجام دهد.
حاشیه سود و کاربردهای آن در تحلیل مالی (Profit Margin)
حاشیه سود یکی از نسبتهای مهم مالی به شمار میرود که هدف از آن محاسبه میزان سودآوری یک بنگاه تجاری به ازای فروش است. هدف از محاسبه حاشیه سود در واقع محاسبه این است که یک بنگاه تجاری یا واحد اقتصادی به ازای هر ریال یا دلار فروش چقدر سودآوری کرده است. این نسبت بسیار مشهور است و تحلیلگران از آن برای مقایسه میزان سودآوری و فعالیت سودآورانه یک شرکت و مقایسه و تطبیق فعالیت سودآوری شرکتها با یکدیگر استفاده میکنند.
محاسبه این نسبت مالی اگرچه ساده است اما بسیار بااهمیت است چراکه به گفته بسیاری از تحلیلگران بیش از بقیه نسبتها میزان سودآوری شرکت را اندازهگیری میکند و کارایی آن نیز در مقایسه با سایر نسبتها بیشتر است. از همین رو این نسبت تبدیل به یکی از نسبتهای مشهور در تحلیل بنیادی شده که خود شرکتها نیز این نسبت را به صورت سه ماهه و سالانه گزارش میکنند. حاشیه سود با توجه به اینکه سودهای مختلفی در یک بنگاه تجاری گزارش میشوند انواع مختلفی دارد که به شرح زیر هستند:
حاشیه سود ناخالص اولین مورد از انواع مختلف حاشیه سود است که تحلیلگران برای بررسی فعالیتهای کلی شرکت از آن استفاده میکنند. محاسبه این نسبت بسیار ساده است و تمامی دادههای مربوط به این نسبت را میتوان از صورت سود و زیان استخراج کرد. فرمول محاسبه این نسبت به شرح زیر است:
حاشیه سود ناخالص = (سود ناخالص / فروش خالص) * ۱۰۰
میتوان فرمول را به شرح زیر به صورت جزئیتر نیز نوشت:
حاشیه سود ناخالص = ((فروش خالص – بهای تمامی شده کالا) / فروش خالص) * ۱۰۰
سود ناخالص در حالت کلی در واقع زمانی به دست میآید که بهای تمام شده کالاها را از فروش خالص کسر کنیم که به این صورت اولین سود گزارش شده در صورت سود و زیان یعنی سود ناخالص به دست میآید.
حاشیه سود عملیاتی شرکت یکی دیگر از انواع حاشیه سود است که بیشتر مربوط به فعالیتهای عملیاتی شرکت است. در واقع این سود بر فعالیت خود شرکت متمرکز است و اساسا کاری به فعالیتهایی که خارج از عملیات اصلی شرکت صورت گرفته ندارد. سود عملیاتی از کسر هزینههای عمومی و اداری یا کلا هزینههای عملیاتی از سود ناخالص شرکت به دست میآید. این نسبت در راستای فهم این مسئله است که به ازای هر دلار فروش، شرکت در نتیجه عملیات خود چقدر سود کرده است. سود عملیاتی نیز در صورت سود و زیان یک مرحله جلوتر است و فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی به شرح زیر است:
حاشیه سود عملیاتی = (سود عملیاتی / فروش خالص) * ۱۰۰
حاشیه سود عملیاتی از آنجا که سودآوری ناشی از فعالیتهای خود شرکت را اندازهگیری میکند نسبت مالی محبوب تحلیلگران است چرا که آنها بر این عقیده هستند این نسبت بیشتر از بقیه نسبتها میزان سودآوری شرکت را اندازهگیری میکند.
حاشیه سود قبل از مالیات به محاسبه این موضوع میپردازد که به ازای هر دلار فروش شرکت چقدر توانسته سود قبل از مالیات کسب کند. از آنجا که هزینه مالیاتی معمولا هزینه ثابتی است که شرکتها به دولتها میپردازند لذا سود قبل از مالیات نیز گاهی مورد توجه تحلیلگران قرار میگیرد. فرمول این نسبت به شرح زیر است:
حاشیه سود قبل از مالیات = (سود قبل از مالیات / فروش خالص) * ۱۰۰
به عنوان مثال اگر حاشیه سود قبل از مالیات شرکتی ۴۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۶۰ دلار هزینه کرده و ۴۰ دلار نیز توانسته سود کسب کند، البته سودی که هنوز مالیات آن پرداخت نشده است.
حاشیه سود خالص مهمترین نسبت در میان سایر حاشیههای سود محسوب میشود و در این نسبت مالی سود خالص نهایی شرکت مورد توجه قرار میگیرد. به لحاظ ریاضی فرمول حاشیه سود خالص به شرح زیر است:
حاشیه سود خالص = (سود خالص / فروش خالص) * ۱۰۰
حاشیه سود خالص به دنبال محاسبه این موضوع است که اساسا شرکت به ازای هر دلار فروش یا درآمد چقدر سود میکند. اگر حاشیه سود خالص شرکتی ۲۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۲۰ دلار سود خالص کسب میکند و ۸۰ دلار نیز بابت تمامی هزینهها پرداخت میکند. حاشیه سود خالص ۲۰ درصدی به معنی این است که ۲۰ درصد از فروش کل شرکت را سود خالص تشکیل میدهد. لازم به ذکر است که سود تقسیم شده شرکت در فرمول حاشیه سود جایگاهی ندارد و محاسبه نمیشود.
این نسبت میگوید که در حالت کلی اگر شرکتی قصد داشته باشد میزان حاشیه سود خالص خود را افزایش دهد؛ یعنی از ۲۰ درصد به ۲۵ درصد یا ۳۰ درصد برساند میبایست یا هزینهها را کاهش دهد و یا میزان فروش خود شرکت را افزایش دهد.
گاها در خبرها میخوانیم «حاشیه سود صنعت خودروسازی آمریکا کاهش یافت» و یا «حاشیه سود شرکتهای اروپایی کاهش یافته است»؛ این نشان میدهد که این نسبت مالی از اهمیت بسیار زیادی برای ارزیابی وضعیت سودآوری شرکتها و صنایع برخوردار است. به همین دلیل است که شرکتها به صورت سه ماهه و سالانه گزارش حاشیه سود خود را به سهامدارانشان ارائه کنند تا سهامداران این شرکت از وضعیت سودآوری این شرکتها مطلع شوند.
اگر حاشیه سود شرکتی نزدیک به صفر یا منفی باشد بدین معنی است که شرکت در تلاش برای حفظ خود از طریق کاهش هزینههاست و اگر نتواند در این وضعیت در آینده نزدیک تغییراتی ایجاد کند عملا فعالیت این شرکت تنها باعث زیان خواهد شد. اما بنگاههایی که حاشیه سود مثبت دارند نیز تلاش میکنند تا این نسبت را افزایش دهند یعنی درصد سودآوری شرکت از میزان فروش را از طریق مدیریت بیشتر هزینهها، جایگزین کردن تکنولوژیهای جدید و … افزایش دهند.
تحلیل نسبت مالی حاشیه سود
حاشیه سود شرکتهای صنایع مختلف با یکدیگر متفاوت است بنابراین ممکن است مقایسه حاشیه سود بین شرکتهایی از دو صنعت مختلف چالشبرانگیز باشد. به عنوان مثال میزان فروش و هزینههای دو شرکت مایکروسافت (صنعت تکنولوژی) و والمارت (خردهفروشی) بسیار متفاوت است چون ترکیب سرمایه آنها متفاوت است. شرکتهای خردهفروشی از قبیل والمارت اگرچه ممکن است حاشیه سود پایینی نسبت به شرکتهای تکنولوژی محور از قبیل مایکروسافت داشته باشند اما میزان گردش مالی آنها و گردش سود آنها بسیار بیشتر است.
حاشیه سود میزان گردش سود شرکتها را اندازهگیری نمیکند بنابراین به همین دلیل استفاده از این نسبت به تنهایی برای مقایسه دو شرکت از دو صنعت مختلف میتواند چالشبرانگیز باشد. مقایسه حاشیه سود شرکت مایکروسافت و گوگل منطق بیشتری دارد چرا که هر دو شرکت از یک صنعت هستند و ترکیب سرمایه آنها بسیار مشابه است. به عنوان مثال شرکتهای فروشنده محصولات لوکس دارای حاشیه سود بالایی هستند چرا که نسبت سود به فروش آنها بالاست اما گردش سود آنها بسیار پایین و میزان فروش آنها نیز کم است و به همین دلیل مقایسه یک شرکت فروشنده محصولات لوکس مانند لامبورگینی با یک شرکت فروشنده مواد مصرفی مانند «تارگت» از اساس اشتباه است.
شرکتهای تکنولوژی ممکن است در ابتدای فعالیت توسعهای خود هزینه زیادی متحمل شوند اما سپس میزان هزینه شرکت به شدت پایین میآید. به عنوان مثال شرکت مایکروسافت با توسعه ویندوز در مراحل ابتدایی ممکن است در ابتدای فعالیت خود به دلیل هزینههای تحقیق و توسعه حاشیه سود بالایی نداشته باشد، اما بعدها با فروش میلیونها نسخه از همان ویندوز بدون انجام هزینه حاشیه سود بالایی را به دلیل کاهش هزینهها و فروش زیاد رقم بزند.
مشاغلی از قبیل محصولات لوکس، تکنولوژی و همچنین مواد دارویی دارای حاشیه سود بالایی هستند. مثلا تولید دارو ممکن است در مرحل تحقیق و توسعه هزینه زیادی داشته باشد اما بعدها با ساخت مواد دارویی فروش این مواد در سراسر جهان با حاشیه سود بالایی همراه خواهد بود.
صنعت حمل و نقل، خردهفروشی و تعمیر و نگهداری وسایل نقلیه، کشاورزی، خودرو و .. دارای حاشیه سود پایینی هستند اما میزان فروش این محصولات بسیار بیشتر از محصولات بالایی هستند. محصولات کشاورزی ممکن است در معرض آسیبهای زیادی از قبیل آب و هوا، موجودی انبارهای زیادف عملیات اورهال و ذخیره و … قرار بگیرند و حاشیه سود آنها تحت تاثیر قرار بگیرد. بخش خودرو نیز به دلیل رقابت بسیار شدید، بی ثباتی تقاضای مصرف کننده و هزینه های عملیاتی بالا و پشتیبانی نیز حاشیه سود پایینی دارد.
لیکویید شدن یا کال مارجین چیست و چه زمانی اتفاق می افتد؟
بازار ارزهای دیجیتال به سرمایهگذاریهای خطرناک و نوسانات شدید قیمت در میان مردم جهان شهرت دارد. با وجود اینکه نوسانات این بازار چالشهایی را برای قانونگذاران ایجاد کرده است، در مقایسه با کلاسهای دارایی سنتی مانند سهام و کالا، بازار ارزهای دیجیتال فرصتی برای به دست آوردن سودهای چشمگیر در میان سرمایهگذاران ایجاد کرده است.
افزایش این نوسان، پتانسیلی است که سبب به وجود آمدن موقعیتهای معاملاتی بیشتر از طریق متدهای معاملاتی مانند Margin trading ،perpetual swaps و futures میشود. معاملات مشتقه قراردادهای مبتنی بر قیمت یک دارایی پایه هستند که این امکان را به معاملهگران میدهند تا بر قیمت آینده آن دارایی شرطبندی کنند.
معاملات مشتقه کریپتو، برای اولین بار در سال ۲۰۱۱ به بازار معرفی شده و در سالهای اخیر، بهویژه در میان سرمایهگذاران خردهفروشی gung-ho که بهدنبال حداکثر بهرهبرداری از استراتژیهای معاملاتی خود هستند، محبوبیت بالایی یافته است.
برای مثال معاملهگران میتوانند از طریق معاملات مارجین پتانسیل درآمدزایی و سوددهی خود را با استفاده از وجوه قرض گرفته شده از صرافیهای دیجیتالی افزایش دهند. صرافی کوینکس، صرافی کوکوین و صرافی بای بیت تعدادی از صرافیهای متمرکز رمزنگاریشدهای هستند که امکان انجام معاملات مارجین را برای کاربران خود فراهم کردهاند.
توجه داشته باشید این نوع معاملات مانند شمشیر دو لبه عمل میکنند؛ یعنی همانطور که معاملات مشتقه سبب افزایش پوزیشنهای سودآور معاملهگران میشوند، به همان اندازه نیز خطر لیکویید شدن یا از دست دادن سرمایه معاملهگر نیز وجود دارد.
فهرست این مقاله
لیکویید شدن چیست؟
لیکویید شدن یا Liquidation به فرایندی گفته میشود که در آن معاملهگر همه سرمایه خود در پوزیشن مارجین را از دست بدهد و ضرر کند. اصولاً این پروسه هنگام سقوط قیمت بازار اتفاق میافتد؛ با این حال در فضای ارزهای دیجیتال، اصطلاح لیکویید شدن، عمدتاً بهمنظور توصیف بستهشدن اجباری پوزیشن معاملهگر بهدنبال از دست رفتن تمام یا بخشی از حاشیه اولیه (Initial margin) استفاده میشود.
انواع لیکوئیدیشن
لیکویید شدن را میتوان به دو گروه جزئی (Partial) و کلی (Total) تقسیم کرد:
لیکویید شدن جزئی: بهمنظور کاهش پوزیشن و اهرم فشاری که معاملهگر تعیین کرده، پوزیشن مذکور را تا حدی زود میبندد.
لیکویید شدن کلی: هنگام بستن پوزیشن، از تمام حاشیه اولیهای که معاملهگر تعیین کرده، استفاده شده است.
معاملات مارجین چیست؟
معاملات مارجین نوعی از متدهای معاملاتی در برخی صرافیهای دیجیتالی هستند که براساس آن معاملهگر میتوان با وجوه قرض مارجین یا حاشیه چیست؟ گرفته شده از افراد شخص ثالث مانند صرافی وارد معامله شود. درواقع این متد درست مانند قرضگرفتن یا وامگرفتن پول از یک فرد یا نهاد دیگر برای خرید رمز ارز عمل میکند. این روش معاملاتی به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا اندازه پوزیشن معاملاتی خود را با استفاده از ابزاری به نام leverage یا اهرم فشار، افزایش دهند و تنظیم کنند.
برای استفاده از پلتفرم معاملاتی مارجین لازم است معاملهگر مراحل احراز هویت در صرافی را سپری کند و سپس مقداری رمز ارز یا فیات را بهعنوان وثیقه که به Initial Margin معروف است، نزد صرافی قرار دهد. این مارجین اولیه مانند یک صندوق بیمه برای صرافی عمل میکند؛ برای مثال، اگر از یک اهرم فشار ۵× در مارجین اولیه ۱۰۰ دلاری استفاده کنید، یک وام ۴۰۰ دلاری به شما داده میشود و پوزیشن معاملاتی شما از ۱۰۰ به ۴۰۰ دلار افزایش مییابد.
چه زمانی لیکویید شدن اتفاق میافتد؟
لیکویید شدن زمانی اتفاق میافتد که معاملهگر نتواند الزامات تعیینشده در پوزیشن مارجین خود را بهدرستی برآورده کند. در واقع مارجین به درصدی از ارزش کل معامله گفته میشود که بهمنظور بازکردن و حفظ پوزیشن باید نزد صرافی سپرده شود.
زمانی که حساب مارجین معاملهگر به پایینتر از سطح توافقشده با صرافی برسد، صرافی بهطور خودکار پوزیشن را بسته و سرمایهگذار سرمایه خود را از دست میدهد. میزان ضرر معاملهگر به اهرم فشار تعیینشده و میزان کاهش قیمت بازار بستگی دارد. در برخی از موارد لیکوئیدیشن سبب ازدسترفتن کل سرمایه فرد میشود.
اگر پوزیشن اهرمدار شما به آستانه لیکویید شدن برسد، با یک Margin call مواجه خواهید شد. این فراخوان به شما میگوید که لازم است مارجین بیشتری ایجاد کنید. در این زمان دو گزینه پیش روی معاملهگر است: ۱. بهمنظور بالابردن مجدد اهرم به اندازه مورد نیاز، وجوه بیشتر به مارجین اضافه شود. ۲. صرافی بهطور خودکار پوزیشن فرد را لیکوئید کند.
مفهوم قیمت لیکوئیدیشن
قیمت لیکوئیدیشن (انحلال) یا Liquidation price نقطهای است که در آن پوزیشن لوریجدار معاملهگر بهطور خودکار بسته میشود. عواملی که بر آن تأثیرگذار هستند عبارتاند از:
اهرم استفادهشده
نرخ مارجین نگهداری
قیمت رمز ارز
ماندهحساب
قیمت لیکوئیدیشن توسط صرافیها استفادهشده محاسبه شده و ممکن است میانگینی از چندین صرافی بزرگ دیجیتالی باشد. زمانی که قیمت رمز ارز مدنظر از آستانه قیمت لیکوئیدیشن عبور کند، فرایند لیکویید شدن شروع میشود.
از آنجا که قیمت ارزهای دیجیتال بهطور مدام در حال تغییر است، لازم است از آخرین اخبار مطلع باشید و سودآوربودن پوزیشن ایجادشده را دوباره بررسی کنید؛ در غیر این صورت به احتمال زیاد سرمایه شما لیکوئید شده و متضرر میشوید.
چطور از لیکویید شدن جلوگیری کنیم؟
وقتی درباره معامله در بازارهای سرمایه، از جمله ارزهای دیجیتال و متدهای معاملاتی خاص مانند معاملات مارجین صحبت میشود، بیشک مدیریت ریسک مهمترین نکته است. در این موارد لازم است هدف اصلی معاملهگر حتی پیش از رسیدن به سود به حداقل رساندن سطح ضرر احتمالی باشد. از آنجا که خطر از دست دادن سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال اجتنابناپذیر است، بهرهگیری از مکانیسمهایی که به بقای معاملهگر در بازار کمک کنند، ضروری به نظر میرسد.
از آنجا که همواره احتمال از دست دادن دارایی هنگام انجام معاملات وجود دارد، استفاده از استراتژیهای معاملاتی هوشمند مانند استفاده از لوریج کمتر و نظارت مارجین میتواند به جلوگیری از لیکویید شدن دارایی کاربر کمک کند. علاوه بر این، صرافیهای دیجیتالی صندوقهای بیمه را راهی برای به حداقل رساندن اینگونه از ضررها به کاربران ارائه میدهند.
صندوقهای بیمه صرافیهای دیجیتالی
صندوق بیمه یک استخر ذخیره وجوه است که بهعنوان یک مکانیسم محافظتی در برابر ضررهای احتمالی بیش از اندازه در معاملات، عمل کرده و از آن برای پوشش ضرر قرارداد استفاده میشود. زمانی که پوزیشن یک معاملهگر در قیمتی بهتر از قیمت ورشکستی لیکوئید شود (قیمتی که زیان معاملهگر برابر با مارجین اولیه است)، هر سودی به صندوق بیمه وارد میشود.
از طرف دیگر، اگر قیمت لیکوئیدیشن کمتر از قیمت ورشکستگی (bankruptcy price) باشد، ضرر پوزیشن از میزان مارجین اولیه تعیینشده توسط معاملهگر بیشتر خواهد شد. در این حالت، صندوق بیمه این کسری را پوشش خواهد داد؛ برای مثال، جان و آلیس پوزیشنهای لانگ مختلف بیت کوین را با قیمت ورشکستگی بهترتیب ۴۰ هزار و ۳۹.۵۰۰ دلار افتتاح کرده و هر دوی آنها دارای قیمت لیکوئیدیشن ۴۰.۲۰۰ دلار هستند؛ درنتیجه زمانی که دارایی آنها لیکوئید میشود، جان در ۴۰ هزار دلار لیکوئیده شده و از صندوق بیمه وی برداشت میشود؛ درحالیکه آلیس براساس آخرین قیمت معاملهشده ۳۹.۸۰۰ دلار، با قیمت ۳۹.۵۰۰ دلار منحل میشود.
استراتژی خروج از لیکوییدیشن
هنگام بازکردن یک پوزیشن و تعیین میزان اهرم فشار (لوریج)، گزینههای مؤثری برای کاهش احتمال لیکویید شدن دارایی در دسترس هستند. گزینه Stop Loss یکی از آنهاست که بهعنوان سفارش Stop Order یا Stop Market نیز شناخته میشود؛ نوعی سفارشگذاری پیشرفته که در بیشتر صرافیهای ارزهای دیجیتال در دسترس کاربران قرار دارد. سرمایهگذار با استفاده از این گزینه به صرافی دستور میدهد تا بهمحض اینکه دارایی وی به یک نقطه قیمت خاص رسید، آن را بفروشد. هنگام ایجاد سفارش توقف ضرر، مارجین یا حاشیه چیست؟ لازم است موارد زیر را تنظیم کنید:
Stop Price/ قیمت توقف: قیمتی که در آن سفارش Stop Loss معاملهگر اجرا میشود.
Sell Price/ قیمت فروش: قیمتی که معاملهگر قصد دارد دارایی دیجیتالی مدنظر خود را در آن قیمت بفروشد.
Size/ اندازه: میزانی از رمز ارز مدنظر که قصد فروش آن را دارید.
اگر قیمت بازار به قیمت Stop Price تعیینشده توسط معاملهگر برسد، سفارش Stop Order وی بهصورت خودکار اجرا میشود و دارایی مدنظر به قیمت و میزان از قبل تعیینشده به فروش میرسد. اگر معاملهگر احساس کند وضعیت بازار با سرعت برخلاف انتظار پیش میرود، میتواند میزان Sell Price را پایینتر از Stop Price قرار میدهد؛ زیرا در این صورت احتمال فروش سفارش بالا میرود. همانطور که مشخص شد، هدف اولیه ثبت سفارش Stop Loss، محدودکردن ضررهای احتمالی است. برای در نظر گرفتن تمام جنبهها باید دو سناریوی زیر را در نظر داشته باشید.
یک معاملهگر ۵.۰۰۰ دلار در حساب خود دارد، اما تصمیم میگیرد برای ایجاد پوزیشن ۱.۰۰۰ دلاری، از مارجین اولیه ۱۰۰ دلار و اهرم فشار ۱۰× استفاده کرده و یک Stop Loss، ۲.۵ درصدی از پوزیشن ورودی خود تنظیم میکند. در این مثال، معاملهگر میتواند بهطور بالقوه ۲۵ دلار را در این معامله از دست میدهد، این میزان تنها ۰.۵ درصد از گل حساب وی است، اما اگر معاملهگر از گزینه توقف ضرر استفاده نکند، درصورت کاهش قیمت ۱۰ درصدی دارایی، پوزیشن وی لیکوئید میشود.
معاملهگر دیگری ۵۰۰۰ دلار در حساب معاملاتی خود دارد. این شخص برای ایجاد پوزیشن ۷۵۰۰ دلاری، از مارجین اولیه ۲۵۰۰ دلار و اهرم ۳ × استفاده میکند. با قراردادن Stop Loss، ۲.۵ درصدی از پوزیشن ورودی، این معاملهگر میتواند در این معامله ۱۸۷.۵ دلار از دست بدهد. این میزان به معنای ۳.۷۵ درصد ضرر از کل حساب وی است.
نکته: درحالیکه استفاده از اهرم فشار بالا همواره بسیار پرخطر در نظر گرفته میشود، این فاکتور زمانی اهمیت پیدا میکند که اندازه پوزیشن شما بسیار بزرگ باشد (مانند سناریو دوم). بهعنوان یک قاعده کلی، سعی کنید در هر معامله میزان ضرر را کمتر از ۱.۵ درصد از کل اندازه حساب خود نگه دارید.
تفاوت Forced Liquidation با Liquidation
اصطلاح لیکویید شدن (Liquidation) در بازارهای سرمایه به معنای تبدیل داراییها به پول نقد است، اما لیکویید شدن در معاملات ارزهای دیجیتال، به تبدیل غیرارادی داراییهای کریپتو به پول نقد یا معادلهای نقدی دیگر مانند استیبل کوین اشاره دارد. از طرف دیگر، لیکویید شدن اجباری (Forced Liquidation) زمانی اتفاق میافتد که معاملهگران نتوانند مارجین موردنیاز تعیینشده برای یک موقعیت اهرمی مشخصشده را برآورده کنند.
تفاوت اصلی این دو در این است که در انحلال اجباری پوزیشن معاملاتی معاملهگر بهطور خودکار توسط صرافی بسته میشود، اما در انحلال معمولی، معاملهگر بهطور داوطلبانه تصمیم به نقدکردن دارایی خود میکند. تفاوت دیگر آنها این است که لیکویید شدن در سایر بازارهای سرمایه ممکن است بهتدریج انجام شود، اما در انحلال اجباری تمام پوزیشنهای معاملاتی فرد همزمان بسته میشوند.
انحلال اجباری معاملهگران را از متحملشدن هرگونه ضرر اضافی محافظت میکند و به آنها این امکان را میدهد تا کنترل بیشتری بر پوزیشن خود داشته باشند. از طرف دیگر در انحلال اجباری همه پوزیشنها بهطور همزمان بسته شده و این امر به از دست رفتن فرصتهای معاملاتی فرد منجر میشود.
نتیجهگیری
قبل از آنکه شروع به استفاده از امکانات صرافیهای دیجیتالی مانند معاملات مارجین و فیوچرز کنید، لازم است بهطور کامل با این نوع معاملات آنها آشنا شوید و اطلاعات لازم را کسب کنید؛ چراکه معاملات اهرمی، به همان اندازه که سودبخش هستند، ممکن است به لیکویید شدن سرمایه شما منجر شوند.
توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت میکنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.
حاشیه سود چیست و چگونه محاسبه می شود؟
حاشیه سود نمایانگر سودی است که، از تولید واحدهای کالایی پس از فروش و کسر شدن مالیات حاصل می شود و درآمد سازمان را مشخص می کند. به راحتی می توان با کم کردن هزینه های نهایی تولید از درآمدهای به دست آمده، به این مبلغ دست یافت. به این ترتیب می توانیم بگوییم که میزان این سود حاشیه ای می تواند مقیاس تولید را تغییر بدهد.
در نهایت میزان سودی که نصیب شرکت می شود با تغییرات در مقیاس تولید تغییر می کند. سازمان این را باید برای همیشه در نظر داشته باشد که چند درصد از میزان فروشش به سود تبدیل می شود.
سود حاشیه ای ضمن اینکه از نکات کلیدی برای ارزیابی کردن ریسک حساب می شود، میزان سودآوری کسب و کارها را به خوبی نشان می دهد. با بررسی دقیق این حاشیه، مدیران تصمیم می گیرند که تولید را افزایش و یا کاهش دهند، یا متوقف کنند.
وقتی هزینه نهایی با درآمد نهایی با هم برابر باشند، حاشیه سود صفر می شود. بنابراین با افزایش میزان تولید، درآمد افزایش نمی یابد، حتی ممکن است درآمد منفی یا صفر هم بشود.
تعریف کلی
میزان افزایش سودی می باشد که از تولید اضافه حاصل شده است.
از تفاوت بین هزینه های نهایی و درآمد نهایی، سود حاشیه ای به دست می آید.
بررسی نمودن این حاشیه در میزان تولید، می تواند نقش مهمی ایفا کند.
کلیه شرکت ها تا وقتی هزینه نهایی آنها با درآمد نهایی برابر شود، تولیدات را افزایش می دهند. البته این عمل به زمانی مربوط است که حاشیه سود صفر است. وقتی که حاشیه منفی است، احتمالا تصمیماتی مبنی بر توقف تولیدات گرفته می شود. حاشیه بالای سود، نشان از کنترل هزینه ها به درآمد دارد. البته این امر یک مدیریت قوی و کارآمد را می طلبد و نیازمند استراتژی های مناسب برای قیمت گذاری است.
فرمول محاسبه
همانطور که قبلا هم اشاره کردیم برای محاسبه سود حاشیه ای، لازم است درآمد نهایی که از میزان فروش بدست می آید و هزینه های نهایی که در قبال تولید محصول حاصل می شود را بدست بیاوریم و بر طبق فرمول سود حاشیه ای عمل کنیم.
(هزینه نهایی/درآمد نهایی)-0= حاشیه سود
بر اساس فرمول بالا، هر مقدار که نسبت هزینه به درآمد کاهش یابد، می توان بیشترین میزان را برای این حاشیه داشت. وقتی درآمد افزایش یابد و هزینه پایین باشد، حاشیه سود بیشتر است. زمانی که فروش یک شرکت کم است، باید هزینه های خود را پایین نگه دارد. اینجاست که اهمیت قیمت گذاری محصول آشکار می شود. قیمت گذاری درست در میزان سود حاشیه ای نقش مهمی دارد.
عملکرد یک کسب و کار را با توجه به اعداد این سود حاشیه ای می توان مشخص نمود.
در مواردی که این حاشیه بیشتر از85%باشد عملکرد سازمان خوب برآورد می شود.
در مواردی که بین05تا85% باشد می توان گفت که عملکرد سازمان متوسط است.
در مواردی که زیر05% باشد عملکرد ضعیف برآورد می شود.
البته نوع صنعت و نوع فعالیت می تواند موجب حاشیه سود متفاوت و در نتیجه عملکرد مختلف، نسبت به این موارد بالا شود.
انواع حاشیه سود
حال به بررسی انواع آن و نحوه محاسبه هر یک از آنها می پردازیم.
حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص، در قبال دریافت درآمد فروش حاصل می شود. به این صورت که هزینه های مستقیم خدمات و محصولات، به عنوان هزینه در نظر گرفته شده اند و در نتیجه سود حاشیه ای ناخالص به دست آمده است.
حاشیه سود عملیاتی
حاشیه سود عملیاتی شامل هزینه هایی است که به شکل غیر مستقیم با تولید محصولات در ارتباط می باشد. بازاریابی و تبلیغات، تحقیق کردن و تفحص نمودن، از جمله موارد در سود حاشیه ای عملیاتی هستند.
پس از انجام مراحل بالا، سود بدهی پرداخت می شود. جریان های ورودی نامرتبط و هزینه های غیر معمول در رابطه با کسب و کار را با سود حاشیه ای باقیمانده ی قبل از مالیات، کم یا اضافه می کنند و در نهایت حاشیه سود قبل از مالیات بدست می آید.
حاشیه سود خالص
درباره حاشیه سود خالص، نهایتا باید مالیات پرداخت شود، تا اینکه سود خالص به دست بیاید. در ضمن این سود حاشیه ای ناشی از درآمد خالص هست.
حاشیه سود بانکی
از ابزارهایی که برای سرمایه گذاری بسیار مهم است، نسبت های مالی می باشند. سرمایه گذاران با بررسی نسبت های مالی تصمیم می گیرند که سرنوشت پول و سرمایه خود را رقم بزنند. این نسبت ها بیشتر به عنوان ابزارهای مقایسه ای برای بانک ها هستند که از این طریق می توان سهام بانک ها را با یکدیگر مقایسه نمود. البته برای مقایسه کردن وضعیت کنونی یک بانک با وضعیت گذشته اش هم می توان از این نسبت ها استفاده کرد.
در اصل نسبت های مالی به عنوان زبان گویای ارقامی هستند که در صورت های مالی بانک ها وجود دارند. با برقرار کردن ارتباطات معنی دار که بین این مطالعات انجام می شود، مطالب مهمی برای تحلیلگران بازار مالی آشکار می شود. در حال حاضر بانک ها به سوی خصوصی سازی پیش می روند، نفوذ دولت هم در بازارهای مالی کم شده، بنابراین تجزیه و تحلیل وضعیت مالی بانک ها برای سپرده گذاران و سهامداران بسیار مهم است. به این ترتیب سپرده گذاران و سرمایه گذاران باید با آگاهی لازم و اطمینان کامل در یک مؤسسه یا بانک سالم که سود آوری دارد، سرمایه گذاری کنند. در نهایت از این طریق چرخ اقتصاد جامعه به سمت رشد و تعالی و توسعه تسهیل می شود.
اهمیت و مزایا
حاشیه سود از این جهت دارای اهمیت و مزایای زیادی می باشد که به عنوان معیار مهمی برای سنجش عملکرد شرکت ها و مؤسسات به حساب می آید. از طریق این سود حاشیه ای کارایی تولید و نقطه سر به سر را می توان مشخص کرد. با نسبت های این حاشیه، میزان تولید ارزیابی می شود. افزایش هزینه ها و کاهش درآمد هم سود حاشیه ای را به صفر یا منفی می رساند، که در نتیجه همه اینها باید مدیران تصمیمات مهمی را در زمینه مدیریت هزینه ها بگیرند.
دیدگاه شما