استراتژی سرمایهگذاری لایهای
سرمایهگذاری واژهای است که از قدیم مردم جهان برای سودآوری در آینده از آن استفاده میکردند. امروزه استراتژیهای مختلفی در بازارهای مالی وجود دارند، که مردم از آنها برای سرمایهگذاری استفاده میکنند.
اما آیا همه این استراتژیها برای سرمایهگذاری در ایران هم میتواند کارامد باشد؟ کدام سرمایهگذاری بیشترین بازده استراتژی سرمایهگذاری لایهای را دارد؟ ایراد استراتژی سرمایهگذاری در داخل ایران چیست؟ اگر میخواهید به پاسخ همه این سوالات برسید و با یک استراتژی سرمایهگذاری جدید آشنا شوید، پیشنهاد میکنم چندبار این مقاله را با دقت مطالعه کنید!
لزوم سرمایهگذاری
همه ما درطی چند دهه اخیر درگیر تورمهای بعضا بسیار زیادی در کشورمان بودیم. در این مقاله کاری به چرایی و چگونگی ایجاد این تورم نداریم (به مقاله تورم چیست؟ مراجعه کنید) و فقط میخواهیم یاد بگیریم که چگونه میتوانیم از بدترین شرایط نیز بهنفع خود و برای سودآوری بیشتر استفاده کنیم.
تنها نکتهای که همه میدانیم و به آن واقفیم، این است که این تورم از ارزش سرمایههای نقدی ما در طول زمان کم میکند و قدرت خرید ما نیز کاهش مییابد. لزوم سرمایهگذاری از اینجا شکل میگیرد، بهاین ترتیب روزی رسید که بالاخره مردم تصمیم گرفتند بهجای پسانداز، همان پول را سرمایهگذاری کنند تا ارزش آن حفظ شود.
اما از آنجایی که انسان همیشه کمالگرا است، پس سعی دارد که همیشه به بهترین شکل و سودآورترین حالت ممکن سرمایهگذاری کند. برای همین بسیاری از مردم، درطول مدت سرمایهگذاری، انتخاب خود را با باقی گزینههای سرمایهگذاری مقایسه میکنند. بهعنوان مثال میگویند که اگر بهجای خرید فلان خودرو، پولم را در سهام X سرمایهگذاری میکردم اکنون وضعم خیلی بهتر بود.
تورم، ماری که سودهای ما را میبلعد!
در بازار بورس، قیمت سهم ما رشد میکند و ما سود میکنیم. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، بخشی از این سودها وقتی از بازار خارج میشوند، وارد بازارهایی نظیر مسکن و خودرو و طلا و ارز میشوند و باعث بالا رفتن قیمت آنها میشوند. این مسئله درنهایت باعث میشود تا تورم در کشور نیز افزایش یابد و وقتی که نرخ تورم بالا برود، دوباره همهچیز گران خواهد شد. بهعبارت دیگر این مسئله باعث میشود تا تورم بخشی از سودهای ما را ببلعد.
بهعنوان مثال فرض کنید، من خودروی پراید خود را در ابتدای سال 1398 به مبلغ سی میلیون تومان فروخته و پولش را با خرید سهمی در بورس ایران سرمایهگذاری کردم. اکنون و در سه ماهه اول سال 1399 قیمت آن سهم 1000% رشد داشته است (ده برابر). روی کاغذ اگر من سهامم را بفروشم و نقد کنم، نسبت به شرایط پیش از ورود به بورس، باید قدرت خرید ده خودروی پراید مشابه خودروی قبلم را داشته باشم. اما با کمال تعجب میبینیم که قیمت خودرو هم افزایش داشته است. قیمت همان خودرو اکنون حدود چهل و پنج میلیون تومان است که باعث میشود تا قدرت خرید من کاهش یابد. یعنی بهجای قدرت خرید ده پراید، اکنون من فقط میتوانم پنج پراید بخرم.
سوال: پراید من را چهکسی خورد؟
جواب: همزمان با سود شما تورم در کشور نیز افزایش مییابد. به عبارتی دیگر تورم نیمی از سود شما را بلعیده است.
کاهش قدرت خرید در اثر تورم
اکنون یک عده میگویند که بازهم نسبت به قبل سرمایهاش پنج برابر شده است و سود کرده. درست است که در مثال بالا سرمایهگذاری سودده بوده. اما خوب این مسئله خیلی بیشتر دردناک میشود وقتی که من سهمی را میخریدم که در مدت زمان مشابه، سودی کمتر از مقدار تورم داشته باشد. بهعنوان مثال فرض کنید که بعد از فروش پراید (خدابیامرز) خود، سهمی را میخریدم که تنها 50% رشد داشته و وقتی سرمایه خود را نقد میکنم، تورم از من جلو زده و حال همان خودروی قبلی را هم نمیتوانم بخرم!
حالا مسئله جذاب میشود. نگران نباشید معمولا بورس ایران در بلند مدت سودی بیشتر از تورم داشته است. مگر اینکه مقطعی (به دلایل سفتهبازی) و در شرایطی بد وارد بازار شده باشید.
اما بیایید فکر کنید که تورم نداشتیم یا تورم ما ثابت بود، چه اتفاقی میافتاد؟ در ده سال گذشته چقدر به توان قدرت خریدتان افزوده میشد؟
درآمد دلاری، رویا یا واقعیت
آیا سهمی داریم که تورم نتواند سود ما را ببلعد و با تورم هم رشد کند؟ در اینجا لزوم سرمایهگذاری دلاری بیشتر شکل میگیرد. سالها پیش وقتی به کاهش ارزش ریال و راهی برای بلعیده نشدن سودهایم فکر میکردم، مثل بسیاری از مردم بهفکر درآمد دلاری افتادم.
راه دوری نمیرویم. همین سال 1396 حداقل دستمزد طبق وزارت کار با کارانه حدود یک میلیون و صد هزار تومان بود که با نرخ دلاری 3700 تومان آن زمان، برابر حدود 300 دلار حقوق دریافت میکردند. اگر درآمد ما به دلار پرداخت میشد، با همان پایه حقوق (بدون افزایش) و با نرخ دلار 17000 تومانی اکنون ما باید حداقل حقوق ما معادل پنج میلیون یکصد هزار تومان باشد. اگر اکنون زیر این عدد درآمد ماهانه دارید، پس از حداقل حقوق پایه وزارت کار در سال 1396 هم درآمدتان کمتر شده است.
اما اگر من درآمدم به دلار بود دیگر نگران تورم زیاد کشور نبودم. شاید اصلا به اندازه اکنون هم به فکر سرمایهگذاری و آینده نگری هم نبودم.
تحقیقات نشان میدهد که افراد ایرانی که به خارج کشور مهاجرت کردند، اکثرا افراد موفقی بودند. چرا؟
جواب: چون نوع اتفاقات داخلی و شرایط پیچیده سیاسی و اقتصادی کشورمان، طوری شکل گرفته است که همواره ما نگران فردای خود هستیم. اگر از ما بپرسند چشمانداز 10 سال آینده و شرایط اقتصادی را چگونه خواهید دید، تقریبا هیچکس جواب روشنی برای آن ندارد. برای همین خط فکری ما هم از کودکی بر این اساس شکل گرفته که، ما باید خودمان به فکر آیندهمان باشیم. در نهایت این مجموع این عوامل باعث میشود که مردم ایران، یکی از آیندهنگرترین مردمان در جهان باشند. این در حالی است که بیش از 60% افراد کارمند در آمریکا، هیچ پساندازی برای دوران بازنشستگی خود ندارند!
دلیل این امر هم آن است که مردم آمریکا دغدغه فکری برای آینده خود ندارند. بهاین ترتیب ایرانیانی که به خارج مهاجرت میکنند، به دلیل داشتن خط فکری اقتصادی و اینکه همیشه به فردای خود فکر کرده و درحال سرمایه گذاری هستند، جز دسته مهاجران موفق به حساب میآیند.
انواع سرمایهگذاری
درحالت کلی از نظر من هر نوع سرمایهگذاری، به دو نوع ساده و لایهای تقسیم میشوند. در ادامه به هرکدام از آنها میپردازیم.
استراتژی سرمایهگذاری ساده
اکثر سرمایهگذاریهایی که در اطراف ما وجود دارند، از نوع یک سرمایهگذاری ساده هستند. شما یک خودرو ثبتنام میکنید و در استراتژی سرمایهگذاری لایهای نهایت وقتی وارد بازار شد آنرا به قیمت بالاتر میفروشید. یا بهعنوان مثال دیگر شما در سهمی سرمایهگذاری میکنید و بعد از اینکه قیمت سهم، دارای ارزش افزوده شد، آنرا با قیمتی بالاتر میفروشیم.
عموما در سرمایهگذاریهای ساده، رابطه بین سرمایه اولیه ما و سود نهایی، در گرو رشد قیمت دارایی واسط صورت میپذیرد. همچنین دارایی واسط ما تنها عامل سود ما تلقی میشود.
یعنی در سرمایهگذاری خودرو اگر قیمت خودرو ارزان شود، ما ضرر میکنیم. یا در مثال خرید سهم، اگر قیمت سهم افت کند، ما بازهم ضرر میکنیم.
در این بین به فکر سرمایهگذاریهای لایهای افتادم که میخواهم در این مقاله آنرا با شما به اشتراک بگذارم.
استراتژی سرمایهگذاری لایهای (Layered investment)
این استراتژی را شخصا از سالهای 2014 تاکنون استفاده کردهام و حتی نتایج آنرا درسالهای گذشته هم بررسی کردم و تطبیق دادم. این استراتژی در کشورهای توسعه نیافته و یا درحال توسعه که دارای تورم سالیانه بالایی هستند، بازدهی بهتری دارد. استراتژی لایهای بسیار ساده است. وقتی که تورم سود شما را میبلعد، شما باید سرمایهگذاری خود را به نحوی تغییر بدهید که با تورم هم سرمایه شما زیاد شود. بهاین ترتیب مقدار سود شما در لایههای تو در تو، بیشتر از حالت سرمایهگذاریهای تک لایهای و عادی میشود.
یعنی در اینجا واسط بین سرمایه اولیه و سود، بیش از یک عامل است. بهاین ترتیب هرچه تعداد عوامل واسط سرمایه گذاری ما بیشتر باشند، و همه آنها همسو با معامله ما باشند، سود ما بسیار بیشتر از حالت عادی خواهد بود.
مثالی از استراتژی سرمایهگذاری لایهای
اگر شما با ریال یک بیتکوین خریداری کنید، در حقیقت یک سرمایهگذاری لایهای را انجام میدهید. در حقیقت وقتیکه ما با ریال بیتکوین میخریم، یعنی هم دلار خریداری کردیم و هم بیتکوین. در این حالت ما دو سود را میتوانیم برای هدف سرمایهگذاری خود شناسایی کنیم. برای همین مقدار سود سرمایهگذاری در بازار ارزهای دیجیتال بیشتر از حالت سرمایهگذاریهای استراتژی سرمایهگذاری لایهای استراتژی سرمایهگذاری لایهای دیگر است.
به عنوان مثال قیمت بیتکوین در اوج قیمت سال 2017 و با درنظر گرفتن قیمت 20000 دلار، برابر با حدود هشتاد و پنج میلیون تومان معامله میشد. اما در سال 2020 و با قیمت حدود 10000 دلار (نصف قیمت زمان اوج)، حدود 165 میلیون تومان قیمتگذاری میشود. برای همین اگر کسی در اوج قیمت سال 2017 هم بیتکوین خریداری کرده باشد، به لطف زیاد شدن قیمت دلار، همچنان سود کرده است.
خرید طلا نیز یک سرمایهگذاری لایهای محسوب میشود. زیرا عوامل واسط برای در نظر گرفتن سود ما، هم عامل دلار/ریال و هم عامل نرخ طلا/دلار است. به این ترتیب اگر هر دو عامل صعودی باشد، میتواند سود بیشتری را نصیب ما بکند.
یکی دیگر از سرمایهگذاریهای لایهای خرید سهم در بازار بورس آمریکا است. وقتی شما یک سهم را در بازار بورس آمریکا خریداری میکنید، در حقیقت هم دلار/ریال و هم خود سهم را خریداری کردهاید. چگونه؟
بهعنوان مثال فرض کنید شما در ابتدای سال 2018 به اندازه یکصد میلیون تومان در سهام شرکت تسلا سرمایهگذاری میکردید. با نرخ دلار آزاد در آن زمان (6500 تومان)، شما مبلغ 15.380 دلار میتوانستید خریداری کنید. سهام شرکت تسلا نیز در همان بازه زمانی، 317 دلار قیمت داشت. یعنی شما میتوانستید حدود 48 سهم تسلا خریداری کنید.
امروز و در سال 2020، قیمت سهام تسلا حدود 880 دلار است. اگر بخواهیم ارزش افزوده قیمت سهام را نسبت به زمان سرمایهگذاری حساب کنیم (بدون درنظر گرفتن سود تقسیمی و. )، شما حدود 270% درسود هستید. اما استراتژی سرمایهگذاری لایهای سود خالص شما به همین مقدار خلاصه نمیشود. زیرا قیمت دلار به نرخ روز نیز تغییر کرده و اکنون دلار در همان بازار آزاد با نرخ 17000 تومان مبادله میشود.
حال بیایید سود کل را حساب کنیم:
48 سهم * 880 دلار = 42240 دلار
42240 دلار * 17000 (نرخ دلار) = 718 میلیون تومان
میبینیم که با استراتژی سرمایهگذاری لایهای سرمایه شما نسبت به حالت اولیه، 718% رشد داشته درصورتی که قیمت سهم تنها 270% رشد داشته است. به این ترتیب اگر من پراید (بیچاره) خود را در یک سرمایهگذاری لایهای سرمایهگذاری میکردم، سود ناشی از تورم را هم بدست میآوردم. و بهاین ترتیب قدرت خرید من، حتی با افزایش تورم هم کاسته نمیشد.
آیا سرمایهگذاری با لایههای بیشتر هم وجود دارند؟
بله. بهعنوان مثال فرض کنید با سرمایه اولیه خود مقداری دلار و با آن دلار، مقداری بیتکوین خریداری کنید. حال مجددا با بیتکوین خود مقداری کوین دیگر (که میتواند نسبت بهبیتکوین رشد بیشتری داشته باشد) را خریداری کنیم. بهاین ترتیب اگر انتخاب درستی کرده باشیم، میتوانیم با لایههای بیشتر، سود بسیار بالاتری را کسب کنیم.
در ابتدای سال 2016 بیتکوین با قیمت 450 دلار و نرخ دلار 3300 تومان، حدود یک میلیون و پانصد هزار تومان قیمت داشت. فرض کنید که شما با همین مقدار سرمایه، در آن زمان یک عدد بیتکوین خریداری میکردید. تا اینجا و طبق تعریفهای قبلی، شما یک سرمایهگذاری لایهای انجام دادهاید. اگر بخواهیم سودمان را محاسبه کنیم تا امروز (2020)، با نرخ بیتکوین ده هزار دلار و همچنین نرخ دلار 17000 تومان، شما حدود 170 میلیون تومان سرمایه داشتید.
اما ما میخواهیم سرمایه گذاری خود را در لایههای بیشتری وارد کنیم. بهاین ترتیب که با همان یک عدد بیتکوین و در آن زمان، اتریوم خریداری میکردیم.
نمودار اتریوم/بیتکوین از سال 2016 تا 2020
طبق نمودار فوق، قیمت اتریوم/بیتکوین (ETH/BTC) در ابتدای سال 2016، حدود 0.002 بیتکوین بود. یعنی میتوانستیم با یک عدد بیتکوین، مقدار 500 عدد اتریوم خریداری کنیم. این خرید یک لایه جدید به سرمایهگذاری ما اضافه میکند. امروز یعنی در سال 2020، قیمت اتریوم/بیتکوین پس از دوسال ریزش قیمتی، حدود 0.025 است. حال بیاید سود سرمایهگذاریمان را حساب کنیم.
500 اتریوم * 0.025 نرخ روز (2020) = 12.5 بیتکوین
در این حالت یعنی ما با خرید اتریوم در آن زمان توانستیم بیتکوین خود را 1250% بیشتر کنیم. اکنون ارزش بیتکوینهای خود را مجدد محاسبه میکنیم:
12.5 بیتکوین * 10000 نرخ روز (2020) = 125 هزار دلار
در اینجا با افزایش نرخ قیمت بیتکوین از 450 دلار به ده هزار دلار نیز سود زیادی بدست آوردیم. در نهایت باید مقدار دلار خود را به ریال تبدیل کنیم:
120 هزار دلار * استراتژی سرمایهگذاری لایهای 17000 تومان (نرخ دلار 2020) = حدود دو میلیارد تومان!
در مثالهای فوق و با یک سرمایه ثابت، در حالت اول با دولایه سود، 170 میلیون تومان و در حالت دوم و با سه لایه سود، 2 میلیارد تومان سودآوری داشتیم. پس نتیجه میگیریم که هرچه تعداد لایههای سرمایهگذاری در این حالت بیشتر باشد، چقدر میتواند در سود نهایی ما تاثیر بگذارد.
این مثالهایی که در این مقاله زدیم، بالاترین بازدهی در سالهای اخیر نبودند و قطعا انتخابهای بهتری نیز برای سرمایهگذاری لایهای نیز وجود داشته است؛ که بسته به میزان آشنایی شما از بازاری که میخواهید در آن سرمایهگاری کنید و شناخت سهمها و رفتار بازار میتواند مقدار بازدهی شما را بیشتر کند.
معایب استراتژی سرمایهگذاری لایهای
این روش هم مانند سایر استراتژی سرمایهگذاریهای مختلف، دارای ریسک است. دقت کنید که تعداد لایههای بیشتر، امنیت سرمایهگذاری ما را بیشتر نمیکند. اگر لایهها در جهت عکس انتظار ما حرکت کنند، به همین میزان میتوانند برای ما زیان به ارمغان آورند. یعنی هر لایه میتواند به همان اندازه که سودآور باشد، به سرمایه ما زیان هم برساند.
مدیریت سرمایه این نوع سرمایهگذاری نیز بسیار سختتر و پیچیدهتر از حالت سرمایهگذاری عادی است. و نیازمند درک بیشتر و قدرت تحلیل بالا برای کنترل همزمان تمام عوامل واسط در سرمایهگذاری را میطلبد. اما این نکته را هم باید اضافه کنم که اگر در تشخیص جهت حرکت یکی از لایهها اشتباه کرده باشید، این شانس را خواهید داشت که لایههای بعدی اشتباه قبل شما را جبران کنند.
جمعبندی استراتژی سرمایهگذاری
اگر میخواهید سرمایهگذاری کنید حتما برای خود یک استراتژی تعریف کنید. نکات مثبت و معایب آن را بسنجید و طبق استراتژی، سرمایه خود را مدیریت کنید. اگر صبور باشید حتما سودهای خوبی نصیبتان خواهد شد. در این مقاله با سبک جدیدی از سرمایهگذاری آشنا شدیم و سعی کردیم با مثالهایی استراتژی سرمایهگذاری لایهای را فهمیدیم. بنظر شما چه سرمایهگذاری لایهای در بازارهای داخلی ما وجود دارد که میتوانید از آن طریق سودهای بیشتری از حالت عادی کسب کنید؟ لطفا در بخش نظرات بهترین استراتژیهایی که میشناسید را معرفی کنید.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده بفرمایید.
طراحی هلدینگ : از مُد و شعار تا نیاز و عمل
طراحی شرکت هلدینگ هم سهل است و هم ممتنع؛ و به سبب شرایط خاص اقتصادی کشور روز به روز جذابیت بیشتری مییابد و تعداد بیشتری از شرکتها و بنگاههای تجاری خواهان قدم گذاشتن در مسیر راه اندازی یک هلدینگ میشوند. اما این مسیر دردسرهای فراوانی هم به همراه دارد و بهسادگی ثبت یک شرکت و نقل و انتقال سهام میان کسبوکارها نیست.
همانگونه که در جمله نخست اشاره کردم، طراحی هلدینگ یک اقدام سهل و ممتنع است و بیتوجهی به ظرایف آن میتواند تهدیدهای متعددی برای بنگاههای تجاری به همراه داشته باشد. بهطور کلی، بنگاههایی که به دنبال شکلدهی یک هلدینگ هستند، باید پیش از هر اقدامی به “چیستی و چرایی” انتخاب این مسیر فکر کنند. شکلگیری یک هلدینگ معمولاً هزینههای مالیاتی سنگینی بههمراه دارد؛ بهلحاظ حقوقی ساختار کسبوکارهای موجود را تحت تاثیر قرار میدهد؛ نظام حسابداری و پردازش اطلاعات مالی متفاوتی را نسبت به بنگاههای تککسبوکاره (به دلیل تلفیق صورتهای مالی شرکتهای زیرمجموعه) میطلبد؛ هزینههای سربار بهویژه با شکلگیری لایههای کارشناسی در سطح ستاد و لایههای مدیریتی در شرکتهای تابعه را افزایش میدهد؛ و ثبات شکلگرفته در شرکتهای موجود را برهم میزند. در نتیجه، نادیدهگرفتن “چیستی و چرایی” راه اندازی هلدینگ میتواند پیامدهایی ناگوار را تحمیل کند.
با اینحال، اقدام به طراحی و راه اندازی هلدینگ میتواند یک حرکت استراتژیک قلمداد شود اگر: فلسفه سرمایهگذاری و استراتژی مدیریت دارایی شفافی برای هلدینگ درنظر گرفته شود؛ سبد کسبوکارهای هلدینگ مورد ارزیابی عمیق قرار گیرد و بر مبنای استراتژی رشد بهینهسازی شود؛ معماری روابط میان ستاد و شرکتهای تابعه در قالب استراتژی سرپرستی به انجام برسد؛ طراحی سازمان مناسبی برای به تعادل رساندن ساختار هلدینگ و شرکتهای تابعه درنظر گرفته شود؛ و چارچوب نظارت و اعمال حاکمیت از سمت ستاد بر شرکتهای تابعه شفاف و مستند گردد.
سالهاست که در جایگاه مشاور به بنگاههای تجاری که قصد راهاندازی هلدینگ را دارند، کمک میکنم و صورتمسئله طراحی هلدینگ پرتکرارترین موضوع فعالیتم در این سالها بوده است. در انبوه تجربیاتم از مواجهه با این صورتمسئله به یک جمعبندی رسیدهام: فاصله میان حرف تا عمل در همان جلسه ابتدایی عیان میشود!
حرکت در مسیر شکلدهی به یک هلدینگ ابداً کار سادهای نیست و انرژی، منابع و تعهد فراوانی را میطلبد. مدیران بنگاههایی که افتخار همراهیشان در این مسیر را داشتهام، از همان ابتدا نسبت به خواستهشان از طراحی هلدینگ شفافاند و هزینههای چنین انتخابی را پذیرفتهاند. این هزینهها فقط جنبه مالی ندارند؛ هزینههایی نظیر جلب اعتماد سهامداران و مالکان شرکت، شکلدهی به یک هویت جدید، تغییر مدل ذهنی راهبران ارشد سازمان و ایجاد فرهنگ، فرایندها و ساختاری که از فعالیت در قالب یک هلدینگ حمایت کند اغلب سهم بیشتری نسبت به هزینههای مالی دارند. در سمت مقابل، برخی درخواستهای مشاوره طراحی شرکت هلدینگ را پس از پایان جلسه نخست رد کردهام! افزودهشدن پیشوند “هلدینگ” به ابتدای اسم شرکت نمیتواند معجزه کند و سازمانی که “چیستی و چرایی” شفاف و محکمی برای این تغییر را نداشته باشد، قادر به پذیرفتن هزینههای شکلدهی یک هلدینگ نیست.
همانگونه که اشاره کردم، شکلگیری هلدینگ برای بسیاری از صاحبان کسبوکار و مدیران بنگاهها جذابیت یافته است. اما جذابیت عامل کافی نیست؛ ما به چیزی فراتر از جذابیت برای اتخاذ چنین تصمیماتی نیاز داریم؛ به چیزی از جنس فلسفه تصمیم، به “چیستی و چرایی“.
حرکت اول تنها سرمایه گذار خطر پذیر سال ۹۹ با استراتژی سرمایه گذاری مجدد
توسط تحریریه منتشر شده در ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
حرکت اول با انتشار گزارش عملکرد خود در سال مالی ۱۳۹۹، اعلام کرد در سال ۱۴۰۰ بودجه ای بیش از سال گذشته برای سرمایه گذاری در کسب و کارهای مرحله میانی و بالاتر اختصاص میدهد. قابل ذکر است در روزهای پایانی سال گذشته ، محمد مهدی عباسخانی، مدیرعامل این شرکت، برآورد حجم سرمایه گذاری در سال ۱۴۰۰ را بین ۵۰۰تا ۷۰۰ میلیارد تومان اعلام کرد.
در گزارش منتشر شده، سرمایه گذاری مجدد در بازه زمانی کمتر از یکسال در استراتژی سرمایهگذاری لایهای کسب و کار پینکت و همچنین مشارکت در افزایش سرمایه درشرکت سانا (آچاره و اوبار) و کمک به تامین مالی همراه مکانیک (پس از سرمایه گذاری در اردیبهشت ۹۹) که هر سه در زمینه خرده فروشی آنلاین فعالیت دارند، نشان از عزم جدی حرکت اول برای حمایت از شرکتهای سبد سرمایه گذاری خود دارد.
حرکت اول با انتشار ترکیب سهامداران، اعلام کرد ۹۸% سهام این شرکت متعلق به شرکت ارتباطات سیار است و سایر سهامداران شرکت شامل شرکت همراه کسب و کارهای هوشمند، نقش اول کیفیت و پیشتازان تجارت ویستا میباشد.
در این گزارش، به معرفی اعضای هیات مدیره نیز پرداخته شده که در بین آنها نامهایی آشنا در اکوسیستم نوآوری و کارآفرینی دیجیتال کشور دیده میشود.
از نکات جالب پرتفوی حرکت اول، خالی بودن بعضی حوزه های اعلام شده این شرکت، برای سرمایه گذاری تاکنون است، از انجاییکه حرکت اول اعلام کرده است که در ۷حوزه تجارت الکترونیک و رسانه، خدمات مالی و بیمه، حمل و نقل و گردشگری، تکنولوژیهای نوآورانه، سلامت، آموزش و ارتباطات و رسانه سرمایه گذاری میکند. در حال حاضر در سبد سرمایه گذاری حرکت اول، شرکتی در حوزه های سلامت، خدمات مالی و بیمه، ارتباطات و رسانه و تکنولوژی های نوآورانه دیده نمیشود و ازین رو احتمال میرود که در سال جدید حرکت اول روی این حوزه ها مذاکرات بیشتری انجام خواهد داد.
عباسخانی مدیرعامل حرکت اول در این گزارش اعلام کرده است که زنجیره ارزش داده و هوش مصنوعی، جز حوزه های جدید حرکت اول خواهد بود.
حرکت اول در سال گذشته، در یک کسب و کار خارج از کشور با نام دیجی شی که در زمینه خرده فروشی آنلاین فعالیت دارد، نیز سرمایه گذاری نموده است و شنیده ها حاکی از آن است که این شرکت، عزم
جدی در شناسایی و سرمایه گذاری در کسب و کارهای فعال در خارج از کشور را با حفظ اولویت نگاه ل به داخل کشور دارد.
آدرس، آخرین سرمایه گذاری حرکت اول در سال ۹۹ محسوب میشود که هر چند به طور رسمی اعلام نشده است اما به نظر میرسد عدد سرمایه گذاری حرکت اول در این کسب و کار، رکورد عدد سرمایه گذاری سال ۹۹را شکسته باشد.
حرکت اول در این گزارش ادعا میکند حدود ۴۰درصد سرمایه گذاری کل اکوسیستم استارتاپی کشور و بیش از ۷۰درصد سرمایه گذاری در استارتاپهای مرحله میانی و بالاتر سراسر کشور را انجام داده است.
این شرکت از برنامه های پیش رو در سال جدید را علاوه بر سرمایه گذاری اولیه و مجدد در مراحل میانی و رشد، تمرکز بر خدمات پس از سرمایه گذاری و راه اندازی مرکز خدمات دهی به تیمهای سرمایه پذیر عنوان و بر استفاده از زیرساختهای همراه اول در این موضوع تاکید نموده است.
همچنین این شرکت سرمایه گذاری که جز شرکتهای لایه اول همراه اول محسوب میشود، سرمایه گذاری مشترک با سایر شرکتها و صندوقهای سرمایه گذاری خطرپذیر را از برنامه های جدیش در سال جدید برشمرد.
این گزارش با معرفی هابهای حرکت اول به اتمام میرسد که حضور این شرکت در لایه های پایینتر(بذری و پیش بذری) را نشان میدهد که با سرمایه گذاری در شتابدهنده هاب شیراز (شرکت هوشمند اول برتر شیراز)، هاب اصفهان(شرکت هوشمند اول برنای اصفهان) و هاب بهشتی (شرکت هوشمند اول بهشتی) و دارا بودن بیش از ۵۰درصد سهام آنها با مشارکت دانشگاههای شیراز، اصفهان و شهید بهشتی، به شناسایی و حمایت از کارآفرینان و ایده ها در مراحل ذکر شده میپردازد.
استراتژی قیمتگذاری گزاف (Price Skimming) چیست؟
قیمت، یکی از مهمترین عناصر آمیخته بازاریابی است و باید قیمتگذاری را یک استراتژی تاثیرگذار در بازاریابی شرکت بدانیم، زیرا قیمتگذاری بر بسیاری از عوامل دیگر در شرکت از جمله موضعیابی، کانالهای توزیع و. تاثیر میگذارد. در واقع برای قیمتگذاری نمیتوان یک دستورالعمل واحد و مشخص ارایه کرد و این کاملا بستگی به شرایط دارد.
قیمتگذاری گزاف (استراتژی سرمایهگذاری لایهای Price Skimming)، یک نوع استراتژی قیمتگذاری است که میتواند بازده بالاتری از سرمایهگذاریهای اولیه را رقم بزند، بر برند و جذابیت محصول تأثیر بگذارد و به برند اجازه دهد بخشهای خاصی از یک بازار خاص را هدف قرار دهد.
برندها برای افزایش درآمد و حاشیه سود در طول چرخه عمر محصول، از استراتژی قیمتگذاری گزاف استفاده میکنند و به حفظ ROI (استراتژی سرمایهگذاری لایهای بازده سرمایهگذاری) بهتر در تحقیق و توسعه محصول کمک میکنند. مشتریانی که وفادارتر یا به دنبال محصولات ممتاز هستند، بیشتر احتمال دارد هزینه بالایی را بپردازند. قیمتگذاری گزاف باعث میشود که قیمتهای پایینتر بقیه بازار را جذب کند.
استراتژی قیمت گذاری گزاف (که به عنوان قیمتگذاری پرمایه نیز شناخته میشود) یک استراتژی قیمتگذاری است که در آن شرکت قیمت اولیه بالایی را اخذ میکند و سپس به تدریج قیمت را کاهش میدهد تا مشتریان حساس به قیمت را جذب کند. استراتژی قیمتگذاری معمولا در اولین جابهجایی استفاده میشود که با رقابت کمی روبرو است. این استراتژی یک استراتژی بلندمدت مناسب نیست، زیرا رقبا در نهایت محصولات رقیب خود را شناسایی میکنند و فشار قیمت را بر اولین شرکت وارد خواهند کرد. قیمتگذاری گزاف یک استراتژی قیمتگذاری است که اغلب به محصولات نوآورانه و با تقاضای بالا مربوط میشود. برندها به دلیل تجزیهوتحلیل بازار و تقاضای مصرفکننده، سقف قیمت بالایی را برای محصولات جدید تعیین میکنند.
لایه بالایی از مشتریان وفادار با قیمتهای بالا تشکیل میشود. سپس یک خردهفروش با کاهش قیمت به تدریج در طول زمان، وارد بازی فروش میشود تا لایههای جدیدی از مصرفکنندگان را در خود جای دهد. خردهفروشان به کاهش قیمت خود ادامه میدهند تا زمانی که قیمت پایه کاهش یابد.
خردهفروشان در ابتدا به دلیل تقاضا، قیمتها را بالا تعیین میکردند و سپس با کاهش تازگی محصول و افزایش دسترسی به آن، قیمت را به آرامی کاهش میدهند. برای نمونه سامسونگ از استراتژی قیمتگذاری گزاف در فروش تلفنهای همراه خود استفاده میکند. وقتی تقاضای مشتری به دلیل انتشار جدید زیاد باشد، قیمت برای جذب بیشترین درآمد تعیین میشود. پس از کاهش شور و هیجان اولیه، سامسونگ نقاط قیمت را متناسب با مصرفکنندگان بیشتر در بازار تنظیم میکند.
سامسونگ در ابتدا از کاهش قیمت برای جلب توجه بازار و سهم خود از رقبای اصلی خود استفاده میکند. به عنوان مثال، قیمت گوشیهای گلکسی آنها برای حذف سهم آیفون تعیین شده بود.
مزایا و معایب قیمت گذاری گزاف
-به حداکثر رساندن درآمد اولیه
شرکتهایی که از تاکتیکهای کاهش قیمت استفاده میکنند، از استراتژی قیمتگذاری گزاف تبعیت کرده و محصولات را با بالاترین قیمت ممکن میفروشند تا سرمایهگذاریهای اولیهشان را دوباره به دست بیاورند. این کار به طرز سریعی هم درآمد و هم سود را افزایش میدهد. بهعلاوه شرکت میتواند از قیمتگذاری اسکیمینگ برای گسترش بازاریابی و توزیع و همچنین پوشش هزینههای تحقیق و توسعه استفاده کند.
-موجب شایعه پراکنی میشود.
کاهش قیمت همراه با یک استراتژی چرخشی آهسته، به خوبی کار میکند. هنگامی که کاهش قیمت، تاکتیک شرکتها است؛ آنها میدانند که برای شروع استراتژی قیمتگذاری اسکیمینگ، سهم بازارشان اندک خواهد بود. اما با کاهش قیمت ، دسترسی به محصول افزایش می یابد . برای برخی از محصولات، مصرفکنندگان و صاحبان مشاغل، مشتاقانه منتظر فرصت خرید در زمانی هستند که قیمت مناسب خواهد شد (به ویژه هنگامی که در ابتدا قادر به تهیه آن نیستند).
این یک اصل قدیمی است “شما همیشه در آرزوی آنچه نمیتوانید داشته باشید هستید”، به همین جهت شرکت شما با یک استراتژی قیمتگذاری گزاف، ممکن است بتواند قیمت محصول را چندین بار کاهش دهد.
-با گذشت زمان قیمت را تنظیم کنید.
یکی از بزرگترین راهبردهای یک استراتژی قیمتگذاری Skimming، امکان تغییر قیمت محصول با تغییر بازار است. در شروع کار، میتوانید تعیین کنید که خریداران شما چقدر به قیمت حساس هستند و تا آنجا که ممکن است محصول را در بالاترین حاشیه سود تخفیف میدهید. از آنجا که هدف شما پایین آمدن قیمت است؛ قیمتگذاری گزاف، قیمتگذاری را به طور کامل در کنترل شما قرار میدهد و شما میتوانید قیمت فروش خود را بر اساس شرایط بازار و رفتار خریدار تنظیم کنید.
-کمککننده برند شماست.
از آنجا که قیمتگذاری پرمایه و گران، در برنامههای خرید روزانه یک رویکرد نسبتاً غیر معمول است، استفاده درست از آن، میتواند تصور خاصی از برند شما را در بازار ایجاد کند. مولفههایی همچون خلاقیت، آیندهنگری، جدید، انقلابی و معتبر اغلب با محصولاتی همراه است که با یک مدل شناوری قیمت عرضه میشود. اگر میخواهید چنین تصویری برای برند و نام تجاری خود ایجاد کنید، استراتژی کمترین قیمت، ممکن است برای محصول شما مناسب باشد.
منطق قیمت گذاری گزاف
استراتژی قیمتگذاری گزاف برای به حداکثر رساندن سود هنگام استفاده از محصول یا خدمات جدید استفاده میشود؛ بنابراین، استراتژی قیمتگذاری تا حد زیادی با فروش موفقیتآمیز یک محصول گره خورده است. جایی که شرکت اولین بار است که با محصولی جدید وارد بازار میشود، بهتر است از این روش بهرهمند شود. در چنین استراتژی، هدف این است که حداکثر سود را در کوتاهترین زمان ممکن ایجاد کنید، نه اینکه حداکثر فروش را ایجاد نمایید. این کار شرکت را قادر میسازد تا قبل از افزایش رقابت و فشار قیمت، سریعا هزینههای غرق شده خود را بازیابی کند.
انتشار یک محصول نوآورانه را در نظر بگیرید، نظریهای که میزان گسترش محصول در یک سیستم اجتماعی را توضیح میدهد. مبتکران افرادی هستند که میخواهند اولین کسانی باشند که محصول یا خدمات جدیدی دریافت میکنند. آنها ریسکپذیر بوده و نسبت به قیمت حساس نیستند. استراتژی قیمتگذاری گزاف سعی میکند بالاترین سود ممکن را از مبتکران و نوآوران اولیه به دست آورد. با افزایش تقاضا از این دو بخش مصرفکننده، قیمت محصول کاهش مییابد تا مشتریان حساس به قیمت مانند اکثریت اولیه و اکثریت دیررس، مورد هدف قرار گیرند.
هدف اصلی قیمتگذاری گزاف
قیمتگذاری گزاف شامل هدف قراردادن مصرفکنندگان سطح بالا است، کسانی که با قیمتهای برتر خرید میکنند. قیمتگذاری گزاف تضمین میکند که برند نقاط درد مربوط به قیمت را با مشتریان بیشتر هماهنگ میکند. برای نمونه نایک، تولیدکننده سری و خردهفروشی کفش و پوشاک، قیمتگذاری گزاف را برای مشتریان محبوب به خوبی اعمال میکند. این امر با تعیین قیمت برتر برای محصولات جدید و عرضه محدود انجام میشود.
برندهایی (مانند نایک) که در بالاترین سطح بازار خود هستند، هیچ مشکلی در تعیین قیمت بالا ندارند. قیمتهای بالا با تقاضای مشتریان و وفاداری به برند نایک تضمین میشود. ماهها پس از عرضه، نایک قیمتها را برای پذیرش لایههای بیشتر یا زیر مجموعههای مشتریان کاهش میدهد در واقع کسانی که تمایل بیشتری برای خرید محصول با قیمت فروش دارند را مورد توجه قرار خواهد داد.
پویایی بین فروش آنلاین و آفلاین لایه دیگری از استراتژی را اضافه میکند. خردهفروشان باید قیمتهای فروشگاهی و آنلاین را با یکدیگر هماهنگ کنند، زیرا جلوه Ropo (خرید آنلاین به صورت آفلاین) ممکن است فروش در فروشگاه را افزایش دهد.
دلایل مخالفان قیمت گذاری اسکیمینگ
-شما می توانید خریداران اولیه را نا امید کنید.
مشتاقان خرید فنآوریهای پیشرفته، کسانی هستند که برای خرید کالای شما مبلغی بیشتر از حد معمول خرج میکنند، بنابراین ممکن است وقتی قیمت را پایینتر از آنچه که یک ماه پیش خریداری کردهاند بینند، نا امید یا از آن بدتر عصبانی شوند . البته استراتژی کاهش قیمت در بسیاری از صنایع مانند فناوری، یک راز نیست.
ممکن است با وجود کاهش قیمت در استراتژی قیمتگذاری گزاف، خریداران اولیه اذیت شوند اما آنها باز هم تمایل دارند که بدانند چه محصول جدیدی وارد بازار میشود و به همین دلیل مایل هستند تا برای دریافت محصول، مبلغ بیشتری بپردازند.
-میتواند پیشبینی یک آتشسوزی باشد.
ما در مورد شما نمیدانیم، اما مشخصا خیلی از خریداران صبر میکنند تا چند ماه بعد از اینکه آیفون جدید به بازار آمد؛ آن را بخرند. چرا که می دانند که پس از فروکش کردن تلاطم اولیه برای خرید، قیمت آن در آینده کاهش مییابد.
هنگامی که استراتژی قیمتگذاری پرمایه و گران به یک هنجار تبدیل شود، میتواند در وهله اول هدف ما را شکست دهد: زیرا در این حالت بسیاری از خریداران تا زمانیکه قیمتها کاهش یابد صبر میکنند. این اقدام میتواند استراتژی قیمتگذاری محصول را تحت تأثیر قرار داده و درآمد شما را در وهله اول محدود کند. بنابراین، منطقی است تا در راهبرد قیمتگذاری گزاف، به پیشبینی خریداران واکنش نشان داده و از استراتژی قیمتگذاری کاهشی بهره ببرید.
-نمی تواند برای همیشه دوام آورد.
وقتی یک رقیب تجاری وارد عرصه رقابت میشود؛ دیگر رقبا را با کالای مشابه و با قیمت پایینتر، از عرصه رقابت خارج میسازند. این مسئله شما را با دو گزینه مواجه میسازد:
قیمت محصول را یکسان بگذارید و امیدوار باشید که اعتبار و کیفیت محصولات رقبا، فروش شما را تحت تأثیر قرار ندهد و یا
قیمت خود را زودتر از آنچه که برای رقابتی ماندن در نظر گرفتهاید تغییر دهید. بیاد داشته باشید که حتی بدون رقابت احتمالاً به افرادی برخورد خواهید کرد که میتوانید با هر قیمتی محصول را به آنها بفروشید. درنهایت، Skimming Pricing به شما دیکته میکند که باید قیمت خود را پایین بیاورید. بنابراین در هنگام پیشبینی فروش خود این امر را در نظر داشته باشید.
-میتواند به برند شما آسیب برساند.
این نوع قیمتگذاری گزاف و بسیار گران مزایای زیادی برای برند دارد، اما در عین حال میتواند به برند شما نیز آسیب برساند. شرکتهایی که پیرو استراتژی کاهش قیمت هستند میتوانند به صورت حریصانهای موجب ایجاد ناهنجاری شوند و کاری کنند که این استراتژی برای همه شرکتها یا همه محصولات استفاده نشود.
نتیجه سخن
قیمتگذاری گزاف یکی دیگر از ابزارهای خردهفروشان برای به دست آوردن سهم بازار و شکستن رقبا است. اگر این استراتژی در ترکیب با نرمافزار قیمتگذاری پیچیده استفاده شود، میتواند فوقالعاده سودمند باشد. برای موفقیت در این کار بازده بیشتر سرمایهگذاری اولیه را به دست آورید، محصولات جدید خود را برای جذب خریداران برتر، آگاهی بیشتر در مورد تقسیمبندی انواع مشتریان و استفاده از دادهها برای آگاهی از استراتژیهای قیمتگذاری آینده، استفاده کنید.
منظور از واحد کسب و کار استراتژیک (SBU) چیست؟
تذکر اول: Strategic Business Unit یا SBU در زبان فارسی به عبارتهای مختلفی ترجمه شده که از جملهی آنها میتوان به واحد کسب و کار استراتژیک، واحد استراتژیک کسب و کار، و نیز واحد تجاری استراتژیک اشاره کرد. بسیاری از استراتژیستها هم ترجیح میدهند از همان شکل کوتاهشدهی SBU استفاده کنند. ما در متمم معمولاً از SBU و گاهی از واحد کسب و کار استراتژیک استفاده خواهیم استراتژی سرمایهگذاری لایهای کرد.
تذکر دوم: بحث SBU در خانوادهی مباحث مربوط به استراتژی شرکتی (Corporate Strategy) قرار میگیرد. بنابراین درس حاضر را باید مکمل درس سطوح استراتژی در نظر بگیرید.
کسب و کارها معمولاً فعالیت خود را اینگونه آغاز میکنند که یک محصول مشخص را برای یک بازار مشخص در نظر میگیرند و به تأمین و تولید و عرضهی آن میپردازند.
اما قرار نیست یک کسب و کار، برای همیشه فقط همان محصول اولیه را تولید کند و در همان بازار اولیه باقی بماند.
کسب و کارها به شیوههای مختلف، توسعه پیدا میکنند (ماتریس آنسوف):
- ممکن است بعضی محصولات خود را در بازارهای تازه عرضه کنند.
- ممکن است به بازارهای فعلی خود، محصولات تازهای ارائه کنند.
- و حتی ممکن است به عرضهی محصولاتی کاملاً جدید، در بازارهایی که قبلاً حضور نداشتهاند، بپردازند.
همهی این استراتژیها یک ویژگی مهم دارند: سبدِ بازار/محصول کسب و کار، به تدریج گسترده و گستردهتر میشود و به تدریج کار به جایی میرسد که مدیران، سردرگم میشوند و نمیدانند دقیقاً به چه کاری مشغولند. معمولاً حتی به درستی مشخص نمیشود که فعالیتها سودده و زیانده کدامند. یا اینکه حضور در کدام بازار به نفع آنها و حضور در کدام بازارها، به ضررشان است.
یک شرکت طراحی وب را در نظر بگیرید که در ابتدا با هدف طراحی وبسایت برای شرکتها فعالیت خود را آغاز کرده است.
پس از مدتی، این شرکت به نتیجه میرسد که طراحی کاتالوگ و کارت ویزیت، میتواند فعالیتی سودآور باشد و این کار را به مجموعه پیشنهادات خود برای کسب و کارها افزوده است. طراحی و چاپ کاتالوگ باعث شده که درگیری با چاپخانه و فعالیتهای جنبی آن هم به کارهای شرکت اضافه شود.
از سال گذشته این شرکت با استخدام چند کارشناس تولید محتوا، وارد حوزهی تولید محتوا و سئو هم شده و اخیراً محصول اصلی خود را طراحی کمپینهای بازاریابی دیجیتال اعلام میکند.
یک مرکز آموزشی را در نظر بگیرید که زمانی صرفاً مشغول برگزاری کلاس کنکور ورودی دانشگاه بوده و پس از چند سال، وارد بازار دورههای آمادگی کنکور کارشناسی ارشد هم شده است.
به تدریج چند کلاس تخصصی زبان هم به مجموعه افزوده شده و در حال حاضر، با توجه به رونق آموزش برنامه نویسی، در حال برنامهریزی برای اجرای چند کلاس برنامهنویسی هم هستند.
در کنار همهی این فعالیتها، اخیراً مدیران این مرکز به نتیجه رسیدهاند که آموزش فیزیکی به تنهایی کافی نیست و بهتر است روی آموزش آنلاین هم سرمایهگذاری کنند.
این گونه تنوعها، در یک لحظه به وجود نمیآیند. بلکه در طول عمر کسب و کار، با انگیزهها و انگیزانندههای مختلف شکل میگیرند و نهایتاً وضع به جایی میرسد که مدیران متوجه میشوند نمیتوانند این همه تنوع را به سادگی مدیریت کنند.
روی کاغذ به سادگی میتوان گفت: «این شرکتها متمرکز نیستند و بهتر است به سمت تمرکز حرکت کنند.»
اما میدانیم که در عمل، معمولاً چنین اتفاقی نمیافتد:
- بعضی از این فعالیتها مکمل یکدیگر هستند و مدیران، ترجیح میدهند اختیار فعالیتهای مکمل در دست خودشان باشد.
- بعضی از فعالیتهای فرعی، بسیار سودده هستند و سود آنها، به فعالیتهای کمسودتر تزریق میشود.
- بعضی از این فعالیتها، ظرفیتهای آزاد کسب و کار را پر میکنند و با کنار گذاشتنشان، نمیتوان ظرفیتهای موجود را پر کرد. بنابراین بهرهوری کاهش پیدا میکند.
حتی اگر هم قرار بر کنار گذاشتن بعضی از فعالیتها باشد، نمیتوان به سادگی انتخاب کرد که کدامیک، برای کنار گذاشتن مناسب است و این کار باید، طی چه فرایندی انجام شود؟
اگر مدیر یک کسب و کار چند ساله باشید، چنین سناریوهایی برای شما تازگی ندارد و بعید نیست خودتان هم با آنها درگیر باشید.
شرکتهای بزرگ بینالمللی هم چنین تجربههایی داشتهاند. چنانکه شرکت جنرال الکتریک هم، در دههی شصت و هفتاد میلادی (حدود نیم قرن پیش) درگیر چنین وضعیتی بوده و زمانی مدیران به خود آمدند که دیدند درگیر حدود ۱۷۰ دپارتمان هستند که هر کدام، مشکلات و چالشها و دغدغههای خود را دارند (+).
مدیران جنرال الکتریک در آن زمان از شرکت مشاوره مدیریت مکنزی کمک گرفتند و زمانی که مکنزی مشغول اصلاح ساختار آنها بود، اصطلاحی به وجود آمد که هنوز هم در ادبیات مدیریت استراتژیک به کار میرود: واحد کسب و کار استراتژیک استراتژی سرمایهگذاری لایهای یا SBU.
واحد استراتژیک کسب و کار چیست؟
راهاندازی واحد استراتژیک کسب و کار یا SBU، یک روش برای ساختار بخشیدن به فعالیتهای یک کسب و کار است. به این صورت که شما واحدهایی را در دلِ کسب و کار خود تعریف میکنید که (+/+):
دسترسی کامل به مجموعه درسهای استراتژی و تفکر استراتژیک برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
با عضویت ویژهی متمم، علاوه بر دسترسی به این درسها، به درسهای متنوع دیگری نیز دسترسی خواهید داشت که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
شاید برایتان جالب باشد که بررسیهای ما نشان داده در میان دوستان متممی، کسانی که به استراتژی و تفکر استراتژیک علاقهمند بودهاند، برای مطالعهی درسهای زیر هم وقت گذاشتهاند:
دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درسها)
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری استراتژی کسب و کار به شما پیشنهاد میکند:
دیدگاه شما