در مسیر ثروتمند شدن، مراقب این تلههای ذهنی باشید
ثروتمند شدن و مسیر آن تله هایی دارد که باید آنها را بشناسید.
اگر هدفهای بزرگی در سر دارید ولی به هیچکدام از آنها تاکنون نرسیدهاید، یعنی در ذهنتان مانعی وجود دارد که شما را از رسیدن به خواستههایتان دور میکند. همه ثروتمندان درباره پول، امور مالی، سرمایهگذاری و کسب درآمد نگرشی مشابه دارند. برای اینکه ثروتمند شوید باید افکار خود را به افکار ثروتمندان شبیهسازید. اولین گام برای ثروتمند شدن این است که مانعهایی که بر سر راهتان وجود دارد را از بین ببرید تا با سرعت و شتاب بتوانید به سمت جلو پیش بروید.
اگر شما در ذهن خود، اسیر این تلههای مالی شوید، هرگز به ثروت دلخواه خود نخواهید رسید.
۱- پول بیشتر برابر است با مشکلات بیشتر
افراد بیپول این بهانه را میآورند تا ورشکسته بودن یا وضعیت بد مالی خود را توجیه کنند. دردسرهای ورشکسته شدن بسیار زجرآورتر از مشکلات ناشی از پول زیاد داشتن است. هر چه پول بیشتری داشته باشید کنترل بیشتری روی بخشهای مختلف زندگی خود خواهید داشت و صد البته انتخابهای بیشتری نیز خواهید داشت. فرض کنید ثروت متوسطی دارید و برای پرواز با هواپیما، بلیت درجهیک خریدهاید، در این صورت فقط نگران این هستید که بغلدستی شما فرد باشعور و باکلاسی باشد. اگر از بغلدستی خود ناراضی باشید، نمیتوانید او را از هواپیما بیرون کنید؛ زیرا اجازه این کار را ندارید. حالا اگر به میزانی پول داشته باشید که هواپیمای خصوصی بخرید، میتوانید تعیین کنید چه کسانی به هواپیمایتان وارد شوند و چه کسی خلبانی پروازهای شما را بر عهده بگیرد. با پول داشتن، کنترل بیشتری بر زندگی خود خواهید داشت. پول بیشتر برابر است با مشکلات جدید، نه مشکلات بیشتر؛ البته این مشکلات جدید بیشتر شیرین و دلچسب هستند تا استرسزا.
۲- پول، ریشه تمام مشکلات، شرارتها و بدیهاست
هر موقع این جمله به ذهنتان رسید فریاد بزنید و بگویید: “اصلاً اینطور نیست.” بیایید همین امروز پرونده این جمله را ببندیم. دقت کنید که عشق به پول ریشه همه بدیهاست. پول بد نیست، فردی پولدار، عامل شرارت و بدی نیست. این جمله بهاشتباه در ذهن مردم جا خوش کرده است و امید است روزی از فکر مردم کوچ کند. اگر پول داشته باشید، میتوانید به مردم محروم کمک کنید،به مسافرت بروید، خانواده خود را تأمین کنید، کسبوکار شخصیتان را راهاندازی کنید و آنطور که میخواهید زندگی کنید و به آرزوهای خود مراقب تله های سرمایه گذاری باشید برسید. بهتر است پول داشت و پول را مدیریت کرد تا اینکه فقیر بود و حسرت خورد!
۳- پولدارها خودخواه هستند.
این یکی از ادعاهای جالبی است که بعضیها بر زبان میآورند. من تابهحال کسی را ندیدهام که پولهایش را توی کوچه بریزد و دیگران پولهایش را جمع کنند. واقعیت این است که اگر بخواهید از خودتان مراقبت کنید، به آزادی مالی برسید و مشکلی برای دیگران نباشید باید کمی خودخواه باشید و از عزتنفس و اعتمادبهنفس کافی برخوردار باشید. اگر شما چند ماه، فقط چند ماه، خودخواه شوید، ثروتی هنگفت جمع خواهید کرد و به آزادی مالی خواهید رسید. اگر مدتی به جمعآوری چیزی مشغول شوید و راحت آن را بخشش نکنید، چه پول باشد و چه دانش، بعد از مدتی چیزی برای ارائه به دیگران خواهید داشت.
۴- اگر پسانداز دارید یعنی ثروتمند هستید.
فکر میکنید داشتن پسانداز به معنی ثروتمندی است؟ بهشدت در اشتباه هستید. اگر مبلغی پول در بانک پسانداز کردهاید، به این معنی نیست که آینده شما تأمین شده است. پسانداز، پولی راکد است. نه زیادتر میشود و نه به کاری گرفته خواهد شد. البته پسانداز بهخودیخود بد نیست، اما افراد عادی آنقدر روی پول تمرکز میکنند که هرگز فکری برای افزایش دارایی خود نمیکنند. یادتان باشد هیچکس با پسانداز ثروتمند نشده، فقط پیرتر شده است.
۵- برای پولدار شدن باید پدر و مادری ثروتمند داشت.
در شروع برای پول درآوردن فقط باید شجاع باشیم و ثبات قدم داشته باشیم. به این فکر نکنید که برای پولدار شدن باید والدینی پولدار داشت، زیرا سهچهارم میلیاردرهای امروزی خودساخته یا نسل اولی هستند. این میلیاردرها افرادی معمولی هستند که جرئت دنبال کردن آرزوهایشان را دارند. کسانی که به عبارت “برای پول درآوردن باید پول داشت” معتقدند، قربانی این فکر مسموم شده و سریعاً از مسیر کسب ثروت خارج میشوند.
۶- هزارتومانی زیر سنگ است.
کسانی که فکر میکنند “پول علف خرس نیست” یا ” هزارتومانی زیر سنگ است”، بر این باورند که پول، محدود و کمیاب است. قانون فراوانی میگوید که همهچیز فراوان است. در کره زمین ۱۳۴ تریلیون دلار پول وجود دارد و بین افراد و در معاملات و سرمایهگذاریها دستبهدست میشود. کسانی فکر میکنند پول کمیاب است که اوضاع مالی نابسامانی دارند.
۷- فقر یعنی همان قناعت!
اگر فکر میکنید اگر فقیر باشید، فردی قانع تلقی میشوید، عمرتان را در این فکر اشتباه به هدر خواهید داد. قناعت با بیپولی فرق دارد. قناعت موجب بالندگی است و بیپولی موجب رکود. بهترین کمپانیهای دنیا بزرگ هستند. بنابراین ازاینپس به بزرگتر فکر کنید. به بیشتر بیندیشید و به کم قانع نباشید.
۸- فقط بهاندازهای پول میخواهم که راحت زندگی کنم.
این روزها بیشتر مردم فقط فکر این هستند که پول کمی برای دوران بازنشستگی خود پسانداز کنند. ظاهر این کار اگرچه خوب است اما موجب میشود بیشتر مردم حتی در دوران کهنسالی نیز نتوانند بازنشسته شوند و به استراحت بپردازند، چون اگر مشکلاتی نظیر تورم، گرانی و رکود در اقتصاد ایجاد شود، این افراد دیگر نمیتوانند از پس مخارج خود برآیند و با مشکلات بزرگی مواجه خواهند شد. بنابراین نباید به سطح متوسطی از رفاه قانع شد.
۹- پول خوشبختی نمیآورد.
این چه انتظاری است که بعضی از ما از پول داریم؟ پول و خوشبختی دو مقوله کاملاً جدا هستند. این دو موضوع هیچ ربطی به هم ندارند. پول فقط پول است. خوشبختی به میزان درآمد افراد بستگی ندارد. با داشتن پول، آزاد هستید که کارهای دلخواه خود را انجام دهید.
۱۰- باید سخت کار کنید تا پولدار شوید.
افراد معمولی فکر میکنند تنها راه کسب پول بیشتر این است که ساعات بیشتری کار کنند. اگر ساعاتی طولانی کار میکنید تا به پول بیشتری برسید، یعنی زمان خود را میفروشید و اسکناس دریافت میکنید. وقت تمامشدنی است و این یعنی نمیتوان با مبادله زمان ثروتمند شد. اگر میخواهید پولی هنگفت کسب کنید، باید به پول درآوردن بدون در نظر گرفتن زمان بیندیشید؛ مانند ثروتمندان باشید که برای خرید زمان پول پرداخت میکنند.
همین امروز خودتان را از دام این تلههای ذهنی مالی خلاص کنید و دوستان، آشنایان و اعضای خانوادهتان را نیز تشویق کنید تا مثل شما بیندیشند. به خاطر بسپارید شما با افکار محدودکننده احاطهشدهاید که باید آنها را از ذهن خود پاککنید.
در مسیر ثروتمند شدن، مراقب این تلههای ذهنی باشید
ثروتمند شدن و مسیر آن تله هایی دارد که باید آنها را بشناسید.
اگر هدفهای بزرگی در سر دارید ولی به هیچکدام از آنها تاکنون نرسیدهاید، یعنی در ذهنتان مانعی وجود دارد که شما را از رسیدن به خواستههایتان دور میکند. همه ثروتمندان درباره پول، امور مالی، سرمایهگذاری و کسب درآمد نگرشی مشابه دارند. برای اینکه ثروتمند شوید باید افکار خود را به افکار ثروتمندان شبیهسازید. اولین گام برای ثروتمند شدن این است که مانعهایی که بر سر راهتان وجود دارد را از بین ببرید تا با سرعت و شتاب بتوانید به سمت جلو پیش بروید.
اگر شما در ذهن خود، اسیر این تلههای مالی شوید، هرگز به ثروت دلخواه خود نخواهید رسید.
۱- پول بیشتر برابر است با مشکلات بیشتر
افراد بیپول این بهانه را میآورند تا ورشکسته بودن یا وضعیت بد مالی خود را توجیه کنند. دردسرهای ورشکسته شدن بسیار زجرآورتر از مشکلات ناشی از پول زیاد داشتن است. هر چه پول بیشتری داشته باشید کنترل بیشتری روی بخشهای مختلف زندگی خود خواهید داشت و صد البته انتخابهای بیشتری نیز خواهید داشت. فرض کنید ثروت متوسطی دارید و برای پرواز با هواپیما، بلیت درجهیک خریدهاید، در این صورت فقط نگران این هستید که بغلدستی شما فرد باشعور و باکلاسی باشد. اگر از بغلدستی خود ناراضی باشید، نمیتوانید او را از هواپیما بیرون کنید؛ زیرا اجازه این کار را ندارید. حالا اگر به میزانی پول داشته باشید که هواپیمای خصوصی بخرید، میتوانید تعیین کنید چه کسانی به هواپیمایتان وارد شوند و چه کسی خلبانی پروازهای شما را بر عهده بگیرد. با پول داشتن، کنترل بیشتری بر زندگی خود خواهید داشت. پول بیشتر برابر است با مشکلات جدید، نه مشکلات بیشتر؛ البته این مشکلات جدید بیشتر شیرین و دلچسب هستند تا استرسزا.
۲- پول، ریشه تمام مشکلات، شرارتها و بدیهاست
هر موقع این جمله به ذهنتان رسید فریاد بزنید و بگویید: “اصلاً اینطور نیست.” بیایید همین امروز پرونده این جمله را ببندیم. دقت کنید که عشق به پول ریشه همه بدیهاست. پول بد نیست، فردی پولدار، عامل شرارت و بدی نیست. این جمله بهاشتباه در ذهن مردم جا خوش کرده است و امید است روزی از فکر مردم کوچ کند. اگر پول داشته باشید، میتوانید به مردم محروم کمک کنید،به مسافرت بروید، خانواده خود را تأمین کنید، کسبوکار شخصیتان را راهاندازی کنید و آنطور که میخواهید زندگی کنید و به آرزوهای خود برسید. بهتر است پول داشت و پول را مدیریت کرد تا اینکه فقیر بود و حسرت خورد!
۳- پولدارها خودخواه هستند.
این یکی از ادعاهای جالبی است که بعضیها بر زبان میآورند. من تابهحال کسی را ندیدهام که پولهایش را توی کوچه بریزد و دیگران پولهایش را جمع کنند. واقعیت این است که اگر بخواهید از خودتان مراقبت کنید، به آزادی مالی برسید و مشکلی برای دیگران نباشید باید کمی خودخواه باشید و از عزتنفس و اعتمادبهنفس کافی برخوردار باشید. اگر شما چند ماه، فقط چند ماه، خودخواه شوید، ثروتی هنگفت جمع خواهید کرد و به آزادی مالی خواهید رسید. اگر مدتی به جمعآوری چیزی مشغول شوید و راحت آن را بخشش نکنید، چه پول باشد و چه دانش، بعد از مدتی چیزی برای ارائه به دیگران خواهید داشت.
۴- اگر پسانداز دارید یعنی ثروتمند هستید.
فکر میکنید داشتن پسانداز به معنی ثروتمندی است؟ بهشدت در اشتباه هستید. اگر مبلغی پول در بانک پسانداز کردهاید، به این معنی نیست که آینده شما تأمین شده است. پسانداز، پولی راکد است. نه زیادتر میشود و نه به کاری گرفته خواهد شد. البته پسانداز بهخودیخود بد نیست، اما افراد عادی آنقدر روی پول تمرکز میکنند که هرگز فکری برای افزایش دارایی خود نمیکنند. یادتان باشد هیچکس با پسانداز ثروتمند نشده، فقط پیرتر شده است.
۵- برای پولدار شدن باید پدر و مادری ثروتمند داشت.
در شروع برای پول درآوردن فقط باید شجاع باشیم و ثبات قدم داشته باشیم. به این فکر نکنید که برای پولدار شدن باید والدینی پولدار داشت، زیرا سهچهارم میلیاردرهای امروزی خودساخته یا نسل اولی هستند. این میلیاردرها افرادی معمولی هستند که جرئت دنبال کردن آرزوهایشان را دارند. کسانی که به عبارت “برای پول درآوردن باید پول داشت” معتقدند، قربانی این فکر مسموم شده و سریعاً از مسیر کسب ثروت خارج میشوند.
۶- هزارتومانی زیر سنگ است.
کسانی که فکر میکنند “پول علف خرس نیست” یا ” هزارتومانی زیر سنگ است”، بر این باورند که پول، محدود و کمیاب است. قانون فراوانی میگوید که همهچیز فراوان است. در کره زمین ۱۳۴ تریلیون دلار پول وجود دارد و بین افراد و در معاملات و سرمایهگذاریها دستبهدست میشود. کسانی فکر میکنند پول کمیاب است که اوضاع مالی نابسامانی دارند.
۷- فقر یعنی همان قناعت!
اگر فکر میکنید اگر فقیر باشید، فردی قانع تلقی میشوید، عمرتان را در این فکر اشتباه به هدر خواهید داد. قناعت با بیپولی فرق دارد. قناعت موجب بالندگی است و بیپولی موجب رکود. بهترین کمپانیهای دنیا بزرگ هستند. بنابراین ازاینپس به بزرگتر فکر کنید. به بیشتر بیندیشید و به کم قانع نباشید.
۸- فقط بهاندازهای پول میخواهم که راحت زندگی کنم.
این روزها بیشتر مردم فقط فکر این هستند که پول کمی برای دوران بازنشستگی خود پسانداز کنند. ظاهر این کار اگرچه خوب است اما موجب میشود بیشتر مردم حتی در دوران کهنسالی نیز نتوانند بازنشسته شوند و به استراحت بپردازند، چون اگر مشکلاتی نظیر تورم، گرانی و رکود در اقتصاد ایجاد شود، این افراد دیگر نمیتوانند از پس مخارج خود برآیند و با مشکلات بزرگی مواجه خواهند شد. بنابراین نباید به سطح متوسطی از رفاه قانع شد.
۹- پول خوشبختی نمیآورد.
این چه انتظاری است که بعضی از ما از پول داریم؟ پول و خوشبختی دو مقوله کاملاً جدا هستند. این دو موضوع هیچ ربطی به هم ندارند. پول فقط پول است. خوشبختی به میزان درآمد افراد بستگی ندارد. با داشتن پول، آزاد هستید که کارهای دلخواه خود را انجام دهید.
۱۰- باید سخت کار کنید تا پولدار شوید.
افراد معمولی فکر میکنند تنها راه کسب پول بیشتر این است که ساعات بیشتری کار کنند. اگر ساعاتی طولانی کار میکنید تا به پول بیشتری برسید، یعنی زمان خود را میفروشید و اسکناس دریافت میکنید. وقت تمامشدنی است و این یعنی نمیتوان با مبادله زمان ثروتمند شد. اگر میخواهید پولی هنگفت کسب کنید، باید به پول درآوردن بدون در نظر گرفتن زمان بیندیشید؛ مانند ثروتمندان باشید که برای خرید زمان پول پرداخت میکنند.
همین امروز خودتان را از دام این تلههای ذهنی مالی خلاص کنید و دوستان، آشنایان و اعضای خانوادهتان را نیز تشویق کنید تا مثل شما بیندیشند. به خاطر بسپارید شما با افکار محدودکننده احاطهشدهاید که باید آنها را از ذهن خود پاککنید.
مستاجران مراقب این تله باشید
فصل اصلی جا به جایی ها و بازار اجاره پایان یافته و تعداد مستاجرانی که همچنان واحد مناسب خود را پیدا نکرده اند کاهش داشته به همین دلیل مشاوران املاک .
فصل اصلی جا به جایی ها و بازار اجاره پایان یافته و تعداد مستاجرانی که همچنان واحد مناسب خود را پیدا نکرده اند کاهش داشته به همین دلیل مشاوران املاک برای جذب مستاجران باقی مانده شگردهای جدیدی را به کار می برند.
در لیست آپارتمان هایی اجاره ای گاهی به مواردی بر می خورید که بسیار از قیمت منطقه پایین تر است . اما امیدتان به این که مالک خوش انصافی پیدا شده و برخلاف آمارهای رشد اجاره بها آپارتمانش را بر اساس نرخ سال گذشته قیمت گذاری کرده خیلی زود تبدیل به یاس می شود.
بیشتر این فایل ها توسط مشاوران املاک آگهی می شوند تا مستاجرانی که در محدوده های فعالیت شان دنبال ملک می گردند را شناسایی و سایر فایل های اجاره را به آنها پیشنهاد کنند. در تماس باشماره داده شده به شما گفته می شودکه فایل اجاره رفته و می توانند فایل های مناسب دیگری به شما معرفی کنند.
فایل هایی که پیشنهاد می شود یا قیمت مناسبی ندارد یا اگر کمی ارزان تر از نرخ منطقه است فاقد پارکینگ ،انباری و آسانسور است و حتی در طبقه زیر همکف است . برخی از فایل های پیشنهادی هم پارکینگ و انباری را جدا از قیمت اجاره محاسبه می کنند و معمولا تا یک میلیون تومان برای پارکینگ و تا 500 هزار تومان برای انباری پیشنهاد می شود .
برخی از مشاوران املاک معرفی آپارتمان اجاره ای که قیمت پایین تری دارند را به شرطی به مستاجران معرفی می کنند که حق مشاوره بیشتری به آنها بپردازند . یکی دیگر از شگردهای مشاوران املاک برای گرم نشان دادن بازار اجاره دعوت همزمان مستاجران از یک آپارتمان است .بعد از بازدید از ملکی مراقب تله های سرمایه گذاری باشید مراقب تله های سرمایه گذاری باشید که ممکن است کمی به دل شما نشسته باشد با شما تماس گرفته می شود و گفته می شود دو مستاجر دیگر فایل را پسندیده و می خواهند کمی بیشتر از مبلغ پیشنهادی آن را اجاره کنند و شما را تشویق می کنند که قیمت اجاره را بالاتری پیشنهاد کنید تا بتوانید صاحب خانه را راضی کنید تا آپارتمانی که پسندیده اید را به شما اجاره دهد .
بررسی فایل های اجاره در روزهای نخست پاییز نشان می دهد که با وجود کاهش فایل های اجاره ، اما پیدا کردن آپارتمان های اجاره ای با قیمت مناسب هم در برخی از مناطق تهران آسان تر شده است./اکوایران
خلاصه کتاب روش سرمایه گذاری وارن بافت
کتاب روش سرمایهگذاری وارن بافت، به بررسی استراتژیهای سرمایهگذاری وارن بافت پرداخته و خواننده را با روشهای سرمایهگذاری او آشنا میکند. رابرت هنگستروم نویسنده کتاب روش سرمایهگذاری وارن بافت در این کتاب خاطر نشان میکند که بافت موفقیت خود را مدیون ۳ راهنمای بزرگ در عرصه تجارت و کسب و کار بوده است.
بافت توانست یک فلسفه شخصی در امر تجارت برای خود خلق کند که بیتردید از استادانی چون گراهام، فیشر و مانگر، الهام گرفته بود. کتاب روش سرمایهگذاری وارن بافت آموزههای یکی از موفقترین سرمایهگذاران بازار سهام را با خواننده به اشتراک گذاشته و به شما کمک خواهد کرد که با علم و دانش اقدام به خرید سهام و سرمایهگذاری در بازار کنید.
در این کتاب خواهید آموخت که چگونه تعصبات افراطی و احساسات باعث تقلید کورکورانه سرمایهگذاران در امر فروش و یا خرید سهام میشود. در کتاب روش سرمایهگذاری وارن بافت خواهید فهمید که با دوری جستن از تلههای روانشناختی و تمرکز بر روی اصول سرمایهگذاری بافت، خواهید توانستید شرطبندیهای موفقی انجام دهید.
بنابراین اگر فرصت مطالعه نسخه کامل کتاب روش وارن بافت نوشته رابرت هنگستروم را ندارید، میتوانید این خلاصه کتاب آموزنده را در وبسایت و اپلیکیشن بوکاپو بهصورت صوتی یا متنی مطالعه کنید.
روانشناسی ضرر و زیان: ترس از ضرر کردن
یکی از جنبه های مهم روانشناسی ضرر و زیان در بازارهای مالی، ترس از ضرر کردن می باشد. ترس از ضرر کردن در اقتصاد رفتاری به پدیده ای اشاره دارد که در آن یک ضرر واقعی یا بالقوه توسط افراد از نظر روانی یا عاطفی شدیدتر از سود معادل تلقی می شود. به عنوان مثال، درد از دست دادن 100 دلار اغلب بسیار بیشتر از لذتی است که در یافتن همان مراقب تله های سرمایه گذاری باشید مبلغ به دست می آید.
اثرات روانشناختیِ تجربه یک ضرر یا حتی مواجهه با احتمال ضرر، ممکن است حتی رفتار ریسکپذیری را القاء کند که میتواند ضررهای واقعی را حتی بیشتر یا شدیدتر کند.
درک بیشتر ترس از ضرر کردن
هیچ کس از دست دادن را دوست ندارد، به خصوص زمانی که این مسئله مربوط به پول و ثروت باشد! ترس از شناسایی یک ضرر میتواند سرمایهگذار را فلج کند و او را وادار کند که یک سرمایهگذاری زیانده را مدتها پس از آنکه باید آنرا می فروخت، نگه دارد و یا سهام و سرمایه گذاری های برنده یا سود ده را خیلی زود به فروش رساند - یک سوگیری شناختی که به عنوان اثر تمایل شناخته میشود. تازه کارها اغلب اشتباه می کنند و امیدوارند که روند قیمت سهام دوباره صعودی شود، حتی اگر تمام شواهد خلاف آن را نشان دهد؛ زیرا ضرر کردن منجر به واکنش های هیجانی شدیدتر از کسب سود می شود.
اقتصاد دانان رفتاری ادعا میکنند که رفتار انسانها در زمینه ی موضوع ترس از ضرر کردن، که یکی از انواع سوگیریهای شناختی است که توسط آنها شناسایی شده، بسیار عجیب است. برخی از مطالعات روانشناختی نشان میدهند که درد ناشی از باخت از نظر روانی دو برابر قویتر از لذتی است که هنگام برنده شدن تجربه میکنیم. با این حال، چندین مطالعه نیز تأثیر عملی یا حتی وجود ضرر گریزی را زیر سؤال می برد. با این وجود، ممکن است ترس شدید باعث شود سرمایه گذاران رفتار غیرمنطقی داشته باشند و تصمیمات سرمایه گذاری ضعیفی بگیرند.
روانشناسی ضرر و زیان حتی ممکن است علت پدیده نوسان نامتقارن باشد که در بازارهای سهام به نمایش گذاشته می شود، جایی که نوسانات بازار سهام در بازارهای رو به کاهش بیشتر از بازارهای رو به رشد است. بر اساس تئوری "چشمانداز"، مردم به شدت ترجیح میدهند از ضرر و زیان دوری کنند تا اینکه به دنبال سود باشند.
این ترس از ضرر کردن آنقدر قوی است که می تواند منجر به سوگیری منفی شود. در چنین مواردی، سرمایهگذاران وزن بیشتری بر اخبار بد میگذارند تا اخبار خوب که باعث میشود بازارهای گاوی را از ترس اینکه مسیرشان را تغییر دهند، از دست بدهند و در هنگام ریزش های حتی کوچک بازارها وحشت کنند.
به حداقل رساندن ترس از ضرر کردن
یکی از راه های اجتناب از تله های روانشناختی، پیروی از استراتژی تخصیص دارایی می باشد. به جای تلاش برای زمانبندی کامل و دقیق احساسات بازار و پیروی از ضرب المثل های قدیمی، به سرمایهگذاران توصیه میشود که به طور دورهای، طبق یک روش و استراتژی مبتنی بر قوانین، پرتفوی خود را مجدداً متعادل کنند.
سرمایه گذاری "فرمولی" شکل دیگری از سرمایه گذاری استراتژیک است. برای مثال، "برنامههای نسبتِ ثابت"، بخشهای کم ریسک و پر ریسک یک پورتفوی را در یک نسبت ثابت نگه میدارند. برای حفظ وزن هدف - معمولاً سهام و اوراق قرضه - پرتفوی به طور دورهای با فروش داراییهایی با عملکرد بهتر و خرید داراییهایی با عملکرد ضعیف، متعادل میشود. این در تضاد با "سرمایهگذاری حرکتی" است که جنبه چرخهای دارد.
برای تخصیص دارایی و مدیریت وجوه، اصول آزمایش شده و امتحان شده زیادی وجود دارد؛ مانند یادگیری ساخت پرتفوی های متنوع و استفاده از استراتژی های خرید و نگهداری.
برخی از برترین روانشناسی های ضرر و زیان
امور مالی رفتاری بینش های علمی در مورد استدلال شناختی و تصمیمات سرمایه گذاری ما ارائه می دهد. در سطح جمعی، به ما کمک می کند تا بفهمیم چرا صعود های سنگین و یا هراس از بازارها ممکن است رخ دهد. سرمایه گذاران نه تنها برای اینکه بتوانند از نوسانات بازار سهام و اوراق قرضه سود ببرند، بلکه برای اینکه از فرآیند تصمیم گیری خود نیز آگاهی بیشتری داشته باشند، باید امور مالی رفتاری را درک کنند.
ضررها می توانند ارزش داشته باشند اگر از آنها بیاموزید و بدون تعصب و استراتژیک به همه چیز نگاه کنید. ضرر و زیان اجتناب ناپذیر است، به همین دلیل است که سرمایه گذاران موفق «روانشناسی ضرر» را در استراتژی های سرمایه گذاری خود گنجانده و از استراتژی های مقابله ای استفاده می کنند. آنها برای رهایی از ترس "از ضرر کردن" و غلبه بر سوگیری های شناختی، یاد می گیرند که با تجربیات منفی کنار بیایند و از تصمیم گیری های هیجانی و وحشت محور اجتناب کنند. سرمایهگذاران باهوش بر استراتژیهای معاملاتی منطقی و محتاطانه که از افتادن آنها در تلههای رایجی که وقتی روانشناسی و احساسات بر قضاوتها تأثیر میگذارند، جلوگیری میکنند، تمرکز می کنند.
راهبردهای مقابله روانشناختی برای رسیدگی به ضررها
از دست دادن مقدار زیادی پول می تواند تأثیری آسیب زننده بر افراد بگذارد، به ویژه اگر این ضرر بر مراحل مهم زندگی مانند بازنشستگی، پرداخت هزینه تحصیل کودک یا خرید خانه تأثیر بگذارد. بسیاری از افراد ممکن است احساس کنند که زیان مالی بازگشتی ندارد و بنابراین اقداماتی را انجام می دهند که وضعیت را تشدید می کند. اگرچه متأسفانه نمی توان زمان را به عقب برگرداند، اما بهتر است این فرآیند را از نظر روانی مدیریت کنیم تا اینکه با سرمایه گذاری های مخاطره آمیز یا سایر اقدامات شدید، زیان را جبران کنیم. مطالعات نشان داده اند که راه های مثبتی برای مقابله با این زیان ها و همچنین شناسایی روش های مضر و نحوه اجتناب از آنها وجود دارد.
راهبردهای مقابله ای ناکارآمد
بسیاری از افراد هنگامی که با ضرر مواجه می شوند، از استراتژی های مقابله ای ناکارآمد استفاده می کنند. به عنوان مثال:
سرکوب: تلاش برای سرکوب احساسات منفی مرتبط با یک ضرر ممکن است دشوار باشد و دوباره شما را به دام بیندازد. مشکلات مالی و ناراحتی ناشی از ضرر می تواند به راحتی به مشکلات یا تنش های زناشویی یا شغلی تبدیل شود و ممکن است در نهایت ناراحتی خود را سر اعضای خانواده، همکاران یا دوستانتان خالی کنید.
فرافکنی: این غیرمعمول نیست که کسانی که با ضرر بزرگی روبرو هستند، بجای اینکه مسئولیت تصمیمات ضعیف خود یا ریسک پذیری بیش از حد را بر عهده بگیرند، آن را به گردن شخص یا چیز دیگری بیاندازند.
انکار و خودفریبی: این روشهای مقابلهای ناکارآمد باعث میشود مردم سرمایهگذاریهای شکستخورده خود را رها نکنند به این امید بیهوده که «دوباره قیمت آن ها بالا خواهد رفت». اگر یک جنس خراب خریده اید، تقریباً همیشه بهترین کار این است که از شر آن خلاص شوید و هر چه پول باقی مانده است را در چیزی مطمئن تر و سالم تر قرار دهید.
استراتژی های مقابله ای صحیح
هنگامی که بعد از خرید یک شیء معیوب هیچ ادعای مشروعی از فروشنده در قبال ضرر و زیان خود ندارید، یا نمی توانید از پس مسیر دعوای قضایی برآیید، لازم است با شرایط کنار بیایید. سرمایه گذاری های با شکست مواجه شده از این دست موضوعات می باشند. یک راه معنی دار برای مقابله این است که صرفاً از اشتباهات خود درس بگیرید و سعی کنید با سرمایه گذاری خوب و محتاطانه در آینده، ضرر را در طول زمان جبران کنید. این یک راه حل سریع یا مطمئن نیست، اما یقینا منطقی است که آن را امتحان کنید.
ارزیابی مجدد
اگر بیش از حد ریسک کردید، به افرادی نامناسب اعتماد کردید یا فقط بدشانس بودید، می توانید مراقب باشید و در آینده سبد خود را متنوع تر کنید. حتی اگر سالها طول بکشد که بخشی یا همه ضرر خود را پس میگیرید، فکر کردن به اینکه این اتفاق ممکن است بیفتد، برای شما آرامش بخش است. تنوع بخشیدن به پرتفوی شما همیشه باید یک گام اولیه در سرمایه گذاری باشد که سبدی متوازن را تضمین می کند و از ضررهای شدید جلوگیری می کند.
به خاطر داشته باشید که برخی از سرمایه گذاری ها که بر اساس اعتماد به شخصی دیگر انجام می شوند، از همان ابتدا اشتباه بوده اند. افرادی نالایق و نادرست در همه زمینه ها وجود دارند و هر کسی می مراقب تله های سرمایه گذاری باشید تواند در دام آنها بیفتد. زندگی همین است و "آنچه تو را نکشد، می تواند تو را قوی تر کند."
یادگیری از اشتباهات
توجیه عقلانی مفید است، اما تنها در صورتی که واقع بینانه باشد. مهم است که بفهمید شما و دیگران چه کرده اید و چرا. به عنوان مثال، آیا فریب یک درآمد کلان شما را وسوسه کرده است یا قربانی وعده های دروغین یا حتی کلاهبرداری شده اید؟
رسیدن به عمق آنچه واقعاً در گذشته اتفاق افتاده است، بهترین راه برای حرکت به سوی آینده ای بهتر است. اما وقتی توجیه عقلانی واقعاً خودفریبی باشد و مستلزم سرزنش دیگران به خاطر اشتباهات خود یا عدم مواجهه با واقعیت باشد، این روند به یک روند منفی تبدیل میشود. تلاش برای درک اینکه چرا تصمیم به سرمایه گذاری گرفته اید، می تواند به شما کمک کند از تصمیمات سرمایه گذاری ضعیف در آینده جلوگیری کنید.
به دنبال کمک های حرفه ای باشید.
در صورت ضررهای شدید و یا حتی ضررهایی که بقای مالی فرد را تهدید نمی کند، مواردی وجود دارد که افراد از افسردگی یا حتی ناامیدی رنج می برند. به این ترتیب، آنها ممکن است به آن راهبردهای مقابله ای منفی که در بالا مورد بحث قرار گرفت یا بدتر از آن، متوسل شوند. در چنین مواردی ممکن است به کمک یک حرفه ای نیاز باشد. در نهایت، یک سرمایه گذاری خوب در آینده، ارزش کمک گرفتن از یک مشاور مالی مستقل با سابقه خوب را دارد.
سوالات پرتکرار
چرا زیان ها بزرگتر از مراقب تله های سرمایه گذاری باشید سودها به نظر می آیند؟
چندین توضیح ممکن برای ضرر گریزی یا ترس از ضرر کردن وجود دارد. روانشناسان به نحوه شکل گرفتن مغز ما اشاره میکنند که در طول تاریخ تکاملی ما، محافظت در برابر ضررها برای بقا مفیدتر از جستجوی سود بوده است. جامعهشناسان به این واقعیت اشاره میکنند که ما از لحاظ اجتماعی، در همه چیز، از مسائل مالی گرفته تا فعالیتهای رقابتی مانند ورزش و بازیها و روابط خانوادگی، از شکست و از دست دادن، وحشت داریم.
آیا همه ترس از ضرر کردن دارند؟
انسان ها همگی از شکست و ضرر بیزار هستند. با این حال، افراد مختلف سطوح متفاوتی از ضرر گریزی را نشان می دهند. به عنوان مثال، تحقیقات نشان داده است که افرادی که به عنوان اقتصاددان آموزش دیده اند یا تاجران حرفه ای هستند، تمایل دارند، به طور متوسط، سطوح پایین تری از ضرر گریزی نسبت به دیگران را نشان دهند.
ضرر گریزی چه تفاوتی با ریسک گریزی دارد؟
هرکسی تحمل ریسک منحصر به فردی دارد. این بر اساس شرایط شخصی مانند دارایی ها و درآمد و همچنین افق زمانی سرمایه گذاری، سن، و سایر ویژگی های جمعیتی است. افرادی که ریسک گریزتر هستند، نسبت به افرادی که ریسک پذیر هستند، ریسک کمتری را متحمل می شوند. با این حال، ریسک گریزی کاملاً منطقی است زیرا هم ضرر و هم سود در هر سطحی از ریسک پذیری به طور متقارن دیده می شود. این عدم تقارن زیان گریزی است که در آن زیان از سود بزرگتر جلوه می کند - در هر سطحی از تحمل ریسک - که غیرمنطقی و مشکل ساز است.
راه های خوب برای کنار آمدن با ضررهای معاملاتی چیست؟
تجربه ضرر در بازارها می تواند دردناک باشد، اما این ضررها اجتناب ناپذیر هستند. آنچه را که اشتباه پیش رفته است را با دقت و بطور عینی ارزیابی کنید. اگر علت از دست شما خارج بود، هیچ کاری نمی توان کرد. اما اگر اشتباهات را شناسایی کردید، مسئولیت پذیر باشید و از آنها درس بگیرید. اگر نمی توانید بفهمید چه مشکلی رخ داده است، چه به دلیل کوتاهی خودتان یا یک چیز بیرونی، بهتر است برای مدتی از معامله کردن دوری کنید.
چرا بسیاری از معامله گران شکست می خورند؟
معامله گران اغلب زمانی شکست می خورند که به احساساتی مانند ترس، حرص و طمع، اعتماد به نفس بیش از حد و رفتار گله ای دچار شوند. این می تواند منجر به تعداد معاملات بالا و تقلای غیر منطقی برای جبران ضرر شود. داشتن یک استراتژی منطقی و بیطرفانه که میتواند در طول زمان مورد بازنگری قرار گیرد و پایبندی به آن، امری کلیدی است.
جمع بندی
در این مطلب به طور مفصل در مورد روانشناسی ضرر و زیان و یکی از جنبه های مهم آن که ترس از ضرر کردن می باشد، صحبت کردیم. در پایان و برای جمع بندی باید گفت که سرمایه گذاری و معامله گری یک تلاش و پروسه ی مخاطره آمیز است زیرا پارامترهای متغیر و عدم اطمینان زیادی در اطراف آن وجود دارد. ضرر و زیان نیز امری رایج و بخشی از آن می باشد. در حالی که تغییر گذشته غیرممکن است، شما می توانید نحوه واکنش خود را به آن کنترل کنید. انتخاب استراتژیهای مقابلهای مناسب به شما کمک میکند سریعتر پیش بروید و حتی ممکن است شما را قادر به جبران زیانهای مالی کند.
دیدگاه شما