رابطه ریسک و بازده مورد انتظار


تئوری قیمت‌گذاری آربیتراژ (APT)
مدل قیمت‌گذاری دارایی‌ سرمایه‌ای تنها مدل قیمت‌گذاری اوراق بهادار نیست. یکی دیگر از مدل‌های قیمت‌گذاری اوراق بهادار،‌ تئوری قیمت‌گذاری آربیتراژ است. این مدل نیز مانند مدل قیمت‌گذاری دارایی سرمایه‌ای، رابطه بین ریسک و بازده موردانتظار را نشان می‌دهد، با این تفاوت که در تئوری مذکور از مفروضات و رویه‌های متفاوتی استفاده می‌شود.
در تئوری آربیتراژ، بازده دارایی‌ها از دو منبع ناشی می‌شود: یک منبع عمومی و یک منبع منحصربه‌فرد. طبق مفروضات،‌ عامل منبع عمومی دارای ارزش موردانتظار صفر است؛ یعنی امید ریاضی آن صفر است، بنابراین موضوع مربوط به انحراف از ارزش موردانتظار می‌باشد. منبع منحصربه‌فرد بازده‌، ، متغیری تصادفی است که انتظار می‌رود این عامل نیز دارای ارزش موردانتظار صفر باشد.
مدل APT را می‌توان به‌صورت زیر مطرح کرد:

شروع سرمایه‌گذاری در سهام – قسمت چهلم و یکم

تئوری قیمت‌گذاری آربیتراژ۱ یکی دیگر از مدل‌های قیمت‌گذاری اوراق بهادار است. این مدل همانند مدل قیمت‌گذاری دارایی سرمایه‌ای۲، رابطه بین ریسک و بازده مورد‌انتظار را نشان می‌دهد، اما از مفروضات و رویه‌های متفاوتی بهره برده است. در این قسمت پس از تبیین کاربرد مدل قیمت‌گذاری دارایی سرمایه‌ای، به معرفی تئوری قیمت‌گذاری آربیتراژ پرداخته می‌شود.

فرض کنید شرکت الف می‌خواهد بازده مورد انتظار دارایی Z را که ضریب بتای آن ۱/۵ است، تعیین کند. اگر نرخ بازده بدون ریسک ۷ درصد و بازده مورد‌انتظار بازار ۱۱ درصد باشد، بازده مورد‌انتظار دارایی Z طبق مدل قیمت‌گذاری دارایی سرمایه‌ای برابر است با:

همان‌طور‌که محاسبات انجام‌شده نشان می‌دهد، بازده موردانتظار دارایی Z برابر با ۱۳ درصد است. در این رابطه، هرچه ضریب بتا بزرگ‌تر باشد، بازده موردانتظار دارایی موردنظر بیشتر و بالعکس، هرچه ضریب بتا کوچک‌تر باشد، بازده موردانتظار کمتر خواهد بود.

تشریح مدل قیمت‌گذاری دارایی سرمایه‌ای (CAPM) از طریق نمودار
مدل قیمت‌گذاری دارایی سرمایه‌ای را می‌توان روی نمودار و با استفاده از خط بازار اوراق بهادار نشان داد. در واقع، خط بازار اوراق بهادار خط مستقیمی است که بیانگر بازده موردانتظار بازار در هر سطح از ریسک سیستماتیک (بتا) می‌باشد. در این نمودار، محور x شامل ضرایب بتا است که معیار اندازه‌گیری ریسک بوده و محور y بازده موردانتظار یا R را نشان می‌دهد. خط بازار اوراق بهادار به‌روشنی بیان‌کننده رابطه متقابل ریسک و بازده است.

در رابطه با مثال مربوط به شرکت الف، نرخ بازده بدون ریسک یا ، معادل ۷ درصد و نرخ بازده بازار یا ، برابر با ۱۱ درصد است. با مشخص کردن مختصات مربوط به بازده بدون ریسک و بازده بازار و همچنین بتای مربوط به آن‌ها یعنی (نرخ بازده دارایی بدون ریسک،‌ دارای بتای صفر است)، می‌توان خط بازار اوراق بهادار را ترسیم کرد. صفر بودن بتای دارایی بدون ریسک نه‌تنها به معنای فاقد ریسک بودن این دارایی است، ‌بلکه نشان می‌دهد بازده آن با تغییر بازده بازار تغییر نمی‌کند. از اتصال این دو نقطه، خط بازار اوراق بهادار به‌دست می‌آید. نمودار ۱، خط بازار اوراق بهادار را برای دارایی Z نشان می‌دهد.

بازده موردانتظار داراییZ با بتای ۱/۵،‌ برابر با ۱۳ درصد است. به‌علاوه همان‌طورکه در نمودار مشخص است، صرف ریسک بازار برابر با ۴ درصد و صرف ریسک دارایی Z برابر با ۶ درصد می‌باشد. واضح است که صرف ریسک دارایی‌هایی که بتای آن‌ها بزرگ‌تر از ۱ است، از صرف ریسک بازار بیشتر است و بالعکس،‌ صرف ریسک دارایی‌هایی که بتای آن‌ها کوچک‌تر از ۱ است، از صرف ریسک بازار کمتر است (صرف ریسک میزان بازده مازاد بر بازده بدون ریسک می‌باشد).

تئوری قیمت‌گذاری آربیتراژ (APT)
مدل قیمت‌گذاری دارایی‌ سرمایه‌ای تنها مدل قیمت‌گذاری اوراق بهادار نیست. یکی دیگر از مدل‌های قیمت‌گذاری اوراق بهادار،‌ تئوری قیمت‌گذاری آربیتراژ است. این مدل نیز مانند مدل قیمت‌گذاری دارایی سرمایه‌ای، رابطه بین ریسک و بازده موردانتظار را نشان می‌دهد، با این تفاوت که در تئوری مذکور از مفروضات و رویه‌های متفاوتی استفاده می‌شود.
در تئوری آربیتراژ، بازده دارایی‌ها از دو منبع ناشی می‌شود: یک منبع عمومی و یک منبع منحصربه‌فرد. طبق مفروضات،‌ عامل منبع عمومی دارای ارزش موردانتظار صفر است؛ یعنی امید ریاضی آن صفر است، بنابراین موضوع مربوط به انحراف از ارزش موردانتظار می‌باشد. منبع منحصربه‌فرد بازده‌، ، متغیری تصادفی است که انتظار می‌رود این عامل نیز دارای ارزش موردانتظار صفر باشد.
مدل APT را می‌توان به‌صورت زیر مطرح کرد:

رابطه فوق نشان می‌دهد بازده واقعی اوراق بهادار،‌ ترکیبی از بازده موردانتظار و دو مقدار تصادفی است. متغیر F برابر با مقدار قابل‌استناد به وقایع غیرمنتظره کلان و متغیر برابر با مقدار قابل‌استناد به وقایع مشخص شرکت است. بنابراین، انحراف بازده واقعی از بازده مورد‌انتظار را می‌توان به این دو منبع تصادفی بازده که بر روی اوراق بهادار تأثیرگذار هستند، ‌نسبت داد.
مدل APT بیان می‌کند که در یک بازار کارا، بازده موردانتظار سهام ترکیبی خطی از بتای عامل‌ها است. همچنین، این مدل پیش‌بینی می‌کند که اخبار عمومی بر نرخ بازده همه سهام ‌اثر می‌گذارد. گفتنی است، مدل APT در مقایسه با مدل CAPM متداول‌تر است.

چگونه ریسک سرمایه‌گذاری‌های خود را مدیریت کنیم؟

دنیای اقتصاد : گروه بورس– : معمولا سرمایه‌گذاری با چشم‌پوشی از منافع کنونی به منظور دستیابی به رفاه بیشتر در آینده صورت می‌گیرد. در واقع، مقوله سرمایه‌گذاری (investment) با گستره و تنوع وسیعی روبه‌رو است. سرمایه‌گذاری در گواهی سپرده، اوراق قرضه، سهام عادی، صندوق مشترک سرمایه‌گذاری و… می‌تواند نمونه‌هایی از انواع سرمایه‌گذاری محسوب شود.

سرمایه‌گذاری، نیازمند مدیریت است زیرا دستیابی به ثروت سود ناشی از سرمایه‌گذاری از آنجا که با گذشت زمان ارتباط دارد، همواره با مقوله ای به نام مخاطره یا ریسک توام است.
از بین رشته‌های سرمایه‌گذاری گوناگون، مدیریت ریسک در بازار سهام بسیار پیچیده است. زیرا برای تصمیم‌گیری در بازار سرمایه موارد متعددی نقش و تاثیر خواهند داشت؛ از جمله اینکه چه نوع سهمی در چه زمانی، به چه قیمتی و به چه مقداری از کل سبد باید خریده و فروخته شود تا ریسک به حداقل رسیده و انتظار سود به حداکثر برسد.
از این رو، برای کاهش ریسک در بازار سرمایه، انتخاب ترکیب بهینه یا به تعبیر دقیق تر یک پرتفولیو که شامل سهام متنوع است، صورت می‌گیرد. بدیهی‌است درجه ریسک‌پذیری در سرمایه‌گذاران مختلف متفاوت بوده و سرمایه‌گذارانی که ریسک بالایی را می‌پذیرند، انتظار بازدهی بالایی را دارند و بالعکس سرمایه‌گذاران ریسک گریز با کاهش مخاطره ریسک کمتری را دریافت می‌کنند.
در گفت‌وگوی زیر که با محسن صادقی، از کارشناسان سازمان بورس اوراق بهادار صورت گرفته، جزئیات کامل از نحوه مدیریت ریسک در سرمایه‌گذاری‌های بورسی تشریح شده است.

تعریف شما از ریسک چیست؟
ریسک عبارت از احتمال بروز نتایج متفاوت با پیش‌بینی‌ها یا انتظارات است، به عبارتی ریسک به معنی انحراف «نتایج واقعی» از «نتایج مورد انتظار» است. بنابراین، در جایی که نتایج مورد انتظار یک پدیده به طور قطعی مشخص نباشد و همراه با احتمال باشد، با موقعیت ریسکی مواجه خواهیم بود. به عنوان مثال پیش‌بینی شخص این است که قیمت سهام X در روز آینده به 115 تومان برسد ولی اطمینان کامل ندارد و احتمال می‌دهد که دامنه انحراف آن 5 تومان باشد. بنابراین، این یک موقعیت ریسکی است، چون ممکن است فردا قیمت مورد انتظار (115 تومان) محقق نشود، بلکه قیمت بین 110 تومان و 120 تومان نوسان داشته باشد. بر این اساس، در موقعیت‌های ریسکی چند نتیجه ممکن وجود دارد که احتمال رخداد هر کدام نیز مشخص است.

بازار سهام در افواه عامه به بازار پرریسک شهرت یافته است. علت این تصور عمومی چیست؟
معمولا بازار سهام نسبت به سایر بازارها ریسک بیشتری دارد و نوسانات آن نیز شدیدتر است. چون در این بازار قیمت سهام بر اساس جریان‌های نقدی آتی پیش‌بینی می‌شود که مقدار و نیز زمان‌بندی آنها کاملا متغیر است و تعهدی برای پرداخت مبالغ مشخص، در زمان‌های معین برای آنها وجود ندارد. این موضوع را با بازار اوراق با درآمد ثابت مانند اوراق مشارکت مقایسه نمایید که تعهد مشخصی برای پرداخت مبالغ مشخصی در زمان‌های معینی وجود دارد و بنابراین، سرمایه‌گذار با دقت زیادی جریان‌های نقدی آینده و زمان‌بندی آنها را پیش‌بینی می‌کند. پس به دلیل اینکه قیمت‌های سهام مبتنی بر انتظارات آینده در مورد شرکت‌ها است دارای ریسک زیادی است. از طرفی، افق سرمایه‌گذاری در سهام طولانی است و هرچه افق سرمایه‌گذاری طولانی‌تر باشد، ریسک رویدادهای غیر منتظره بیشتر است.

در اصول مالی گفته می شود رابطه ریسک و بازده با یکدیگر مستقیم است. مفهوم این عبارت در عمل چیست؟
یکی از اصول اساسی مالی، بده بستان یا توازن بین ریسک و بازده است. هرچه ریسک یک فرصت سرمایه‌گذاری بیشتر باشد، بازده مورد انتظار آن نیز بالاتر خواهد بود. به عبارت بهتر هر چه ریسک یک فرصت سرمایه‌گذاری بیشتر باشد، باید سود مورد انتظار بالاتری داشته باشد تا سرمایه‌گذار را ترغیب به سرمایه‌گذاری نماید. اگر چنین نباشد تقاضا برای آن فرصت سرمایه‌گذاری کاهش می‌یابد و بازار خود به خود قیمت آن را کاهش می‌دهد تا برای سرمایه‌گذاران جذاب گردد. بنابراین رابطه تعادلی بین ریسک و بازده در بازار اجتناب‌ناپذیر است و خود به خود شکل می‌گیرد.

در بازار سهام چه ریسک‌هایی بر سرمایه‌گذاری مترتب است؟
ریسک بر اساس رویکردهای مختلفی تقسیم‌بندی می‌شود. یکی از دسته‌بندی‌های ریسک، بر اساس عامل ایجاد ریسک است که بعضی از موارد آنها عبارتند از:
ریسک قدرت خرید (تورم): احتمال اینکه قدرت خرید ناشی از جریان‌های نقدی کسب شده در آینده متفاوت از میزان پیش بینی شده باشد. به عبارتی در اثر تورم، قدرت خرید پول تغییر پیدا کند.
ریسک سیاسی: عبارت‌است از احتمال وقوع رخدادهای سیاسی که می‌تواند بر بازده یا ریسک فرصت‌های سرمایه‌گذاری تاثیرگذار باشد و باعث نوسان قیمت‌های سهام شود.
ریسک نرخ سود: همواره این احتمال وجود دارد که در اثر تصمیمات بانک مرکزی و یا سایر عوامل، نرخ سود در اقتصاد تغییر کند و باعث تغییر قیمت‌ها شود.
ریسک نرخ ارز: احتمال نوسان نرخ ارز و تغییر ارزش پول ملی در برابر سایر ارزها که می‌تواند میزان جریان‌های نقدی واقعی را تغییر دهد.

تفاوت ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک چیست؟
ریسک بر اساس اینکه خاص یک سهام باشد و یا بر روی عموم سهام تاثیرگذار باشد به دو نوع سیستماتیک و غیر سیستماتیک طبقه‌بندی می‌شود. ریسک سیستماتیک به ریسکی گفته می‌شود که بر روی تمام بازار (البته با مقادیر مختلف) تاثیرگذار است و به عبارتی تمام سهام به میزان متفاوتی تحت تاثیر آن هستند. این نوع ریسک در هر صورت وجود دارد و سرمایه‌گذار برای کسب بازده ناچار به تحمل آن هستند. ولی ریسک غیرسیستماتیک تنها بر یک سهام مشخص تاثیر دارد. این نوع ریسک را با تشکیل سبد متنوعی از سهام می‌توان کاهش داد. چون با تشکیل یک سبد سهام، برآیند ریسک‌های غیرسیستماتیک مربوط به سهام مختلف به صفر نزدیک می‌شود.

تشکیل سبد سرمایه‌گذاری‌ها چگونه باعث کنترل ریسک سرمایه‌گذاری در بازار سهام می شود؟
تشکیل سبد سرمایه‌گذاری‌ها یکی از اصول مالی «متنوع‌سازی» است. بر اساس روابط ریاضی می‌توان ثابت کرد که با سرمایه‌گذاری در چند سهام، ریسک کلی سبد سهام کمتر از مجموع ریسک‌های تک‌تک سهام خواهد شد. این موضوع به این صورت نیز قابل بررسی و توضیح است که اگر دو یا چند سهام در بازار وجود داشته باشند که رفتار قیمتی آنها 100 درصد مشابه همدیگر نباشد، با سرمایه‌گذاری در ترکیبی از آنها می‌توانیم نوسانات مجموع سبد خود را کاهش دهیم؛ چون در شرایط مختلف بازار نوسان‌های مختلف سهام موجود در سبد، می‌توانند تا حدودی یکدیگر را خنثی نمایند و اثر یکدیگر را پوشش دهند.

آیا تشکیل هر نوع سبد باعث کاهش ریسک می‌شود؟
خیر. تنها در صورتی می‌توان با تشکیل سبد ریسک را کاهش داد که نوسانات سهام انتخابی دقیقا مشابه یکدیگر نباشد و به عبارت آماری ضریب همبستگی آنها کمتر از عدد 1 باشد. چون زمانی که دو یا چند سهم به طور کاملا یکسان رفتار کنند، تفاوتی ندارد که کدام سهام را و با چه ترکیبی بخریم. در این شرایط نیازی به تشکیل پرتفولیو نیست و خرید یکی از سهام کافی است. هر چه ضریب همبستگی کمتر از یک باشد بیشتر به کاهش ریسک سبد کمک می‌کند. اگر ضریب همبستگی سهام منفی باشد، می‌توان ریسک سبد سهام را به شدت کاهش داد چون در این حالت، زمانی که یکی از سهام روند منفی طی می‌کند سهام دیگری با سیر مثبت آن را جبران می‌کند و بنابراین روند کلی بازده سبد سهام هموارتر می‌شود.

توصیه شما به سرمایه‌گذاران بازار سهام برای مدیریت ریسک سرمایه‌گذاری‌های خود چیست؟
1- در صورتی که اطلاعات سرمایه‌گذاری آنها محدود است، بهتر است به طور غیرمستقیم واحدهای صندوق‌های سرمایه‌گذاری را خریداری کنند و مستقیما درگیر فعالیت سرمایه‌گذاری نشوند.
2- تنها پس از بررسی کامل و کسب اطمینان کافی نسبت به دانش خود در مورد سهام، سرمایه‌گذاری کنند.
3- بلندمدت فکر کنند و با افق سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت وارد این بازار نشوند.
4- هیجانات بازار سهام ممکن است سرمایه‌گذار را به سوی تصمیمات پر ریسک رهنمون سازد. بنابراین، باید از رفتارهای شتابزده و تصمیمات غیرآگاهانه اجتناب نمایند.
5- اگر قصد سرمایه‌گذاری بلندمدت ندارند، حدود قیمتی مشخصی را برای ورود و خروج از یک سهم داشته باشند. با این رویکرد، سرمایه‌گذار به محض رسیدن به قیمت مشخص شده از آن خارج می‌شود. این قاعده سرمایه‌گذاری باعث می‌شود که سرمایه‌گذار نه طمع بیش از حد داشته باشد و به طور افراطی بر تصمیمات غلط قبلی خود اصرار نماید.
6- همواره در یک سبد از سهامی که همبستگی بالایی با هم ندارند سرمایه‌گذاری کنند و تمام سرمایه خود را به خرید یک سهام اختصاص ندهند.
7- همواره ریسک قابل تحمل خود را در نظر داشته باشند و بر مبنای آن سرمایه‌گذاری کنند.
8- حداکثر زیان قابل تحمل برای سبد خود را از پیش تعیین کنند تا اجازه ندهند ارزش سبدشان به کمتر از مبلغ مشخص شده برسد و به‌این ترتیب برای شرایط بحرانی استراتژی خروج معینی داشته باشند.

کم ریسک ترین سرمایه گذاری در ایران چیست؟

کم ریسک ترین سرمایه گذاری در ایران چیست

کم ریسک ترین سرمایه گذاری در بازار یکی از پر تقاضاترین مسئله برای سرمایه گذاری سهامدارن می باشد. این روزها هر جا که نسبت به نتیجه کاری مطمئن نیستیم از کلمه ریسک استفاده می‌کنیم. می‌خواهیم ماشین بخریم ریسک می‌کنیم، می‌خواهیم پولی به کسی قرض بدهیم ریسک می‌کنیم و حتی می‌خواهیم بدون چتر بیرون برویم، باز هم ریسک می‌کنیم. اما ریسک در سرمایه گذاری یکی از مفاهیم اولیه، پایه‌ای و بسیار مهم در مدیریت مالی است که تعریف مخصوص به خودش را هم دارد. بطورکلی دو نوع سرمایه گذاری از لحاظ ریسک داریم، سرمایه گذاری کم ریسک و سرمایه گذاری پر ریسک یا خطرپذیر. در این مطلب قصد داریم، شما را با سرمایه گذاری کم ریسک و اینکه کدام نوع از صندوق های سرمایه گذاری کم ریسک ترین سرمایه گذاری هستند، آشنا می‌کنیم.

منظور از ریسک چیست؟

بازده یک سرمایه‌گذاری همیشه همان چیزی که انتظار می‌رود، نیست. یعنی بازده واقعی سرمایه گذاری از آن چیزی که پیش بینی شده متفاوت است. به احتمالِ اختلاف بین بازده واقعی سرمایه‌گذاری و بازده پیش بینی شده آن، ریسک گفته می‌شود. همچنین احتمال از دست رفتن همه یا بخشی از اصل سرمایه‌گذاری نیز جزئی از ریسک است.

به علاوه ریسک یک عدم قطعیت نامطلوب درمورد نتیجه است که نمی‌توانیم آن را از بین ببریم. برای مثال ما در ازای سرمایه گذاری در یک بازار مالی با ریسک بالا، انتظار بازدهی بیشتری داریم. به عبارتی تنها زمانی حاضر می‌شویم سرمایه‌مان را در اختیار آن بازار قرار دهیم که بدانیم رابطه ریسک و بازده مورد انتظار ممکن است سود بیشتری نسبت به سرمایه‌گذاری‌های با ریسک کمتر، نصیبمان می‌شود.

یکی از راه‌های کنترل ریسک استفاده از بیمه است. یعنی گاهی برای اینکه از ریسک فرار کنیم، باید هزینه اضافه‌ای پرداخت کنیم. مثلا اگر بخواهیم خودرویمان را در مقابل تصادفی که منجر به مرگ می‌شود بیمه کنیم، با اینکه می‌دانیم احتمال مرگ در یک تصادف بسیار پایین است، اما حاضریم سالیانه هزینه‌ای اضافی پرداخت کنیم تا از ریسک پرداخت دیه چند میلیونی خلاص شویم.

کم ریسک ترین سرمایه گذاری در ایران کدام است؟

اگر تازه می‌خواهید وارد بازار سرمایه‌گذاری شوید و نمی‌دانید چطور باید در این بازار فعالیت کنید و هیچ شناختی هم نسبت به آن ندارید، بهترین توصیه این است که کم ریسک ترین بازار سرمایه گذاری را انتخاب کنید.

برای کسانی که می‌خواهند وارد دنیای سرمایه‌گذاری شوند، 3 نصیحت وجود دارد: اول ضرر نکنید، دوم ضرر نکنید و سوم ضرر نکنید. یعنی ضرر نکردن و از دست ندادن سرمایه بسیار مهمتر از سود کردن است. بنابراین برای برخی از سرمایه‌گذاران، کم ریسک بودن سرمایه گذاری مهمتر از دیگر فاکتورهای آن است.

از طرف دیگر شروع سرمایه گذاری با بازارهای مالی کم ریسک باعث می‌شود به صورت تجربی، آموزش سرمایه گذاری ببینید و با نحوه سرمایه گذاری آشنا شوید و بعد از اینکه یاد گرفتید، سراغ سرمایه گذاری‌هایی با ریسک و بازده بیشتر بروید.

از طرفی اگر یک سرمایه‌گذار تازه‌کار، همان اول کار سرمایه‌اش را وارد یک بازار پر ریسک کند و از شانس بدش همه یا قسمتی از آن را از دست بدهد، دیگر دلش با سرمایه‌گذاری صاف نمی‌شود و ممکن است سراغ هیچ نوع دیگری از سرمایه‌گذاری نرود.

رتبه بندی ریسک بازارهای مالی

یکی از مهم‌ترین کارهایی که یک سرمایه‌گذار باید قبل از شروع سرمایه‌گذاری انجام دهد، تعیین میزان ریسک پذیری خودش است. یعنی بداند روحیاتش با چه سطح ریسکی سازگار است؛ آیا باید کم ریسک ترین سرمایه گذاری را انتخاب کند و یا می تواند ریسک بیشتری را قبول کند.

کم ریسک ترین سرمایه گذرای چیست

اگر بخواهیم بازارهای مالی را بر اساس میزان سطح ریسکی که دارند مرتب کنیم، به ترتیب زیر می‌رسیم که از میزان ریسک بالا به ریسک پایین مرتب شده‌اند:

  1. سرمایه‌گذاری در ارزهای دیجیتال (پر ریسک ترین بازار)
  2. سرمایه‌گذاری در بازار آتی سکه
  3. سرمایه‌گذاری در بازار سهام تهران
  4. اوراق مشارکت شرکت‌ها
  5. اوراق مشارکت دولتی
  6. سپرده‌گذاری در بانک‌ها (کم ریسک ترین بازار)

رابطه ریسک و بازده مورد انتظار

به طور کلی می‌توان گفت ریسک و بازده در یک بازار مالی با هم ارتباط دارند و این ارتباط مستقیم است. یعنی هر چه ریسک یک سرمایه‌گذاری بیشتر باشد، بازده مورد انتظار آن نیز بیشتر است. البته که نمی‌توان به این رابطه اعتماد کرد، چون ممکن است همان بدو ورود به یک بازار پر ریسک، همه سرمایه‌مان را از دست بدهیم رابطه ریسک و بازده مورد انتظار و به روزهای بازدهی آن نرسیم. بنابراین باید یک ریسک و بازدهی معقول را انتخاب کنیم تا مجبور نشویم همان اول از دنیای سرمایه‌گذاری خداحافظی کنیم.

شاید برای همین عده زیادی از مردم ترجیح می‌دهند سرمایه‌شان را در سپرده‌های بانکی نگهداری کنند تا هر وقت خواستند بتوانند نقدش کنند. البته به همین میزان که سپرده‌گذاری در بانک از هرگونه ریسک و آسیب در امان است، به همین میزان هم بازدهی کمی دارد. پس بهترین نوع سرمایه‌گذاری، آن مدلی است که ریسک و بازده در تعادلی منطقی باشند و نسبت قابل قبولی با هم داشته باشند. یعنی میزان سودش به میزان ریسکش بیارزد. که در این صورت می‌توان صندوق های سرمایه گذاری را به عنوان بهترین گزینه در بین همه بازارهای مالی در نظر گرفت که نه ریسک زیادی دارند و نه سود کم!

کم ریسک ترین سرمایه گذاری در صندوق های ETF

در بین انواع صندوق های سرمایه گذاری، دو صندوق سرمایه گذاری با درآمد ثابت و صندوق سرمایه گذاری مختلط، نسبت به بقیه‌ی صندوق‌ها کم ریسک ترین سرمایه گذاری به شمار می آیند. به این دلیل که درصد زیادی از دارایی‌های خود را در اوراق با درآمد ثابت (اوراق مشارکت) که پشتوانه آن‌ها دولت هستند، سرمایه‌گذاری می‌کنند.

در کنار این سرمایه‌گذاری، درصدی از دارایی‌های خود را هم در بورس سرمایه‌گذاری می‌کنند که باعث می‌شود سود بیشتری نسبت به سرمایه‌گذاری کامل در اوراق مشارکت دولتی داشته باشند. بنابراین سرمایه‌گذاری در این دو صندوق می‌تواند حد وسط و تناسبی معقول بین ریسک و بازدهی باشد.

از طرفی کسانی که به سرمایه‌گذاری در بازار طلا علاقه دارند و آن را سرمایه‌گذاری کم ریسک و با بازدهی مناسبی می‌دانند، می‌توانند در صندوق های سرمایه گذاری مبتنی بر طلا سرمایه‌گذاری کنند. سرمایه‌گذاری در این صندوق‌ها مزیت‌هایی دارد که خرید طلای فیزیکی ندارد. مثلا نیاز به پول زیادی نیست و سرمایه‌گذار دغدغه نگهداری طلای فیزیکی را هم ندارد، در حالی که بازدهی آن همان بازدهی طلای فیزیکی است.

همچنین کسانی که علاقه به سرمایه‌گذاری در بورس دارند ولی تخصص و وقت مدیریت سبد سهام خود را ندارند، می‌توانند از صندوق سرمایه گذاری سهامی استفاده کنند، چرا که تخصص مدیر صندوق در مدیریت دارایی‌ها و سرمایه ‌گذاری‌های صندوق، مقداری از ریسک سرمایه‌گذاری در بورس را کم می‌کند. به همین دلیل است که سرمایه‌گذاری در صندوق‌های سرمایه‌گذاری، حتی در پر ریسک‌ترین نوع آن، ریسک کمتری نسبت به سرمایه‌گذاری مستقیم در بازار بورس دارد.

رتبه بندی صندوق های سرمایه گذاری از لحاظ ریسک

کم ریسک ترین سرمایه گذاری در صندوق سرمایه گذاری

رتبه بندی صندوق های سرمایه گذاری بر مبنای میزان ریسک سرمایه گذاری (از کم ریسک به پر ریسک) به شرح زیر است:

رتبه اول: در بین انواع صندوق های سرمایه گذاری صندوق درآمد ثابت (Fixed Income) کم ریسک ترین نوع است و به همین دلیل سود مورد انتظار کمتری هم دارد، بطور معمول سود صندوق های درآمد ثابت با سود سپرده های بانکی مقایسه می‌شود و این صندوق ها اغلب سود بیشتری نسبت به سپرده‌های بانکی عاید سرمایه گذار می‌کنند.

رتبه دوم: صندوق های مختلط، نوع دیگری از صندوق های سرمایه گذاری هستند که ریسک و بازدهی متوسط و معقولی دارند. یعنی نه ریسک آن‌ها به اندازه صندوق سهامی زیاد است و نه بازدهی آن‌ها به اندازه صندوق های درآمد ثابت رابطه ریسک و بازده مورد انتظار کم است. در واقع از لحاظ ریسک و بازده این نوع صندوق بین صندوق درآمد ثابت و سهامی قرار می‌گیرد.

رتبه سوم: صندوق های سهامی و شاخصی، به این دلیل که درصد زیادی از سرمایه خود را (در بعضی موارد تا 95 درصد) در بازار بورس سرمایه گذاری می‌کنند و با توجه به طبیعت نوسانی بازار سهام ریسک بیستری نسبت به سایر صندوق ها دارند. البته با این وجود باز هم این نوع صندوق ها در مقایسه با سایر بازارهای مالی ریسک کمتری داشته و در بین انواع صندوق ها دارای بیشترین محبوبیت هستند.

رتبه چهارم: در نهایت پر ریسک ترین نوع صندوق ها، صندوق های جسورانه یا خطرپذیر هستند. دلیل ریسک زیاد این صندوق ها این است که دارایی خود را به امید سود، در کسب و کارهای نوظهور سرمایه گذاری می‌کنند.

نتیجه‌گیری در مورد صندوق های سرمایه گذاری کم ریسک تر

سرمایه‌گذاری می‌تواند راه رفتن روی رابطه ریسک و بازده مورد انتظار لبه تیغ باشد. می‌تواند آنقدر پر ریسک باشد که سرمایه‌گذار حس کند تنها لحظه‌ای تا از دست دادن سرمایه‌اش فاصله دارد. از طرف دیگر می‌تواند آنقدر بدون ریسک باشد که با گذاشتن سرمایه در گاوصندوق خانه تفاوتی نکند و در کنارش سود کمی داشته باشد. در کنار این‌ها، سرمایه‌گذاری می‌تواند در حد تعادلی بین ریسک و سود باشد و سرمایه‌گذار نه روی لبه تیغ راه برود و نه سرمایه‌گذاری بدون سودی داشته باشد. بلکه می‌تواند حد متعادلی از ریسک را تحمل کند و به پاس این تحمل ریسک، سودی هم دریافت کند. در این حالت سرمایه‌گذاری در صندوق‌های سرمایه‌گذاری می‌تواند کم ریسک ترین سرمایه گذاری به حساب بیاید.

نسبت شارپ چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

نسبت شارپ چیست و چگونه محاسبه می‌شود

شاید اصطلاح نسبت شارپ را در طول فعالیت و حضور خود در بازارهای مختلف مالی، زیاد شنیده باشید. این یکی از اصطلاحات رایج در بازارهای مالی است. معامله‌گران بازار ارز دیجیتال با اصطلاح رابطه ریسک و بازده مورد انتظار نرخ بازگشت سرمایه غریبه نیستند. در اصل این نسبت برای ارزیابی عملکرد تعدیل شده ریسک یک رمزارز استفاده می‌شود. در یک تعریف کلی این نسبت به سرمایه‌گذار می‌گوید که با نگهداری یک دارایی پرخطر چه مقدار بازده اضافی دریافت خواهد کرد.

نرخ بازگشت سرمایه در واقع نسبت درآمد ما از یک سرمایه‌گذاری به سرمایه اولیه است. دور از انتظار نیست اگر قیمت ارزهای دیجیتال در سقوط و صعود ما را شگفت‌زده کند، اما نسبت شارپ می‌تواند به ما نشان می‌دهد میزان بازدهی سرمایه نسبت به ریسک چقدر است.

اکثر افراد فعال حوزه مالی می‌دانند که چگونه این شاخص را محاسبه کنند و اطلاعات به‌دست‌آمده از این فرمول چه چیزی را نشان می‌دهد. اگر شما درباره این نسبت چیزی نمی‌دانید و درباره استفاده درست ازآن برای کاهش ریسک معاملات خود اطلاعاتی ندارید، وقت آن رسیده تا اطلاعات خود را در این باره کامل کنید. همراه ما در مجله تخصصی والکس بمانید.

نسبت شارپ چیست؟

Sharp Ratio، عددی است که نشان می‌دهد بازده یک سرمایه‌گذاری بدون ریسک، چقدر تضمین شده است. در واقع نسبت ریسک است که به سرمایه‌گذار کمک می‌کند تا میانگین بازده سرمایه‌گذاری را در مقایسه با ریسک‌های احتمالی آن تخمین بزند.

با کم‌کردن نرخ بدون ریسک از نرخ بازده مورد انتظار پرتفوی و تقسیم نتیجه بر انحراف استاندارد که در غیر این صورت به‌عنوان معیار آماری نوسانات دارایی شناخته می‌شود، محاسبه می‌شود.

نسبت شارپ به شما کمک می‌کند تا ببینید در مقایسه با سرمایه‌گذاری بدون ریسکی انجام داده‌اید، آیا ریسکی که انجام داده‌اید شما را به سود و بازدهی رسانده است یا نه؟این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.

نسبت شارپ چیست

چگونه نسبت شارپ را تفسیر کنیم؟

ریسک ذاتی یک سرمایه‌گذاری وقتی تعریف می‌شود که انحراف استاندارد آن رابطه ریسک و بازده مورد انتظار تعیین شود. پس نسبت شارپ بالاتر نشان‌دهنده ظرفیت بازدهی بهتر یک رمزارز برای هر واحد ریسک اضافی است. این نسبت می‌تواند توجیهی برای نوسانات اساسی رمزارز باشد. در واقع، می‌توانید از شاخص شارپ ارز دیجیتال برای مقایسه رمز ارزها استفاده کرد. محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا ROI هم کمک می‌کند تا اطلاعات بیشتری درباره Sharp Ratio یک رمزارز به دست آورد.

این نسبت را می‌توان با درنظرگرفتن نتیجه به شکل‌های زیر تفسیر کرد:

۱. نسبت بالاتر از ۱.۰ قابل‌قبول است.

۲. نسبت بالاتر از ۲.۰ در محاسبات بسیار خوب است.

۳. نسبت ۳.۰ یا بالاتر عالی ارزیابی می‌شود.

۴. نسبت زیر ۱.۰ به حداقل بازده کافی نمی‌رسد.

۵. نسبت منفی به این معنی است که نرخ بدون ریسک بیشتر از بازده سبد سهام است یا انتظار می‌رود بازده سبد سهام منفی باشد.

چرا شاخص شارپ مهم است؟

همان‌طور که شارپ در دیگر بازارها سرمایه‌گذاری، مثل بورس کارآمد است، شارپ ارز دیجیتال هم ابزار بسیار مهمی در این بازار محسوب می‌شود. معنی شارپ در ارز دیجیتال در واقع همان تمایل سرمایه‌گذاران برای کسب بازده بالاتر با ابزارهای بدون ریسک است. ازآنجایی‌که این نسبت بر اساس انحراف معیار محاسبه می‌شود که خود یک واحد اندازه‌گیری ریسک در سرمایه‌گذاری است، شاخص شارپ میزان بازده حاصل از یک سرمایه‌گذاری را بعد از درنظرگرفتن تمام ریسک‌های ممکن نشان می‌دهد. در واقع این شاخص، مفیدترین شاخص تعیین عملکرد یک سرمایه در بازار است که شما به‌عنوان سرمایه‌گذار باید از آن مطلع باشید.

تعیین میزان بازده

مکانیسمی برای تعیین عملکرد یک صندوق سرمایه‌گذاری در برابر سطح معینی از ریسک است. هرچه این نسبت بالاتر باشد، عملکرد آن نسبت به ریسک موجود بهتر خواهد بود. اگر Sharp Ratio منفی به دست آوردید، بهتر است در نحوه سرمایه‌گذاری خود تجدیدنظر کنید.

مقایسه عملکرد دارایی‌های مختلف

شاخص شارپ می‌تواند به‌عنوان ابزار مقایسه دو سرمایه‌گذاری مختلف در یک بازار به کار گرفته شود. برای مثال، شما می‌توانید این شاخص را برای مقایسه میزان بازده و ریسک بیت کوین و اتریوم محاسبه کنید. با این کار دو رمزارز مختلف که ریسک‌های مشابهی دارند را با میزان بازده احتمالی آ‌نها مقایسه خواهید کرد.

مقایسه عملکرد دارایی‌های مختلف

مقایسه عملکرد دارایی در برابر معیار بازدهی

نسبت شارپ می‌تواند به شما بگوید رمزارزی که انتخاب کردید، آینده بهتری نسبت به ارزهای مشابه در همان دسته‌بندی دارد یا خیر. در واقع به شما کمک می‌کند افق دید بازتری پیدا کرده و وضعیت دارایی خود را بهتر بررسی کنید. فرض کنید که شاخص شارپ معیار در بازار رمزارزها، حداقل ۱.۵ است. با محاسبه این شاخص برای دارایی خودتان می‌توانید بفهمید این رمزارز نسبت به کل بازار عملکرد خوبی دارد یا خیر.

چطور ریسک سرمایه‌گذاری را با Sharp Ratio کاهش دهیم؟

شاخص شارپ یکی از قدرتمندترین ابزارهای مورد استفاده برای انتخاب بهترین رمزارز دیجیتال است تا بتوان بازدهی و سود‌دهی مناسبی از آن رمزارز به دست آورد. Sharp Ratio تا حد زیادی ریسک و بازده یک سرمایه‌گذاری را نشان می‌دهد. معنی شارپ در ارز دیجیتال به این صورت است که سرمایه‌گذار با متنوع کردن سبد دارایی‌های خود می‌تواند ریسک کل سرمایه را تا حد قابل‌قبولی کاهش دهد.

در واقع با سرمایه‌گذاری در بازارهای مختلف که نسبتاً از همدیگر مستقل عمل می‌کنند، می‌توانید نسبت سود و ریسک سرمایه‌گذاری‌های خود را در حد تعادل نگه داشته و امنیت ارزش دارایی خود را تضمین کنید.

ازآنجایی‌که اعداد و اطلاعاتی که به دست می‌آید، به واقعیت بسیار نزدیک هستند، می‌تواند بازخوردی کارآمد و عینی در مورد عملکرد ارزهای دیجیتالی ارائه دهد. با نگاه‌کردن به شاخص شارپ می‌توان میزان ریسکی را که دو رمزارز با بازدهی اضافی نسبت به نرخ بدون ریسک مواجه شده‌اند، ارزیابی کنید.

این یک ابزار بسیار قدرتمند، اثرگذار و همچنین استاندارد برای مقایسه وجوهی است که از استراتژی‌های مختلفی مانند رشد یا ارزش یا ترکیب استفاده می‌کنند.در حالت ایده‌آل، ممکن است رمز ارزی را که نسبت شارپ بالاتری دارد، گزینه بهتری برای سرمایه‌گذاری باشد. بااین‌حال، اگر رمزارز نوسانات زیادی داشته باشد، این نوع تصور وجود دارد که نمی‌توان به‌عنوان یک رمزارز مورد اعتماد به آن نگاه کرد. این بدان معناست که قیمت ارزهای دیجیتال و یا به طور خاص، رمزارزی که با رابطه ریسک و بازده مورد انتظار نوسانات متوسط ​​به بازدهی ۷ درصدی می‌رسد، همیشه بهتر از صندوقی است که بازدهی ۸ درصدی با فراز و نشیب‌های زیاد دارد. بنابراین، شارپ بالاتر به این معنی است که رابطه بین ریسک و بازده رمزارز ایده آل است و مارک کپ ثابت‌تری دارد. این دو ویژگی می‌تواند سرمایه‌گذار را به آینده پربازده رمزارز خوش‌بین‌تر کند.

کاهش ریسک سرمایه‌گذاری

انواع نسبت شارپ

شاخص شارپ به‌طورکلی دو نوع دارد: نسبت ترینور و سورتینو. این نسبت‌ها برای معامله‌گران خرد دید بهتری از بازار فراهم می‌کنند.

۱. نسبت ترینور

در سال ۱۹۶۵، فردی به نام جک ترینور، فرمول ترینور را توسعه داد. در این فرمول به‌جای استفاده از انحراف معیار در مخرج، از بتا استفاده می‌شود. معیار ترینور میزان پولی که یک سبد دارایی کسب خواهد کرد را نسبت به ریسک آن در بازار محاسبه خواهد کرد. به‌عبارت‌دیگر، این معیار فقط از یک ریسک سیستماتیک یا بتا استفاده می‌کند، درحالی‌که نسبت شارپ از ریسک رابطه ریسک و بازده مورد انتظار کل استفاده می‌کند.

ضریب بتای پرتفوی در واقع تغییرات بازده رمزارز یا سهام نسبت به تغییرات بازده کل بازار را بیان می‌کند. ممکن است یک رمزارز حرکتی مشابه با بازار داشته باشد، در این حالت ضریب بتای آن ۱ است. در حالتی که این ضریب کمتر از یک باشد، رمزارز یا دارایی رفتاری تدافعی دارد و نسبت به تغییرات بازار کمتر واکنش نشان می‌دهد. بتای ۰ نیز نشان می‌دهد که رمزارز یا سهام رفتاری مستقل از کل بازار دارد.

بتای بیشتر از یک، رفتار تهاجمی رمزارز را نشان می‌دهد. یعنی با تغییرات کوچک در بازار، قیمت ارز رفتار شدیدتری نشان می‌دهد. این نوع از دارایی‌ها ریسک سیستماتیک بالاتری دارند. بتای منفی نیز نشان می‌دهد که رفتار قیمتی رمزارز با بازار معکوس است و با کاهش شاخص کل بازار، قیمت آن افزایش می‌یابد یا برعکس. دقت کنید بتای منفی و صفر در نسبت ترینور باعث می‌شود عدد به‌دست‌آمده در بازار معنی‌دار نباشد.

۲. نسبت سورتینو

در مقابل نسبت ترینور، نسبت سورتینو قرار دارد. سورتینو برای ارزیابی بازده یک سرمایه در برابر ریسک نامطلوب آن استفاده می‌شود. این نسبت با کم‌کردن بازده بدون ریسک از بازده مورد انتظار و تقسیم نتیجه آن به انحراف معیار نامطلوب سبد سرمایه‌گذاری به دست می‌آید.

نحوه محاسبه‌ نسبت سورتینو:

در واقع نسبت سورتینو محاسبه‎‌ی نسبت شارپ است، با این تفاوت که در شارپ هر دو ریسک مثبت و منفی در نظر گرفته می‌شود، اما در نسبت سورتینو فقط ریسک نامطلوب و بخش‌های نزولی بازار در نظر گرفته می‌شود. درست مانند شاخص شارپ هرچه نسبت سورتینو عدد بالاتری باشد، سرمایه‌گذاری در آن سبد سرمایه مناسب‌تر خواهد بود.

نسبت سورتینو برای سرمایه‌گذاران خردی که قصد دارند در بازه زمانی کوتاه‌مدت سود مشخصی کسب کنند، مفید است.

نحوه محاسبه سوریتنو

نسبت شارپ و ریسک به چه صورت است؟

درک رابطه بین این دو اغلب ما را به اندازه‌گیری انحراف استاندارد می‌رساند. انحراف استاندارد را می‌توان همان ریسک کل دانست. مربع انحراف معیار واریانسی است که به طور گسترده توسط برنده جایزه نوبل، هری مارکوویتز، پیش‌گام نظریه پورتفولیو مدرن استفاده شد. باتوجه‌به این موضوع، اکنون این سؤال پیش می‌آید که چرا شارپ انحراف استاندارد را برای تنظیم بازده اضافی برای ریسک انتخاب کرد و چرا باید به آن اهمیت دهیم؟

ما می‌دانیم که مارکویتز تحت واریانس ایستاده معیاری از پراکندگی آماری یا نشانه‌ای برای تعیین مقدار فاصله رمزارز با مقدار مورد انتظار معرفی کرد. در یک نگاه کلی می‌توان متوجه شد که این اطلاعات آینده نامطلوبی را برای رمزارز و سرمایه‌گذار پیش‌بینی می‌کند. پس هر چه ریسک بالاتر باشد، نسبت شارپ کمتر و سرمایه‌گذاری روی رمزارز غیرمنطقی‌تر است و هر چه واریانس این نسبت بالاتر برود، می‌توان به آینده رمزارز و میزان ریسکی که برای خرید و سرمایه‌گذاری روی آن باید در نظر گرفت امیدوارتر بود.

اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمول‌ها را چطور به دست بیاوریم؟

اگر تا اینجای مطلب همراه ما بوده باشید، مطمئناً حالا به این فکر می‌کنید که چطور می‌توان اعداد موردنیاز برای محاسبه این فرمول‌ها را پیدا کرد و با استفاده از شاخص شارپ، ریسک مالی خرید و هولد کردن رمزارزها را هم کاهش داد؟ دنبال‌کردن اخبار بازار و جست‌وجو در اینترنت، بهترین راه برای به‌دست‌آوردن نرخ‌های بازده و نرخ سود بدون ریسک و انحراف معیار برای هر بازار مالی است. با دنبال‌کردن اخبار بازار و نمودارهای مالی و زمانی می‌توانید اعداد موردنیاز خود را پیدا کرده و فرمول نسبت شارپ را اجرا کنید.

برای مثال، شما ۴۵ میلیون تومان در بیت کوین سرمایه‌گذاری کرده‌اید. نرخ بازگشت سود دارایی شما ۱۲% درصد و نوسان آن ۱۰% بوده است. بازدهی مؤثر سبد سرمایه‌گذاری ۱۷% و با بازده مورد انتظار ۱۲% درصد بوده است، درحالی‌که نرخ سود بدون ریسک ۵% محاسبه شده است. همه ارقام فرضی هستند. نسبت شارپ برابر است با:

در این محاسبه، نسبت شارپ کمتر از یک است و نرخ بازدهی سود قابل‌قبول نیست. حال در نظر بگیریم بازده مورد انتظار سرمایه‌گذاری ۳۵% درصد باشد، در این صورت محاسبه نسبت شارپ به شکل زیر است:

در این حالت سرمایه‌گذاری در این رمزارز بسیار پربازده خواهد بود.

محدودیت‌های نسبت شارپ

هرچقدر که شاخص شارپ می‌تواند یک ابزار بسیار موفق و اثرگذار برای سرمایه‌گذاری با چشم باز در بازار ارزهای دیجیتالی باشد، این ابزار همچنان ممکن است محدودیت‌ها و نقص‌هایی هم داشته باشد. هنگام استفاده از آن، اقدامات احتیاطی خاصی وجود دارد که باید رعایت کنید.

اول اینکه نتیجه‌ای که به دست می‌آورید فقط یک عدد است و به‌تنهایی نمی‌تواند تمام اتفاق‌ها، جریانات و تأثیرهایی که ممکن است برای بازدهی و قیمت نهایی یک ارز مشخص کند را پیش‌بینی کند.

شما باید شاخص شارپ دو رمزارز را مقایسه کنید تا معنای دقیق آن را به دست آورید.

همچنین شارپ ریسک پرتفوی را در نظر نمی‌گیرد. اعداد به‌دست‌آمده به سرمایه‌گذار نشان نمی‌دهد که آیا پرتفوی در یک بخش متمرکز است یا خیر. فرض کنید یک کیف پول یک سرمایه‌گذاری از چندین رمزارز بزرگ بازار تشکیل شده باشد که در کنار هم عملکرد خوبی خواهند داشت، پس برای این تعداد رمزارز، نسبت بالا خواهد بود. بااین‌وجود، وقتی هم‌زمان چند رمزارز دیگر را به رابطه ریسک و بازده مورد انتظار کیف پول اضافه می‌کند که ریسک متوسطی دارد، شاخص شارپ نمی‌تواند عملکرد آینده و کلی پرتفوی را در نظر بگیرد.

برای تصمیم‌گیری آگاهانه می‌توانید از معیارهای کیفی دیگری در کنار این نسبت استفاده کنید. در نهایت همیشه بهتر است که شاخص شارپ را ابزاری برای تمرکز روی افق سرمایه‌گذاری بلندمدت خود بدانید و در همین راستا از آن استفاده کنید. معمولاً شارپ را می‌بینید که نشان‌دهنده عملکرد تعدیل‌شده ریسک سه‌ساله است. اما اگر افق سرمایه‌گذاری بلندمدت دارید، چنین نسبتی ممکن است کارساز و موفق نباشد.

در کنار همه این موارد، نسبت شارپ از انحراف معیار سود به‌عنوان میانگین ریسک کل در مخرج کسر استفاده می‌کند. این انحراف معیار معمولاً نشان می‌دهد که توزیع سود نرمال است. در بازارهایی مانند بازار کریپتوکارنسی که توزیع سود در آن نه‌تنها نرمال نیست، بلکه نوسانات شدید بازار را تا حد زیادی غیرقابل‌پیش‌بینی می‌کنند، کارایی این نسبت کاهش پیدا می‌کند.

به همین دلیل در بازار کریپتوکارنسی توصیه می‌شود که این نسبت را برای مدت‌زمان محدود محاسبه کرده و برای بازه‌های طولانی از آن استفاده نکنید. در ضمن در هر بار محاسبه، بازه زمانی مشخص و ثابتی را در نظر بگیرید که کار محاسبات پیچیده و پراکنده نشود.

شاخص شارپ، ابزاری برای روشن‌کردن مسیر

تمام شاخص‌هایی که برای محاسبه نرخ سود احتمالی، امکان‌های سرمایه‌گذاری و همچنین محاسبات مربوط به حد سود و ضرر وجود دارند، صرفاً بخشی از کاری است که شما به‌عنوان یک معامله‌گر در بازار ارزهای دیجیتال باید انجام دهید. نسبت شارپ مانند شاخص‌های دیگر همچون نرخ بازگشت سرمایه یا مارک کپ، محدودیت‌هایی دارد که باید هنگام محاسبه و برنامه‌ریزی برای سرمایه‌گذاری آن‌ها را در نظر بگیرید.

یک نسبت ریسک است که به سرمایه‌گذار کمک می‌کند تا میانگین بازده سرمایه‌گذاری را در مقایسه با ریسک‌های احتمالی آن تخمین بزند.

نشان‌دهنده تمایل سرمایه‌گذاران برای کسب بازدهی بالاتر است. این بازدهی را می‌توان توسط ابزارهایی مشخص کرد که ریسک یک سرمایه‌گذاری را تا بیشترین حد ممکن کم می‌کنند. همچنین نسبت شارپ بر اساس انحراف استاندارد است و به نوبه خود معیاری از کل ریسک ذاتی یک سرمایه‌گذاری است.

این فرمول را ویلیام شارپ در سال ۱۹۶۶ طراحی کرده و توسعه داده است. شارپ در سال ۱۹۹۰ برنده جایزه نوبل در علوم اقتصادی شد.

ضریب بتا در بورس چیست و چگونه از آن در معاملات سهام استفاده کنیم؟

ضریب بتا چیست؟

یکی از مهم‌ترین مفاهیم در تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاری ریسک و بازده ضریب بتا می‌باشد. هر سهم یا پرتفوی از سهام اگر در فاصله خاص از زمان خریداری، نگهداری و فروخته شود بازده خاصی نیز نصیب دارنده می‌نماید. این بازدهی شامل تغییر قیمت و منابع حاصل از مالکیت است. همیشه در تصمیم‌گیری‌های مالی وجود معیار اندازه‌گیری ریسک مفید است. در نخستین سال‌های ۱۹۰۰ تحلیلگران برای ارزیابی یا تعیین ریسک اوراق بهادار به ترازنامه توجه می‌کردند، یعنی هر چه قدر میزان وام یا بدهی‌های یک شرکت بیشتر باشد ریسک سهام شرکت را بیشتر تخمین می‌زنند. در سال ۱۹۶۲ پژوهشگران میزان ریسک را برحسب حاشیه ایمنی تعریف و محاسبه می‌کردند. این حاشیه ایمنی بر اساس صورت‌های مالی به دست نمی‌آمد، بلکه بر اساس تفاوت قیمت بازار و ارزش واقعی اوراق بهادار تعیین می‌شد. امروزه اکثر پژوهشگران ریسک سرمایه‌گذاری را با انحراف معیار نرخ بازده مرتبط می‌دانند، یعنی هر چه رابطه ریسک و بازده مورد انتظار قدر بازده سرمایه‌گذاری بیشتر تغییر کند سرمایه‌گذاری مزبور ریسک بیشتری خواهد داشت. پیش از ادامه مطلب اشاره کوتاهی بر انواع ریسک خواهیم داشت. منابع ریسک که باعث تغییر و پراکندگی در بازده می‌شود به دودسته کلی تقسیم می‌کنند:

ریسک غیرسیستماتیک (قابل‌اجتناب)

ضریب بتا چیست؟

به قسمتی از ریسک مجموعه سهم گفته می‌شود که می‌توان آن را از طریق تنوع‌بخشی (افزایش تنوع سهام مجموعه) کاهش داد. این ریسک آن بخش از کل ریسک مجموعه سهام را که مختص به یک شرکت یا صنعت خاص است، نشان می‌دهد. برخی از عوامل ایجادکننده این ریسک شامل کالاها و خدمات تولیدی شرکت یا صنعت، نوع مدیریت، اقدامات رقبا و ساختار هزینه‌های شرکت است. بنابراین این نوع ریسک قابل‌کنترل است.

ریسک سیستماتیک (غیر قابل‌اجتناب)

بخشی از ریسک است که نمی‌توان آن را از طریق تنوع‌بخشی کاهش داد. ازجمله این عوامل می‌توان تحولات سیاسی و اقتصادی، چرخه‌های تجاری، تورم و بیکاری را نام برد. بنابراین، این نوع ریسک غیر قابل‌کنترل است. وقتی یک سرمایه‌گذار می‌خواهد درباره خرید یک نوع سهم یا اوراق قرضه تصمیم بگیرد می‌تواند از انحراف معیار بازده سال‌های گذشته به عنوان معیار ریسک استفاده کند. معیار مناسب برای ریسک یک دارایی منفرد، سنجش حرکت هم‌زمان آن با پرتقوی بازار است. این حرکت با کوواریانس دارایی منفرد بیان می‌شود و قابل استناد به نوسان پذیری پرتفوی کل بازار است. علاوه بر این هر دارایی منفرد، واریانسی دارد که به پرتفوی بازار غیر مرتبط است (واریانس غیر سیستماتیک) که به جنبه‌های منحصر به فرد دارایی برمی‌گردد. واریانس غیرسیستماتیک معمولاً کم‌اهمیت در نظر گرفته می‌شود زیرا با تشکیل یک پرتفوی بزرگ و متنوع قابل‌حذف است. بنابراین صرف ریسک برای یک دارایی منفرد تابعی از ریسک سیستماتیک دارایی با پرتقوى کل بازار دارایی‌های ریسک‌دار است، به معیار ریسک سیستماتیک بتا (β) می‌گویند. ضریب بتا (Beta coefficient) به طور مقدماتی توسط شارپ به عنوان انحراف دوره در تابع رگرسیون خطی ساده جایی که نرخ بازده در شاخص بازار متغیر مستقل بوده و نرخ بازده اوراق بهادار متغیر وابسته است، تعریف می‌شود. زمانی که انتظار رشد شاخص سهام بازار وجود داشته باشد سرمایه‌گذاران سهام‌هایی با بتای بالاتر را انتخاب می‌کنند و در شرایط کاهش شاخص بازار به انتخاب سهم‌هایی با بتای پایین‌تر دست می‌زنند.

درواقع بتا معیار اندازه‌گیری ریسک سیستماتیک یک اوراق بهادار است که به عنوان قسمتی از ریسک کلی نمی‌توان آن را از طریق ایجاد تنوع کاهش داد یا از بین برد. بتا معیار نسبی ریسک یک سهم با توجه به پرتفوی بازار تمامی سهام‌ها است. برای محاسبه (β) از شاخص قیمت بورس سهام استفاده می‌کنند. ضریب بتا برای یک سهم بخصوص، به این صورت تعیین خواهد شد که ریسک سیستماتیک آن سهم را با ریسک سیستماتیک متعلق به شاخص بورس سهام مقایسه می‌کنند. به طور کلی میزان همسویی بازده یک سهم نسبت به بازار کل (شاخص کل) را با ضریب بتا می‌سنجند. بتای مثبت نشانه همسویی با بازار، بتای منفی نشانه واگرایی با بازار و بتای صفر نشانه عملکرد خنثی (عدم تاثیرپذیری) سهم نسبت به بازار (شاخص) است. در ضریب بتا عدد یک را به عنوان مبنا قرار می‌دهیم. به عنوان مثال اگر بگوییم ضریب بتای سهمی نسبت به شاخص عدد ۱٫۵می‌باشد یعنی اینکه هر مقداری که شاخص رشد یا نزول داشته باشد سهم موردنظر ما ۵۰ درصد بیشتر رشد یا نزول می‌کند. مثلاً اگر شاخص ۱۰ درصد رشد نماید سهم موردنظر به میزان ۱۵ درصد رشد می‌نماید. یعنی ۵۰ درصد بیشتر. همچنین اگر بتای سهمی ۲ باشد یعنی به میزان دو برابری شاخص بازدهی دارد یا به عبارتی اگر شاخص ۲۰ درصد رشد نماید آن سهم ۴۰ درصد رشد می‌کند و برعکس. یعنی سهم دارای این ضریب بتا حالتی تهاجمی دارد. در مورد سهام تدافعی نیز ضریب بتا کوچک‌تر از یک و مثبت می‌باشد. مثلاً اگر ضریب بتای سهمی ۰٫۵ باشد یعنی اینکه اگر شاخص ۱۰ درصد رشد یا نزول داشته باشد آنگاه سهم موردنظر ما به میزان ۵ درصد رشد یا نزول خواهد داشت یا به اصطلاح کم ریسک و کند حرکت می‌کند. در حالت خنثی نیز یعنی بتای آن سهم برابر صفر باشد یعنی اصلاً روند شاخص هیچ دخالتی درروند آن سهم ندارد. چه شاخص مثبت باشد چه منفی، آن سهم رفتار منحصر به فرد خود را دارد. اگر بتای سهمی منفی باشد یعنی دقیقاً رفتاری عکس با رفتار کلی شاخص و بازار دارد. درنتیجه دامنه نوسانات ضریب بتا می‌تواند +∞ تا -∞ تغییر نماید که علامت + به معنای تغییرات مستقیم و علامت نیز به معنای نوسانات معکوس خواهد بود.

بازده بدون ریسک (Rf)

حداقل بازدهی است که سرمایه‌گذار بدون قبول هیچ‌گونه ریسکی می‌تواند کسب نماید، حال با توجه به اینکه خرید سهم برای سرمایه‌گذار دارای ریسک است لذا نرخ بازده مورد انتظار از سهم (Ri) به خاطر ریسک موردنظر، نسبت به نرخ بازده بدون ریسک افزایش می‌یابد که به تفاوت آن دو صرف ریسک دارایی می‌گویند. با توجه به این توضیحات به تفاوت بازده مورد انتظار بازار (Rm) و نرخ رابطه ریسک و بازده مورد انتظار رابطه ریسک و بازده مورد انتظار بازده بدون ریسک (Rf)، صرف ریسک بازار گفته می‌شود. لذا می‌توان در تعریف بتا رابطه زیر را استخراج نمود:

ضریب بتا

فرمول ضریب بتا از نگاه آمار

کوواریانس بیانگر نحوه ارتباط دودسته داده باهم می‌باشد، به طوری که در صورتی که داده‌ها دارای رابطه معکوس با یکدیگر باشند، مقدار کوواریانس آن‌ها منفی بوده، اگر داده‌ها از هم مستقل باشند مقدار آن صفر و اگر دارای ارتباط مستقیم باشند، کوواریانس مثبت خواهند داشت. بتای سهم به صورت کوواریانس بین بازدهی سهام و بازدهی بازار تقسیم‌بر واریانس بازدهی بازار محاسبه می‌گردد که به شرح فرمول زیر است:

ضریب بتا چیست؟

همواره بتای کل بازار برابر ۱ می‌باشد چراکه کوواریانس کل بازار با خودش تقسیم‌بر واریانس بازار برابر ۱ خواهد بود و در سایر اجزای بازار بزرگ و یا کوچک شدن این ضریب نشان از نوسان پذیری مثبت و یا حتی معکوس سهم موردنظر با بازار خواهد بود. به تعبیری هرچه ضریب بتای یک سهم بزرگ‌تر باشد، حکایت از ریسک بیشتر در قیاس با بازار و بالطبع انتظار بازده بیشتر از آن می‌باشد.

نتیجه

درنتیجه با توجه به مفهوم اصلی ضریب بتا و انواع ریسک اشاره‌شده در متن، می‌توان گفت، ضریب بتا بیان می‌کند که اگر بازده پرتفوی بازار یک درصد تغییر کند، بازده سهم به چه میزان تغییر خواهد کرد. با این توضیح رابطه بتا به صورت زیر خواهد بود:

اگر بیشتر از یک باشد، ریسک سیستماتیک سهم بیشتر از ریسک سیستماتیک بازار خواهد بود. بنابراین تغییرات بازدهی سهم بیشتر از تغییرات بازده بازار و درنتیجه بازده مورد انتظار از سهم بیشتر از بازده مورد انتظار از بازار خواهد بود. این نوع سهام، به سهام “تهاجمی” شهرت داشته و در زمان رونق بازار جهت سرمایه‌گذاری مناسب‌اند، چراکه در زمان رونق رشد بیشتری از شاخص بازار را ثبت می‌کنند. اگر β برابر یک باشد، ریسک سیستماتیک سهم با ریسک سیستماتیک بازار برابر خواهد بود. بنابراین تغییرات بازدهی سهم با تغییرات بازدهی بازار برابر و درنتیجه بازده مورد انتظار از سهم برابر بازه مورد انتظار از بازار خواهد بود و اگر β کمتر از یک باشد، ریسک سیستماتیک سهم از ریسک سیستماتیک بازار کمتر خواهد بود. بنابراین تغییرات بازدهی سهم کمتر از تغییرات بازدهی بازار و درنتیجه بازده مورد انتظار از سهم کمتر از بازده مورد انتظار از بازار خواهد بود. این نوع سهام، به سهام “تدافعی” شهرت داشته و در زمان رکود بازار جهت سرمایه‌گذاری مناسب می‌باشند. چون در صورت کاهش شاخص بازار، این سهم کندتر از شاخص بازار کاهش پیدا می‌کند و سرمایه‌گذار متحمل زیان کمتری می‌گردد. در انتها باید توجه داشت که ضریب بتا به هیچ‌وجه به تنهایی دلیل ارزندگی یا عدم ارزندگی یک سهم نیست، بلکه تنها ابزاری جهت شناخت بهتر روند حرکتی سهم در مقایسه با شاخص بورس می‌باشد



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.