سلاح مخفی معامله گران حرفه ای
زمانی که به دنبال درک بازهای مالی باشید، انواع تجزیه تحلیل های کمی را مشاهده میکنید. معروفترین این روشها، تجزیه و تحلیل بر اساس حرکتهاست، در این روش از شاخصهای ریاضی که بر روی قیمت ها اعمال شده برای بررسی نیروهای فعلی در بازار استفاده میشود. تجزیه تحلیل فاندامنتال بر اساس داده های منتشر شدهی اقتصادی و مبنی بر انحراف معیار است. تحلیل سطح کلیدی نیز از محورهای روزانه، سطح فیبوناچی، نقطه اوج و پایین ترین سطح روزانه و غیره استفاده میکند.
با تمام اینها هنوز مشخص نشده که چرا قیمت در یک سطح خاص رفتار خاصی را نشان میدهد؟
وقتی قیمت به یک سطح کلیدی نزدیک میشود، میتوان انتظار داشت که سناریوهای مختلفی اتفاق بیفتد، در یک سطح کلیدی ممکن است معکوس شود، ممکن است به راه خود ادامه دهد و سطح را بشکند، یاممکن است یک شکست نادرست و جعلی که به (Fake-out) معروف است اتفاق بیفتد.
تجزیه و تحلیل جریان سفارشات میتواند سطوح کلیدی را تعریف کند اما یک جنبهی منحصر به فرد دیگر را نیز در بر میگیرد، مقاومت در آن سطح را مشخص میکند.
قبل از ادامه کار باید درک کنیم که تغییر قیمت به چه معناست؟ قیمت ها به دلیل عدم تعادل بین تقاضای خریداران و عرضه فروشندگان حرکت میکنند. به این ترتیب صرافی ها تعیین میکنند که حرکت بعدی به چه شکلی میتواند باشد. این موضوع شامل همهی بازارها از جمله سهام، معاملات آتی، کالاها، اوراق قرضه و ارزهای خارجی میشود.
جریان سفارش چیست؟
جریان سفارش مقدار سفارشی است که انتظار میرود در سطح مشخصی از قیمت اجرا شود.
در حالی که قیمت در یک حرکت صعودی رو به افزایش است، بالاخره در یک نقطه خاص متوقف میشود. در این بخش تجمع صعودی اتفاق میافتد زیرا در اصل تعداد خریداران بیشتر از تعداد فروشندگان میشود. در این موقعیت عدم تعادل بین خریداران و فروشندگان اتفاق می افتد، در حالیکه تقاضای خریداران بیشتر است. بنابراین قیمت بالا میرود تا جایی که دیگر خریداری وجود نداشته باشد و تعداد فروشندگان نسبت به خریداران افزایش یابد. این عدم تعادل جدید که در آن تعداد فروشندگان بیشتر است قیمت را به سمت پایین سوق میدهد.
این سناریوی ساده همان اتفاقی است که در بازار های خرد و کلان رخ میدهد، در اصل جوهرهی چیزی است که باعث حرکت قیمت به بالا یا پایین میشود.
وقتی که نمودار قیمتها را مشاهده میکنید و تعادل در قیمت های مختلف را تفسیر میکنید.
به همین راحتی وقایع را پس از اتفاق افتادن در نمودارها مشاهده میکنید. اما اگر بتوانید سطح قیمت آینده را با دقت نسبتا مناسبی پیشبینی کنید، چه میکنید؟ چه اتفاقی میافتد اگر از قبل بدانید که جریان معکوس در چه زمانی و چه قیمتی رخ میدهد؟
در اینصورت میتوانستید مطمئن شوید که معامله خود را در کجا شروع کنید و کجا باید از معامله خارج شوید.
تجزیه و تحلیل جریان سفارش به معنی تجزیه و تحلیل معاملاتی منحصر به فردی است که به شما کمک میکند با اطمینان در موارد عدم تعادل سفارشات، قیمت آینده را پیش بینی کنید. و کمک میکند که با دقت و اطمینان بیشتری وارد بازار شوید.
چه نوار حجم سفارشی در فارکس شما دیده میشود.
در بیشتر بازارهای مالی، جریان سفارشات به معنی انباشت سفارشاتی است که در یک سطح خاص منتظر هستند، که ترکیبی از تعداد سفارشات و حجم آنهاست.
در فارکس وضعیت متفاوت است، هیچ داده معتبری وجود ندارد که معامله گران بتوانند به آن اعتماد کنند.
بازار فارکس یک بازار غیر متمرکز است و هیچ مسئولیتی در قبال اداره این بازار وجود ندارد. بازارهای دیگر مثل بورس اوراق بهادار، بازار آتی، بازار کالا دارای یک بورس متمرکز هستند که بر بازار حاکم است. پس در این بازارها نوار حجم سفارش ارائه میشود، که به عنوان اطلاعات سطح دو نیز شناخته میشود.اطلاعات سطح دو نشان میدهند سفارشاتی که در انتظار هستند و مقادیری که در آینده بالاتر یا پایین تر از قیمت فعلی بازار قرار خواهند گرفت، چه مقداری است.
اکر معاملات آینده شما مربوط به سهام یا کالا باشد، اطلاعات سطح دو یک نمودار بسیار مفید برای تجزیه و تحلیل شماست.
اما همانطور که قبلا گفتیم در معاملات فارکس اطلاعات سطح دو وجود ندارد، زیرا هر کارگزار به یک سری اطلاعات محدود متصل است. این اطلاعاتدر اختیار بانکها وجود دارد که هر کدام با بقیه کار میکنند. اگر هر گونه اطلاعات سطح دویی در فارکس پیدا کردید باید بدانید که ممکن است اطلاعات متفاوتی در جای دیگری پیدا کنید.
حجم اطلاعات در فارکس
کارگزاران فارکس شاخصی را ارائه میدهند که به حجم معروف است. در معاملات فارکس، حجم مقدار واقعی معاملات را نشان نمیدهد، فقط میتواند تعداد تیک ها و مقدار معاملات در یک کارگزاری خاص را نشان دهد. در اکثر سیستم های فارکس، حجم اطلاعاتی که در سطح دو سهام وجود دارند مانند تعداد تیک های جمع شده و سفارشات در محور قیمتی بالا و پایین را ارائه نمیدهد.
پس در فارکس باید الگوهای نمودار را تجزیه و تحلیل کنید و دریابید جریان منتظر چه قیمتی است.
جریان سفارش در معاملات فارکس چیست؟
اگر تا اینجای مطالب را خوانده باشید، احتمالا متوجه مطلب شده اید، زیرا تجزیه و تحلیل جریان سفارش، یک مفهوم ساده و قابل فهم است.
تجزیه و تحلیل جریان سفارش در واقع فقط یک روش بسیار ساده برای خواندن نمودارها است.
برای درک بهتر، از آن به عنوان تجزیه و تحلیل عرضه و تقاضا نیز یاد می شود. این تجزیه و تحلیل بر این فرض استوار است که شما می توانید جریان سفارش نا متعادل در آینده را پیدا کنید.
جریان سفارش معاملات اساسا بر اساس گذشته نزدیک بازار، اتفاقات مربوط به افت یا افزایش قابل توجه قیمت ها را بررسی میکند. به این معنی که هر جا حرکت قیمتی شدیدی مشاهده کرده اند را بررسی میکنند.
حرکات بزرگ در نمودار ها به راحتی قابل مشاهده است و با چشم غیر مسلح هم میتوان دید.
این به معنی وجود نظم در جریان سفارشات است که با سادهسازی و خواندن تاریخچه نمودارها، داستان خریداران و فروشندگان مشخص میشود.
جریان سفارشات در معاملات هیچ شاخصی ندارد، یک نمودار واضح است که با سطوح افقی مشخص شده و ساده ترین شکل تحلیل قیمت هاست.
جریان همچنین میتواند با روش های معاملاتی دیگر ترکیب شود. میتواند با هر سبک تجزیه و تحلیل همراه شود و لایه ای از استدلال را برای شما فراهم کند، کمک میکند یک حرکت یا استدلال اساسی انحراف معیار به دست آورید.
اگر مایل به کسب اطلاعات بیشتر در مورد جریان سفارشات هستید میتوانید از طریف این ویدیو اطلاعات بیشتری به دست آورید.
با استفاده از جریان سفارشات، از زمان ورود آگاه باشید.
وقتی بر اساس اتفاقات گذشته تجزیه و تحلیل میکنید و میدانید منتظر چه سطحی هستید، یک مزیت بزرگ دارد، این آگاهی امکان خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا را برای شما فراهم میکند. و این امکان را دارید که زودتر از جریان قیمت ها مطلع باشید، پس میتوانید سفارشات بعدی خود را تنظیم کنید تا هر وقت زمان مناسب فرا رسید معامله خو را انجام دهید. شما زمان کمتری را جلوی صفحه نمایش هستید و معاملاتتان ساده تر و آسانتر میشوند و شما فرصت کافی برای تحلیل های بعدی دارید.
جریان سفارش بلند مدت
جریان سفارش کوتاه مدت
از آنجاییکه ماهیت اصلی جریان سفارش، حرکت قیمت است، این روش معامله برای هر بازه زمانی قابل اجرا است. از نمودارهای ماهانه گرفته تا نمودارهای یک دقیقه ای یا علامت گذاری، با همه کار می کند.
با استفاده از جریان سفارشات، از زمان خروج آگاه باشید.
همان راهی که برای ورود نشان میدهد برای خروج هم در نظر بگیرید. همیشه میتوانیم فرض کنیم که قیمت مانند گذشته یک تغییر قابل توجه خواهد کرد، و به مکان مورد نظر نقل مکان میکند. با این بینش میتوان انتهای دیگر معامله را به عنوان نقطه خروج در نظر گرفت و منتظر ماند تا به بورس به دست حرفهایها میافتد نقطه مورد نظر برسد، میتوانیم محدوده ای برای سفارش خود تعیین کنیم و منتظر باشیم تا به هدف مورد نظر برسد.
معامله با سفارشات محدود
به طور خلاصه، سفارشات محدود به سفارشات خرید زیر ارزش بازار یا فروش بالاتر از ارزش بازار گفته میشود. این سفارش مربوط به زمانی است که بازار به محدودهی از پیش تعیین شده رسیده باشد.
جریان سفارش خرید محدود
جریان سفارش فروش محدود
سفارشات محدود درمورد معامله گرانی است که دوست دارند در حداکثر قیمتی که میخواهند موقعیت خود را باز یا بسته کنند. این کنترل مطلوب است و حتی در صورت لغزش، قیمت بهبود میابد.
با این حال نقطه ضعف عمده این سفارشات این است که ممکن است یه معامله هرگز به نقطه مطلوب نرسد یا سخت گیری در مورد نقطه ورود یا خروج منجر به ایجاد ریسک ضرر یا شاید سود خوبی شود.
نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که هنگام معامله در شرایط پر آشوب بازار، مثلا در زمانی که بازار به دلیل رویدادهای اقتصادی یا رویدادهای غافلگیر کننده، در حال سقوط است که در این صورت ممکن است واکنش مورد انتظار ایجاد نشود، و به همین دلیل استفاده از حد ضرر در معاملات بسیار مهم است.
خلاصه ای از جریان سفارشات
تمام روش های معاملاتی به کاربری که از آن استفاده میکند ربط دارد. تجزیه تحلیل درست با ذهنیت درست میتواند باعث موفقت شود، با این حال با استفاده از جریان سفارشات شما امتیازاتی را به دست میآورید از جمله:
بورس در چنبره همزمانی تله ارزندگی و تله بیاعتمادی
خبرگزاری تسنیم، تعطیلات نوروز هم تمام شد اما حکایت بورس، همچنان باقی است. بیش 99 درصد از سهامداران به دنبال فرصتی برای فرار از تله بی اعتمادی اند و درصد ناچیزی که شامل حقوقی ها و بورس بازان حرفه ای است منتظرند که ارزش سهام، باز هم کاهش یابد تا در کمترین قیمت ممکن، خرید کنند. این دو «میل»، تا باقی است حکایت هم چنان باقی است و نه مجنون به لیلی می رسد و نه ناقه به فرزندش. اما راه حل خروج از این وضعیت، با رها سازی بازار بورس ممکن نیست. شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر بازار، راه حلی متناسب می طلبد. در این نوشته می خواهیم به این مهم بپردازیم.
همانطوری که در پایان سال 1399 در مقاله ای با عنوان ریزش بورس، بی اعتمادی یا .. نوشتم بازار بورس در سال 1399 سالی تاریخی و منحصر به فرد را گذراند. صرف نظر از نوسانات جزئی، در طول سال، روند تمام تغییرات شاخص بورس در دو جمله خلاصه میشود:
- صعود بی مانند تا نیمه تابستان،
- ریزش طولانی از نیمه تابستان تاکنون.
این ریزش و این صعود در کنار ورود میلیونها سهامدار جدید به بازار بورس، یقیناً در تاریخ بورس ایران بیسابقه است. سهامدارانی که از طبقات و اقشار مختلفی هستند، از کارگران، کشاورزان، روستائیان، زنان خانهدار، دانشجویان، سربازان، پزشکان، مهندسان و اساتید دانشگاه گرفته تا بنگاه های بزرگ حقوقی و سهامداران بزرگ و بورس بازان حرفه ای.
گروه اول از لحاظ جمعیت بیش از 99 درصد اند اما ارزش دارایی آنها کمتر از یک درصد است. گروه دوم (یعنی حقوقی ها و بورس بازان حرفه ای) کمتر از یک درصد اند اما ارزش سهمشان بیش از 99 درصد بازار است. اگثریت گروه اول با تشویق مسئولان بلندپایه نظام، تبلیغات رسانه ملی و شبکههای اجتماعی و البته بدون تجربه و آموزش کافی وارد بورس شدند بی شک این حجم بی سابقه از ورود تازه واردان، از عوامل گسترش بورس و بیست برابر شدن تعداد سهامداران در بورس است. گروه دوم اغلب از سال ها قبل هم در این بازار و هم در سایر بازارهای جانشین حضور داشته و دارند. و البته صاحب آموزش و تجربه کافی اند.
رشد شش برابری و بیسابقه نقدینگی در هشت سال اخیر و رکود مسکن و کوچک بودن ظرفیت بازارهای موازی از جمله ارز و طلا و تشدید تورم و بیکاری و رکود اقتصادی به سه علت سوءمدیریت، فساد گسترده و تحریم ها و نهایتا کسری بودجه بی سابقه دولت ، تمام شرایط لازم برای همه بازیگران را فراهم ساخت تا شاهد وروذ بی سابقه سرمایه های عظیم به بورس باشیم آن صعود بی مانند رقم بخورد و از طذف دیگر رفتار توده ای سهامداران خرد، نداشتن تجربه و آموزش کافی، جذاب تر شدن بازار های جانشین مانند ارز و طلا و مسکن و بالفعل شده بی اعتمادی به بازار سرمایه و بورس و نداشتن برنامه ای روشن توسط سازمان بورس برای اتفاقات جدید و اتخاذ تصمیمات غیر علمی و کارشناسی نشده و. باعث ریزش بی سابقه بورس و بر باد رفتن پس انداز های سهامداران خرد شدیم مساله به همیج جا ختم نشد این ریزش نفس گیر همچنان ادامه دارند و سهامداران جزء چنان کامشان تلخ شده و چنان این تلخی ذره ذره بر جانشان می نشیند که کامشان به این راحتی تغییر نمی کند و تنها راه رهایی را خروج از بازار بورس می دانند و البته این نیز برای اثریت آن ها ممکن نیست.
الان بورس دچار مسأله، شده است، صورت مسأله از این قرار است که از نیمه تابستان تاکنون، سهامداران آب شدن سرمایههای خود را مشاهده میکنند، صبر و شکیبایی آنان به پایان رسیده و بخش اعظم سرمایههای خود را از دست داده و هیچ گونه امیدی به بهبودی آن در آینده ندارند، به عبارت دیگر بورس در شرایط فعلی در "تله بی اعتمادی" ا سهامداران خرد و "تله ارزندگی" سهامداران حرفهای و حقوقی افتاده است. درواقع، اغلب سهامداران به دلیل طولانی شدن ریزش بورس، به دنبال خروج از بورساند و اقلیت ناچیزی از سهامداران حرفهای و حقوقی ها به دنبال خرید سهام در پایینترین قیمت ممکن اند. این است که هر روز شاهد تشکیل صف فروش برای انواع سهام هستیم و بازار، سراسر قرمزپوش میشود. از آن طرف خریداری نیست و روز بعد همان سهام با قیمت پایینتری عرضه میشود و سهامداران حرفهای و سهامداران بزرگ از جمله بخش حقوقی، میبینند که هرچه بیشتر صبر کند سهامی که میخواهند بخرد ارزان تر و ارزندهتر میشود. امروز ارزندهتر و ارزان تر از دیروز و بورس به دست حرفهایها میافتد فردا ارزندهتر و ارزان تر از امروز ، و تا زمانی که شاخص بورس درحال سقوط است و هیچ سیگنال موجهی برای رشد آن وجود ندارد صبر میکنند تا بورس هرچه بیشتر ریزش کند وقتی به کمترین مقدار ممکن رسید، و از ان پایین تر نرفت شروع به خرید سهام خواهند کرد تا آن زمان، این سهامداران در «تله ارزندگی» گیر افتادهاند و به نظر میرسد تا زمانی که صف فروش وجود دارد از این تله رها نخواهیم شد. تله دوم که برای کل بازار بورس و حیات آن در آینده اقتصاد ایران بسیار مخرب است، تله بیاعتمادی است. قانون حاکم بر مسأله اعتماد اجتماعی این است که اعتماد ذره ذره بهدست میآید اما یکباره از دست میرود. و وقتی از دست رفت بسار طول خواهد کشید تا دوباره خاصل شود نکته دوم این که بیاعتمادی به بورس که بیارتباط به بیاعتمادی به مسئولین اقتصادی نیست، می توانید به راحتی به سایر زیر بخش های اقتصادی سرایت کند که آثار تخریبی آن می تواند رشدی تکاثری به خود بگیرد. این تله در طول هشت ماه اخیر هر روز عمیقتر شده است. هریک روز که میگذرد، سهامداران بیاعتمادتر میشوند و درخواست خروج از این تله، افزایش مییابد. از لحاظ مردم سالاری، مشارکت در بورس توسط اکثریت خانوادههای ایرانی میتوانست به هموار کردن مسیر اقتصاد ایران در جهت منطقی کردن نسبت اقتصاد واقعی به اقتصاد رانتی، واگذاری نسبتاً سالم شرکتهای دولتی به مردم، رشد فرهنگ سرمایهگذاری، سهیم شدن آحاد جامعه در سود شرکتهای بزرگ، عمیق شدن مشارکت مردم و . منجر شود. اما متأسفانه با این وضعیت پیش آمده، ممکن است همه این شاخص ها خرابتر از سالهای قبل گردد. تا زمانی که سهامداران تشکلی ندارند که بتوانند بر سر منافع جمعی به تفاهم برسند و اراده خودشان بر بازار بورس تحمیل کنند، تله بیاعتمادی هر روز عمیقتر میگردد و خروج از آن سختتر.
بخش اقلیت سهامداران حرفهای و حقوقی نیز حاضر نیستند از منفعت آینده ناشی از این تله چشم پوشی کنند بنابراین نیروهای داخلی در بازار بورس به تنهایی انگیزه لازم را برای خروج از وضعیت بحرانی بورس ندارند، و با تداوم این وضعیت گروه اول می خواهند هرچه زودتر بفروشند چون می بینند هر روز بدتر از روز قبل است اما گروه دوم دنبال خرید ارزنده تر اند و می بینند اگر فردا بخرند بهتر از امروز است زیرا با نرخ تضمینی 18 تا 20 درصدری بانکها و 21 درصدی صندوق های بورسی، منطق اقتصادی ایجاب می کنند که امروز سهام نخرند چون خرید امروز هم باعث از دست دادن نرخ سود بانکی و صندوق هاست و هم ضرر ناشی از کاهش قیمت سهام در فرداهای بیشتر را به دنبال دارد. سهامداران جزء نمی توانند صبر کنند چون با فروش سهام خود می توانند از فرصت سود تضمین شده (در حدود بیست درصد بانک ها و ..) منتفع شوند و هم ضرر ناشی از کاهش تدریجی و نفس گیر و کشنده سهام را از خود دور کنند.
اما چه باید کرد؟
اقتصاددان بزرگ قرن بیستم، جان مینارد کینز وقتی بحران بزرگ 1330 اقتصاد سراسر کشورهای صنعتی را فلج کرد راهحلی را ارائه کرد که کاملاً متفاوت بود از آنچه تا آن موقع اقتصاددانان کلاسیک میگفتند؛ کلاسیک ها معتقد بودند که نیروهای بازار قادرند هرگونه بحران و عدم تعادل را از بازار دور نمایند و در بلند مدت بازار خود به خود به تعادل خواهد رسید و توصیهشان به دولتها عدم دخالت در اقتصاد بود. اما کینز نشان داد که این توصیه در شرایطی که اقتصاد در «دام نقدینگی» افتاده کاربردی ندارد و به دولتها توصیه کرد که در چنین شرایطی باید در اقتصاد دخالت کنند و با افزایش هزینه های دولتی، تقاضای موثر را تحریک کنند تا تقاضای کافی برای خرید محصولات تولیدشده وجود داشته باشد کشورهایی که نسخه کینز را بکاربستند زودتر از بقیه از رکود بزرگ خارج شدند و البته در بحرانهای بعدی مخصوصاً بحران 2007 میلادی و بحران ناشی از کرونا، دولتها از همان نسخه استفاده کردند و با تزریق میلیاردها دلار به اقتصاد از عمیقتر شدن بحران و کوتاهتر کردن مدت آن کمک کردند، به طور خلاصه در تجربه جهانی، همه اقتصاددانان آموختند که بازار نمی تواند همیشه اقتصاد را به تعادل برساند و یا همیشه نفع اجتماعی را در بلند مدت تضمین کند. مباحث شکست بازار که امروزه در اقتصاد بخش عمومی جایگاه ویژه ای یافته توضیح دیگری از همین مساله است امروزه نمی توان محیط زیست، امنیت و سایر کالاهای عمومی را به بازار آن هم بازاری که دارای ساختاری غیر رقابتی است سپرد.
وضعیت بورس ایران شباهت بسیاری به شرایط اقتصادی رکودها و بحرانهای بزرگ دارد. چرا نباید نگران مهمترین کالای عموی که بنیان بورس به دست حرفهایها میافتد همه مناسبات کم هزینه اقتصادی است یعنی «اعتماد و سرمایه اجتماعی» در زیر سیستم های اقتصادی باشیم؟ در چنین شرایطی ترس از دخالت منطقی و بجای سیاستگزاران اقتصادی ولو در کوتاه مدت، به نفع چه کسی است؟ تداوم این وضعیت باعث رسیدن به خیر عمومی است یا در راستای منفعت اقلیت؟ آیا نباید در چنین وضعیتی در این مساله تامل بیشتری کنیم؟
در شرایط فعلی، بورس ایران از یک طرف در «تله بیاعتمادی» دست و پا می زند و هر روز که میگذرد بیش از پیش در این تله فرو می افتد و از طرف دیگر خریداران بالقوه به دنبال نفع شخصی خود امروز تمایلی به خرید ندارند و آن را به تعویق می اندازند به عبارت دیگر در این بین ما به «روز»ی نمی رسیم که هم فروشندگان بالفعل امروز خواهان فروش باشند و هم خریداران بالقوه (بوس بازان و سهامداران حرفه ای و حقوقی ها) به صورت بالفعل همین امروز خواهان خرید همزمان باشند و با تداوم «تله بی اعتمادی» و تداوم «تله ارزندگی» این دو به هم نمی رسند در واقع نیروهای درگیر در بورس به صورت خودکار نمیتوانند بورس را از این تله ها خارج سازند.
به نظر می رسد مهمترین جزء راهحل مسأله، این است که اول بپذیریم بورس در تله بیاعتمادی و تله ارزندگی گیر کرده است. و نیروهای بازار بورس به تنهایی قادر نیستند بازار را به تعادل جدید برسانند.
نکته مهم دیگر این است که ارزش اسمی اغلب سهام براساس همه شاخصهای اقتصادی بسیار کمتر از قیمت واقعی آنهاست؛ مثال ساده آن بورس فلزات، پالایشگاهها، بانکها و مخابرات است که با یک دانش تخصصی قابل مشاهده است.
راهحل پیشنهادی نمیتواند از دو گزاره بالا تأثیر نپذیرد، گزاره اول به ما دیکته می کند اولاً دولت باید در شرایط فعلی در بورس دخالت کند، ثانیاً با جلوگیری از ریزش بورس درصدد بازسازی اعتماد از دست رفته باشد. زیرا برای همه نظام های اقتصادی سرمایه ای بالاتر از سرمایه اجتماعی که اعتماد مهمترین جزء آن است وجود ندارد از دست دادن کامل این سرمایه به معنی افتادن در سراشیب سقوط و فروپاشی است، ثالثاً برای سهامداران خرد انگیزه کافی برای ماندن در بازار بورس فراهم گردد. هزینه ای که از دست دادن سرمایه اجتماعی، در آینده برای نظام دارد آن قدر بزرگ است که انجام هر هزینه ای را در کوتاه مدت، توجیه پذیر می سازد. رابعا اگر قبول کنیم که در حال حاضر ارزش اغلب سهام به مراتب کمتر از ارزش واقعی آن هاست به عبارت دیگر اغلب آن ها بسیار ارزنده هستند و در بلند مدت رشد خواهند کرد می توانیم از این گزاره برای ایجاد شرایط لازم برای پایان دادن به انتظار سهامداران بزرگ و حقوقی ها برای به تعویق انداختن خرید و برای برابر کردن ارزش فعلی امروز و ارزش انتظاری فردا در نگاه اغلب سهامداران خرد استفاده کنیم.
یک راهحل ساده و کمهزینه برای مسئولان بورس و دولت این است که برای مدتی البته فقط برای مدتی محدود که لزومی ندارد مدت آن اعلام شود حد پایین نوسانات قیمت سهام را صفر قرار دهند؛ تعیین این دامنه هزینهای بر دولت تحمیل نمیکند اما از ریزش بیشتر سهام جلوگیری میکند و این احساس که سهامداران، شاهد آبشدن پساندازهای خود هستند را از بین میبرد. در میان مدت کافی است مجدداً شاخصها رشد کنند، اعتماد تا اندازه زیادی بازسازی میشود، پرداخت سود 25 درصد برای سهامداران جزء، قدم مبارکی است اما کافی نیست، اختصاص بخش بیشتری از صندوق ذخیره ارزی به خرید سهام در بورس، موظف کردن سهامداران حقوقی به رعایت ضوابطی که به حفظ بازار کمک کند و پذیرش مسئولیت اجتماعی و ارزیابی مجدد دارایی شرکتهای دولتی، بانکها، پالایشگاهها و صنایع فلزی و غیرفلزی و پرداخت سود در قالب افزایش سرمایه و جایز و . میتواند بخشی از راهحل خروج از وضعیت فعلی باشد.
من اطمینان دارم اعلام و اجرای این سیاست و ادامه آن تا زمانی که بورس تعادل معقول تری پیدا کند کافی است که به رشد شتاب ورود به دره بی اعتمادی پایان دهد و با کنترل رشد شتاب در کنار سایر تدابیر از جمله بسته های مشخص حمایتی (البته برای مدت کاملا محدود و با اعلام قبلی) می توان دوباره شاهد نقش آفرینی بورس در توزیع عادلانه تر درآمد ها و ثروت در اقتصاد، تقویت بنیاد اقتصادی اکثریت خانوارهای فقیر و متوسط، رشد فرهنگ سرمایه گذاری، دور شدن از ساختار رانتی اقتصاد، تقویت تولید با افزایش مشارکت واقعی مردم و مردمی شدن اقتصاد در سال و جهش تولید و رفع موانع آن باشیم.
اگر مسئولان این اولین قدم اول را بپذیرند و به کار ببندد می توان راجع به سایر اجزای این بسته به صورت دقیقتر و تفصیلی تر صحبت کرد.
نوسان گیرى روزانه در بورس
نوسان را می توان تغییرات قیمت سهام در کوتاه مدت تعریف کرد.
نوسان گیر
افرادی که در بازه زمانی کوتاه مدت کار کرده و از نوسان قیمت ها بهره می گیرند، را نوسان گیر می گویند.
برای نوسان گیری در بورس چه شرایطی داشته باشیم؟
نوسان گیرى نیازمند دانش در زمینه تابلوخوانى و روان شناسى بازار است بنابراین در صورتى که تجربه و دانش کافى درباره ى بورس دارید به نوسان گیرى فکر کنید.
بازه نوسان گیرى از یک ساعت تا یک ماه مى باشد، اما جدیدا نوسان گیرى روزانه ممنوع شده است و بنابراین مى توان گفت بازه زمانى آن به دو روز تا یک ماه تغییر یافته است.
مزایا و معایب نوسان گیری روزانه در بورس
مزایای نوسان گیری
پرهیجان و جذاب:
براى کسانى که عاشق معامله گرى هستند تعداد معاملات بالا در بازه هاى زمانى کوتاه از لذت خاصى برخوردار است.
ریسک پایین در کلیت سرمایه:
نوسان گیرى ریسک پذیرى پایینى دارد، چرا که مدیریت سرمایه به ما اجازه نمى دهد درصد خاصی از سرمایه خود را وارد نوسان گیری کنیم.(توضیحات بیشتر در ادامه آمده است)
بازدهی بالا:
این روش از بازدهى بالایى نسبت به مدت زمان سرمایه گذاری برخوردار است و در صورت عملکرد مؤفق بسیار مفید است.
نیاز نداشتن به بررسی بنیاد سهم:
در این روش نیاز به بررسى بنیادى سهام نداریم، تابلوی سهم برای ما مهم است. همانطور که مى دانید مبحث بنیادى براى بسیارى از افراد پیچیده است.
دقت بالای معاملات:
در نوسان گیرى دقت معاملات بالاست چرا که دقیقا با توجه به شرایط روز بازار معاملات انجام مى شوند.
نقدشوندگی بالا:
این روش نقدشوندگى بالایى هم دارد چرا که شما نهایتا یک ماه سهم را نگهدارى مى کنید.
معایب نوسان گیری
پرداخت کارمزد بالا:
براى نوسان گیرى روزانه در بورس در نظر داشته باشید که به هر میزان سود کنید ١.۵ درصد از آن را باید به عنوان کارمزد به کارگزارى بپردازید در صورتى که معمولا بیشترین سود نوسان گیرى ١٠ یا نهایتا ۱۵ درصد است.(البته کارمزد در نوسان گیری اهمیت دارد وگرنه در بقیه معاملات ۱ یا ۲ درصد تفاوت چندانی ایجاد نمی کند)
نیاز به تسلط روحی:
با توجه به هیجاناتی که معامله گر در طول معاملات خود متحمل می شود، باید به روان خود تسلط داشته باشد تا از معاملات هیجانی دوری کند و بتواند عملکرد مناسبی داشته باشد. از تمام معاملاتى که به دید نوسانى انجام مى دهید انتظار سود نداشته باشید در واقع اگر ٣ معامله از ۵ معامله نوسانى سودساز باشد شما معامله گر بسیار خوبى هستید.
۳ نکته طلایی در نوسان گیری
یک: ریسک به ریوارد در معاملات نوسانی
حتما براى ورود به سهم ریسک به ریوارد آن را در نظر بگیرید، در معاملات نوسانى ریسک به ریوارد یک به دو منطقى است.
دو: به حد ضرر زمانی پایبند باشید
دقت داشته باشید که به دید نوسانى هم با سهم بمانید، در واقع در معاملات نوسانى باید هم حد ضرر قیمتى و هم حد ضرر زمانى را رعایت کنید. به این معنى که اگر پیش بینى کردید که سهم در بازه یک هفته به شما سود خواهد داد، پس از تمام شدن این زمان چه سهم تان به سودسازى رسید و چه نرسید از آن خارج شوید.
سه: میانگین کم نکنید
نکته ى دیگر این است که در صورتى که سهمى که به دید نوسانى خریدید به حد ضرر رسید باید آن را بفروشید و میانگین کم کردن یا خرید پله در این نوع معاملات معنایى ندارد.
چطور سرمایه خود را در انواع معاملات تقسیم بندی کنیم؟
حالت اول: اگر بازار روند خنثی یا نزولی داشته باشد
در ادامه به شما خواهم گفت که سرمایه خودتان را چطور تقسیم کنید؛ در صورتى که بازار روند خنثى یا نزولى داشته باشد شما باید ٢٠ درصد از کل سرمایه تان را نقد نگه دارید و بقیه آن را به سهام کوتاه مدتى یا میان مدتی، بلند مدتى و نوسانى تقسیم کنید، ١۵ درصد از باقیمانده سرمایه تان را براى نوسان گیرى، ٣٠ درصد کوتاه مدتى یا میان مدتى و ٣۵ درصد آن را در سهام بلند مدتى سرمایه گذارى کنید، لازم به ذکر است درصد های گفته شده برای افراد با شخصیت های سرمایه گذاری مختلف، می تواند متفاوت باشد.
حالت دوم: اگر بازار روند صعودی داشته باشد
در صورتى که بازار صعودى باشد مى توانید ١٠ درصد از کل سرمایه را نقد نگه دارید و با ٢۵ درصد از آن نوسان گیرى کنید.
۴ ویژگی روحی نوسان گیر
ریسک پذیرى
ریسک معاملات نوسانى به نسبت بقیه معاملات بالاتر است بنابراین فقط در صورتى که فرد ریسک پذیرى هستید به سراغ این معاملات بروید.
در نوسان گیرى عاملى که مى تواند بسیار به شما آسیب بزند این است که در صورتى که سهم شما به سود پیش بینى شده نرسید طمع بورزید و سهم تان را نفروشید، بنابراین حتما حد ضرر را رعایت کنید.
مسئولیت پذیرى
مسئولیت ۱۰۰% معاملات خود را بپذیرید، در صورتى که در تحلیل تان اشتباه کردید اشتباه خود را بپذیرید و سعى کنید آن را رفع کنید.
داشتن استراتژى
در ادامه درباره اینکه استراتژى نوسان گیرى چه باشد بحث خواهیم کرد.
نکات مهم در تعیین استراتژی نوسان گیری
تشخیص سهام مستعد نوسان
معمولا براى نوسان گیرى سهام شرکت هاى کوچک را خریدارى مى کنیم، براى تشخیص این شرکت ها مى توانید از فیلتر زیر استفاده کنید، منظور از شرکت هاى کوچک آن است که ارزش بازار سهام بین ٢٠٠-۵٠٠ میلیارد باشد.
فیلتر شرکت های زیر ۵۰ میلیارد تومان
تعیین نقاط ورود و خروج به سهم
تسلط کافی بر مباحث تکنیکال تا نقاطی مناسبی برای ورود به سهم پیدا کنیم و از سوی دیگر در بهترین مکان از سهم خارج شویم.
سرعت عمل در خرید و فروش
در نوسان گیری به علت آنکه نهایتا ۱۰ درصد سود قرار است از بازار بگیریم بنابراین مهم است که سهم را حتی ۲-۳ درصد پایین تر بخریم و به همین منظور باید سرعت عمل لازم را برای معاملات خود داشته باشیم.
در تمام تایم بازار باید سهام را چک کنید.
هر استراتژی ای که بخواهید تعیین کنید، باید در تمام تایم بازار آنلاین باشید و تابلوی سهم را زیر نظر داشته باشید، یک نوسان گیر، یک موج سوار ماهر است.
برای نوسان گیری چه پارامترهایی باید بررسی شوند؟
١.در صورتى که قیمت پایانى و قیمت آخرین معامله یک فاصه یک درصدى یا بیشتر داشته باشند، الگوى ساعت مثبت اتفاق افتاده است و احتمال مى رود که سهم روز بعد هم مثبت باشد.
٢.حتما چک کنید که حجم مبناى سهم پر شده باشد این نشان از آن دارد که سهم در وضعیت قابل قبولی است.
٣.توجه کنید که حجم معاملات سهم بیش از دو برابر میانگین حجم ماه سهم باشد، این مورد نشان از آن دارد که سهم در منطقه ى مناسب تکنیکالى قرار دارد و براى نوسان گیرى ١٠ درصدى مناسب است.
فیلتر حجم مشکوک:
فیلتر تست شده می باشد و مشکلی ندارد، با توجه به اینکه فیلتر از دیتای ۳۰ روز گذشته استفاده می کند، ممکن است در دریافت دیتا از سایت سازمان بورس اختلال بوجود بیاید.
۴.سرانه خرید و فروش را به دست بیاورید و دقت کنید که قدرت دست خریداران باشد. اگر سرانه خرید هر حقیقى بالاى ۵٠ میلیون باشد ملاک بسیار خوبی محسوب می شود.
یک نکته مهم
نوسان گیری بهتر است در صف خرید و صف فروش انجام نشود مگر آن که، صف فروش در حال جمع آوری باشد.
نوسان گیران یا بازیگر سهم هستند که سرمایه سنگینی دارند یا سهامداران خرد حقیقی که سرمایه محدود دارند.
۶ راه شناسایی سهام مناسب نوسان گیری
یک: سهامی که در صف فروش، حجم بالایی می خورند و اصطلاح صف فروش آن ها در حال جمع شدن است.
دو: سهامی که نزدیک بازه سال خود هستند، سهام مناسبی برای نوسان گیری می باشند.
سه: راه دیگر شناخت سهم مناسب براى نوسان گیرى آن است که به لیدر هر گروه نگاه کنیم و اگر لیدر رشد مناسبى داشته باشد انتظار مى رود بقیه هم گروه هاى سهم هم رشد داشته باشند.
چهار: گروه پیشتاز بازار را شناسایى کنید به این صورت که چند روز متوالى سهام فیلتر پول هوشمند را بررسى کنید سهام پر تکرار احتمالا به ما گروه پیشتاز را نشان خواهند داد.
پنج: راه دیگر آن است که سهام وابسته را پیدا کنید به عنوان مثال سهم جهرم و فسا سهام وابسته هستند به این معنى که در صورتى که یکى از آنها رشد داشته باشد سهم دیگر نیز رشد خواهد کرد.
شش: سهامی که ورود پول در آن ها اتفاق می افتد ولی قیمت پایانی آن ها مثبت نمی شود.
تشخیص سهام وابسته نیاز به تجربه دارد.
شش: همچنین سهامى که در یک روز معاملاتى از مثبت به منفى یا از منفى به مثبت مى روند هم مستعد نوسان گیرى هستند.
در ادامه فیلترها و راهکارهای دیگری را نیز معرفی می کنیم.
فرمول طلایی چرتکه در نوسان گیری
مدتی است از شهریور ماه ۹۹، از فرمول خاصی در آکادمی چرتکه، برای نوسان گیری استفاده می کنیم، که در فیلم زیر به طور خلاصه و کامل توضیح داده ایم.
اسرار معامله در بورس
دنیای اقتصاد : یک معاملهگر موفق در بورس، باید یاد بگیرد که چگونه با دورههای زیانده خود برخورد کند. اگر یک معاملهگر موفق هستید، ممکن است نیمی از معاملات خود را معاملات زیانده ببینید و اگر یک معاملهگر ناموفقید، امکان دارد با همین نسبت معاملات زیانده داشته باشید.
تفاوت بین یک معاملهگر موفق و ناموفق این است که حتی اگر هر دو به یک نسبت در معاملات خود متحمل زیان شدهاند، معاملهگر موفق همچنان با انرژی مثبت از نظر مالی و روانی در بازار باقی میماند. این مقاله، مثبت اندیشی را به دو دسته تقسیم کرده است:
الف) مالی: هر شخصی در معامله ممکن است ضرر کند، به هر حال اگر در یک بازه طولانی پیوسته متحمل ضرر میشوید، میتوان نتیجه گرفت که به طور قطع برخی موارد را به اشتباه انجام میدهید. بزرگترین خطاهایی که تا به حال من و دیگر معاملهگران مرتکب شدهایم، شامل موارد زیر است:
1 – فقدان یک حد زیان (Stop-loss) تعریف شده و مشخص: به مراتب گفتهام که «یک فرد میتواند با پرتاب دارت به سمت یک سری
سهام و انتخاب تصادفی آنها، سودآوری کسب کند، اگر حد سود (Stop-profit) و حد زیان (Stop-loss) مناسب داشته باشد- اختیار معامله (Option) میتواند این توانایی را تا حد بسیار زیادی افزایش دهد. »
2 – مبارزه با یک روند (Trend): یک ضربالمثل قدیمی هست که میگوید: «روند دوست شماست. » اکثریت مردم طبق تئوری گلهای، همیشه دنبالهروی یکدیگرند، مردم همیشه به صورت جمعی به یک جهت حرکت میکنند، زیرا دوست دارند که اندیشهها و عقایدشان توسط دیگران تایید شود. مثلا اگر یک نفر بگوید که سهام شرکت الف را دوست دارد، هیچ تناقضی با این که شما نیز بگویید این سهام را دوست دارید، وجود ندارد. وقتی جریان پیوستهای از پول، یک روند را در یک موجودی ایجاد کرده است، یکی از آسانترین راههای کسب سود، همراه شدن با روند است. اما فراموش نکنید که ریسک آن را پوشش (Hedge) دهید تا وقتی که فرش از زیر پای شما کشیده میشود، شما جایی برای نگهداشتن خود در آن مهلکه داشته باشید و از رنج و یاسی که سایرین را در بر خواهد گرفت، مصون باشید.
3 – حرص و طمع: انجام معاملات برای کسب سود کلان یکشبه و بدون برنامه هیچ مفهومی جز قمار ندارد. اگر برنامه خوب از پیش تعریف شده نداشته باشید به مثابه این است که قمار میکنید. چگونه برنامه درست را تشخیص دهیم؟ آنچه را که قصد انجامش را دارید، به طور واقعی یا در ذهن، به همسر، بهترین دوست یا بدترین دشمن خود بگویید. اگر آنها منطق درستی در گفتههای شما نمیبینند، شما در حال قمار هستید و نمیتوانید به صورت استراتژیک فکر کنید و تصمیم بگیرید.
4 – تقبل ریسک بیش از حد تحمل: بزرگترین و محتملترین خطای افراد، پذیرش ریسک بالاتر از حد تحمل خود است. بسیاری از افراد در معاملات فقط به فکر پولی هستند که در آن معامله قرار است به دست آورند، بدون اینکه به این مساله توجه کنند که اگر آنها در این معامله شکست بخورند، چه اتفاقی خواهد افتاد. وقتی که آن اتفاق غیر قابل اجتناب میافتد، درد و رنجی سخت آنها را فرا گرفته و وادارشان میکند تا به طور جدی به خروج از بهترین تجارت دنیا فکر کنند. شکست همیشه اتفاق میافتد، کلید موفقیت یافتن یک استراتژی مناسب با روحیات خود است. به علاوه اعمال استراتژیهای مدیریت پول (Money Management) در هر معامله یک مساله حیاتی است.
5 – معامله با استراتژی غلط: این موضوع هم شبیه بند چهارم است. بند چهارم بیشتر روی ریسکهای بالا در رابطه با حجم قرارداد در هر استراتژی معامله بحث میکند. معامله با استراتژی غلط شاید بزرگترین مسالهای است که گریبانگیر بسیاری از افراد است.
اگر فکر میکنید که بعد از شکست و زیان نمیتوانید سرزنده و خوشحال در بازار باقی بمانید، شاید بهترین کاری که میتوانید انجام دهید جستوجوی استراتژیهای با ریسک پایین و نوسانات کم است. استراتژیهای یقهای (Collar)، پروانهای (Butterfly)، و تقویمی (Calendar)، استراتژیهایی با ریسک کم و با سود خوب هستند.
ب) روانی: همچنان مثبت باقی بمانید. انسان، انسان است! با تمام روحیات انسانی. یکی از دوستانم میتواند بدون هیچ مشکلی در هر ماه دهمیلیون تومان در معاملات به دست آورد؛ ولی زمانی که یکمیلیون تومان در ماه ضرر ببیند، چنان ناله و زاری میکند که انگار نزدیکان خود را از دست داده است. ولی دوست دیگرم، شخصی است که هیچ کس مانند او نمیشناسم که بهتر از این با زیان برخورد کند. تا به حال کسی با چنین ویژگیهایی ندیدهام، زیرا وقتی او متحمل زیان میشود، روز بعد سر موقع در محل کارش حاضر میشود و معتقد است که در معامله بعدی، برنده واقعی است. این دو معاملهگر، تفاوتهای بسیاری دارند، آنها در یک بازار مشابه فعالیت میکنند و سود و زیان مشابه نصیبشان میشود ولی دیدگاههای متفاوتی نسبت به اتفاقات دارند. کلید موفقیت این است که بدانید چه روحیاتی دارید (با خود رو راست باشید) و مطابق آن معامله کنید. طرز برخورد مایه شرمندگی نیست، نباید وانمود کنیم که خصوصیاتی داریم که اصلا در ما وجود ندارند و این کلید موفقیت در معامله است. دوستانم میدانند که من آدم حساسی هستم، ولی این مهم نیست زیرا شخصیت من اینگونه است و من نمیخواهم طوری رفتار کنم، که نیستم.
با این حال حتی اگر شما محدودیتهای خود را بشناسید و در حوزه آن در بازار بمانید، هنوز این امکان وجود دارد تا زمانی با بیشترین ناملایمتی از بازار مواجه شوید. مهمترین نکته این است که همچنان مثبت بمانید و دوباره بر این اسب سرکش سوار شوید و با این اندیشه بمانید که «پایان شب سیه سفید است». زیانها هر چند دردناک، ولی پلی هستند برای یادگیری. بسیار شنیدهاید که دو عامل بازار را به حرکت در میآورد: ترس و طمع (fear and greed). چرا این چنین است؟ بازار به صورت ساده، جمع تمام حالات احساسی افراد شرکتکننده است.
مردم به دو روش یاد میگیرند: جستوجوی لذت و خوشی و دوری گزیدن از درد و رنج؛ وقتی که پولی از دست میدهید و درد و رنجی را تجربه میکنید؛ این یک تجربه یادگیری بالقوه است فرصتی برای در آغوش گرفتن و پذیرفتن این تجربه و نه فرار از آن. بیشتر افراد موفق تلاش میکنند که خود را سرزنده و خوشحال نگهدارند و این شکست را پشت سر بگذارند. با تجربه روبهرو شوید و از آن درس بگیرید و گرنه محکوم به تکرار آن هستید.
یک روش عالی برای مثبت باقی ماندن این است که فردی مثبت را پیدا کنید که به موضوع مورد نظر شما علاقهمند باشد. مردم حقیر به شما میخندند و شما را به عقب باز میگردانند. مردم والا شما را بالا میبرند و به شما در محکم باقیماندن کمک میکنند. اگر کسی که در مواقع ضرر با او صحبت میکنید، از شما عیبجویی میکند، دیگر در این موارد با او صحبت نکنید و به دنبال شخصی دیگر باشید. وارد گروههای معاملاتی شوید. با مشاور مشورت کنید. با یک دوست صحبت کنید. شخصی را با عقاید مثبت پیدا کنید تا بتواند شما را همچنان با انگیزه نگهدارد. بهترین کتابی که به توصیف رنج ضرر در معامله میپردازد، کتاب «بزرگترین معاملهگر بورس دنیا (World’s Greatest Stock Trader)» نوشته Jesse Livermore است. شما با خواندن این کتاب مطلبی در مورد معاملات بورس یاد نمیگیرید، اما مقداری دلگرمی از کسی که بیش از چندین بار قبل از اینکه 100میلیوندلار در سال 1929 به دست آورد، شکست خورده است، فرا میگیرید. یکی از بهترین زمانهای یادگیری برای من زمانی بود که یک کتابچه از ضررهای معاملاتی خود تهیه کردم. مواردی که در این کتابچه نوشته بودم، نوع معامله، میزان ضرر، دلیل ضرر و سطح ناراحتی از این ضرر(در مقیاس 1 تا 10) بودند. مطلبی که یاد گرفته بودم این بود که بیشترین ناراحتی مربوط به زمانهایی بود که من ضرر را به خودم تحمیل کرده بودم. من معمولا ریسک بالا متقبل میشدم یا از استراتژیهای با ریسک بالا استفاده میکردم. از آن موقع به بعد تصمیم گرفتم که با خود رو راست باشم و معاملاتی که مقیاس ناراحتی آنها 1 تا 4 بود را انتخاب کردم و معاملات بین 5 تا 10 را به کلی از ذهنم خارج ساختم. از اینجا بود که تصمیم گرفتم هر آنچه که در مورد استراتژیهای معاملاتی انتخابی که مورد علاقه من بودند و میتوانستم بهتر به آنها عمل کنم، یاد بگیرم. متاسفانه زمانی که معاملهگری را شروع کردم، مکان خاصی برای یادگیری استراتژیها وجود نداشت. در نتیجه مجبور بودم که آنها را به تنهایی و با سعی و خطا یاد بگیرم که پرهزینهترین و دردناکترین راه یادگیری بود. اگر امکانی برای آموزش استراتژیهای معاملاتی وجود داشت، من حاضر بودم مبلغ یکصدهزاردلار برای آن پرداخت کنم، زیرا این مبلغ همچنان کمتر از آن چیزی است که من برای یادگیری توسط خودم هزینه کردم. هزینه آموزش در واقع هزینه نیست؛ بلکه سرمایهگذاری است. زیرا با این کار هزینه بالاتری برای یادگیری توسط خود خواهید پرداخت. ممکن است شما چندینهزاردلار در معاملات مختلف ضرر کنید و هنوز راه مناسب و درست معامله را پیدا نکنید. آموزش حرفهای در نهایت باصرفهترین راه است و اگر شما به این موضوع باور ندارید، میتوانید از یک جراح بپرسید که برای آموزش خود چه مقدار هزینه کرده است. سپس او را با یک شخص که به یک دانشکده پزشکی ارزانقیمت رفته است، مقایسه کنید. گرچه این شخص در هنگام تحصیل در پرداخت شهریه صرفهجویی کرده است، اکنون احتمالا سوار بر یک اتومبیل نه چندان گرانقیمت است. ولی آن جراح که پانصدهزاردلار برای اخذ مدرک خود ازهاروارد پرداخته است، سوار بر یک رولز رویس است.
نوشته: اسکات کرامر (وی یکی از موفقترین معاملهگران در دنیا و یکی از بهترین استادان در دورههای آموزشی Option و مباحث اوراق بهادار است.)
آخرین اخبار
- با حضور مدیرعامل و معاونان گروه توسعه ملی برگزار شد؛ «وبانک» در مسیر نوآوری
- بازدید مدیرعامل گروه توسعه ملی از «زپارس»؛ شرکت ملی کشت و صنعت پارس نگین کشاورزی شمال غرب کشور خواهد شد
- برگزاری دوره آموزشی آشنایی با مقررات مالیاتی در وبانک
- با حضور مدیران گروه توسعه ملی و استاندار کرمان برگزار شد؛ رونمایی از محصول استراتژیک سیمان حفاری چاه نفت سبک
- پیام مدیرعامل گروه توسعه ملی به مناسبت هفته دفاع مقدس
تماس با ما
تهران، میدان ونک، خیابان شهید خدامی، بعد از پل کردستان، پلاک 89
کد پستی: 1994844202
صندوق پستی: 3898-15875
تلفن: 85598 – 85599000
فاکس: 85599811
پست الکترونیک: [email protected]
اینستاگرام
پیوندهای مفید
کپیرایت © شرکت سرمایهگذاری گروه توسعه ملی. تمامی حقوق محفوظ است.
دراودان چیست؟ و حداکثر دراودان در فارکس به چه معنی است؟
در این مقاله از مقالات آموزش فارکس قصد داریم به مفهوم دراودان بپردازیم. یکی از مفاهیم پایه که در مدیریت ریسک معاملات باید به آن توجه کنید، دراودان است. یک معامله گر حتما باید بداند که دراودان (Drawdown) چیست و چگونه محاسبه می شود. ما می دانیم که مدیریت ریسک در درازمدت برای ما سودآور است، اما حال می خواهیم سوی دیگر اینها را به شما نشان دهیم.
اگر از قوانین مدیریت ریسک استفاده نکنید چه اتفاقی می افتد؟ فرض کنید شما 100،000 دلار دارید و 50،000 $ ضرر میکنید. چند درصد از حساب خود را از دست دادهاید؟ پاسخ 50٪ است. چندان سخت نبود. این همان چیزی است که معامله گران آن را دراودان می نامند.
دراودان در واقع کاهش سرمایه یک نفر پس از انجام یک سری معاملات زیان ده است. دراودان در حالت عادی از طریق محاسبه اختلاف بین ارزش سقف نسبی سرمایه منهای ارزش کف نسبی بدست میآید. معامله گران به طور معمول این کاهش را به صورت درصدی از حساب معاملاتی خود منظور میکنند. حداکثر دراودان به بیشترین ضرر متوالی شما در معاملات میگویند.
از دست رفتن کنترل کار
در معاملات، ما همیشه به دنبال حاشیه امن هستیم. به همین دلیل است که معاملهگران در پی اجرای سیستم برای خود هستند. داشتن یک سیستم معاملاتی که 70٪ سودآور باشد، یک حاشیه امن بسیار خوب محسوب شده، اما آیا فقط به این دلیل که سیستم معاملاتی شما 70٪ سودآور است، بدان معناست که از هر 100 معامله ای که انجام می دهید، از هر 10 مورد 7 مورد را برنده خواهید شد؟
لزوما خیر! از کجا می دانید از این 100 معامله کدام 70 تا را برنده خواهید بود؟ پاسخ این است که نمیدانید. شما ممکن است 30 معامله اول را بصورت متوالی از دست داده و 70 مورد باقیمانده را برنده شوید. با این وجود باز هم یک سیستم 70٪ سودآور خواهید داشت، اما باید از خود بپرسید “اگر 30 معامله متوالی را ضرر دهید، آیا همچنان در بازی حضور خواهید داشت؟” به همین دلیل مدیریت ریسک بسیار مهم است.
مهم نیست از چه سیستمی استفاده میکنید، در نهایت سلسله ضررهای متوالی عایدتان خواهد شد. حتی بازیکنان حرفهای پوکر که از طریق پوکر کسب درآمد میکنند نیز گاهی چوب خط را از دست داده و داخل سلسله ضررهای وحشتناکی میافتند و با این وجود باز هم در پایان سود سازی میکنند. دلیل آن این است که بازیکنان خوب پوکر مدیریت ریسک را تمرین میکنند و میدانند که نمیتوانند در تک تک تورنمنت هایی که بازی میکنند پیروز شوند. در واقع، آنها فقط درصد کوچکی از سرمایه پشتوانه خود را ریسک میکنند تا بتوانند از این سلسله ضررها جان سالم به در برند. شما به عنوان یک تریدر دقیقا باید همین کار را انجام دهید.
دراودان ها بخشی از معاملات هستند
حتی حرفهای ترین تریدر فارکس هم نمیتواند ادعا کند که دو یا چند ضرر متوالی ندارد. پس باید بدانید که دراودان چیست و چگونه آن را مدیریت کنید. کلید موفقیت در معاملات فارکس، داشتن یک برنامه و طرح معاملاتی است که شما را قادر سازد در برابر این سلسله ضررها مقاومت کنید. بخشی از برنامه معاملاتی شما داشتن قوانین مدیریت ریسک منظم است.
فقط درصد کوچکی از “سرمایه پشتوانه معاملاتی” خود را ریسک کنید تا بتوانید در مواجهه با چند ضرر متوالی جان سالم به در برید. به یاد داشته باشید که اگر قوانین مدیریت پول دقیق و سختگیرانه را اجرا و تمرین کنید، به آن کازینو تبدیل میشوید و در دراز مدت ، “همیشه برنده خواهید شد.” در بخش بعدی، نشان خواهیم داد که وقتی از مدیریت ریسک صحیح استفاده کنید چه اتفاقی افتاده و وقتی از آن استفاده نکنید چه خواهد شد!
دیدگاه شما