انتظار افزایش تقاضای نسبی در بورس
در جلسه معاملاتی روز یکشنبه، شاخص کل با 64 واحد نزول به رقم8/ 63363 واحد رسید. در این جلسه معاملاتی، شاخص کل در 30 دقیقه نخست صعود اندکی را تجربه کرد و با گذشت زمان متحمل ریزش شد. بدین ترتیب شاخص کل طی 100 دقیقه بعدی 100 واحد نزول را تجربه کرده و آماده بازگشت از این مسیر نزولی شد. در ادامه شاخص کل در مسیر صعودی قرار گرفت و این روند تا پایان زمان معاملات ادامه داشت. ارزش معاملات بازار بورس اوراق بهادار تهران حدود 89 میلیارد تومان گزارش شد که با تقسیم آن بر تعداد 46هزار تایی معاملات، ارزش هر معامله را کمتر از 2 میلیون تومان بهدست میآوریم که رقمی ناچیز محسوب میشود. در این جلسه معاملاتی، بازار فرابورس ایران نیز در مسیر نزولی قرار گرفته و با کاهش 4.7 واحدی به رقم 712.1 واحد رسید ارزش معاملات این بازار نیز حدود 57 میلیارد تومان به ثبت رسید.
اتفاقاتی که ذکر شد، در حالی به وقوع پیوستند که کلیت بازار در جلسه گذشته سبزرنگ بود. با گشایش بازار تعداد زیادی از گروهها منفی کمعمقی مسیر صعودی بورس در 100 روز را متحمل شدند و با گذشت زمان به سمت منطقه سبزرنگ تابلوی خود متمایل شدند. نکته حائز اهمیت در مورد جلسات روز گذشته حضور پررنگ حقیقیها در طرف فروشنده بود. در این جلسه معاملاتی، نیمی از فروشها توسط کدهای حقیقی انجام شد و این در حالی بود که خرید این کدها به 40 درصد از کل خریدها محدود شد. معاملات چند روز گذشته، شرایط را بهطوری رقم زدهاند که بازار در شرایط نوسانی قرار بگیرد. در این شرایط قیمت نمادها در محدودهای مشخص قرار گرفته و در روزهای متوالی از این بازه تجاوز نمیکند. برای مثال نماد خودرو که بهعنوان لیدر صنعت خودرو شناخته میشود در شش روز کاری گذشته در بازهای 4 درصدی و نماد وبصار که بهعنوان لیدر گروه بانکی شناخته میشود در هشت روز کاری گذشته در بازهای 7 درصدی به نوسان پرداختهاند. حتی شاخص کل نیز در 10 روز کاری گذشته، اسیر نوسان در بازهای 2 درصدی بوده است. از این رو، دو روز معاملاتی پیشرو نقش اساسیای را در مشخص کردن سمت و سوی بازار ایفا میکنند.
برای جلسه معاملاتی پیشرو، محتملترین سناریو (براساسی رفتار بازار در جلسه معاملاتی گذشته) گشایش بازار با تقاضای نسبی بالاست. با گذشت زمان میتوان انتظار داشت این تقاضا کمرنگ شده و جای خود را به عرضه داده و شاخص کل را ملزم به نزول کنند. اما اگر بنا به تعیین روندی مشخص برای بازار باشد، باید در جلسه معاملاتی پیشرو شاهد شکلگیری اینچنین روندی باشیم. به عبارت دیگر، نوسانی بودن بازار در جلسه معاملاتی پیشرو، میتواند به معنای نوسانی بودن بازار در یک هفته کاری پیشرو باشد. بدین ترتیب با گشایش بازار در روز جاری میتوان انتظار مشاهده تقاضای نسبی را در بازار داشت و با گذشت زمان این تقاضا باید روبهافزایش رفته و در طول روز از میزان گشایش خود کاهش نیابد.
مسیر صعودی بورس در 100 روز
توفیق آنلاین: بازار سهام در حالی روند صعودی خود را ادامه میدهد که همچنان پولهای تازه مهمترین محرک رشد قیمتها هستند و شاخص کل توانست با صعود بیش از ۴ هزار واحدی تا کانال ۴۷۶ هزار صعود کند.
به گزارش پایگاه خبری توفیق آنلاین، فاطمه اسماعیلی خبرنگار حوزه بورس در اینباره نوشت: بررسی جریان نقدینگی از ابتدای سال در گروههای مختلف بورسی نشاندهنده اقبال بالای سهامداران به صنایع کوچکتر است. بهطوریکه از نظر تعداد، بیش از ۷۰ درصد شرکتهای بورس تهران گردش نقدینگی بیشتری نسبت به میانگین وزنی داشتهاند؛ هرچند ارزش بازار این شرکتها کمتر از ۳۰ درصد ارزش کل بازار است.
بورس تهران روز گذشته نیز به حرکت در مسیر صعودی ادامه داد و اینبار با رشد 4063 واحدی، در یک قدمی کانال 477 هزار واحد ایستاد. رشد 9/ 0 درصدی شاخص سهام طی معاملات روز دوشنبه درحالی رقم خورد که در دقایق ابتدایی معاملات این روز، نماگر مذکور از ارتفاع 480 هزار واحد نیز عبور کرده بود. در ادامه اما فشار عرضه در بزرگان غیرکالایی به تشکیل صفهای فروش منجر شد و سبب عقبگرد شاخص کل بورس تهران از سقف روزانه شد. در این شرایط اما ارزش معاملات خرد سهام بار دیگر از مرز 4هزار میلیارد تومان عبور کرد که در صورت تکرار در روزهای آتی میتواند نویددهنده تداوم رشد قیمت سهام باشد. در این میان نگاهی به ارزش دادوستد صنایع بورسی در آخرین موج صعودی این بازار و مقایسه این متغیر با ارزش کل بازار این گروهها از نقاط داغ معاملات بورسی پرده برمیدارد. مطالعهای که نشان میدهد 70 درصد از بنگاههای بورسی با ارزش کمتر از 30 درصد از کل بازار، از گردش نقدینگی به مراتب بالاتر از کل بازار بهره میبرند، این موضوع از رونق کمنظیر کوچکترها در سال 98 حکایت دارد.
نقدشوندهترین صنایع بورسی در سال 98
بورس تهران که معاملات پررونقی را در سالجاری تجربه کرده است، بعد از شوک شهادت سردار سلیمانی در 13 دیماه، برای چند روزی قدم در مسیر نزولی گذاشت. پس از آن اما بار دیگر روندی صعودی را در پیش گرفت که ماحصل آن رشد حدود 33 درصدی این نماگر از 18 دیماه تا پایان معاملات روز گذشته بوده است. این روند صعودی اما چنان متوالی و پرقدرت بود که در 26 روز معاملاتی این بازار در آخرین موج صعودی بورس تهران، تنها چهار روز شاهد افت نماگر اصلی بازار بودیم و در باقی روزها معاملهگران شاهد ثبت رکوردهای جدید در کارنامه سهام بودند. در این میان ارزش معاملات خرد سهام بیش از سایر متغیرها خودنمایی میکرد و هر روز به رکوردی جدید دست مییافت، بهطوریکه در عملکردی غیرقابل انتظار در برخی روزها شاهد عبور ارزش دادوستدهای بورس تهران از 4600 میلیارد تومان نیز بودیم که رکوردی تاریخی محسوب میشد و خود سبب شد تا سهام ناخودآگاه در مسیر رشد قیمتها قرار گیرند و حتی قیمت برخی از شرکتها با فاصله زیاد از ارزش ذاتی خود معامله شود. در این شرایط اما نگاهی به ارزش دادوستدها در میان گروههای 38گانه بورسی حاوی اطلاعات جالب توجهی است. در 26 روز معاملاتی آخرین موج صعودی بورسی تهران (از 18 دیماه تا پایان معاملات روز گذشته) بیشترین ارزش دادوستدها در گروههای بزرگ و متوسط بورس تهران رقم خورد. در این میان گروه خودرو و ساخت قطعات با ارزش معاملاتی بالغ بر 11 هزار و 250 میلیارد تومان در صدر دیگر صنایع بورسی قرار گرفت و پس از آن شاهد بیشترین ارزش دادوستدها در گروههای فلزات اساسی، بانکها، پتروشیمیها و پالایشگاهها بودیم. با این حال با توجه به ارزش بازاری متفاوت صنایع بورسی، شاید به جا باشد ارزش دادوستدها بر مبنای ارزش بازار مورد مقایسه قرار گیرد، مقایسهای که اطلاعات متفاوتی را حاصل میکند.
با تقسیم مجموع ارزش معاملات هر یک از صنایع بورسی بر میانگین ارزش بازار این گروهها در بازه زمانی 26 روزه 18 دیماه تا 28 بهمنماه 98، نسبت گردش نقدینگی (turnover ratio) حاصل میشود که به جهت مسیر صعودی بورس در 100 روز مقایسه صحیح این رقم با سالهای گذشته، رقم حاصله را در بازه یکساله تعریف کردیم. تفسیر نسبت گردش نقدینگی از این قرار است که چنانچه این رقم ۱۰۰ درصد باشد، یعنی در بازه مشخص مورد بررسی، تمامی سهام معاملهشده در بازار حداقل یکبار دست به دست شدهاند. بررسیها نشان میدهد که نسبت نقدشوندگی کل بازار سهام در بازه یکساله 3/ 54 درصد است که خود این رقم در مقایسه با سالهای گذشته بورس تهران رکوردی جدید بهحساب میآید و حدود دو برابر سال 97 است. در این بازه زمانی اما از 38 گروه مورد مطالعه، 11 صنعت، گردش مالی کمتر از نسبت نقدشوندگی کل بازار داشتند اما 27 گروه دیگر بیش از این رقم نقدشوندگی داشتهاند. نگاهی به تعداد شرکتهای زیرمجموعه هر صنعت نشان میدهد بیش از 70درصد از بنگاههای بورسی از گردش نقدینگی بیشتر از کل بازار برخوردار بودند. این درحالی است که این شرکتها کمتر از 30 درصد کل ارزش بازار را در اختیار دارند. موضوعی که تائیدکننده رونق عجیب گروههای کوچکتر بورسی در سالجاری است. در این میان 19 گروه بورسی از گردش نقدینگی بیش از 100 درصد برخوردارند. این رقم درخصوص برخی از گروهها از 400 درصد نیز فراتر رفته است که نشان میدهد کل سهام یک شرکت در بازه یکساله، 4 بار بهطور کامل دست به دست شده است، به عبارتی دیگر 4 گروه مدیریتی در بازه زمانی یکساله در یک شرکت جابهجا شدهاند.
به این ترتیب گروه استخراج سایر معادن با تک نماد «کماسه» که موفق به کسب بازدهی 62درصدی در مسیر صعودی بورس در 100 روز بازه مورد بررسی شده است، با گردش نقدینگی یکساله 4/ 477 درصد در صدر دیگر صنایع بورسی قرار دارد. پس از آن 6 زیرمجموعه گروه سایر واسطهگریهای مالی با بازدهی 5/ 33 درصدی در بازه زمانی 26 روز معاملاتی گذشته، از گردش پولی سالانه 5/ 422 درصد برخوردار است. پس از آن نیز گروههای تک نماد اطلاعات و ارتباطات، استخراج زغالسنگ و استخراج نفت و گاز به ترتیب با گردش پولی 1/ 348، 3/ 329 و 8/ 221 درصد در رتبههای بعدی صنایع با بیشترین گردش نقدینگی قرار گرفتهاند. اما 4 گروه بزرگ کالایی بورس تهران شامل گروه فلزات اساسی، فرآوردههای نفتی، کانههای فلزی و محصولات شیمیایی همگی از نسبت گردش نقدینگی کمتر از کل بازار در بازه زمانی مورد مطالعه برخوردارند.
رشد قیمت سهام ادامه خواهد یافت؟
همانطور که اشاره شد رشد افسارگسیخته قیمت سهام در هفتهها و ماههای اخیر عمدتا با اهرم جریان نقدینگی در معاملات سهام بهویژه پولهای تازه رقم خورد. در این شرایط برخی از تحلیلگران عنوان کردند با توجه به تداوم شرایط موجود و رشد غیرقابلتصور قیمتها، شاید این سطح از نقدینگی دیگر توان رشدهای بیشتر در کلیت بازار را نداشته باشد. در بازه زمانی مورد بررسی علاوه بر رشد حدود33 درصدی شاخص کل، رشد یکدست قیمتها در تمامی گروههای فعال بورسی را شاهد بودیم. حال اما برای رشد بیشتر و دستهجمعی سهام لازم است ارزش معاملات تغییر کانال دهد. در غیر اینصورت به احتمال زیاد شاهد رشدهای جزیرهای در بازار سهام و حرکت نقدینگی به سمت صنایع پرمعامله بازار خواهیم بود. در این میان گروههای کامودیتیمحور بورس تهران از نگاه تحلیلگران بورسی میتواند به مرکز توجه جدید بورسبازان تبدیل شود. با این حال باید توجه داشت معادلات گروههای مورد اشاره به سبب جنس سهامداران و همچنین ساختار شرکتها متفاوت بوده و ممکن است شیفت پول به سمت کالاییها با مشکلاتی مواجه باشد.
ریسک یا فرصت؟
روز گذشته در کنار عبور ارزش دادوستدهای بورس تهران از 4هزار میلیارد تومان، در فرابورس ایران نیز ارزش معاملات خرد به 2074 میلیارد تومان رسید که از این رقم بیش از 570 میلیارد تومان تنها به معاملات بازار پایه اختصاص داشت. به این ترتیب در مجموع ارزش کل معاملات خرد بورس، فرابورس و بازار پایه از 6هزار میلیارد تومان فراتر رفته است. علاوه بر این همچنان در پایان معاملات شاهد انتظار ناکام بیش از یکهزار میلیارد تومان نقدینگی برای ورود به گردونه معاملات سهام (بورس و فرابورس) بودیم. با یک تخمین از حجم نقدینگی کنونی کشور باید گفت که این عدد حدود 3/ 0 درصد از کل ارزش نقدینگی کشور محسوب میشود که فاصله چشمگیری از رکورد سالهای قبل را دارا است. شرایطی که در کنار ایجاد یک فرصت طلایی برای بازار سهام، در صورت عدم مدیریت میتواند در نهایت به ریسکی برای کل اقتصاد ایران بدل شود. چراکه افزایش قابلتوجه ارزش دادوستدها، حکایت از تغییر مقیاس بازار سهام دارد. پیش از این بهدلیل وضعیت بازار سهام کشورمان، دغدغه چندانی درخصوص میزان اثرگذاری این بازار بر اقتصاد وجود نداشت. در شرایط فعلی با بزرگ شدن ارقام پولهای جابهجا شده میان معاملهگران بورسی اما هر اصلاحی پس از ترکیدن حبابهای قیمتی میتواند تبعات سنگینی برای اقتصاد کشور بهدنبال داشته باشد. راهکار جلوگیری از وقوع این رخداد اما در گرو بزرگ کردن ظرف در کنار رفع محدودیتهایی همچون دامنه نوسان و حجم مبنا و متنوع کردن ابزارهای معاملاتی است. در بورسهای به مراتب پیشرفته که از ابزارهای مختلف معاملات بهره میبرند نیز نمونههای زیادی از حباب قیمتی مشاهده شده است. در نبود این ابزار که تکلیف به خودی خود مشخص است.
محرکهای پیرامونی بازار سهام
در روند روز گذشته معاملات بورس تهران، معاملات کالایی و بازار جهانی نیز به نوبه خود نقش پررنگی داشتند. بورسکالا در جلسه روز دوشنبه میزبان عرضه ورقهای گرم فولادمبارکه بود. دادوستدهای این محصول که در دو گرید B و C انجام میشد در هر دو مورد با رکوردشکنیهای قابلتوجه قیمتی همراه بود. این معاملات اگر چه نهایتا مورد تایید قرار نگرفت اما بهصورت لحظهای دادوستدهای سهام فولادمبارکه را تحتتاثیر قرار داد و موجی از تقاضای دوباره را در این نماد بهدنبال داشت. صعود نرخ دلار در بازارهای آزاد و نیمایی و فاصله بین این دو نرخ از جمله مواردی است که انگیزه خرید محصولاتی از این دست را بارها در بورسکالا قوت بخشیده است. با این حال نرخ روز گذشته ورقهای گرم فولادی، از حاصلضرب نرخهای جهانی این محصول و نرخ دلار آزاد نیز بالاتر میرفت. برخی فعالان بازار این فاصله را به انتظارات از آینده نسبت میدهند.
از جمله دیگر محرکهای نیمه خاموش بازار سهام در مقطع فعلی روند دادوستد کامودیتیها در بازار جهانی است. بعد از فروکش شعلههای جنگ تجاری میان چین و آمریکا بسیاری از فعالان اقتصادی انتظار فصل جدیدی از رونق تقاضا در دادوستد کالاهای پایه را داشتند که با شیوع بیماری نوظهور کرونا این مساله با تعویقی طولانی روبهرو شد. با این حال همچنان نوسانات روزانه و قابلتوجه بازارهای مرجع حاکی از آن است که فعالان این بازارها در انتظار نشانههایی از کنترل شرایط هستند تا دوباره در سمت خرید فعال شوند. طی روزهای اخیر تعداد مبتلایان و مرگ و میر ناشی از ویروس جدید در چین روندی نزولی در پیش گرفته و همین مساله سبب شد تا بازار فلزات مصرفی این هفته را صعودی آغاز کند. همزمان با گشایش دادوستدهای بورس تهران در روز دوشنبه قیمت هر تن مس با رشد بیش از یک درصدی به بیش از 5800 دلار رسیده و فلز روی نیز با رشد حدود یک درصد همراه شده بود. این روندها در شروع پرقدرت معاملات روز گذشته نمود برجستهای داشت. معاملات بازار جهانی در بعدازظهر روز گذشته بهدلیل تعطیلی بازارهای مالی آمریکا با حجم کمتری از دادوستدها همراه بود و به این ترتیب از امروز این دادوستدها نیز به روال معمول خود بازخواهند گشت.
CAC40: شاخص بورس فرانسه روی حمایت کلیدی
شاخص بورس فرانسه پس از سه روز نزول 6400 واحد رسید، زیرا سرمایه گذاران قبل از تصمیم سیاست پولی مورد انتظار بانک مرکزی اروپا، که باید سرنخ هایی را در مورد مسیر افزایش نرخ بانک ارائه دهد، محتاط شدند. تقریباً همه بخشها با رنگ قرمز معامله می شوند. فشار های فروش بیشتر از بخش های فناوری و کالاهای لوکس ناشه شده است.
اشتغال حقوق و دستمزد در بخش خصوصی فرانسه با 69.5 هزار یا 0.3 درصد افزایش به 20.60 میلیون نفر در سه ماهه اول سال 2022 رسید که بیش از 66.1 هزار نفر بود که در ابتدا تصور می شد، اما نسبت به رشد 167.2 هزار نفری در دوره سه ماهه قبل کاهش یافت. با این حال، این پنجمین سود فصلی متوالی در ایجاد شغل بوده است.
نرخ بازده اوراق قرضه ده ساله فرانسه در هفته دوم ژوئن به 1.9 درصد افزایش یافت و به بالاترین حد خود از ماه می 2014 رسید زیرا سرمایه گذاران همچنان به پیش بینی مسیر انقباض بانک مرکزی اروپا در آستانه نشست امروز ادامه می دهند. انتظار میرود بانک مرکزی پایان خرید اوراق قرضه را اعلام کند و هزینههای استقراض بالاتری را در ماه جولای اعلام کند و با هدف مهار تورمی که در ماه می به رکورد 8.1 درصد رسیده بود، مقابله کند.
اگرچه انتظار می رود نرخ بهره در آغاز سه ماهه سوم 25 واحد در ثانیه افزایش یابد، اما شنیده شده است که چندین عضو شورا از افزایش 50 واحدی در ثانیه حمایت می کنند که به انتظارات تندرو برای بقیه سال 2022 می افزاید.
در تایم فریم چهار ساعته ، روند در محدوده مهم قیمتی 6400 - 6360 قرار دارد. این یک حمایت کلیدی برای بازار است که از دست رفتن آن نشانه از بین رفتن روند صعودی است. خصوصا این که با شکست آن ، کف کانال صعودی نیز نابود می شود.
برای ایجاد انگیزه خرید ، نشانه های بیشتری همچون شکست سقف چنگال اخیر ، اطمینان بیشتری برای ادامه روند صعودی حاصل می کند.
الگوی قیمتی سر و شانه در تحلیل تکنیکال
ما در پارسیان بورس و در مقالات قبلی هفت الگوی کلاسیک در بازارهای سرمایه را معرفی کرده ایم. الگوی سر و شانه به دلیل استفاده زیاد کاربران از آنها از اعتبار بالایی برخوردار هستند، این الگوها در بازار سرمایه بهراحتی قابلتشخیص هستند. ولی لازمه آن شناخت درست و صحیح الگوها است.همچنین این الگوها در تایم فریمهای(دورههای زمانی) مختلفی تشکیل میشوند. از بسیاری جهات، الگوهای قیمتی را میتوان نوع پیچیدهتری از خطوط روند به شمار آورد. مهم است که قبل از ادامه مبحث الگوهای قیمتی، ابتدا مفاهیمی مانند حمایت و مقاومت، خطوط روند و سایر مفاهیم ابتدایی تحلیل تکنیکال را یاد بگیرید. برای یادگیری مباحث یاد شده می توانید مقالات قبلی آموزش تحلیل تکنیکال که توسط آکادمی پارسیان بورس تهیه و گردآوری شده است را مطالعه کنید :
نکته مهم: یکی از بهترین شیوههای تحلیل تکنیکال که تحلیلهای درستی ارائه میدهد و استفاده از آن توسط تمام تحلیلگران حرفهای پیشنهاد میشود، پرایس اکشن است. به همین دلیل پیشنهاد میکنیم بعد از یادگیری تحلیل تکنیکال کلاسیک، با شرکت در دوره آموزش صفر تا صد پرایس اکشن، این سبک معاملهگری را یاد بگیرید.
الگوی سرشانه
این الگو یکی از الگوهای برگشتی کلاسیک بهحساب میآید، هنگامیکه نمادی در مسیر صعودی قرار دارد، اگر این الگو تشکیل شود، تغییر مسیر داده و به سمت پایین حرکت میکند (الگوی سر و شانه سقف) حالت برعکس آن به این صورت است که سهم در یکروند نزولی قرار دارد و سپس الگوی برگشتی سرشانه تشکیل میشود و روند نزولی تغییر مسیر داده و به سمت بالا برمیگردد (الگوی سر و شانه سقف) ، برای تشکیل این الگو شرایطی وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره میشود.
الگوی سر و شانه سقف
همانطور که از نام آن مشخص است، الگوی سر و شانه سقف از یک شانه چپ، یک سر، یک شانه راست و یک خط گردن تشکیل میگردد. سایر فاکتورهای دخیل در الگو شامل حجم معاملات، شکست خطوط، هدف قیمتی و تغییر نقش حمایت به مقاومت هستند. در ادامه به هر بخش بطور جداگانه میپردازیم.
شناسایی الگوی سر و شانه سقف
- روند قبلی : قبل از تشکیل یک الگوی معتبر سر و شانه سقف، وجود یک روند صعودی لازم است. به عبارت دیگر اگر روند صعودی وجود نداشته باشد، عملا نباید به دنبال تشخیص الگوی سر و شانه سقف بود. (هر الگوی بازگشتی دیگر نیز چنین است و میبایست قبل از آن یک روند تشکیل شده باشد، وجود الگویی بازگشتی بدون وجود روند بیمعناست)
- شانه چپ: روند صعودی است و شانه چپ در بالاترین نقطه روند تشکیل میشود. بعد از تشکیل این سقف، یک نزول رخ میدهد تا شانه چپ کاملا شکل بگیرد. کف تشکیل شده پس از شانه چپ معمولا بالای خط روند صعودی است و چنین به نظر میرسد که روند صعودی ادامه دارد.
- سر : از کف شانه چپ افزایش قیمت شروع میشود، از قله قبلی نیز عبور میکند و سر را تشکیل میدهد. بعد از این سقف، کف دوم نیز شکل میگیرد که نقطه دوم خط گردن است. این کف معمولا خط روند را میشکند و اخطار پایان روند را صادر میگردد.
- شانه راست: بعد از تشکیل نقطه دوم خط گردن، قیمت مجددا به سمت بالا حرکت میکند ولی نمیتواند به سقف قبلی برسد و کمی پایینتر (نزدیک به سقف شانه چپ) قله دیگری شکل میدهد که در این الگو به شانه راست معروف است.
- خط گردن: خط گردن از وصل کردن دو نقطه پایینی ۱ و ۲ شکل میگیرد. نقطه ۱ نشانگر نقطه پایین شانه چپ و آغازگر سر، و نقطه ۲ نیز نشاندهنده پایان سر و شروع شانه راست است.
- حجم معاملات : در حین تشکیل الگوی سروشانه سقف، حجم معاملات نقش مهمی در تایید این الگو بازی میکنند. حجم معاملات را میتوان از طریق یک اندیکاتور (مثلا Chaikin Money Flow یا OBV) یا به سادگی با بررسی سطوح حجم بررسی نمود. در حالت ایدهآل ( و نه همیشه ) حجم معاملات در طول تشکیل شانه چپ باید بیشتر از زمانی باشد که “سر” تشکیل میشود. کاهش حجم در زمان تشکیل سر که به عنوان یک سقف جدید است، یک اخطار برای شکست روند به شمار میروند. اخطار بعدی زمانی صادر میشود که حجم معاملات در زمان کاهش قیمت از “سر” افزایش مییابد.
هدف و شکست الگوی سر و شانه
- شکست خط گردن : تا زمانی که حمایت خط گردن شکسته نشده است، الگوی سر و شانه سقف هنوز کاملا نشده و روند نیز به نزولی تبدیل نشده است. در حالت ایدهآل شکست خط گردن باید بصورتی قاطعانه (با حجمی زیاد) رخ دهد.
- تبدیل حمایت به مقاومت : وقتی حمایت شکسته میشود، معمولا به خط مقاومت تبدیل میگردد. گاهی اوقات قیمت به حمایت شکسته شده بر میگردد (پولبک میزند) و یک شانس فروش به معاملهگران میدهد تا از بازار خارج شوند.
- هدف قیمت :پس از شکست حمایت خط گردن، میزان کاهش قیمت از طریق محاسبه فاصله بین خط گردن و سقف سر بدست میآید. این فاصله از زیر خط گردن تا پایین محاسبه میشود تا هدف قیمت مشخص گردد. هر هدف قیمتی را میبایست یک قیمت تخمینزده شده دانست و باید موارد دیگر را نیز برای تشخیص تارگت در نظر داشت. سایر فاکتورهای دخیل در هدف قیمتی را میتوان شامل سطح حمایت قبلی، فیبوناچی اصلاحی و میانگین متحرک بلندمدت دانست.
نکات مهم در الگوی سر و شانه سقف
- ترجیح این است که دو شانه بصورت متقارن باشند و نزول قیمت از شانه راست، شکست خط گردن را در پی داشته باشد
- بسته به رابطه بین دو نقطه پایین، خط گردن میتواند شیب نزولی یا صعودی داشته باشد یا اینکه کاملا افقی شود. شیب خط گردن روی درجه نزولی بودن الگوی سر و شانه سقف اثر میگذارد؛ یک خط گردن با شیب نزولی، نشاندهنده الگویی نزولیتر است.
- گاهی اوقات بیش از ۲ نقطه پایین را میتوان در خط گردن رسم شده مشاهده کرد.
- همچنین تایید دیگر این الگو زمانی است که افزایش حجم معاملات را در زمان کاهش قیمت از سقف شانه سمت راست، شاهد باشیم.
- الگوی سر و شانه سقف یکی از متداولترین الگوهای بازگشتی است که شکل میگیرند. مهم است که به یاد داشته باشید این الگو بعد از یک روند صعودی تشکیل میشود و اگر الگو تایید شود یک نزول بزرگ در انتظار قیمت خواهد بود.
الگوی سر و شانه کف
الگوی سر و شانه کف با الگوی سروشانه سقف شباهتهای زیادی دارد اما این الگو برای معتبر بودن، به مقدار زیادی روی حجم معاملات وابسته است. به عنوان یک الگوی بزرگ بازگشتی، سر و شانه کف بعد از یک روند نزولی شکل میگیرد و باعث تغییر روند به صعودی میشود. الگو شامل سه کف یا دره است و دره وسطی (سر) عمیقترین دره و دو دره کناری آن که به عنوان دره (شانه) سمت راست و شانه سمت چپ نامیده میشوند عمق کمتری دارند.
در حالت ایدهآل دو شانه یا دو دره در این الگو در ارتقاع و عرض یکسان هستند. با اتصال برخوردهایی که به عنوان سطح یا محدوده مقاومتاند خط گردن شکل میگیرد.
حرکات قیمت در الگوهای سر و شانه سقف و سر و شانه کف تقریبا شبیه هم ولی بالعکس هستند. نقش قیمت در الگوی سر و شانه کف، تفاوت این دو الگوست. گرچه افزایش حجم در زمان شکست خط گردن در “الگوی سر و شانه سقف” نشانهای قوی برای تایید الگوست ولی در الگوی سر و شانه کف، این مورد برای تایید الگو کاملا لازم و حیاتی است.
شناسایی الگوی سر و شانه کف
در ادامه به بخشهای مختلف الگوی سر و شانه کف بطور جداگانه میپردازیم و سپس در یک مثال این الگو را نشان میدهیم.
- روند قبلی : مانند همه روندهای بازگشتی، برای بودن یک الگوی سر و شانه کف، ابتدا باید روندی نزولی وجود داشته باشد. بدون یک روند نزولی قبلی، نباید انتظار تشکیل یک الگوی معتبر سر و شانه کف را داشت.
- شانه چپ : در حین روند نزولی، شانه سمت چپ یک دره شکل میدهد که یک کف پایین در روند محسوب میشود و به نظر میرسد روند نزولی بدون مشکل در حال ادامه است. بعد از تشکیل این دره، یک افزایش قیمت، شانه چپ را کامل میکند.
- سر : از نقطه بالایی و مقاومت شانه چپ، یک نزول رخ میدهد و تا پایینتر از کف قبلی نیز ادامه مییابد؛ این نقطه پایینترین نقطه الگو و به عنوان سر وارونهی الگو است. بعد از تشکیل این کف، یک افزایش قیمت متعاقبا نقطه دوم خط گردن را شکل میدهد و سر کامل میشود. در اینجا گاهی اوقات خط روند نزولی شکسته میشود و ادامهدار بودن روند نزولی زیر سوال میرود.
- شانه راست : قیمت از نقطه بالایی سر (خط گردن) شروع به نزول و تشکیل شانه راست میکند. این کف همیشه بالاتر از کفی است که سر تشکیل داده و معمولا با کف شانه چپ در خطی افقی قرار میگیرد. گرچه ترجیح این است که خط گردن افقی باشد، گاهی شانهها میتوانند پایینتر، بالاتر یا پهنتر و نازکتر باشند. پس از اینکه قیمت از کف شانه راست حرکت کرده و خط گردن (مقاومت) را به سمت بالا قطع میکند، الگوی سروشانه کف تکمیل میگردد.
- خط گردن : این خط از وصل کردن دو نقطهی ۱ و ۲ بالای این الگو نشان مشخص میشود. نقطه ۱ در واقع انتهای شانه چپ و شروع سر، و نقطه ۲ پایان سر و شروع شانه راست است. بسته به رابطه بین این ۲ نقطه بالایی، خط گردن میتواند افقی یا دارای شیب نزولی و یا صعودی باشد. شیب خط گردن، مشخص کننده میزان صعودی بودن الگوست: یک خط گردن با شیب صعودی، الگوی صعودی قویتری نسبت به خط گردن صاف یا نزولی است.
- حجم معاملات : در الگوی سر و شانه کف، حجم معاملات نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. بدون وجود حجم مناسب، به شکست خطوط همواره با تردید نگاه میشود. حجم میتواند توسط اندیکاتورهایی مانند OBV و یا Chaikin Money Flow یا با مشاهده سطوح حجم مورد بررسی قرار گیرد.
هدف و شکست الگوی سر و شانه
- شکست خط گردن : الگوی سروشانه کف تا زمانی که خط گردن شکسته نشود و روند نزولی کاملا نقض نشود تایید نمیشود. همانطور که گفته شد، زمانی الگو مورد تایید است که مقاومت خط گردن همراه با حجم بالای معاملات شکسته شود.
- تبدیل مقاومت به حمایت : پس از اینکه مقاومت خط گردن شکسته شد، اغلب اوقات به حمایت تبدیل میشود و گاهی قیمت یک پولبک به خط گردن میزند، در این هنگام یک فرصت خرید دیگر فراهم شده است و میتوان از آن استفاده کرد.
- هدف قیمتی : بعد از شکست خط گردن که به عنوان مقاومت عمل میکند، هدف قیمتی آینده معادل فاصله بین کف سر و خط گردن خواهد بود. این فاصله از خط گردن شکسته شده به سمت بالا به قیمت اضافه میشود و هدف قیمتی بدست میآید.
نکات مهم در الگوی سر و شانه کف
- حجم معاملات در زمان تشکیل نصف اول الگو از اهمیت کمتری نسبت به نصف دوم برخوردار است. در زمان افت قیمت برای تشکیل شانه چپ، حجم معاملات و همچنین فشار فروش معمولا زیاد است. فشار فروش حتی میتواند زمانی که قیمت در حال نزول است تا کف سر را تشکیل دهد بسیار زیاد باشد. بعد از کف سر، الگوهای بعدی حجم باید مشاهده شود تا افزایش حجم آتی در آینده را مشاهده کرد.
- بعد از کف سر، میبایست شاهد افزایش در حجم معاملات باشید. بعد از اینکه نقطه دوم خط گردن تشکیل شد، خط نزولی تشکیل دهنده شانه راست، میبایست با حجم کم همراه باشد.
- در پولبک که به خط گردن زده میشود، اندیکاتورهایی مانند CMF و OBV باید قدرتمند باقی بمانند.
- مهمترین لحظه برای حجم معاملات زمانی است که قیمت از کف شانه راست به سمت خط گردن حرکت میکند تا آنرا بشکند.
- برای یک شکست معتبر لازم است قیمت در حین حرکت به سمت خط گردن با حجم زیاد بوده و شکست خط با قدرت صورت بگیرد.
سروشانههای کف مانند سروشانه سقف از الگوهایی هستند که در بازار به تعداد زیاد دیده میشوند.
در نظر داشته باشید که فقط بعد از یک روند نزولی این الگو شکل میگیرد و وقتی تکمیل شود یک تغییر بزرگ در روند در پی دارد.
“گاهی ممکن است بنا به دلایلی همچون حمایتهای پیشین و سایر حمایتها یا مقاومتها هدف قیمتی الگو شما تکمیل نشود”
این الگو زمانی که بتواند از خط گردن با حجم معاملات بالا یا گپ معاملاتی یا به همراه یک کندل تو خالی این خط را رد کند و بتواند سه روز معاملاتی بالای آن معامله کند، بهمنزله شکست خط گردن تلقی خواهد شد.
ولی این الگو در این سهم هیچگاه محقق نشده، چراکه خط گردن با شرایطی که توضیح داده شد، شکسته نشده است! ( به دو عکس زیر دقت کنید )
سؤال: آیا در نمودار زیر ما یک الگوی سرشانه صعودی میبینیم؟
با توجه به شکل بالا دو نکته حائز اهمیت است، ابتدا اینکه روند قبل از الگو نزولی است، ولی بسیار کوچکتر از خود الگو است، نکته دوم این است که خط گردنشکسته نشده است
شاخص واقعی قیمت سهام به آذر ۹۸ برگشت
تهران (پانا) - یکی از روشها برای فهم دقیق از بازدهی بورس، تعدیل شاخص کل با شاخص قیمت مصرفکننده است که تورم بهوسیله آن محاسبه میشود. با این شیوه، آماری حاصل میشود که میتواند تغییرات واقعی نماگر بازار سرمایه را نشان دهد.
به گزارش دنیای اقتصاد، تحلیل آماری این رسانه نشان میدهد که شاخص کنونی بازار سرمایه با آخرین روزهای آذرماه سال ۹۸ یعنی زمانی که شاخص در محدوده ۳۵۴ هزار واحدی قرار داشت، برابری میکند. از سوی دیگر بازده واقعی بازار نه تنها در سال جاری منفی بوده، بلکه حتی به سبب روند صعودی تورم بازده سال ۱۴۰۰ نیز منفی بوده است. این در حالی است که بازده سال ۹۹ بدون تعدیل ۷۷/ ۷۶ درصد و با تعدیل تورم تنها ۲۷/ ۱۸ درصد بوده است. این سری زمانی مؤید آن است که حباب ایجاد شده در پایان سال ۹۸ و نیمه اول سال ۹۹، بهطور کامل تخلیه شده است. به نظر میرسد عملکرد بازار سهام نه فقط در شرایط کنونی بلکه در سالهای گذشته نیز تحت تاثیر سیاستگذاریهای نابجا و دخالتهای بیمورد در کنار بلاتکلیفی در حوزه سیاست خارجی آسیب دیده است.
بررسیها نشان میدهد که شاخصکل بورس در شرایط کنونی اگرچه با قرارگرفتن در ابرکانال یکمیلیون و 300هزار واحدی فاصله زیادی با سالهای 97 و 98 دارد اما اگر دادههای تاریخی را بر مبنای تورم تعدیل کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که شاخص در محدوده فعلی در سطحی مشابه آذرماه سال98 یعنی سطح 353هزار واحد قرار گرفته است. بر این اساس میتوان گفت که بیاعتمادی شدید به بازار سرمایه در کنار رفت و برگشت مذاکرات برجامی کار را بهجایی رسانده که در دوران افول بازار سهام دیگر نه کسی توانسته خود را با سرمایهگذاری در بازار از گزند تورم نجات دهد و حتی با حضور بلندمدت در این بازار بازدهی واقعی برای خود بهدست آورد.
بستر تورمخیز بازارها
تورم را میتوان یکی از نامآشناترین مشکلات اقتصاد ایران دانست. بررسیها نشان میدهد که کشور چه در آن زمانیکه وجود تورمهای دو رقمی در جهان امری غیرمعمول نبود و چه حالا که دیگر جزئی معمول در اقتصاد بسیاری از کشورها نیست با تورمهای بالا دستبهگریبان بوده است. بررسیها نشان میدهد که اگرچه تا چند سالقبل نرخ تورم 20درصدی به رقمی عادی و میانگینی قابلانتظار برای اقتصاد ایران تبدیل شده بود با این حال این احتمال وجود دارد که به سبب افزایش این نرخ در سالهای قبل، تورم کشور به سبب برخی مشکلات ساختاری در محدوده بالاتری از قبل قرار گیرد. در حالحاضر گفتههای بسیاری از کارشناسان اقتصادی حکایت از این واقعیت تلخ دارد که نهاد دولت در ایران برخلاف اغلب کشورهای جهان به کاهش هزینههای خود توجهی ندارد و برای بستن بودجه نهتنها نمیتواند از بسیاری از هزینههای خود بکاهد، بلکه ناگزیر است تقریبا همهساله بر مقدار اسمی و حتی حقیقی آن بیفزاید. همین امر سبب میشود تا در شرایطی که استقراض مستقیم از بانک مرکزی امری خلافقانون است، دولتها سعی کنند تا با روشهای غیرمستقیم برای مثال قرضگرفتن از بانکهای تجاری دست در جیب بانک مرکزی کنند. بررسیها نشان میدهد که در طول سالهای اخیر روند ادامهدار افزایش نقدینگی در ایران تا جایی ادامه داشته که تنها ظرف مدت چند سال این رقم از محدوده هزارهزار میلیاردتومان به 5250هزار میلیاردتومان رسیده است. آخرینبار در بهمنماه سال94 سطح نقدینگی کشور زیر محدوده 1000هزار میلیاردتومان بوده است.
در چنین شرایطی طبیعتا وقتی برای مدتی طولانی سایه تورم و مخصوصا انتظارت تورمی بر سر اقتصاد یک کشور باشد، مردم با ولع بیشتری پول خرج خواهند کرد. این به آن معنا خواهد بود که در چنین جامعهای چون سرعت بیارزش شدن پول بالا است، سرعت گردش پول نیز بهطور معمول در مقادیری متناسب با روند صعودی انتظارات تورمی بیشتر میشود. وقتی امیدی به آینده نداشته باشید طبیعتا سعی خواهید کرد مصرف فردا را همین امروز انجام دهید. اما یک مشکل در این میان وجود دارد. مردم در شرایطی پول خود را تماما هزینه میکنند که دستکم امیدی به آینده نیز داشته باشند. هیچکس دلش نمیخواهد در شرایطی که ارزش دارایی هر روز در یک اقتصاد رو به کاهش است با دست خالی به استقبال فردا برود. دقیقا به همین دلیل است که در شرایط افزایش تورم بهخصوص در کشورهایی که شیب رشد قیمتها در آنها بالا است، بهجز کالاهای مصرفی داراییها نیز با سرعت قابلتوجهی رو به افزایش میگذارند. از جمله این داراییها میتواند به ملک، طلا، ارز و سهام اشاره کرد. اقتصاد ایران در حالی سالهای تورمی اخیر را سپری کرده که از این وضعیت مستثنا نبوده و تنها در فاصله بین سالهای 96 تا اکنون در داراییهایی نظیر دلار، رشد قیمت از کانال 3هزارتومان تا 33هزارتومان را شاهد بوده است. طبیعتا قیمت سایر داراییها نیز در این مدت متناسب با همین میزان تغییر کرده است. حال این سوال مطرح میشود که رابطه مذکور تا همیشه پابرجاست؟
بورس؛ ارتباطی که نقض شد
بررسیها نشان میدهد که در ظاهر این ارتباط میان تورم با بازار سهام نقض شده است. بورسیها در شرایطی سالجاری را آغاز کردند که انتظار داشتند تا برای گذر روزهای بحرانی سالهای 99 تا 1400 این سال، سالخوبی باشد. در ابتدای سالجاری بررسیها نشان میداد که با توجه به انتظارات بالای تورمی و افت قابلتوجهی که ارزش سهام در سالهای قبل داشته است، واگرایی رخداده میان تورم و شاخصهای سهام خاتمه خواهد یافت، با اینحال این آرزو جامه واقعیت نپوشید و تا به اینجای سال بازار یادشده به سطوح موردانتظار سهامداران دستنیافت. بررسیها نشان میدهد که عوامل متعددی سببشده تا بازار یادشده نتواند به مسیر صعودی ایجاد شده در ابتدای سال ادامه دهد. از جمله این موارد میتوان به تداوم ریسکهای بالای سیستماتیک اشاره کرد که سایه نامبارک آن همواره بر اقتصاد کشور سایه افکنده است. از سویی دیگر بررسیها نشان میدهد که در طول این مدت آنچه که توانسته ضربهای مهلکتر از ریسکهای یادشده بر اقتصاد کشور بزند، نااطمینانی بوده که نسبت به سازوکار خود بازار سرمایه وجود دارد. دادههای «دنیایاقتصاد» حکایت از این واقعیت دارد که بورس تهران اگرچه در طول مدت سالهای 97 تا میانه 99 بازدهی مثبت را به ثبت رسانده اما در شرایط پس از آن تحتتاثیر اتخاذ سیاستهای خلقالساعه، ناامنشدن محیط سرمایهگذاری در داخل بازار سهام و محیط کلان راه را برای خروج پیوسته از این بازار هموار کرد. بررسیها نشان میدهد که خروج پول از بورس در سالهای گذشته به شکلی بیوقفه ادامه داشته است، با اینحال شاید با وجود رشد قابلتوجه شاخص در سال99 کمتر کسی بتواند باور کند که بهطور واقعی شاخصکل از دستاورد آن سالنیز پایینتر رفته است. بررسیهای «دنیایاقتصاد» از این واقعیت حکایت دارد که در صورت درآمدن تورم از دل شاخص و واقعیکردن آن نماگر یادشده در جایی پایینتر از سطح یکمیلیون و 317هزار واحدی فعلی باشد، با اینحال یافتههای «دنیایاقتصاد» حکایت از این واقعیت دارد که شاخص بورس برآمده از کسر تورم در آذرماه سال98 ایستاده است. در آن زمان شاخصکل در سطح 353هزار واحد قرار داشته است. این به آن معنا است که با توجه به دوره مدت بررسی که آخرین روز آن 31 شهریور سالجاری است و شاخص در محدوده یکمیلیون و 355هزار واحدی قرار داشته در عمل اگر مبنای بازدهی را دماسنج اصلی بازار در نظر بگیریم هیچ دستاورد مثبتی برای بورس از آذرماه 98 تاکنون باقی نمانده است. بهعبارت ساده بورس تهران نهتنها از تورم سالجاری جا مانده است بلکه بهرغم بازده مثبت در سال99 حتی چیزی از بازه نجومی آن سال باقی نمانده تا سرمایهگذاران به آن دلخوش کنند.
پیامدهای بورس معطل
بر این اساس میتوان اینطور در نظر گرفت که اگرچه بورس در بلندمدت از لحاظ اسمی بازده مطلوبی کسب کرده است اما در واقعیت و با گذر از آمارهای اسمی نتوانسته بازده واقعی نصیب بورسیها کند. این رابطه دقیقا برای شاخص هموزن نیز شاخص است. بر حسب اتفاق این نماگر نیز در طول مدت بررسی که از فروردینماه 97 تا شهریور سالجاری را شامل میشود عقبگردی جدی داشته و بر اساس دادههای واقعی در محدوده آذرماه سال98 قرار گرفته است. بر این اساس میتوان گفت که بورسیها اگرچه در وضعیت کنونی راه چندانی برای بازگشت به رونق نداشتهاند اما در مقایسه با بازارهای دیگر نیز شاهد ثبت عملکردی عجیب در بازارهای رقیب نبودهاند. بررسیها نشان میدهد که هم قیمت ارز و هم سکه (که البته بهجز عوامل داخلی از قیمت جهانی اونس نیز اثر میپذیرد) در طول سالهای مورد بررسی به وضعیت بورس بیشباهت نبوده است؛ در واقع تورم در طول این مدت کاری با جامعه ایران کرده که همه به اشتباه فرض را بر کسب بازدهی و میلیونیشدن شاخص گذاشتهاند؛ این در حالی است که شاخص تعدیلشده با تورم دنیایاقتصاد حکایت از قرارگرفتن این نماگر در سطح 737هزار واحدی دارد. از این نظرگاه شاخص دومیلیون و 100هزار واحدی بورس که در میانه معاملات روز 19 مردادماه سالجاری به این نقطه رسیده با کسر تورم حتی به سطح یکمیلیون واحد نیز نرسیده بود.
دیدگاه شما