ممکن است مشتریان به محصولات شما علاقمند نباشند، اما من تضمین می کنم که آنها به خودشان علاقه دارند! مهم ترین تکنیک فروش این است که به آنها نشان دهید با خرید محصول شما چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد.
۴ تکنیک فروش که به طرز عجیبی خریداران را به شما علاقمند می کند
هر فروشندهای باید با مفهوم راهکار و تکنیک فروش آشنا باشد؛ تنها از این طریق است که می تواند به افزایش میزان فروش خود دست پیدا کند. پس سوالی که مطرح میشود این است که فروش چیست؟ چگونه اتفاق میافتد؟ اصلی ترین تکنیک های فروش که به شما کمک خواهند کرد، کدامند؟ و یک فروشنده چگونه باید مشتری را با خود همراه کند تا محصول یا خدمات خود را به او بفروشد.
در اصل فروش به معنی معاملهای است که کالایی یا خدماتی با پول مبادله میشود و همچنین به روند ترغیب شخص یا سازمانی برای خرید چیزی اشاره دارد. فروشنده موفق باید داری چندین ویژگی مهم از جمله توانایی ایجاد ارتباط، گوش دادن موثر به مشتریان و … را داشته باشد. فروش زمانی اتفاق میافتد که مشتری درک کند که چگونه این محصول یا خدمت یک نیاز از او را برآورده کرده و یا زندگی او را بهبود میبخشد. پس اگر کالا یا خدماتی را میفروشید، باید تلاش خود را برای انتقال مزایا به خریدار متمرکز کنید.
فروش به کسانی که به محصولات شما علاقه مند هستند کار راحتی است. آنها تحقیقات اولیه را انجام دادهاند و به این نتیجه رسیدهاند که شما یک راهحل بالقوه هستید٬ اکنون تنها کاری که باید انجام دهید این است که سوالات و مشکلات آنان را رفع کنید و مطمئن شوید که آن ها از بین رقبایتان شما را انتخاب کرده اند.
فروش به کسانی که شما را نمی شناسند دشوار است اما، این کار غیر ممکن نیست. من از چهار تکنیک فروش به این نوع خریداران استفاده میکنم. همراه من باشید:
رویا بفروشید
رویاها همه چیز هستند. همه رویاهایی دارند مثلا، گاهی اوقات لذت بردن از یک سفر طبیعتگردی با بچههایتان است. برای برخی تاسیس شرکت شخصی است و برای دیگری خرید یک ماشین اخرین مدل و … اولین و مهمترین تکنیک فروش این است که برای شناخت رویاهای مشتریانتان از آنها سوال بپرسید تا بتوانید زمینههای مورد علاقه آنها را پیدا کنید.
ممکن است مشتریان به محصولات شما علاقمند نباشند، اما من تضمین می کنم که آنها به خودشان علاقه دارند! مهم ترین تکنیک فروش این است که به آنها نشان دهید با خرید محصول شما چه اتفاقی برای آنها خواهد افتاد.
مثلا به شعار نایک توجه کنید: “فقط انجامش بده” یا برگرد کینک: “راه خودت رو برو”
این شعارها هیچ ربطی به محصولی که می فروشند ندارند، آنها می گوید شما با داشتن محصول شان چه کارهایی می توانید انجام دهید.
جف هافمن این گونه می گوید: “هنگامی که من با مدیر فروش ۵۰۰ شرکت موفق تماس گرفتم تا خدمات شرکتم را به آن ها معرفی کنم من به آنها نگفتم: من جف از بوستون هستم و آموزش فروش و مشاوره در بوستون انجام می دهم. دوست دارم خدمات خودم را معرفی کنم. آیا وقت دارید؟ این مکالمه قطعا برای مشتری جالب نخواهد بود و او را برای برقراری ارتباط ترغیب نخواهد کرد به جای این شما می توانید مکالمه را اینگونه شروع کنید: شما اولین نفری هستید که من باهاش صحبت می کنم و به محض اینکه من رو استخدام کنید من به تیم فروشتان یاد خواهم داد که چطور مثل من بفروشند! حالا من بدون اینکه خودم را معرفی کرده باشم و یا از خدماتم حرفی زده باشم توجه آن ها را جلب کرده ام و آن ها را برای ادامه ی همکاری کنجکاو کرده ام.”
بعد از این که آن ها علاقهمند شدند، شما فرصت معرفی خود و محصولاتتان را خواهید داشت. اگر شما خدمات محتوا می فروشید، ممکن است اشتباهاتی در وبسایت مشتری مشاهده کنید و به وسیله ایمیل اصلاحات را برای او ارسال نمایید. این عبارت را در انتهای پیامتان درج نمایید: به عنوان یک متخصص محتوا، کاری که من برای شما انجام خواهد داد ۱۰۰ درصد بدون اینگونه اشتباهات خواهد بود.
به عنوان کسی که خدمات آموزشی به مدیران ارایه می کنید مثلا می توانید بگویید: به نظر می رسه که شما به جای ارتقاء شغلی کارمندانتون از بیرون مدیر استخدام می کنید، نظرتون در مورد اینکه ۸۰ درصد مدیرانتون از ارتقاء شغلی کارمندان فعلیتون حاصل بشه چیه؟
تعصب تان را به محصول تان نشان دهید
خیلی از فروشنده ها تظاهر می کنند که به محصول شان تعصب ندارند و فقط قصد دارند که به محصولی را که به نفع خریدار است بفروشند٬ اکنون دیگر به واسطه هوشمندی خریداران این استراتژی های جواب نمی دهد.
بیشتر بخوانید: ۱۰ قانون موفقیت در فروش
در واقع هیچ رفتاری باعث نمی شود که مشتری فراموش کند که قصد شما فروش محصول تان است. دومین نکته در خصوص تکنیک های فروش این است که باید دست از تظاهر کردن بردارید و برخلاف آن رفتار کنید: باور داشته باشید که محصول و خدمات شما بهترین است
به مشتریان خود هیجان ارایه محصولتان را نشان دهید، داستان محصولتان را تعریف کنید و بگویید چرا تولید شده است و چگونه محصول شما قرار است شرایط آنها را بهتر کند.
این حس تعصب و اعتقاد شما به محصول به مشتریان احتمالی شما حس خوبی را منقل می کند و می تواند به عنوان یک تکنیک فروش رندانه مورد استفاده گردد.
کنجکاوی آنها را برانگیزید
برای همراه کردن مشتری باید کنجکاوی او را برانگیزید، اما چگونه؟ برای این کار شما باید به سوالاتی که ممکن است از شما پرسیده شود جواب قانع کننده داشته باشید. خود را جای مشتری تصور کنید و در مورد محصول، از خود سوال نمائید، سوالاتی مانند چرا محصول برای مشتری باید جذاب باشد؟ این محصول کدام نیاز مشتری را برطرف میکند؟ و از این دست سوالات را پاسخ دهید. اینگونه در زمان ارائه محصول خود میتوانید با ایجاد سوال برای مشتری او را همراه کنید از قبل برای پاسخگویی به سوالات او آماده باشید.
زمانی که با یک نفر تماس تلفنی برقرار می کنید هدفتان باید جلب نظر او باشد من از این تکنیک فروش برای انجام کارهایم استفاده می کنم.
در ابتدای جلسه به آن ها میگویم: ” قبل از اینکه فراموش کنم، لطفا در پایان جلسه به من یادآوری کنید تا سوالی از شما بپرسم.”
آنها مطمئنا قبول خواهند کرد.
در پایان جلسه ، آنها یا سوالی که قرار بود از آن ها بپرسم را یادآوری می کنند یا اینکه فراموش خواهند کرد.
اگر سوالی که قرار بود از آن ها بپرسم را یادشان بود معلوم می شود که تمایل به همکاری دارند و من کارم را به خوبی انجام داده ام اما اگر آن ها یادشان رفته بود که یادآوری کنند نشان می دهد که من در کارم موفق نبودم و باید راه دیگری را امتحان کنم.
از موفقیتهای گذشته الهام بگیرید
من همیشه سعی کرده ام موفقیت های گذشته ام را تکرار کنم و به اشتباهاتم فکر نکنم٬ ذهن ما اغلب مانند یک موتور جستجوگر رفتار می کند و نتایجی را به ما نشان میدهد که به دنبالش بوده ایم
اگر فقط روی این تمرکز کنید که چطور در گذشته شکست خورده اید٬ پس با احتمال زیاد به تنها چیزی که خواهید رسید شکست خواهد بود.
خبر خوب این است که اگر بر روی چیزهایی تمرکز کنید که قبلا کار کردهاید، همین قانون اعمال خواهد شد.
یک راه برای تقویت این طرز تفکر این است که با مشتریان فعلی خود تماس بگیرید و از آن ها در مورد اینکه چه چیز شما در تماس اول آنها را جذب کرده است٬ سوال کنید. پاسخ آنها می تواند به شما کمک کند که در مورد سایرین نیز از این شگرد استفاده کنید.
از مشتریان قدیمی خود کمک بگیرید. مشتری قدیمی کسی است که موفق شدهاید حداقل یکبار به او بفروشید، پس با یک نظرسنجی میتوانید دربارهی دغدغهها، اولویتها و نقاط مثبت و منفی کار خود اطلاعات بهدست بیاورید و احتمال تکرار فروش را بالا ببرید. از طرفی پاسخ آنها میتواند به شما در جذب مشتریان جدید با استفاده از همین نکات کمک کند.
معمولا بهترین راهکارها را برای بهتر فروختن از کسانی دریافت می کنید که قبلا به آنها فروخته اید.
پیشنهاد نویسنده: توصیه های فراموش شده برای فروش بیشتر!
CRM و افزایش فروش
مدیریت ارتباط با مشتری ( Customer Relation Management) یا به اختصار CRM، کلیدی برای رشد سازمانها است. این فناوری باعث بهبود تعاملات بین شرکتها با مشتریان و ایجاد سود بیشتر میشود. در بین عموم مردم وقتی صحبت از CRM میشود بیشتر منظورشان نرافزار CRM میباشد. این نرمافزار قابلیت مدیریت اطلاعات اشخاص و شرکتها، کاریز فروش، فعالیتها، گزارشات و غیره دارا است. هرچند استفاده از CRM به عنوان یک تکنیک فروش نمی باشد، اما می تواند ابزاری برای افزایش کارای راهکارها و تکنیک هایی بایشد که شما در فرایند فروش خود استفاده می کنید. بنابراین CRM در کسب وکارهای کوچک و بزرگ مهم است زیرا :
- فرصتهای بیشتری از کسب و کار شما را به مشتری تبدیل میکند.
- درصد بیشتری از مشتریان تان را راضی نگه میدارد.
- علاوه برای داشتن پایگاه راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟ داده مشتریان خود یک تصویر دقیق از وضعیت عملکرد کسب و کارتان دارید.
- به دلیل پیگیری منظم، باعث فروش بیشتر به مشتریان قبلی میشود.
- یا استفاده از گزارشهای روزانه نرمافزار تبلیغات هوشمندانهتری میتوان انجام دارد. در نتیجه هزینههای تبلیغات کاهش مییابد.
برای نتیجهگیری بهتر از CRM ابری استفاده کنید زیرا :
- ارزان قیمت است.
- از همه جا قابل دسترسی دارد.
- پشتیبانی وقابلیت توسعه مناسبی دارد.
- دارای پنل گزارشدهی اختصاصی است.
کارشناس ارشد مهندسی نرم افزار از دانشگاه علم و صنعت
بیش از 15 سال فعالیت در زمینه کسب و کارهای آنلاین
مشاور بسیاری از برندها در تبلیغات آنلاین
مدیر عامل شرکت نرم نگاران آرمیتیس
نمایندگی رسمی نرم افزار میلرلایت در ایران
۲۷ شاخص کلیدی عملکرد در حوزه فروش و بازاریابی
شاخص کلیدی عملکرد از معیارهایی هستند که میتوانید به کمک آنها موفقیت خود را اندازه بگیرید، رسیدن به اهداف خود را ارزیابی کنید و حتی ببینید آیا در مسیر درست موفقیت حرکت میکنید یا خیر. شاخصهای کلیدی عملکرد یا KPI بسیار متنوع هستند و انواع بسیاری دارند. شاید همه آنها برای کار شما مناسب نباشند، اما بعضی از آنها به شما بسیار کمک میکنند. در این مطلب سعی داریم یک سری از شاخصهای پایه و اساسی را تعریف کنیم و فرمول بعضی را هم توضیح دهیم. با توجه به کسب و کارتان و استراتژیای که دارید، میتوانید شاخصهایی که به کمکتان میآید را استفاده کنید. در این مطلب قصد داریم به شاخصهای کلیدی عملکرد در حوزه فروش و بازاریابی اشاره کنیم.
۱. YOY% رشد فروش
مقایسه یک شاخص برای یک دوره نسبت به مدت مشابه سال قبل است. دوره معمولاً ماه یا فصل میتواند باشد.
عدد سال گذشته را از رقم سال جاری کم کنید. نتیجه حاصل تفاوت كل را برای سال به شما میدهد. به عنوان مثال، در این سال ۱۱۵ نقاشی را فروختهاید. سال گذشته شما ۱۱۰ نقاشی فروختهاید. در این سال ۵ نقاشی دیگر فروختید.
سپس، تفاوت را بر تعداد سال گذشته تقسیم کنید. این 5 نقاشی توسط 110 نقاشی تقسیم شده است. این شاخص به شما نرخ رشد سالانه را میدهد.
۲. درصد فروش از دست رفته
تعداد (یا درصد) فروش از دست رفته که میتواند به دلیل یک رقیب، کاهش بودجه مشتری و بسیاری از دلایل دیگر کاهش یابد.
۳. میانگین اندازه سفارش
میانگین هزینه صرف شده توسط یک مشتری در هر سفارش (فاکتور). بسیاری از شرکتها اهداف افزایش حجم سفارش را از طریق بازاریابی دنبال میکنند.
۴. متوسط تعداد اقلام در هر خرید
متوسط تعداد اقلام در هر خرید
۵. میانگین درآمد ماهیانه در هر مشتری (ARPU)
درآمد متوسط به ازای هر کاربر با ARPU میانگین مقدار پولی است که از یک مشتری در ماه دریافت میکنید. اگر قیمت محصول مورد بحث ثابت باشد، اما هر ماه ARPU کسب و کارتان افزایش یابد، بدین معنا است که در حال ارتقای ارزشهای مجموعه خود بودهاید و این کار را به درستی انجام دادهاید. بهرهبردای از تکنیکهای مؤثر بازاریابی و پشتیبانی مشتریان در این زمینه یاریرسان خواهد بود.
فرمول: ARPU بر حسب مجموع میزان درآمدی که در یک بازه زمانی در اپلیکیشن به دست آمده است تقسیم بر تعداد کاربران فعال آن در همان مدت محاسبه میشود.
۶. فروش متوسط برای هر مشتری یا معامله
فرمول: کل فروش برای یک دوره مشخص تقسیم بر تعداد مشتریان یا معاملات برای یک دوره مشابه.
۷. نسبت بهرهوری فروش
تقسیم درآمد واقعی (ماه یا سال) با تعداد کارکنان فروش
فرمول: درآمد واقعی / تعداد کارمندان فروش
۸. % افزایش فروش با توجه به مشتریان وفادار
فرمول: افزایش فروش به دلیل مشتریان وفادار / افزایش فروش کل
۹. درآمد متوسط فروش در هر شخص فروشنده
مجموع و میانگین درآمد در هر فروشنده، شاخص کارایی کارکنان است که نشان میدهد چه مقدار پول هر یک از نمایندگان فروش شما به شرکت (بهطور کلی و بهطور متوسط) کمک میکند. این KPI میتواند برای مدیریت عملکرد کارکنان در برخی از مناطق مانند فروش و خدمات مشتری استفاده شود.
۱۰. چرخه فروش
زمان لازم برای بستن فروش، از ایجاد مشتری بالقوه تا نهایی کردن فروش
۱۱. % محصولات امتحانی که تبدیل به خرید شدهاند
تعداد محصولاتی (معمولاً نرمافزار با حساب کاربری موقت) که به صورت امتحانی برای مدت محدود در اختیار مشتریان قرار گرفتهاند و بعداً تبدیل به خرید شدهاند، نسبت به کل آنها
۱۲. نرخ تبدیل کمپینهای بازاریابی / فروش
نرخ تبدیل متریکی است برای ارزیابی اثربخشی تلاش برای تبدیل، منعکس کننده درصد افرادی است که به خریداران (یا مشترکین) تبدیل شدهاند نسبت به کل جمعیتی که در معرض تلاش بازاریابی بودند.
۱۳. ریزش
شاخص نرخ ریزش درصد مشتریانی که ارتباط را خاتمه میدهند، خرید را متوقف میکنند با یک رقیب را انتخاب میکنند.
فرمول: تعداد مشتریان از دست رفته / مجموع مشتریان * 100
۱۴. رشد تعداد مشتریان جدید
تعداد مشتریان جدید در هر ماه / سال
۱۵. نرخ نگهداری مشتری
نرخ نگهداری مشتری نسبت مشتریان وفادار (حفظ شده) نسبت به كل مشتریان در هر زمان معین.
نرخ نگهداشت مشتری را شاید نتوان در راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟ همه کسب و کارها به راحتی محاسبه کرد. در کسب و کاری که خرید در آن ممکن است تنها یک بار رخ دهد و یا فاصله بین خریدها طولانی است تعریف این شاخص دشوار است. در خدمات عضویتمحور محاسبه این که چند درصد از مشتریان دوباره بازگشتند و از ما خرید کردند، شاخص مهمی محسوب میشود. اگر این نرخ در کسب و کار شما پایین است، به احتمال زیاد خدمت یا کالای شما به اندازه کافی چسبندگی ندارد و یا ممکن است برنامههای شما درخصوص ارتباط با مشتری ضعیف باشد. این مفهوم همچنین برای محاسبه ارزش متوسط هر مشتری نیز اهمیت دارد.
۱۶. شاخص وفاداری مشتری
برای مشخص کردن شاخص وفاداری مشتری در این روش سه سؤال 6 گزینهای از مشتریان پرسیده میشود. در یک فرم نظرسنجی از مشتری بخواهید به سه سؤال زیر پاسخ دهد:
چقدر تمایل دارید تا ما را به دوستان و آشنایان خود پیشنهاد کنید؟
چقدر تمایل دارید تا در آینده از ما خرید کنید؟
چقدر علاقه دارید تا از سایر محصولات و خدمات ما استفاده کنید؟
برای مشتریان توضیح دهید که برای پاسخ به هر یک از سؤالات بالا میبایست اعداد 1 تا 6 را انتخاب کنند. 1 برای بیشترین تمایل و 6 برای کمترین علاقمندی است.
به پاسخهای مشتریان بر اساس لیست زیر امتیاز دهید:
عدد 1: 100 امتیاز عدد 4: 40 امتیاز
عدد 2: 80 امتیاز عدد 5: 20 امتیاز
عدد 3: 60 امتیاز عدد 6: صفر امتیاز
بعد از اینکه مشتریان به سه سؤال شما پاسخ دادند، میانگین امتیاز پاسخ سه سؤال را محاسبه و به عنوان نرخ CLI مشتری ثبت کنید.
توسط این روش و با اندازهگیری منظم آن میتوانید وضعیت تغییر در وفاداری مشتریان را رصد کنید.
۱۷. نسبت هزینه جذب مشتری
شاخص هزینه جذب مشتری (Customer Acquisition Cost (CAC، هزینه متقاعد کردن مشتری بالقوه برای خرید یک محصول یا سرویس است. فرض کنید یک کمپین بازاریابی به مدت دو هفته راهاندازی کردهاید. شما در این کمپین به 2000 نفر ایمیل ارسال کردهاید و در چهار وبسایت مختلف بنر تبلیغاتی گذاشتهاید. همچنین، یک صفحه ورود جدید نیز طراحی کردهاید تا بتوانید کسانی را که از طریق این کمپین به سیستم CRM شما اضافه میشوند به راحتی شناسایی کنید و از هزینهها و درآمدهای مربوط گزارش بگیرید.
شما برای طراحی ایمیل، طراحی صفحه ورود و البته طراحی بنر هزینه پرداخت کردهاید. فرض کنید برای هر وبسایت نیز به تعداد هر کلیک هزینهای پرداخت میکنید. برای طراحیهای مرتبط با کمپین مجموعاً 300 هزار تومان پرداخت کردهاید، و در پایان کمپین به ازای 2000 کلیک 400 هزار تومان به وبسایتهایی که بنر شما را به نمایش گذاشته بودند میدهید. اگر CRM شما از کمپینهای ایمیلی پشتیبانی نکند، هزینهای نیز برای فرستادن 2000 ایمیل میپردازید.
جمع این هزینهها و هر هزینهی دیگری که برای کمپین و با هدف جذب سرنخ فروش پرداخت کردهاید، هزینهی کلی شما برای این کمپین است. فرض میکنیم مجموعاً 1 میلیون تومان هزینه کرده باشید. اولین مسئلهای که در این زمینه اهمیت دارد، این است که هر چه فروش شما کمتر از یک میلیون تومان باشد، مشخصاً ضرر شما بیشتر است.
به تعداد کلیکها برمیگردیم. شما به ازای هر کلیک، 200 تومان پرداخت کردهاید. اگر از این 2000 نفر، 500 نفر سرنخ جدید به CRM شما اضافه شده باشد، به ازای هر سرنخ 800 تومان پرداخت شده است. اما هزینه کسب مشتری، هزینهی صرف شده برای هر “مشتری” است، نه سرنخ یا مشتری بالقوه.
در نهایت اگر 40 مشتری جدید از این کمپین پیدا کنید، هزینه جذب مشتری برای این کمپین خاص 25 هزار تومان خواهد بود.
CAC = هزینه خرید مشتری
MCC = هزینههای کلی کمپین بازاریابی مربوط به کسب
W = دستمزد مربوط به بازاریابی و فروش
S = هزینه تمام نرم افزار بازاریابی و فروش (Inc پلت فرم تجارت الکترونیک، بازاریابی خودکار، تست A/B تجزیه و تحليل و غيره)
PS = هرگونه خدمات حرفهای اضافی مورد استفاده در بازاریابی / فروش (طراحان، مشاوران و غیره)
واحد: Ratio
O = سربارهای دیگر مربوط به بازاریابی و فروش.
CA = مجموع مشتریان که کسب کردهاید.
در کل مجموع هزینه تبلیغات تقسیم بر تعداد مشتریان کسب شده
۱۸. بازاریابی برونگرا یا Outbound Marketing
میانگین هزینه برای هر مشتری بالقوه در بازاریابی درونگرا و برونگرا
بازاریابی برونگرا با بازاریابی سنتی، بازاریابی است که با رادیو، تلویزیون، روزنامه و مجلات، ایمیلهای مستقیم، بیلبورد و اسپانسر شدن برای حمایت از رویدادها شناخته شده است. حتی استراتژی بازاریابی سنتی میتواند در روشهای توزیعهای راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟ جدید و دیجیتال خودش را نشان دهد. نظير: ایمیلهای انفجاری، تبلیغات بنری و… .
در حال تماشای فیلم مورد علاقهی خود هستید و ناگهان فیلم قطع میشود و تبلیغ یک مایع ظرفشویی را مشاهده میکنید.
یا در چهارراه توقف کردهاید و منتظر سبز شدن چراغ هستید که یک تراکت تبلیغاتی را به شما میدهند.
در این حالت، گفتگو و تعامل از سمت عرضه کننده با کسب و کار آغاز شده است و میتوان آن را مثالی از بازاریابی برونگرا راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟ دانست. چون مخاطب مشغول کار دیگری است و هدف دیگری را دنبال میکند و ناگهان باید با پیام عرضه کنندهی یک خدمت یا محصول مواجه شود. به عبارتی، بازاریابی برونگرا معمولاً با ایجاد وقفه در مسیر دیدن با شنیدن مخاطب انجام میشود.
۱۹. بازاریابی درونگرا یا Inbound Marketing
بازاریابی درونگرا بر تولید محتوای با کیفیت تمرکز دارد؛ محتوایی که بتواند مخاطبان را با انتخاب خودشان به سمت برند و خدمات شما بکشد. در صورتی که شما محتوایی متناسب با نیازها و علایق مشتریانتان تولید کنید و به صورت طبیعی و بدون هیچ تقلب و تحميل موضوعی، ترافیک و بازدید درونی بیشتری را جذب کنید، میتوانید با استفاده از تکنیکهای دیگر آنها را تبدیل به مشتریان خود نمایید.
مخاطب شما یکی از سؤالها و نیازهای خود را در یکی از شبکههای اجتماعی جستجو میکند و به شما میرسد.
مخاطب شما توسط گوگل یا سایر موتورهای جستجو به دنبال یک وبسایت میگردد و به سایت شما میرسد.
بنابراین، معتقد است که خودش به سایت شما جذب شده، نه اینکه شما با ارسال پیام او را وادار به بازدید از سایت خود کرده باشید.
۲۰. میانگین هزینه صرف شده برای هر مشتری
فرمول: درآمد کل فروش تا تاریخ مورد بررسی، تقسیم بر تعداد کل مشتریان تا تاریخ مورد بررسی.
۲۱. نرخ خالص ترویجکنندگان (Net Promoter Score)
فرض کنید از هر یک از مشتریان خود بپرسید: «آیا شما حاضر هستید ما را به فرد یا سازمان دیگری معرفی کنید؟». همینطور فرض کنید که آنها در پاسخ بتوانند عددی بین صفر تا ده را مشخص کنند. عدد صفر به معنای این است که چنین تمایلی وجود ندارد و بالاتر رفتن عدد، به معنای وجود تمایل است. عدد ده نشان میدهد که پاسخ دهنده قطعاً حاضر است شما را به دیگران معرفی نماید.
۱. مشتریان مروج Promoter
افراد وفادار و علاقهمندی هستند که همیشه از آن شرکت خرید میکنند و آن را به دوستان و خانواده خود پیشنهاد میدهند.
۲. مشتریان منفعل Passive
با اینکه این دسته از مشتریان از آن شرکت راضی هستند، ولی با دیدن پیشنهادهای جذابتر مشتری شرکتهای رقیب میشوند. مشتریان منفعل را میتوان به مشتریان مروج تبدیل کرد به شرطی که بتوانید محصولات و خدمات خود را بهبود ببخشید.
۳. مشتریان معترض Detractor
این افراد از شرکت شما رضایت ندارند و نسبت به محصولات و خدمات شما احساس بدی دارند، بنابراین تصمیم میگیرند از شما کمتر خرید کنند. احتمال زیادی وجود دارد که مشتریان معترض به رقبای شما بپیوندند و مشتریان بالقوهتان را به عدم استفاده از محصولات و خدمات شما تشویق کنند.
بهطور خلاصه مشتریانی که از 10 به شما نمره 9 یا 10 بدهند، به عنوان مشتری «مروج» محسوب میشوند. افرادی که 7 یا 8 بدهند به عنوان «منفعل، شناخته میشوند که در NPS تأثیری ندارند و افرادی که به شما نمره 6 یا کمتر بدهند «مشتری معترض» نامیده میشوند.
حالا کافی است درصد مشتریان راضی و ترویج کننده را درنظر بگیریم و درصد مشتریان ناراضی و دفع کننده را از آن کسر کنیم. به آنچه باقی میماند، شاخص خالص ترویج کنندگان با Net Promoter Scale یا NPS گفته میشود.
به دلیل عدم قابلیت رهگیری کانال جذب و عامل انگیزشی که منجر به خرید فرد شده است در زمان تحقق فروش، نمیتوان اثر فعالیتهای جذب مشتری را بهطور قابل اتکا تعیین کرد.
اما با محاسبه مشتریان جذب شده پس از یک اقدام تبلیغاتی یا انگیزشی از جانب شرکت میتوان عدد متوسطی از هزینههای جذب به ازای هر نفر بهدست آورد.
۲۲. متوسط هزینه به دست آوردن یک مشتری جدید
هزینه متوسط برای دستیابی به یک مشتری جدید است.
فرمول: [کل هزینههای کسب مشتری] تقسیم بر [تعداد مشتریان]
۲۳. % مشتریهای بالقوه جذب شده از طریق رسانههای اجتماعی
% مشتریهای بالقوه تولید شده از طریق رسانههای اجتماعی
۲۴. هزینه جذب مشتری
فرمول: [کل هزینههای بازاریابی] تقسیم بر [تعداد کل مشتریهای بالقوه]
میزان اثربخشی هزینه کمپینهای بازاریابی شما را هنگام جذب مشتری جدید برای تیم فروش شما، میسنجد. این شاخص ارتباط تنگاتنگی با سایر شاخصهای کلیدی کسب و کار از جمله هزینه جذب مشتریان جدید دارد. هدف این شاخص ارائه شکل محسوسی از مبلغ مورد نیاز به تیم بازاریابی شماست تا بتوانند میزان هزینه مناسب برای جذب مشتریان جدید را تشخیص دهند.
شاخص هزینه جذب مشتری (Cost Per Lead) همچنین دادههای مهمی را برای محاسبات بازگشت سرمایه (ROI) در اختیار شما قرار میدهد. در حقیقت هر مرحله از فرایند خرید (purchase funnel) باید شاخصی مشابه Cost Per Lead / CPL داشته باشد که آن را به درستی تعریف کند، مانند هزینه هر بازدید کننده (cost per visitor) و هزینه هر بُرد (cost per win). به این ترتیب از این معیارها میتوان برای نظارت بر کمپینهایی مانند AdWords، تبلیغات بنرهای اینترنتی، تبلیغات شبکههای اجتماعی و یا مجموع تلاشهای بازاریابی استفاده کرد.
روش آمارگیری هزینه به ازای هر هزار نفر اغلب برای مقایسه کارایی نسبی فرصتهای تبلیغاتی مختلف در رسانهها و در ارزیابی هزینههای کلی کمپینهای تبلیغاتی مفید میباشد. به طور متوسط میزان درآمدی که توسعه دهنده از هر هزار نمایش کامل ویدئوی تبلیغاتی کسب میکند را در آمد مؤثر هزاره (effective Cost Per Mille) یا به اختصار (eCPM) میگویند. این شاخص به نوعی کیفیت پیادهسازی تبلیغات در یک اپلیکیشن و بهینه بودن نمایش یک تبلیغ در یک اپلیکیشن را بررسی میکند. اگر پیادهسازی تبلیغات در اپلیکیشن به گونهای باشد که بیشتر کاربران از تبلیغات استقبال کنند و به عبارت دیگر، اهداف کمپینهای تبلیغاتی اعم از کلیک کاربر بر لینک نهایی، نصب اپلیکیشن، استفاده از کد تخفیف و … در یک اپلیکیشن بیشتر محقق شود، قیمت نمایش تبلیغات در آن اپلیکیشن بیشتر میشود و در آمد مؤثر هزاره آن بیشتر خواهد بود.
۲۵. %فرصتهای غفلت شده
درصد فرصتهایی که نادیده گرفته شده است؛ جایی که پیگیری و تماس برای مدت مشخصی انجام نشده است.
۲۶. % هزینههای تبلیغات صرف شده نسبت به کل رقبای اصلی
مجموع هزینههای تبلیغاتی شرکت در مقایسه با مخارج تبلیغاتی توسط رقبا اصلی.
عوامل موثر بر فروش یک محصول
هر کسبوکاری، چه یک شرکت نوپا و چه یک شرکت باسابقه، حداکثر تلاش خود را برای افزایش میزان فروش انجام میدهد چرا که رشد مداوم فروش تنها کلید بقاء در بازار است.
شرکتها برای دستیابی به این هدف بزرگ؛ یعنی رشد مداوم فروش، به روشهای گوناگونی متوسل می شوند: معرفی محصولات جدید، ارتقای محصولات از طریق کمپینها و طرحهای جذاب بازاریابی، ارائه تخفیفات گسترده و گزینههای آسان برای پرداخت هزینه توسط مشتری و غیره. با این وجود، عوامل بسیار دیگری هستند که بر فروش محصولات یک شرکت تأثیر میگذارند.
عوامل موثر بر فروش محصولات یک شرکت را می توان به دو گروه تقسیم کرد:
- عوامل داخلی
- عوامل خارجی
حوزه اصلی و تخصصی گروه ما ثبت شرکت در آلمان و اخذ اقامت آلمان از طریق ثبت شرکت است. در این باره بیشتر بدانید.
عوامل داخلی موثر بر فروش یک محصول
منظور از عوامل داخلی موثر بر فروش عواملی هستند که اساساً از درون شرکت نشأت میگیرند و از این رو، در حوزه نفوذ شرکت هستند و شرکت میتواند این عوامل را کنترل کند. همچنین این عوامل را میتوان به عنوان «پاسخ شرکت به تغییرات بازار» نیز نامید. رشد میزان فروش شرکت مستقیماً با کنترل و مدیریت شرکت بر روی این عوامل تناسب دارد. عوامل داخلی موثر بر فروش یک محصول عبارتند از:
1) محصول شرکت
مهمترین عاملی که تعیینکنندهی رشد فروش یک شرکت است، خود محصول است. اگر محصول شما نیازهای مصرفکنندگان را با قیمت مناسب برآورده کند، قطعاً به فروش میرسد. شرکتها همواره باید مراقب حفظ کیفیت محصولات خود از طریق افزودن یا اصلاح عملکردها و خدمات با توجه به تغییر فناوری، تغییر سلیقه و ترجیحات مصرفکنندگان باشند.
2) استراتژی بازاریابی شرکت
استراتژی بازاریابی شرکت در رابطه با محصول آن نقش مهمی در تأثیرگذاری بر فروش دارد. استراتژی بازاریابی شامل انتخاب بازار هدف صحیح، موقعیت برند، قیمت گذاری صحیح و انتخاب کانالهای توزیع مناسب برای محصول است.
3) پرسنل بازاریابی شرکت
صلاحیتها و طرز فکر نیروی بازاریابی شرکت در جلب بیشتر مشتریان بسیار مهم است. ارائه راهکارهای خلاقانه بازاریابی، ایدههای ارتقای محصول، تلاش برای تحقق ایدههای ارتقای محصول با تحقیقات بازار، تمایل به آگاهی و به روز بودن با روندهای اخیر بازار همراه با صلاحیتهای حرفهای، از جمله عوامل مرتبط با پرسنل بازاریابی شرکت هستند که در دستیابی به حجم فروش بالاتر بسیار کمک میکنند.
4) فناوری و اتوماسیون
به روزرسانی فناوری یکی دیگر از مواردی است که یک شرکت در تلاش برای دستیابی به رشد فروش بالاتر باید در نظر بگیرد. سرمایه گذاری در زمینه فناوری جدیدتر و هوشمندتر و اتوماسیون فرایندهای تجاری مانند تسهیلات پرداخت الکترونیکی، رزرو آسانتر و خودکار سفارشات، ردیابی حمل و نقل و. از جمله مواردی هستند که میتوانند بازار مناسبی ایجاد کنند و فروش یک محصول را افزایش دهند.
یکی دیگر از خدمات گروه ما حسابداری و مشاوره مالیاتی در آلمان است که داشتن اطلاعات در این زمینه خالی از لطف نیست.
5) حضور در قالبهای مختلف فروش به ویژه در تجارت الکترونیکی
حضور در تجارت الکترونیکی، یعنی فروش مبتنی بر اینترنت، به عامل مهم در فروش شرکتها تبدیل شده است. کاتالوگهای آنلاین، خرید آنلاین و پرداخت، امنیت اطلاعات مشتریان، انتخابهای متنوع، هزینههای نسبتاً کمتر به دلیل عدم وجود هزینههای معمول و توانایی عبور از مرزهای جغرافیایی برای استفاده از بازار در سراسر دنیا و. تنها بخشی از دهها عاملی است که تجارت و فروش الکترونیکی را پراهمیت میسازند. برای درک بهتر این موضوع بهتر است به ذکر Amazon و جف بزوس، بنیانگذار آن، بسنده کنیم.
6) قابلیت ردپای دیجیتال (Digital Footprints)
خرید آنلاین یک مزیت بسیار بزرگ را برای شرکت ها ایجاد می کند: ردیابی دیجیتال تاریخ خرید مشتریان مانند ثبت نام در خرده فروشیهای اینترنتی، گشت و گذار در دسته های مختلف محصول، تنظیمات برگزیده، خرید خاص در روزهای خاص، محصولاتی که بیشتر توسط مشتریان خریداری میشوند. همه این دادهها و اطلاعات میتواند توسط شرکت برای اعطای تخفیفات خرید و پیامهای شخصیسازی شده برای مشتریان و در نتیجه فروش بیشتر استفاده شود. به این اطلاعات و دادهها ردپای دیجیتال (Digital Footprints) میگویند.
7) در دسترس بودن امور مالی
در دسترس بودن سرمایه مناسب در مقاطع مهم مانند معرفی یک محصول جدید، ایجاد یک کمپین گرانقیمت برای ایجاد برند، روی آوردن به فناوری پیشرفتهتر برای تولید، نیاز به بودجه زیادی دارد. اگر شرکت بودجه مناسب را در اختیار داشته باشد، میتواند از فرصت معرفی روشهای جدیدتر تجاری که میتواند بر فروش محصولاتش راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟ تأثیر مثبت بگذارد، بهره برداری کند.
8) ادغام با تأمین کنندگان
ایجاد و نگهداری شبکهای از تأمین کنندگان مواد اولیه، اجزاء و مواد مصرفی می تواند در فروش محصولات نهایی یک شرکت تأثیر بگذارد؛ زیرا در دسترس بودن مواد اولیه در زمان مناسب، فرآیند تولید یکپارچه و تحویل کالاهای نهایی با کیفیت مناسب را در بازار تضمین میکند.
سالها فعالیت بعنوان مشاور در خرید صنعتی این فرصت را به من داده است تا از موقعیت های متفاوتی که پیش رو راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟ داشته ام، کسب تجربه کنم. این تجارب می تواند در راه اندازی و فعال نمودن شرکت نوپای شما در آلمان مثمرثمر باشد.
عوامل خارجی موثر بر فروش یک محصول
عوامل خارجی را می توان به عنوان «عوامل اقتصادی کلان» یا «تغییرات بازار» نیز نامید. عوامل خارجی عواملی هستند که به دلیل تأثیر متقابل مسائل اقتصادی، سیاسی، فناوری و رقابتی بر فروش محصول تأثیرگذار هستند و می توانند فروش محصولات یک شرکت را به میزان قابل توجهی تحت تأثیر قرار دهند. تاثیر آنها خیلی فراتر از تأثیر عوامل داخلی و قابل کنترل شرکت هستند. شرکت برای پاسخگویی به این تغییرات باید اقدامات مناسب استراتژیک انجام دهد. عوامل خارجی موثر بر فروش به شرح زیر است:
1) انتظارات خریداران سازمانی و مصرف کنندگان عادی
سلیقه، ترجیحات و همچنین انتظارات مصرف کنندگان در مورد قیمت ها، ویژگی های جدید محصول، بسته بندی محصول، تحویل و خدمات پس از فروش با تغییر زمان، تأثیر زیادی بر تقاضای محصول شرکت دارد. هیچ شرکتی نمیتواند این انتظارات را کنترل کند؛ بنابراین، شرکتها باید استراتژیهای تولید و بازاریابی خود را برای تأمین این نیازهای جدید تطبیق دهند.
2) چرخه اقتصادی
اقتصاد هر کشوری مراحل مختلفی مانند رشد، گسترش و رکود اقتصادی را طی میکند. تقاضا برای محصول یک شرکت بستگی به این دارد که کدام مرحله در اقتصاد رایج است. در مرحله رشد، جایی که تقاضا قوی است و مصرفکنندگان درآمد بیشتری دارند، تقاضا افزایش می یابد. در دوران رکود اقتصادی، اقتصاد منقبض میشود، حجم پول کاهش مییابد و عرضه و تقاضا برای یک محصول نیز کاهش مییابد. بنابراین، چرخه اقتصادی کشور بر فروش محصولات شرکتها تأثیر میگذارد.
3) قوانین و مقررات
هر تولیدکننده و یا فروشنده باید به قوانین و مقررات کشوری که محصولات خود را در آنجا میفروشد، پایبند باشد. اطلاعات در مورد قوانین از جمله قانونی بودن محصول، حداقل شرایط قیمت گذاری، مالیات و محدودیتهای تبلیغاتی و غیره بر فروش محصول در آن کشور خاص تأثیر میگذارد.
از دیگر خدماتی که باید پس از ثبت شرکت در آلمان از آن بهره ببرید، خدمات حقوقی و خدمات ویرچوال آفیس در آلمان است. با کلیک بر لینک های زیر با این خدمات آشنا میشوید.
4) موقعیت رقباء در بازار
موقعیت محصولات رقباء در بازار میتواند میزان فروش محصول تولیدشده توسط شرکت شما در بازار را تعیین کند. اگر رقیب شما یک برند بسیار قوی باشد که سهم زیادی از بازار را کنترل میکند، حضور آن میتواند کاملاً ترسناک باشد و بر فروش محصولات شرکت شما تأثیر منفی بگذارد و بالعکس.
5) بخشبندی بازار و نیچ مارکت (Niche Markets)
با ظهور و پیشرفت فناوری و تکنولوژی، فروشندگان به طور فزایندهای به سمت ارائهی راه حلهای سفارشی و شخصیسازیشده به مصرف کنندگان کشیده میشوند. این امر سبب ظهور بسیاری از بازارهای خاص شده است که منجر به تقسیم بازار در مقیاسهای کوچکتر و تخصصیتر میشود که این موضوع ممکن است بر فروش محصولات شرکت تأثیر بگذارد.
به عنوان مثال در بازار نوشابه، جدا از نوشابههای گازدار معمولی مانند کوکاکولا و پپسی، نوشیدنیهای بسیاری متناسب با رژیم غذایی هر مصرف کننده با کالری دلخواه نیز وجود دارد. نوشیدنیهای گازدار و نوشیدنیهای رژیمی، آبمیوههای طبیعی، آبهای طعم دار، نوشیدنیهای انرژی زا مانند Red Bull و. برای جلب توجه مصرف کنندگان با یکدیگر رقابت میکنند. از این رو، کوکاکولا و پپسی علاوه بر رقابت بر سر موقعیت رهبری بازار، مجبورند در برابر محصولات متنوع و مختلف موجود در بازار نیز رقابت کند. رقابتی که ممکن است منجر به کاهش سهم بازار شود.
در مقاله زیر یکی از تکنیک های کاربردی در بازاریابی را با عنوان نیچ مارکتینگ (Niche Marketing) بررسی کرده ایم. شما می توانید از این تکنیک برای ایجاد بیزینس خود استفاده کنید حتی اگر بازاری که در آن مشغول به فعالیت هستید اشباع شده باشد.
سه نرخی شدن قیمت خودرو در آینده نزدیک
به گزارش فرصت امروز به نقل از دنیای اقتصاد، دو نرخی بودن قیمت خودرو به واسطه قیمت گذاری دستوری در سال های اخیر یکی از عوامل آشفتگی بازار معرفی می شود؛ این در شرایطی است که در آینده نزدیک باید در انتظار نرخ سومی هم در بازار باشیم.
به عنوان نمونه برای یک خودروی خاص یک قیمت در حاشیه بازار تعیین می شود، یک قیمت در کارخانه به صورت دستوری (که دریافت کنندگان آن متقاضیان طرح جوانی و دارندگان فرسوده ها هستند) مصوب می شود و یک قیمت دیگر در بورس کالا کشف می شود. اختصاص ۵۰ درصد از عرضه محصول در هر طرح فروش خودروسازان به مادران دارای دو فرزند و ۱۰درصد برای خودروهای فرسوده، رانت قرعه کشی خودرو را به سمت اقشار خاصی سنگین کرده است. به نظر می رسد این دست از دخالت های دولتی در بازار خودرو بیش از آنکه دردی از این بازار دوا کند، مشکلی به مشکلات آن اضافه کرده است و در این میان ثانیه به ثانیه به میزان زیان خودروسازان اضافه می شود.
برای حل این دست از مشکلات، چاره ای جز بازگشت به سازوکار بازار وجود ندارد. با توجه به موانعی که در این راه وجود دارد می توان دو راهکار عمده را مطرح کرد. راهکار ابتدایی می تواند این باشد که با حذف قیمت گذاری دستوری و تعیین قیمت بر مبنای حاشیه بازار، قیمت خودرو تک نرخی شود. در صورتی که این کار عملی شود خودروسازان علاوه بر آنکه از زیان دهی خارج می شوند، می توانند سود نیز کسب کنند که منجر به افزایش تولید و کیفیت خودرو نیز خواهد شد.
افزایش تولید و عرضه خودرو نیز در نهایت به نفع بازار و مصرف کننده تمام و موجب می شود قیمت خودرو در بازار آزاد روند کاهشی نیز به خود بگیرد. از طرف دیگر از آنجا که تخصیص ۵۰درصد از فروش خودروسازان به مادران دارای دو فرزند و ۱۰ درصد از آن به صاحبان خودروهای فرسوده مصوب مجلس شورای اسلامی بوده و اجرای آن الزام آور است، دولت می تواند این سهمیه را حفظ کند، اما برای این دو دسته برای خرید خودرو تسهیلاتی با سود کم یا حتی بدون سود در نظر بگیرد. در این صورت با حذف قرعه کشی خودرو نیز می تواند به حالت تک نرخی درآمده و مسیر دلالی و واسطه گری در آن به عنوان یکی از علل اصلی التهاب بازار نیز بسته شود.
مسلم است که ادامه وضعیت فروش و عرضه خودرو به حالت فعلی به نفع هیچ یک از گروه های ذی نفع نبوده و تنها سوداگران از آن سود می برند. در بسیاری از موارد حتی مادران دارای دو فرزند نیز خریداران واقعی این خودروها نیستند و سوداگران با استفاده از کد ملی و نام این مادران از خرید ارزان قیمت خودرو با شانس بالا استفاده می کنند.
سناریوی دیگری که با اولویت دوم می تواند مطرح باشد، این است که اگر دولت نمی تواند قیمت خودرو در کارخانه را به قیمت حاشیه بازار برساند، می تواند ۵۰درصد از خودروهای خود را که به مادران دارای دو فرزند عرضه می کند به قیمت کشف شده در بورس کالا بفروشد. در این صورت گرچه هنوز عرضه خودرو تسلیم سازوکار بازار نشده است اما خودروی سه نرخی به حالت دونرخی بازمی گردد و از سوی دیگر خودروسازان نیز با زیان مواجه نمی شوند و دست کم یک طرف از این معادله باخت-باخت می تواند سروسامانی به خود بگیرد. همان طور که اشاره شد، در این مورد نیز حذف زیان خودروسازان یا دست کم کاهش آن می تواند منجر به افزایش تولید و عرضه شود.
آموزش برنامه نویسی به صورت تعاملی
حل مسئله و برنامهنویسی، از جمله مهارتهایی است که «تمرین» در فراگیری آن اهمیت بسیاری دارد. به نحوی که تسلط بر برنامهنویسی بدون تمرین هیچگاه محقق نخواهد شد.
برنامهنویسی، مهارتی است ترکیبی از تفکر و پیادهسازی. بدون تفکر مناسب نمیتوانیم مسئله را حل کنیم و بدون مهارت پیادهسازی، عملا هیچ خروجی خاصی نداشتهایم. به همین دلیل رویکرد مسئله محور دارای اهمیت بسیاری است.
Linus Torvalds، خالق هسته لینوکس
Quera College چیست؟
کوئراکالج آخرین محصول Quera است که با هدف ارائه دورههای نوآورانهی آموزش برنامه نویسی در ایران منتشر شده است. در این دورهها جمعی از اساتید برنامه نویسی که از مدالآوران المپیادهای کشوری و جهانی کامپیوتر هستند، اقدام به آموزش برنامهنویسی به زبان ساده و گام به گام نمودهاند.
آموزش برنامه نویسی از مبتدی تا پیشرفته
سعی شده است طراحی این دورهها به گونهای باشد که شرکتکنندگان در هر سطحی از مبتدی تا حرفهای بتوانند شروع به یادگیری یا افزایش مهارت خود در زبان های مختلف برنامه نویسی نمایند. تمام آموزشهای این دورهها شامل مثالها و تمرینهایی است که به صورت آنلاین و خودکار تصحیح میشوند تا شرکتکننده بتواند پیشرفت خود را مشاهده و بررسی کند.به علاوه تا پایان دوره، اساتید آن به صورت رایگان به عنوان پشتیبان همراه شرکتکنندگان خواهند بود تا سوالات و مشکلات احتمالی را پاسخ دهندو در انتها نیز گواهی پایان دوره به شرکتکنندگان اهدا خواهد شد.
این ویژگیها باعث شده تا شرکتکنندگان این دورهها از هرگونه کتاب، جزوه یا فیلم آموزشی دیگر برای یادگیری برنامه نویسی بینیاز شوند و این دورهها به عنوان یکی از بهترین منابع آموزش برنامه نویسی فارسی شناخته شوند.
یکی از بهترین نکات مثبت این دورهها دیدن کد دیگران است. من به شخصه خیلی چیزها از دیگران یاد گرفتم؛ روش خودم را با دیگران مقایسه میکردم و ایدههای دیگران در حل سوالات را بررسی میکردم. بعضیها راه حلهای طولانیتر انتخاب میکردند ولی بعضیها راه حل سریعتر. دیدن این موارد خیلی کمک کننده است.
واقعا یک تجربه عالی بود و اینکه بسیار من رو به چالش کشید طوریکه روزی نبود که حداقل یک سوال رو حل نکنم و حتی بعضی مواقع من رو از کار و زندگی انداخت و در کل بسیار شیرین بود.
دورهی فوق العادهای بود و واقعا دم بچههای کوئرا گرم با این ایدههای جدید و قدرت پیادهسازی بالاشون.
دورههای کوئرا کالج
آموزش برنامه نویسی به روش تعاملی در دوره برنامه نویسی کوئرا کالج
حتماً این سؤال برای شما هم پیش آمده است که دلیل پیشرفت مداوم برنامهنویسی چیست و چرا تقاضای زیادی برای استخدام برنامهنویسان وجود دارد. در ادامه مزایای شرکت در دورههای آموزش برنامه نویسی و یادگیری برنامهنویسی را شرح میدهیم و به سؤالات پرتکرار افراد قبل از شروع برنامهنویسی پاسخ خواهیم داد.
برنامهنویسی چیست؟
برنامهنویسی فرایند ارائه مجموعهای از دستورالعملها به کامپیوتر برای اجرای برنامههایی خاص است. این مجموعه از دستورالعملها که با نام «کد» شناخته میشوند، توسط برنامهنویسان نوشته میشوند. کدنویسی مستلزم درک و استفاده از یک زبان برنامهنویسی است که کامپیوترها میتوانند آن را بفهمند.
تاریخچه برنامهنویسی
اگر به شرکت در یک دوره برنامه نویسی فکر میکنید، حتماً تاریخچه و داستان شکلگیری و رشد آن نیز برایتان جذاب است.
بسیاری از مورخان معتقدند Ada Lovelace اولین کسی بود که در اواسط قرن نوزدهم یک برنامه کامپیوتری منتشر کرد. او ریاضیدانی بود که نوشتههای Luigi Federico Menabrea در مورد موتور تحلیلی charles babbage را ترجمه کرد. او در این ترجمه، یادداشتهایی را اضافه کرده و روشی برای محاسبه اعداد برنولی ایجاد کرده بود.
با این حال تا یک قرن بعد یعنی در اوایل دهه ۱۹۴۰، اولین کامپیوترهای الکترونیکی ظاهر نشدند. Konrad Zuse بین سالهای ۱۹۴۳ و ۱۹۴۵، اولین زبان برنامهنویسی سطحبالا به نام Plankalkül را ایجاد کرد
در دهه ۱۹۵۰، Grace Hopper، دریادار نیروی دریایی ایالات متحده، اولین کامپایلر را ایجاد کرد که اجازه ایجاد یک برنامه باینری از یک کد منبع را میداد. زبان Fortran بعدها توسط John Backus، مهندس IBM، اختراع شد.
در طول جنگ سرد، حجم تحقیقات در زمینه محاسبات و برنامهنویسی افزایش یافت و اولین زبان برنامهنویسی شیءگرا یعنی Simula 67 ایجاد شد. زبان C نیز بین سالهای ۱۹۶۹ و ۱۹۷۳ ایجاد شد. این زبانِ سطح پایین هنوز هم بعد از سالها یکی از رایجترین زبانهای برنامهنویسی است. در سال ۱۹۸۳ نیز ++C توسط Bjarne Stroustrup ساخته شد.
دهه ۹۰ عصر گسترش اینترنت و شبکه جهانی وب بود و بیشتر زبانهای برنامهنویسی که امروز از آنها بهصورت گسترده استفاده میکنیم مانند پایتون، پیاچپی، جاوااسکریپت، جاوا، روبی و سیشارپ در این زمان اختراع شدند. دنیای کامپیوتر و برنامهنویسی از آن زمان تغییرات و پیشرفت بسیاری کرده و دانش عمومی افراد در این زمینه افزایش یافته است.
مزایای آموزش برنامه نویسی
برنامهنویسی یک مهارت ارزشمند در بسیاری از محیطهای حرفهای است. حتی اگر برای یک شرکت فناوری کار نکنید، باز هم میتوانید از مزایای یادگیری برنامهنویسی و شرکت در یک دوره برنامه نویسی بهرهمند شوید. در ادامه برخی از مهمترین مزایای شرکت در یک دوره آموزش برنامه نویسی و یادگیری آن آورده شده است:
بازار کار تضمینشده
مشتریان، هزاران صنعت به برنامههای کامپیوتری وابسته هستند. بنابراین تقاضای زیادی برای استخدام برنامهنویس وجود دارد. این تقاضای بازار انگیزه خوبی برای شرکت در یک دوره برنامه نویسی و آموزش برنامه نویسی است.
درآمد بالاتر
میزان درآمد برنامهنویسان برای اغلب افراد انگیزه خوبی برای شروع آموزش برنامه نویسی است. مشاغل برنامهنویسی تقاضا و بنابراین درآمد بالایی دارند. به علاوه در موقعیتهای شغلیِ غیربرنامهنویسی نیز مهارت برنامهنویسی، دامنه وظایفی که میتوانید انجام دهید و در نتیجه پتانسیل درآمد شما را افزایش خواهد داد.
امکان دورکاری و ساعات کاری منعطف
یکی دیگر از مزایای یادگیری برنامهنویسی این است که بهعنوان یک برنامهنویس، بدون اینکه نگران رفتوآمد خود باشید یا حتی نیاز به نقلمکان داشته باشید، میتوانید محل کار خود را تغییر دهید. از آنجایی که ابزارِ کار راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟ برنامهنویسان کامپیوتر آنها است، بسیاری از موقعیتهای شغلیِ برنامهنویسی امکان دورکاری را فراهم میکنند. شما همچنین میتوانید به عنوان یک فریلنسر برای شرکتهایی در خارج از کشور کار کنید.
تقویت رزومه
مهارت برنامهنویسی، رزومه شما را در مقایسه با سایر نامزدها متمایز میکند. بهطور کلی زمانی که مهارت برنامهنویسی داشته باشید، حتی در موقعیتهای شغلی غیربرنامهنویسی نیز کاندیدای جذابتری برای استخدامکنندگان هستید و در نتیجه انعطافپذیری بیشتری در بازار کار خواهید داشت.
راهاندازی کسبوکار
یادگیری برنامهنویسی به شما این امکان را میدهد که بتوانید کسبوکار خودتان را راهاندازی کنید. از راهاندازی یک فروشگاه آنلاین گرفته تا یک شرکت طراحی وبسایت و ساخت اپلیکیشنهای تلفن همراه، بیشمار فرصت وجود دارد.
توسعه مهارت حل مسئله
برنامهنویسی شما را وادار میکند تا عمیقاً در مورد یک مسئله فکر کرده و یک رویکرد منطقی را دنبال و سپس برای آن راهحل ارائه دهید. بنابراین یادگیری برنامهنویسی تمرینی برای مغز شماست که در نهایت مهارت حل مسئله و تواناییهای تفکر منطقی شما را بهبود میبخشد. حل خلاقانه مسئله مهارتی است که در جنبههای دیگر کار و زندگی روزمره نیز به شما کمک خواهد کرد.
تقویت مهارتهای بینفردی
برنامهنویسی نهتنها مهارت فنی شما را بهبود میبخشد، بلکه به بهبود مهارتهای نرم شما نیز کمک میکند. برنامهنویسان بهصورت تیمی کار میکنند و باید با افراد زیادی همکاری و تعامل داشته باشند و این در نهایت منجر به تقویت مهارتهای تیمی و بینفردی آنها خواهد شد.
تقویت پشتکار
شما در مسیر یادگیری برنامهنویسی یاد میگیرید که برای هر مسئلهای، راهحل پیدا کنید. این دیدگاه، شما را تبدیل به فردی راهحلمحور میکند و مصمم میکند تا با هر چالشی مواجه شده و به دنبال راهحل باشید.
مزایای آموزش برنامه نویسی
در هر صنعتی از برنامههای کامپیوتری استفاده میشود و بنابراین صنایع و کسبوکارهای بسیاری به دنبال استخدام برنامهنویس هستند. عناوین شغلی زیادی وجود دارد که شما میتوانید بهعنوان یک متخصص برنامهنویسی در آنها فعالیت کنید. در ادامه تعدادی از شناختهشدهترین عناوین شغلی برنامهنویسان معرفی شدهاند:
توسعه وب
توسعهدهندگان وب، وبسایتها را طراحی و ایجاد کرده و قبل از انتشار، آنها را آزمایش و ارزیابی میکنند. پس از انتشار سایت نیز بر عملکرد مستمر سایت نظارت میکنند تا هرگونه مشکل فنی را عیبیابی و رفع کنند و اطمینان حاصل کنند که وبسایتها و برنامههایشان با استانداردهای امنیتی مطابقت دارند. توسعه وب به سه شاخه اصلی تقسیم میشود: فرانتاند (سمت کاربر) و بکاند (سمت سرور) و توسعه فولاستک که هر دو را در بر میگیرد.
DevOps
DevOps - مخفف توسعه (Development) و عملیات (Operations) - مجموعهای از اقدامات را شامل میشود که فرایندهای بین تیمهای توسعه نرمافزار و فناوری اطلاعات را خودکار میکند، به طوری که آنها میتوانند نرمافزارها را سریعتر و قابلاطمینانتر بسازند و آزمایش و منتشر کنند.
علم داده
علم داده یک حوزه بینرشتهای است که از تکنیکها و نظریههای ریاضیات، آمار و علوم کامپیوتر تکامل یافته است و از روشها، فرایندها و الگوریتمها برای استخراج اطلاعات از دادههای ساختاریافته و بدون ساختار استفاده میکند. با وجود اینکه علم داده زیرمجموعه مهندسی نرمافزار نیست، اما اکثر مهندسان نرمافزار و فارغالتحصیلان علوم کامپیوتر ورود به آن را آسانتر میدانند.
هوش مصنوعی
هوش مصنوعی حوزهای است که به شبیهسازی فرایندهای هوش انسانی میپردازد. این فرایندها شامل یادگیری (دریافت اطلاعات و قوانین استفاده از آنها)، استدلال (استفاده از قوانین برای رسیدن به نتایج تقریبی یا قطعی) و خوداصلاحی است.
توسعه بازی
توسعهدهندگان بازی از زبانهایی همچون C ،C++ و Lua استفاده کرده و بازیهایی را برای استفاده در موبایل، دسکتاپ و کنسولهای بازی میسازند. توسعهدهندگان بازی برای استودیوهای بازیسازی مستقل و همچنین شرکتهای بزرگ بینالمللی مانند سونی کار میکنند.
برای برنامهنویس شدن به چه تحصیلاتی نیاز دارم؟
در حالی که یکی از راههای برنامهنویس شدن، کسب مدرک دانشگاهی است، شما همچنان میتوانید بدون مدرک دانشگاهی نیز به یک برنامهنویس موفق تبدیل شوید. بسیاری از شرکتها به مدرک دانشگاهی نیاز ندارند و در عوض به تواناییهای کدنویسی شما علاقهمند هستند و افراد حرفهای را از بوتکمپها یا راهکارهای عملی افزایش فروش چیست؟ فارغالتحصیلان دورههای آموزش برنامه نویسی استخدام میکنند.
برنامهنویسان باید چه مهارتهایی داشته باشند؟
یک برنامهنویس در هنگام ساخت برنامههای کامپیوتری مسئولیتهای مختلفی را بر عهده دارد. علاوه بر مهارتهای فنی همچون توانایی نوشتن کد تمیز و کارآمد، مهارتهای مشترک برنامهنویسان مؤثر عبارتاند از: مهارتهای حل مسئله و تفکر انتقادی، روحیه یادگیری و بهروز شدن با فناوریهای روزِ حوزه برنامهنویسی، توانایی کار مستقل و گروهی، توجه به جزئیات و مهارتهای ارتباطی و مدیریت زمان.
بهترین زبان برای یادگیری برنامهنویسی کدام است؟
افرادی که یادگیری برنامهنویسی را آغاز میکنند، معمولاً در انتخاب اولین زبان برنامهنویسی سردرگم هستند، تا جایی که گاهی برنامهنویسی را به دلیل تردید در انتخاب زبان برنامهنویسی کنار میگذارند. اما به یاد داشته باشید که زبانهای برنامهنویسی فقط یک ابزار هستند. بنابراین به جای درگیر شدن در مورد اینکه کدام یک بهترین زبان است، یک زبان برنامهنویسی را انتخاب کرده و بر روی یادگیری اصول برنامهنویسی و تقویت مهارتهای حل مسئله تمرکز کنید.
در چه مدت میتوانم برنامهنویسی را یاد بگیرم؟
مطمئناً میتوانید با شرکت در یک دوره آموزش برنامه نویسی اصول اولیه را در چند هفته یاد بگیرید، اما تسلط بر برنامهنویسی نیاز به صبر، اشتیاق، علاقه و تمرین دارد. برای تبدیل شدن به یک برنامهنویس خوب، باید هر بار که شکست میخورید احساس خوبی داشته باشید، زیرا تنها راه پیشرفت شما همین است.
آموزش برنامه نویسی در کوئرا کالج
اگر به برنامهنویسی علاقهمند هستید و تمایل دارید در یک دوره برنامه نویسی شرکت کنید، دوره برنامه نویسی کوئرا کالج گزینه خوبی برای شروع مسیر شغلی شما در این حوزه خواهد بود.
تمرینهای عملی، نکته مثبت دروههای آموزش برنامه نویسی کوئرا کالج در مقابل دورههای دیگر است. بخش مربیگری نیز یکی دیگر از اصلیترین ویژگیهای دروههای آموزش برنامه نویسی کوئرا کالج است؛ شما میتوانید در هر کجای دوره که به چالشی برخوردید، سؤالات و ابهامهای خود را مطرح کنید تا منتورهای دوره در اسرع وقت به شما در جهت رفع چالش کمک کنند.
دیدگاه شما