میزان سود در مارجین (Margin)


در معاملات اسپات ، ارزهای رمزپایه بلافاصله بین خریداران و فروشندگان مبادله می شوند.

حاشیه سود (Profit Margin) چیست و چگونه محاسبه می‌شود؟

حاشیه سود یا Profit Margin یکی از نسبت‌های سودآوری است که معمولا برای سنجش میزان درآمدزایی یک شرکت یا فعالیت تجاری مورد استفاده قرار می‌گیرد. این معیار نشان می‌دهد که چند درصد از فروش به سود تبدیل شده است. به عبارت ساده، عدد کنار این درصد نشان می‌دهد که چه مقدار سود برای هر دلار (یورو یا هر ارز دیگری) در فروش یک کسب‌وکار به دست آمده است. به عنوان مثال، اگر یک کسب‌وکار گزارش دهد که در سه‌ماهه اخیر به حاشیه سود ۳۵ درصدی دست یافته، به این معنی است که برای هر دلار فروش ایجاد شده، خالص ۰/۳۵ دلار درآمد داشته است.

انواع مختلفی از حاشیه سود وجود دارد. با این حال، در استفاده روزمره، معمولا به حاشیه سود خالص اشاره می‌کنیم. این مهم در نتیجه نهایی که شرکت پس از اینکه همه هزینه‌ها، از جمله مالیات و موارد اضافی را از درآمد خارج کرد، مشخص می‌شود. در متن پیش رو به بررسی فرمول‌ها و انواع این نوع سوددهی پرداختیم تا درک بهتر این موضوع را برای شما آسان کنیم.

مبانی حاشیه سود

کسب‌وکارها و افراد در سراسر جهان، فعالیت‌های اقتصادی انتفاعی را با هدف ایجاد سود انجام می‌دهند. با این حال، اعداد مطلق – مانند فروش ناخالص X میلیون دلار، هزینه‌های تجاری Y هزار دلار یا درآمد Z دلار – نمی‌تواند تصویری روشن و واقع‌بینانه از سودآوری و عملکرد یک کسب‌وکار ارائه دهد. چندین معیار کمی مختلف برای محاسبه سود (یا زیان) کسب‌وکار به کار می‌رود که ارزیابی عملکرد یک کسب‌وکار را در دوره‌های زمانی مختلف یا مقایسه آن با رقبا آسان‌تر می‌کند. این اقدامات حاشیه سود نامیده می‌شوند.

در حالی که کسب‌وکارهای اختصاصی، مانند مغازه‌های محلی، ممکن است حاشیه سود را به تعداد دفعات دلخواه خود محاسبه کنند (مانند هفتگی یا دو هفته یکبار)، کسب‌وکارهای بزرگ از جمله شرکت‌های بازرگانی، موظف‌اند آن را مطابق با بازه‌های زمانی استاندارد گزارش (مانند سه‌ماهه یا سالانه) گزارش دهند. کسب‌وکارهایی که با پول قرض شده کار می‌کنند ممکن است ملزم به محاسبه و گزارش آن به وام‌دهنده (مانند بانک) به صورت ماهانه به عنوان بخشی از روش‌های استاندارد باشند.

سود یا حاشیه میزان سود در مارجین (Margin) میزان سود در مارجین (Margin) سود چهار سطح دارد:

  • سود ناخالص
  • سود عملیاتی
  • سود قبل از مالیات
  • سود خالص

این موارد در صورت درآمد شرکت به ترتیب زیر منعکس شده است: شرکت درآمد فروش را دریافت کرده، سپس هزینه‌های مستقیم محصول خدمات را پرداخت می‌کند. آنچه باقی مانده حاشیه ناخالص است. سپس هزینه‌های غیرمستقیم مانند دفتر مرکزی شرکت، تبلیغات، تحقیق و توسعه را پرداخت می‌کند. آنچه باقی مانده حاشیه عملکرد است. سپس سود بدهی را پرداخت می‌کند و هرگونه هزینه یا ورودی غیرمعمول غیرمرتبط با کسب‌وکارها اصلی شرکت را با حاشیه قبل از مالیات باقی مانده اضافه یا کم می‌کند. سپس مالیات می‌پردازد و حاشیه خالص را که به عنوان درآمد خالص نیز شناخته می‌شود، باقی می‌گذارد.

انواع حاشیه سود

اجازه دهید انواع مختلف حاشیه سود را با دقت بیشتری بررسی کنیم.

۱- حاشیه سود ناخالص

با فروش شروع کنید و هزینه‌هایی را که مستقیما مربوط به ایجاد یا ارائه محصول یا خدمات مانند مواد اولیه، نیروی کار و غیره است، بردارید. این هزینه‌ها میزان سود در مارجین (Margin) معمولا به عنوان “هزینه کالاهای فروخته شده” یا “هزینه محصولات فروخته شده” یا ” هزینه فروش” شناخته می‌شوند. در صورت داشتن درآمد مناسب، شما حاشیه ناخالص دریافت می‌کنید. محاسبه آن بر اساس فروش هر محصول انجام می‌شود. حاشیه ناخالص برای شرکتی که مجموعه محصولات خود را تجزیه‌وتحلیل می‌کند (هرچند این داده‌ها با عموم به اشتراک گذاشته نمی‌شود) مفید است، اما به طور کلی حاشیه ناخالص تصویر ناخالص سودآوری یک شرکت را نشان می‌دهد.

۲- حاشیه سود عملیاتی

با کسر هزینه‌های فروش، هزینه‌های عمومی، اداری یا عملیاتی، از میزان سود ناخالص یک شرکت، ما حاشیه سود عملیاتی دریافت می‌کنیم که به عنوان سود قبل از بهره و مالیات یا EBIT شناخته می‌شود. در نتیجه رقم درآمد موجود برای پرداخت بدهی و دارایی صاحبان کسب‌وکارها و همچنین بخش مالیاتی، سود حاصل از عملیات اصلی و مستمر یک شرکت است. این سود اغلب توسط بانکداران و تحلیل‌گران جهت ارزش‌گذاری کل یک شرکت برای خریدهای احتمالی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

۳- حاشیه سود قبل از مالیات

درآمد عملیاتی را کسر کرده و هزینه سود را با افزودن هرگونه درآمد از سود، حساب کنید. اقلام غیرتکراری مانند سود یا زیان ناشی از عملیات متوقف شده را تعدیل کنید و سود قبل از مالیات یا درآمد قبل از مالیات (EBT) داشته باشید. سپس بر درآمد تقسیم کنید تا حاشیه سود پیش مالیات را به دست آورید.

حاشیه سود قبل از مالیات، همه سطوح از سود باقی مانده را با فروش مقایسه می‌کند. به عنوان مثال، ۴۲ درصد حاشیه ناخالص به این معنی است که به ازای هر ۱۰۰ دلار درآمد، شرکت ۵۸ دلار هزینه‌هایی را که مستقیما به تولید محصول یا خدمات مرتبط است، پرداخت می‌کند و ۴۲ دلار به عنوان سود ناخالص باقی می‌ماند.

۴- حاشیه سود خالص

حاشیه سود خالص با تقسیم سود خالص بر فروش خالص یا تقسیم درآمد خالص بر درآمد حاصل از یک دوره زمانی معین محاسبه می‌شود. در زمینه محاسبه حاشیه سود، سود خالص و درآمد خالص به جای یکدیگر استفاده می‌شود. به طور مشابه، فروش و درآمد به جای یکدیگر استفاده خواهند شد. سود خالص با کسر تمام هزینه‌های مربوط از جمله هزینه‌های مربوط به مواد اولیه، کار، عملیات، اجاره، پرداخت سود و مالیات از مجموع درآمد ایجاد شده تعیین می‌شود. فرمول اصلی محاسبه این مورد به این شرح است:

تفاوت‌ معاملات اسپات و مارجین

با توجه به بیست و چهار ساعته بودن تایم بازار نوسان 10 درصدی در یک روز امری عادی تلقی می شود با این وجود رشد در دراز مدت قابل اطمینان است.

تفاوت‌ معاملات اسپات و مارجین

به طور کلی بازار ارز دیجیتال نسبت به سایر بازار ها از ریسک بیشتری برخوردار است و بی ثباتی را می‌توان به طور کامل در آن مشاهده نمود.با توجه به بیست و چهار ساعته بودن تایم بازار نوسان ۱۰ درصدی در یک روز امری عادی تلقی می شود. با این وجود رشد در دراز مدت قابل اطمینان است.

چند گزینه برای ورود به بازار برای افراد وجود دارد. شاید معمول ترین گزینه ها معاملات spot و margin باشد.

در معاملات اسپات ارز با قیمت روز و لحظه‌ای در حال خرید و فروش هست؛ یعنی هنگامی که معامله‌ای انجام می‌دهید باید کل پول آن معامله را در حساب خود داشته باشید و در همان لحظه باید کل مبلغ میزان سود در مارجین (Margin) خرید خود را تسویه کنید، ولی در معاملات مارجین به موجود بودن کل مبلغ یک معامله در حساب خودنیاز ندارید و تنها با داشتن مقداری پول در حساب خود و قرار دادن آن به عنوان وثیقه به صرافی، می‌توانید هزینه معامله را از صرافی قرض کنید و معامله انجام دهید.

تفاوت‌ معاملات اسپات و مارجین

معاملات اسپات (Spot Trading )

اساسی ترین شکل سرمایه گذاری معاملات spot است. معاملات spot به سادگیه خرید یا فروش مستقیم دارایی مانند کالا ، سهام ، اوراق قرضه یا حتی ارز است. بازار اسپات به این صورت است که، شما در آن سکه های خود را مستقیما به پول نقد، استیبل کوین‌ها مثل تتر یا سایر رمز ارزها مثل بیت‌کوین تبدیل می‌کنید و در واقع با انجام این معاملات صاحب آن دارایی می‌شوید.

در معاملات اسپات ، ارزهای رمزپایه بلافاصله بین خریداران و فروشندگان مبادله می شوند.

بیاد داشته باشید که در معاملات اسپات بیشتر از موجودی خود روی یک معامله ریسک نکنید .

در معاملات Spot تنها پرداختی شما کارمزد معاملات است که بستگی به صرافی‌ای که در آن معامله می‌کنید و مقدار پولی که با آن معامله می‌کنید، بین ۰.۱ تا ۲ درصد مبلغ معامله، متغیر است. البته اگر سود کنید، در برخی صرافی‌ها مبلغی را به عنوان مالیات نیز باید پرداخت کنید.

خطر ریسک معاملات اسپات را می‌توان با گذاشتن حد ضرر، حد سود و Stop-Limit کنترل و حتی کم کرد. نحوه عملکرد این قابلیت در صرافی طوری است که وقتی که معامله گر سفارشات خود را ثبت می‌کند، صرافی به صورت خودکار در زمان رسیدن قیمت به قیمت ثبت شده توسط معامله گر اقدام به فروش دارایی می‌کند و از ضرر بیشتر جلوگیری می کند.

تفاوت‌ معاملات اسپات و مارجین

معاملات مارجین(Margin Trading)

معاملات مارجین مثل تجارت محلی ، از معامله دارایی ها مانند بیت کوین و استفاده از وجوه قرض گرفته شده برای سرمایه گذاری بیشتر در آینده در حرکت قیمت دارایی اساسی تشکیل شده است.معاملات مارجین شکل دیگری از معاملات در بازار ارز دیجیتال است که شبیه به حدس و گمان عملکرد دارایی است.به بیان ساده تر شرط‌بندی روی پیش‌بینی قیمت یک کوین یا توکن است.

در معاملات مارجین شما در واقع پولی را از صرافی قرض می‌گیرید و با آن پول افزایش یا کاهش قیمت یک ارز دیجیتال را پیش‌بینی می‌کنید؛ اگر روند قیمتی آن ارز را درست پیش‌بینی کرده باشید، سود خود را برداشته و پولی که به عنوان قرض گرفته‌اید را برمی‌گردانید و اگر روند قیمتی را اشتباه پیش‌بینی کرده باشید، باید مبلغ قرض، سود صرافی و کارمزد تراکنش را بازگردانید.

از آنجا که حساب های مارجین به کاربران خود امکان وام از شخص ثالث را می دهد ، این کاربران امکان سود بردن یا از دست دادن سرمایه های بسیار بیشتری از طریق اهرم یا لوریج (Leverage) را دارند. وجوه وام گرفته شده توسط افراد دیگری تهیه می شود که سود خود را براساس تقاضای بازار برای وجوه مارجین کسب می کنند.

برای شروع تجارت مارجین ، معامله گر و سرمایه گذار باید مقداری وثیقه را انجام دهد ، که به عنوان مارجین شناخته شود.

میزان سود یا ضرر در معاملات مارجین در بازار کریپتو معمولا بین ۲ تا ۱۰۰ برابر است

معمولا صرافی‌ها تا ۲۰ برابر به کاربران لوریج یا اهرم می‌دهند؛ یعنی شما تا ۲۰ برابر موجودی خودتان می‌توانید خرید کنید؛ ولی در بعضی از صرافی ها تا ۱۰۰ برابر موجودی خودتان به شما توان خرید داده می‌شود. مثلا اگر شما ۱۰۰ دلار دارید و از لوریج ۱۰۰ استفاده می‌کنید، می‌توانید ۱۰,۰۰۰ دلار خرید کنید که ۹,۹۰۰ دلار آن را قرض گرفته‌اید. در لوریج ۲۰، شما با پرداخت ۵ درصد از قیمت یک کوین می‌توانید آن‌را به طور کامل بخرید؛ مثلا اگر می‌خواهید یک بیت‌کوین را با قیمت ۵۰,۰۰۰ دلار با لوریج ۲۰ بخرید، ۲,۵۰۰ دلار وثیقه می‌گذارید و ۴۷,۵۰۰ دلار باقی مانده را وام (قرض) می‌گیرید. اگر قیمت بیت‌کوین ۱۰ درصد افزایش پیدا کند و به ۵۵,۰۰۰ دلار برسد، پول شما ۲ برابر می‌شود که یعنی ۱۰۰ درصد سود کرده‌اید. اما اگر قیمت بیت‌کوین ۱۰ درصد کاهش یابد و به ۴۵,۰۰۰ دلار برسد، ضرر شما ۲ برابر بیشتر از مبلغی که در ابتدا آورده‌اید می‌شود؛ یعنی ۲۰۰ درصد ضرر خواهید کرد.

اما به طور کلی معاملات مارجین در صرافی به این شکل عمل نمی‌کنند و هنگامی که اصل پول خود را از دست می‌دهید، صرافی معامله شما را می‌بندد و اجازه نمی‌دهد که پولی که از آن قرض گرفته‌اید از بین برود.

در بازار مارجین میزان سود حاصله نیز در مقابل پذیرفتن ریسک معامله، بسیار بیشتر است.

مزایا و معایب معاملات Spot , Margin

در معاملات spot میزان خرید ارز رمزنگاری شده دقیقاً میزان ضرر شماست. بنابراین اگر ۱۰۰۰ دلار BTC بخرید ، احتمال از دست دادن ۱۰۰۰ دلار را دارید ، اما در بازه های طولانی فرصت کسب سود هم خواهید داشت.این نکته مزیت و عیب معامله را همزمان دارد.

یک نقطه ضعف دیگر در معاملات اسپات وجود سودهای بالقوه ای است که شما ممکن است بدانید این سود ها به اندازه روش های جایگزین تجارت نیست. از آنجا که معاملات مارجین و معاملات فیوچرز اهرم ارائه می دهند ، روند صعودی به مراتب بیشتر از یک معامله نقدی است. علاوه بر این ، معاملات مارجین فقط با بازار حرکت می کنند. همانطور که روندهای صعودی باعث رشد حساب می شوند ، افت بازار باعث افت حساب می شود.

معاملات مارجین تقریبا مشابه معاملات spot است. منظور این است که همان نوساناتی که فرد در بازار ارز رمزنگاری میزان سود در مارجین (Margin) تجربه می کند ، توسط موقعیت های اهرمی معاملات مارجین افزایش می یابد و باعث می شود سرمایه گذاری های کوچکتر از نظر هزینه و پاداش خطرناک تر شوند.

کار معامله گر رمزنگاری می تواند استرس زا باشد زیرا رمزنگاری به طور کلی کاملاً بی ثبات است.

کال مارجین(Margin Call) یا میزان سود در مارجین (Margin) لیکویید شدن(Liquid)

در معاملات مارجین همواره باید منفی بالقوه ای در ذهن داشته باشید که همان نرخ بهره ساعتی است که برای هر معامله اعمال می شود. اگر سطح مارجین کاهش یابد ، وثیقه بیشتری باید برای یک موقعیت نیاز است (یا کاهش اهرم) ،در این صورت صرافی وثیقه گذاشته شده را بر‌می‌دارد و معامله را می‌بندد.. این می تواند یک کال مارجین یا لیکویید نامیده شود. هرچه نسبت بالاتر باشد ، سطح مارجین سریعتر می تواند سقوط کند.

اتفاقی که در کال مارجین می‌افتد این است که شما به از دست دادن وثیقه خود نزدیک می‌شوید و صرافی برای جلوگیری از این اتفاق به شما پیغام می‌دهد و از شما می‌خواهد به مبلغ وثیقه خود اضافه کنید؛ اگر شما به هر دلیلی به سرعت برای تامین آن وجه اقدام نکنید، حساب شما لیکویید (Liquid) می‌شود.

این اتفاق زمانی می‌افتد که صرافی معامله شما را به طور خودکار می‌بندد و وثیقه شمارا برای پرداخت به وام دهندگانی که اصل و سود پول خود را می‌خواهند، می‌فروشد و همچنین کارمزد معاملات خود را نیز دریافت می‌کند.

تفاوت‌ معاملات اسپات و مارجین

کاهش ریسک در معاملات مارجین

معاملات مارجین در بازار ارز دیجیتال به دلیل نوسانات قیمتی بالا بسیار پر‌خطر است؛ برای داشتن معامله کم ریسک تر در این بازار می‌توانید هم زمان از معاملات لانگ و شورت برای کاهش ریسک در معاملات مارجین استفاده کنید، که به معنای معامله در دو جهت عکس هم بر روی یک رمز ارز است، که هدف از آن کنترل و مدیریت سرمایه توسط روش هجینگ (Hedging) در مواقعی است که پوزیشن سنگینی روی حرکت قیمت در یک جهت باز کرده‌اید. ولی قیمت در جهت دیگر حرکت می‌کند.

در این مواقع با استفاده از روش هجینگ ریسک معاملات خود را کاهش می‌دهید و می‌توانید با استفاده از این روش به سود برسید. این روش به طور گسترده‌ای در همه بازار‌ها برای محافظت از سرمایه‌گذاران در برابر ضررهای بزرگ استفاده می‌شود و با توجه به نوسانات بازار کریپتو، استفاده از این روش در این بازار اهمیت بیشتری نسبت به بازار سهام دارد.

مارجین تریدینگ

مارجین تریدینگ

معامله‌گرهای جدید اغلب در تلاش برای رمزگشایی از پیچیدگی‌های معاملات مارجین در ارزهای دیجیتال غرق می‌شوند. اگر سعی کرده‌اید نحوه کارکرد آن را در گوگل جستجو کنید، ممکن است با واژه‌نامه‌ای از اصطلاحاتی مانند اهرم، معاملات شورت، هودل، فومو، فورک، فراخوانی حاشیه و چندین مورد دیگر مواجه شده باشید که هیچ اطلاعی در مورد آنها ندارید. با این حال، اصول اولیه مارجین تریدینگ در ارزهای دیجیتال چندان پیچیده نیست. ارزهای دیجیتال بسیار گران هستند، بنابراین اکثر مردم نمی‌توانند آنها را خریداری کنند. بنابراین، به ‌عنوان یک معامله‌گر مارجین، برای افزایش قدرت خرید خود، وام می‌گیرید تا بتوانید موقعیت‌هایی با ارزش بسیار بیشتر از موجودی حساب خود باز کنید.

معاملات مارجین در ارزهای دیجیتال مشابه معاملات حاشیه در امور مالی سنتی است. این روش به شما امکان می‌دهد تا سود زیادی کسب کنید، اما خطرات بیشتری هم دارد. هنگامی که می‌خواهید یک معامله مارجین در بازار کریپتوکارنسی انجام دهید، وجوه را از شخصی دیگر مانند یک کارگزار یا وام‌دهنده مارجین، قرض می‌گیرید. برای انجام این کار، باید یک سپرده اولیه سرمایه‌گذاری کنید. همچنین برای حفظ موقعیت، باید مقدار مشخصی را در حساب خود نگه دارید. هنگامی که در حال معامله در یک پلت‌فرم وام هستید، سپرده اولیه مارجین شما به‌ عنوان وثیقه توسط پلتفرم نگهداری می‌شود. مقدار اهرم شما برای معامله مارجین به قوانین پلتفرمی که با آن معامله می‌کنید و سپرده اولیه، بستگی دارد.

آموزش غیرحضوری ارزهای دیجیتال با آپدیت همیشگی و پشتیبانی رایگان

مارجین تریدینگ چگونه انجام می‌شود؟

برای انجام یک معامله مارجین، کاربر باید بخشی از سرمایه خود را درگیر معامله کند که به این سرمایه اختصاص یافته اصطلاحا مارجین Margin می‌گویند. پس این اینکه کاربر تصمیم گرفت که چه مقدار از سرمایه خود را می‌خواهد وارد یک معامله مارجین کند، نوبت به تعیین اهرم یا لوریج Leverage می‌شود. لوریج ضریبی است که کاربر با استفاده از آن تعیین می‌کند که چند برابر مارجین خود قصد دریافت وام دارد. به عنوان مثال اگر یک کاربر 10 دلار را برای یک معامله مارجین اختصاص می‌دهد و قصد افزایش سرمایه خود از طریق وام به 100 دلار را دارد، باید از اهرم یا لوریج 10 برابری استفاده کند.

مارجین تریدینگ می‌تواند به دو صورت لانگ و شورت صورت پذیرد. معاملات لانگ همانند معاملات عادی است و معامله‌گر فرض را بر این گذاشته است که قیمت بالا می‌رود و وارد این معامله شود. در صورتی که قیمت افزایش یابد، کاربر با استفاده از معامله لانگ سود می‌کند. اما معاملات شورت بر عکس است، یعنی کاربر در صورتی که پیش‌بینی کند که قیمت قرار است افت کند، می‌تواند اقدام به باز کردن یک معامله شورت کند و در صورت افت قیمت سود کسب کند. اما معامله‌گران باید به یک نکته دقت کنند و آن این است که در صورتی که در هر یک از معاملات شورت یا لانگ، قیمت بر خلاف روند پیش‌بینی‌شده حرکت کند، کارگزار یا صرافی که وام را در اختیار معامله‌گر قرار داده است این حق را دارد که با افزایش ضرر معامله و رسیدن به یک قیمت از پیش تعیین شده، کل معامله را در جهت بازپس‌گیری وام ببند و در این صورت مارجین کاربر صفر خواهد شد.

به عنوان مثال اگر یک معامله‌گر با استفاده از لوریج اقدام به باز کردن یک موقعیت خرید کند ولی قیمت به حدی افت کند که باقی‌مانده مارجین کمتر از وام اولیه شود، صرافی بلافاصله در همان قیمت اقدام به فروش دارایی به منظور حفظ وام اولیه می‌کند. در این حالت اصطلاحا گفته می‌شود که معامله‌گر کال مارجین Call Margin شده است.

تفاوت کال مارجین(Call Margin) با استاپ اوت (Stop Out) چیست؟

استاپ اوت و کال مارجین

یکی از سوالاتی که معمولاً برای دوستان پیش می‌آید این است که اعداد و ارقامی که در پنجره‌ی ترمینال نرم‌افزار متاتریدر نمایش داده می‌شود چه معنایی دارند و چه اطلاعاتی را به ما نشان می‌دهند؟ در این آموزش قصد داریم این موارد را به شما آموزش دهیم و مفصل در رابطه با آنها صحبت خواهیم کرد.

اولین موردی که شاید لازم است در رابطه با آن بحث بکنیم بالانس است.

بالانس به چه معناست؟

بالانس (Balance) موجودی شما را نمایش می دهد و به شما می‌گوید که چه مقدار پول در حساب معاملاتی‌تان وجود دارد. در ابتدای کارتان عددی که در بالانس مشاهده می‌کنید، مساوی با واریزی است که انجام داده‌اید. اما به مرور زمان با سود و زیان شما، این عدد بیشتر یا کمتر می‌شود.

تفاوت بالانس با اکویتی (Equity) چیست؟

همانطور که در تصویر زیر دیده می‌شود، مورد بعدی که در پنجره ترمینال وجود دارد، اوکیتی است. در صورتی که شما وارد هیچ معامله‌ای نشده باشید، یا بهتر است بگوییم تمام معاملات خود را بسته باشید، عدد بالانس شما برابر با اکویتی شما است.

تفاوت بالانس و اکویتی

اکویتی (Equity) در واقع موجودی شناور شما هست. یعنی زمانی که شما وارد معامله می شوید، سود شما به بالانس شما اضافه می‌شود یا سودتان به به آن اضافه می‌شود و عدد حاصل در اکویتی به شما نمایش داده می شود. به عنوان مثال اگر 2 دلار در سود باشید بالانس شما همچنان بدون تغییر 700 دلار باقی خواهد ماند، اما اکویتی شما می‌شود 702 دلار.

همان‌طور که در تصویر زیر می بینید بعد از اینکه ما وارد معامله شدیم میزان سود یا ضرر با بالانس ما جمع شده و در اکویتی نمایش داده می شود.

تفاوت کال مارجین با استاپ اوت

مارجین یا مارژین (Margin) چیست؟

مارجین میزان پول شما که درگیر معامله شده است را به شما نمایش می دهد. در واقع به شما می گوید که در ورود به معامله چه مقدار از بالانس شما بلوکه شده و برای این معامله درگیر شده است. شاید اینجا این سوال پیش بیاید که مارجین چطور محاسبه می‌شود؟

با استفاده از فرمول زیر شما می توانید میزان مارجین را برای معاملات مختلف محاسبه کنید:

مارجین= حجم معامله شما * 100،000 * قیمت فعلی جفت ارز / اهرم حساب معاملاتی شما

در این فرمول حجم معامله شما در واقع همان لات سایز است و با هر حجمی که وارد معامله شدید باید عدد آن را وارد کنید.

۱۰۰،۰۰۰ در واقع اندازه کانتراکت جفت ارزی هست که در اون در حال معامله هستید. خیلی میزان سود در مارجین (Margin) درگیر توضیح این مورد نمی‌شویم، اما بهرحال بدانید که این اعداد تقریباً قراردادی هستند و شما 100،000 را می‌باید در این قسمت اضافه کنید (البته در برخی از موارد ممکن است عدد دیگری باشد).

مورد بعدی قیمت هست و در قیمتی که شما می‌خواهید وارد معامله شوید باید عدد آن را در این فرمول وارد کنید. به عنوان مثال در تصویر بالا قیمت مورد معامله ما عدد 0.89537 است و آن را باید در این فرمول اضافه کنیم.

حاصل‌ضرب این سه را تقسیم بر اهرم معاملاتی حساب خودمان می‌کنیم تا به این شیوه مارجین این معامله شما محاسبه ‌شود. اگر موجودی حساب شما میزان سود در مارجین (Margin) به اندازه مارجین نباشد شما نمی‌توانید این معامله را با این حجم باز کنید.

اما Free Margin یا مارجین آزاد چیست؟

این مورد آن بخش از داراییتان را نشان می‌دهد که درگیر معامله نیست و در واقع به ما می‌گوید که چقدر پول داریم برای باز کردن معاملات جدید. به این صورت محاسبه می‌شود که مارجین شما از اکویتی شما کم می‌شود و فری مارجین به دست می‌آید. اگر سود کنیم این عدد بیشتر می‌شود و هر چقدر ضرر کنیم این عدد به سمت صفر نزدیک‌تر می‌شود و به این معنی است که ما نمی‌توانیم معامله جدیدی را باز کنیم.

مارجین لول (Margin level) چیست؟

مارجین لول میزان سود در مارجین (Margin) هم به این صورت به دست می‌آید که اکویتی شما را تقسیم بر مارجین می‌کند و بعد آن را در 100 ضرب می‌کند تا به صورت درصدی بیان شود. اگر مارجین لول شما به عدد ۱۰۰ نزدیک شود، به این معنی است که شما درحال کال مارجین شدن هستید و نمی‌توانید معامله جدیدی رو باز کنید.

همه این محاسبات را می‌توانید به عنوان تمرین برای خودتان انجام دهید تا با نحوه اندازه‌گیری این موارد در متاتریدر آشنا شوید.

تفاوت استاپ اوت ( Stop out ) با کال مارجین (Call margin) چیست؟

اما دو اصطلاح نزدیک به هم داریم که برایتان توضیح می‌دهیم:

استاپ اوت حالتی است که در آن فری مارجین شما کاهش پیدا می‌کند و نواری که موجود شما را نمایش می‌دهد به رنگ قرمز در می‌آید. در این حالت کارگزاری یا بروکر کعاملات شما را یکی یکی می‌بندد. این کار را هم با معاملاتی شروع می‌کند که بیشتر در ضرر هستند. علت این موضوع این است که معاملات سود ده شما را حفظ کند تا اگر بنا هست معاملات سود ده شما اکانت شما را از ضرر خارج کنند و احیا کنند، این فرصت به آنها داده شود.

اما کال مارجین چبه این گفته می‌شود که موجودی شما به قدری کاهش پیدا کند که دیگر نتوانید با آن معامله جدیدی را باز کنید.

فرق این دو مورد پس به این صورت است. در این آموزش سعی کردیم موارد مختلفی که در پنجره ترمینال نرم افزار متاتریدر به شما نمایش داده می شود را مفصل توضیح دهیم و امیدواریم کهاین توضیحات برای شما مفید بوده باشد.

امیدوارم که هیچ موقع طعم کال مارجین یا استاپ اوت را نچشید و همیشه در بازار سبز و پر سود باشید…

آنچه درباره مارجین باید بدانید

به پولی که تریدر به‌عنوان وثیقه نزد بروکر یا صرافی سپرده‌گذاری می‌کند، مارجین می‌گویند. دلیل این سپرده‌گذاری، جبران ریسکی است که تریدر با معاملات خود برای کارگزاری یا صرافی به وجود می‌آورد. این پلتفرم میزان سود در مارجین (Margin) وام‌دهی معمولاً کسری از پوزیشن‌های ترید شده است و آن را با درصد نشان می‌دهند. این نوع وام‌دهی را باید سپرده‌ای برای همه معاملات باز خود در نظر گرفت. مقدار مارجینی که هر بروکر تعیین می‌کند، حداکثر میزان اهرمی (Leverage) را مشخص می‌کند که می‌توانید در حساب معاملاتی خود از آن استفاده کنید؛ درنتیجه گاهی معاملات اهرم‌دار را معاملات مارجین‌دار نیز می‌گویند. تریدرهایی که با این پلتفرم ترید می‌کنند، می‌توانند حجم معاملات خود را افزایش دهند. همچنین Margin به تریدرها اجازه می‌دهد، پوزیشن‌های اهرم‌دار (Leverage) باز کنند. با استفاده از اهرم یا لوریج می‌توان با سرمایه اولیه کم، سرمایه بیشتری را وارد بازار کرد. هر بروکری قوانین خاص و متفاوتی برای این پلتفرم دارد؛ به همین دلیل بهتر است پیش از انتخاب بروکر و شروع معاملات مارجین‌دار، ابتدا از مقررات Margin آن بروکر یا صرافی مطلع شوید. معامله با این پلتفرم مانند شمشیری دولبه است و پیامدهای کاملاً متفاوتی دارد. این قابلیت ممکن است در تریدهای شما تأثیر مثبت یا منفی داشته باشد. همان‌طور که پیش از این نیز بیان شد، با استفاده از این نوع وام‌دهی می‌توانید سودهای خود را چند برابر کنید، اما ممکن است متحمل ضررهای سنگینی نیز بشوید.

چگونگی محاسبه مارجین

جهت درک بهتر نحوه محاسبه این پلتفرم بهتر است به این مثال توجه کنید. فرض کنید بروکری برای معاملات فارکس به تریدرها اهرم ۱:۲۰ می‌دهد؛ یعنی به ازای هر ۲۰ واحد از ارز در معاملات باز، ۱ واحد از آن ارز برای Margin لازم است. به‌عبارت دیگر اگر پوزیشنی ۲۰ دلاری باز کنید، مارجین این پوزیشن ۱ دلار است و آن را ۲۰/۱ یا ۵ درصد نمایش می‌دهند.

به بیان دیگر، اگر بدانیم Margin بروکری ۱۰ درصد است، باید این ۱۰ درصد را برای هر ۱۰ دلاری که ‌ترید می‌کنید، محاسبه کنید. درواقع باید ۱ دلار آن را برای مارجین در نظر بگیرید؛ به‌عبارت دیگر در این مثال اهرم معامله را باید روی ۱:۱۰ قرار دهید.

مارجین آزاد (Free Margin)
به مقدار پول آزاد در حساب‌های معاملاتی گفته می‌شود که برای معامله‌های جدید کاربرد دارد. مارجین آزاد با کم‌کردن مقدار Margin استفاده‌شده از اکوییتی (Equity) به دست می‌آید. اکوییتی نیز به موجودی کل حساب شما همراه با سودها یا ضررهای شناور حاصل از معاملات باز گفته می‌شود. تفاوت اکوییتی با بالانس یا موجودی حساب این است که بالانس به کل پولی می‌گویند که در حساب خود سپرده‌گذاری کرده‌اید (که شامل Margin استفاده‌شده برای پوزیشن‌های باز نیز می‌شود)، اما اکوییتی سود یا ضرر حاصل از پوزیشن‌های باز را نیز حساب می‌کند. اگر در حساب خود پوزیشن بازی نداشته باشید، مقدار اکوییتی با بالانس برابر خواهد بود.

فرض کنید حسابی با موجودی ۱۰۰۰ دلار و مارجین CFD 5 درصد داریم. در ادامه می‌خواهیم یک پوزیشن ۸۰۰۰ دلاری باز کنیم؛ پس در ابتدای معامله موارد زیر را خواهیم داشت:

موجودی حساب: ۱۰۰۰ دلار
مارجین: ۴۰۰ دلار (۵ درصد از ۸۰۰۰ دلار)
مارجین آزاد: ۶۰۰ دلار (اکوییتی منهای Margin استفاده‌شده)
اکوییتی: ۱۰۰۰ دلار
اگر ارزش پوزیشن ما افزایش پیدا کند و برای مثال به اندازه ۵۰ دلار سود کنیم، موارد بالا به‌صورت زیر تغییر می‌کند:

موجودی حساب: ۱۰۰۰ دلار
Margin: 400 دلار
Free Margin: 650 دلار
اکوییتی: ۱۰۵۰ دلار
Margin استفاده‌شده و موجودی حساب تغییری نمی‌کنند، اما مارجین آزاد و اکوییتی افزایش می‌یابند؛ زیرا باید سود حاصل از پوزیشن‌های باز را نشان دهند.

به یاد داشته باشید که اگر ارزش پوزیشن باز ما به‌جای افزایش، به‌اندازه ۵۰ دلار کاهش پیدا کند، Margin آزاد و اکوییتی نیز به همان نسبت کاهش می‌یابند.

سطح مارجین
یکی از مهم‌ترین مفاهیم در معاملات، سطح این پلتفرم است. Margin level نسبت اکوییتی به Margin استفاده‌شده را نشان می‌دهد. این مفهوم را به‌صورت درصدی نمایش می‌دهند و به شکل زیر محاسبه می‌شود:

Margin level: (اکوییتی / Margin استفاده شده) * ۱۰۰

کارگزاری‌ها ازاین سطح l استفاده می‌کنند تا ببینند آیا تریدرها می‌توانند پوزیشن جدیدی باز کنند یا نه. زمانی که سطح مارجین صفر درصد باشد، به این معناست که تریدر هیچ پوزیشن بازی در حساب خود ندارد. از سوی دیگر، Margin level 100 درصد یعنی اکوییتی حساب برابر با مارجین استفاده شده است. زمانی که این سطح به ۱۰۰ درصد می‌رسد، بروکر تا زمانی که تریدر پول بیشتری را به حساب خود واریز کند یا سود شناور ناشی از پوزیشن‌های باز او افزایش یابد، اجازه بازکردن پوزیشن جدید به او نمی‌دهد. تصور کنید حسابی با موجودی ۱۰ هزار دلار و پوزیشن بازی داریم که به Margin 1000 دلاری نیاز دارد. اگر بازار در جهت مخالف پوزیشن حرکت کند و ۹ هزار دلار میزان سود در مارجین (Margin) به ما ضرر بزند، اکوییتی برابر با ۱۰۰۰ دلار خواهد بود (۱۰۰۰۰ منهای ۹۰۰۰). در چنین موقعیتی، اکوییتی با مارجین برابر می‌شود؛ یعنی سطح مارجین ۱۰۰ درصد است؛ درنتیجه نمی‌توان هیچ پوزیشن جدیدی باز کرد؛ مگر اینکه بازار به نفع ما حرکت کند و به سوددهی منجر شود یا اینکه پول بیشتری به حساب خود واریز کنیم.

برای فهم بهتر مارجین باید سطح آن را بیاموزید.
فرض کنید قیمت همان‌طور به حرکت در جهت مخالف پوزیشن ما ادامه دهد؛ در این صورت بروکر به‌صورت خودکار پوزیشن ضرر را می‌بندد. آن محدوده‌ای که بروکر با توجه به آن پوزیشن ما را می‌بندد، به سطح مارجین بستگی دارد. به این حد سطح استاپ اوت (Stop out) می‌گویند که در هر بروکری متفاوت است. بروکر پوزیشن‌ها را به‌ترتیب نزولی می‌بندد؛ بنابراین ابتدا از بستن پوزیشن‌های بزرگ‌تر شروع می‌کند. با بستن هر پوزیشن، Margin استفاده‌شده آزاد می‌شود؛ به این ترتیب سطح آن نیز افزایش می‌یابد؛ بنابراین ممکن است این سطح بالاتر از سطح استاپ اوت قرار بگیرد. اگر چنین اتفاقی رخ ندهد یا اینکه قیمت همچنان در جهت مخالف پوزیشن ما حرکت کند، بروکر به بستن پوزیشن‌های باز ادامه می‌دهد.

کال مارجین
از جمله بزرگ‌ترین کابوس‌های هر تریدر حرفه‌ای، کال مارجین‌شدن است. زمانی که سطح Margin از حد مشخصی که سطح کال مارجین نام دارد، پایین‌تر برود، بروکر به شما اخطار Margin call می‌دهد. سطح کال مارجین در هر بروکری به‌طور متفاوتی محاسبه می‌شود، اما معمولاً Margin call شدن قبل از استاپ اوت‌شدن اتفاق می‌افتد. درواقع این اخطار به تریدرها می‌گوید که بازار در حال حرکت در جهت مخالف شماست؛ پس باید براساس حرکت آن اقدامات لازم را انجام دهید. بروکرها به این دلیل اخطار کال مارجین می‌دهند تا از موقعیت‌هایی که تریدر از پس هزینه ضرر خود برنمی‌آید، اجتناب کنند. باید توجه داشت، در موقعیت‌هایی که بازار به‌سرعت در جهت مخالف پوزیشن شما حرکت می‌کند، ممکن است بروکر فرصت نداشته باشد که پیش از رسیدن به سطح استاپ اوت، این اخطار را بدهد. حتماً فکر می‌کنید که چطور باید از این موقعیت دوری کرد؟ پاسخ این است که اگر به‌طور منظم موجودی حساب خود را چک کنید و در همه پوزیشن‌های خود از حد ضرر (Stop loss) استفاده کنید، دیگر لازم نیست نگران Margin call باشید.

یکی دیگر از روش‌های مؤثر برای گرفتارنشدن در دام کال مارجین، برنامه‌ریزی مناسب برای مدیریت ریسک است. با مدیریت مؤثر ریسک‌های احتمالی، درک بهتری از آن‌ها پیدا کرده و پوزیشن‌های خود را در جایی باز می‌کنید که ریسک کمتر و حساب‌شده‌تری به همراه داشته باشد.

مزایا و معایب استفاده از Margin

این پلتفرم نیز مانند همه امکانات معاملاتی، مزایا و معایبی دارد که می‌توان آن‌ها را به‌صورت ریسک‌ها و پاداش‌ها در نظر گرفت. میزان ریسک یا پاداش این پلتفرم وام‌دهی تا حد زیادی به استراتژی معاملاتی نیز بستگی دارد.

مزایا
اگر در معاملات خود به‌درستی از Margin استفاده کنید، از مزایای زیر بهره‌مند می‌شوید:

با استفاده از این پلتفرم می‌توان سود بسیار بیشتری در مقایسه با استفاده از موجودی حساب استاندارد به دست آورد.
ارزش حساب خود را با سرعت بیشتری افزایش می‌دهید.
تریدرهای باتجربه راحت‌تر و سریع‌تر معاملات خود را ارزیابی می‌کنند و در آن واحد تصمیم می‌گیرند.
به سرمایه اولیه کمتری برای ترید نیاز دارید؛ بنابراین پول خود را روی موقعیت دیگری سرمایه‌گذاری می‌کنید.

معایب
از آنجا که در معاملات مارجین‌دار، حجم معاملات بالاست، با استفاده از آن حساب خود را در معرض خطر ضررهای سنگین قرار می‌دهید.
معامله با Margin برای تریدرها استرس بسیاری دارد.
ممکن است کال مارجین شوید؛ در این صورت یا باید سرمایه بیشتری را به حساب خود وارد کنید یا اینکه بعضی از سرمایه‌های خود را بفروشید تا بتوانید پول وثیقه را آزاد کنید.

کاربرد مارجین در صرافی‌ ها

با وجود اینکه تریدرها با استفاده از اهرم می‌توانند حجم معاملات خود را افزایش دهند، وجود قابلیتی به نام Margin سبب می‌شود معاملات قبل از اینکه بروکر یا صرافی را متضرر کنند، بسته شوند؛ درنتیجه از این نظر برای صرافی‌ها ضرری به همراه ندارند. از سوی دیگر، زمانی که تریدر در معاملات اهرم‌دار خود سود می‌کند، صرافی یا بروکر نیز با دریافت کارمزد از آن معامله سود می‌برد. به این ترتیب مارجین ابزاری کاربردی برای صرافی‌ها به شمار می‌آید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.