بهترین شیوه برای تصمیمگیری در مورد اینجا کجا تبلیغ کنید، این است که ROI هر کدام از شیوههای تبلیغات را بدانید. زیراک رادید
مارجین (Margin) چیست و چه کاربردی در صرافی ها دارد؟
اگر در بازارهای مالی فعالیت داشته باشید، احتمالاً اصطلاح مارجین را شنیدهاید و با آن آشنایی دارید. این پلتفرم یکی از مهمترین مفاهیم در بازار فارکس، رمز ارزها و قراردادهای CFD است؛ بنابراین میزان سود در مارجین (Margin) هر کس که قصد دارد در این بازارها حرفهای شود، باید حتماً همهچیز را درباره مارجین یاد بگیرد. هرکدام از کارگزاریهای، دستورالعملهای مشخصی برای مشخصکردن این پلتفرم دارند و آنها تعیین میکنند که به کدام داراییها و حسابها Margin تعلق میگیرد. در این مقاله هر آنچه باید درباره این نوع وامدهی، نحوه محاسبه و سطح آن و ارتباط این پلتفرم با اهرم بدانید، بیان شده است.
فهرست این مقاله
مارجین چیست؟ (Marjin)
به پولی که تریدر بهعنوان وثیقه نزد بروکر یا صرافی سپردهگذاری میکند، مارجین میگویند. دلیل این سپردهگذاری، جبران ریسکی است که تریدر با معاملات خود برای کارگزاری یا صرافی به وجود میآورد. این پلتفرم وامدهی معمولاً کسری از پوزیشنهای ترید شده است و آن را با درصد نشان میدهند. این نوع وامدهی را باید سپردهای برای همه معاملات باز خود در نظر گرفت. مقدار مارجینی که هر بروکر تعیین میکند، حداکثر میزان اهرمی (Leverage) را مشخص میکند که میتوانید در حساب معاملاتی خود از آن استفاده کنید؛ درنتیجه گاهی معاملات اهرمدار را معاملات مارجیندار نیز میگویند.
تریدرهایی که با این پلتفرم ترید میکنند، میتوانند حجم معاملات خود را افزایش دهند. همچنین Margin به تریدرها اجازه میدهد، پوزیشنهای اهرمدار (Leverage) باز کنند. با استفاده از اهرم یا لوریج میتوان با سرمایه اولیه کم، سرمایه بیشتری را وارد بازار کرد. هر بروکری قوانین خاص و متفاوتی برای این پلتفرم دارد؛ به همین دلیل بهتر است پیش از انتخاب بروکر و شروع معاملات مارجیندار، ابتدا از مقررات Margin آن بروکر یا صرافی مطلع شوید. معامله با این پلتفرم مانند شمشیری دولبه است و پیامدهای کاملاً متفاوتی دارد. این قابلیت ممکن است در تریدهای شما تأثیر مثبت یا منفی داشته باشد. همانطور که پیش از این نیز بیان شد، با استفاده از این نوع وامدهی میتوانید سودهای خود را چند برابر کنید، اما ممکن است متحمل ضررهای سنگینی نیز بشوید.
چگونگی محاسبه مارجین
برای درک بهتر نحوه محاسبه این پلتفرم بهتر است به این مثال توجه کنید. فرض کنید بروکری برای معاملات فارکس به تریدرها اهرم ۱:۲۰ میدهد؛ یعنی به ازای هر ۲۰ واحد از ارز در معاملات باز، ۱ واحد از آن ارز برای Margin لازم است. بهعبارت دیگر اگر پوزیشنی ۲۰ دلاری باز کنید، مارجین این پوزیشن ۱ دلار است و آن را ۲۰/۱ یا ۵ درصد نمایش میدهند.
به بیان دیگر، اگر بدانیم Margin بروکری ۱۰ درصد است، باید این ۱۰ درصد را برای هر ۱۰ دلاری که ترید میکنید، محاسبه کنید. درواقع باید ۱ دلار آن را برای مارجین در نظر بگیرید؛ بهعبارت دیگر در این مثال اهرم معامله را باید روی ۱:۱۰ قرار دهید.
مارجین آزاد (Free Margin) چیست؟
به مقدار پول آزاد در حسابهای معاملاتی گفته میشود که برای معاملههای جدید کاربرد دارد. مارجین آزاد با کمکردن مقدار Margin استفادهشده از اکوییتی (Equity) به دست میآید. اکوییتی نیز به موجودی کل حساب شما همراه با سودها یا ضررهای شناور حاصل از معاملات باز گفته میشود. تفاوت اکوییتی با بالانس یا موجودی حساب این است که بالانس به کل پولی میگویند که در حساب خود سپردهگذاری کردهاید (که شامل Margin استفادهشده برای پوزیشنهای باز نیز میشود)، اما اکوییتی سود یا ضرر حاصل از پوزیشنهای باز را نیز حساب میکند. اگر در حساب خود پوزیشن بازی نداشته باشید، مقدار اکوییتی با بالانس برابر خواهد بود.
مثال مارجین آزاد
فرض کنید حسابی با موجودی ۱۰۰۰ دلار و مارجین CFD 5 درصد داریم. در ادامه میخواهیم یک پوزیشن ۸۰۰۰ دلاری باز کنیم؛ پس در ابتدای معامله موارد زیر را خواهیم داشت:
موجودی حساب: ۱۰۰۰ دلار
مارجین: ۴۰۰ دلار (۵ درصد از ۸۰۰۰ دلار)
مارجین آزاد: ۶۰۰ دلار (اکوییتی منهای Margin استفادهشده)
اکوییتی: ۱۰۰۰ دلار
اگر ارزش پوزیشن ما افزایش پیدا کند و برای مثال به اندازه ۵۰ دلار سود کنیم، موارد بالا بهصورت زیر تغییر میکند:
موجودی حساب: ۱۰۰۰ دلار
مارجین: ۴۰۰ دلار
مارجین آزاد: ۶۵۰ دلار
اکوییتی: ۱۰۵۰ دلار
Margin استفادهشده و موجودی حساب تغییری نمیکنند، اما مارجین آزاد و اکوییتی افزایش مییابند؛ زیرا باید سود حاصل از پوزیشنهای باز را نشان دهند.
به یاد داشته باشید که اگر ارزش پوزیشن باز ما بهجای افزایش، بهاندازه ۵۰ دلار کاهش پیدا کند، Margin آزاد و اکوییتی نیز به همان نسبت کاهش مییابند.
سطح مارجین
یکی از مهمترین مفاهیم در معاملات، سطح این پلتفرم است. Margin level نسبت اکوییتی به Margin استفادهشده را نشان میدهد. این مفهوم را بهصورت درصدی نمایش میدهند و به شکل زیر محاسبه میشود:
Margin level: (اکوییتی / Margin استفاده شده) * ۱۰۰
کارگزاریها ازاین سطح l استفاده میکنند تا ببینند آیا تریدرها میتوانند پوزیشن جدیدی باز کنند یا نه. زمانی که سطح مارجین صفر درصد باشد، به این معناست که تریدر هیچ پوزیشن بازی در حساب خود ندارد. از سوی دیگر، Margin level 100 درصد یعنی اکوییتی حساب برابر با مارجین استفاده شده است. زمانی که این سطح به ۱۰۰ درصد میرسد، بروکر تا زمانی که تریدر پول بیشتری را به حساب خود واریز کند یا سود شناور ناشی از پوزیشنهای باز او افزایش یابد، اجازه بازکردن پوزیشن جدید به او نمیدهد. تصور کنید حسابی با موجودی ۱۰ هزار دلار و پوزیشن بازی داریم که به Margin 1000 دلاری نیاز دارد. اگر بازار در جهت مخالف پوزیشن حرکت کند و ۹ هزار دلار به ما ضرر بزند، اکوییتی برابر با ۱۰۰۰ دلار خواهد بود (۱۰۰۰۰ منهای ۹۰۰۰). در چنین موقعیتی، اکوییتی با مارجین برابر میشود؛ یعنی سطح مارجین ۱۰۰ درصد است؛ درنتیجه نمیتوان هیچ پوزیشن جدیدی باز کرد؛ مگر اینکه بازار به نفع ما حرکت کند و به سوددهی منجر شود یا اینکه پول بیشتری به حساب خود واریز کنیم.
برای فهم بهتر مارجین باید سطح آن را بیاموزید.
فرض کنید قیمت همانطور به حرکت در جهت مخالف پوزیشن ما ادامه دهد؛ در این صورت بروکر بهصورت خودکار پوزیشن ضرر را میبندد. آن محدودهای که بروکر با توجه به آن پوزیشن ما را میبندد، به سطح مارجین بستگی دارد. به این حد سطح استاپ اوت (Stop out) میگویند که در هر بروکری متفاوت است. بروکر پوزیشنها را بهترتیب نزولی میبندد؛ بنابراین ابتدا از بستن پوزیشنهای بزرگتر شروع میکند. با بستن هر پوزیشن، Margin استفادهشده آزاد میشود؛ به این ترتیب سطح آن نیز افزایش مییابد؛ بنابراین ممکن است این سطح بالاتر از سطح استاپ اوت قرار بگیرد. اگر چنین اتفاقی رخ ندهد یا اینکه قیمت همچنان در جهت مخالف پوزیشن ما حرکت کند، بروکر به بستن پوزیشنهای باز ادامه میدهد.
کال مارجین
یکی از بزرگترین کابوسهای هر تریدر حرفهای، کال مارجینشدن است. زمانی که سطح Margin از حد مشخصی که سطح کال مارجین نام دارد، پایینتر برود، بروکر به شما اخطار Margin call میدهد. سطح کال مارجین در هر بروکری بهطور متفاوتی محاسبه میشود، اما معمولاً Margin call شدن قبل از استاپ اوتشدن اتفاق میافتد. درواقع این اخطار به تریدرها میگوید که بازار در حال حرکت در جهت مخالف شماست؛ پس باید براساس حرکت آن اقدامات لازم را انجام دهید. بروکرها به این دلیل اخطار کال مارجین میدهند تا از موقعیتهایی که تریدر از پس هزینه ضرر خود برنمیآید، اجتناب کنند. باید توجه داشت، در موقعیتهایی که بازار بهسرعت در جهت مخالف پوزیشن شما حرکت میکند، ممکن است بروکر فرصت نداشته باشد که پیش از رسیدن به سطح استاپ اوت، این اخطار را بدهد. حتماً فکر میکنید که چطور باید از این موقعیت دوری کرد؟ پاسخ این است که اگر بهطور منظم موجودی حساب خود را چک کنید و در همه پوزیشنهای خود از حد ضرر (Stop loss) استفاده کنید، دیگر لازم نیست نگران Margin call باشید.
Call Margin یکی از خطرات احتمالی استفاده از Margin است.
یکی دیگر از روشهای مؤثر برای گرفتارنشدن در دام کال مارجین، برنامهریزی مناسب برای مدیریت ریسک است. با مدیریت مؤثر ریسکهای احتمالی، درک بهتری از آنها پیدا کرده و پوزیشنهای خود را در جایی باز میکنید که ریسک کمتر و حسابشدهتری به همراه داشته باشد.
مزایا و معایب استفاده از Margin
این پلتفرم نیز مانند همه امکانات معاملاتی، مزایا و معایبی دارد که میتوان آنها را بهصورت ریسکها و پاداشها در نظر گرفت. میزان ریسک یا پاداش این پلتفرم وامدهی تا حد زیادی به استراتژی معاملاتی نیز بستگی دارد.
مزایا
اگر در معاملات خود بهدرستی از Margin استفاده کنید، از مزایای زیر بهرهمند میشوید:
با استفاده از این پلتفرم میتوان سود بسیار بیشتری در مقایسه با استفاده از موجودی حساب استاندارد به دست آورد.
ارزش حساب خود را با سرعت بیشتری افزایش میدهید.
تریدرهای باتجربه راحتتر و سریعتر معاملات خود را ارزیابی میکنند و در آن واحد تصمیم میگیرند.
به سرمایه اولیه کمتری برای ترید نیاز دارید؛ بنابراین پول خود را روی موقعیت دیگری سرمایهگذاری میکنید.
معایب و ریسک ها
از آنجا که در معاملات مارجیندار، حجم معاملات بالاست، با استفاده از آن حساب خود را در معرض خطر ضررهای سنگین قرار میدهید.
معامله با Margin برای تریدرها استرس بسیاری دارد.
ممکن است کال مارجین شوید؛ در این صورت یا باید سرمایه بیشتری را به حساب خود وارد کنید یا اینکه بعضی از سرمایههای خود را بفروشید تا بتوانید پول وثیقه را آزاد کنید.
ملزومه مارجین (Margin requirement)
Margin بهعنوان درصدی از اندازه کل پوزیشن در نظر گرفته میشود؛ به عبارت دیگر این پلتفرم به ارزش نظری پوزیشنی گفته میشود که میخواهید باز کنید.
Margin Requirement چه مفهومی دارد؟
دو عامل در Margin مورد نیاز تأثیرگذارند: جفت ارزی که معامله میکنید و بروکر. ممکن است در بروکرها و حسابهای مختلف با Margin Requirement های مختلفی مانند ۲۵/۰ درصد، ۵/۰ درصد، ۱ درصد، ۲ درصد، ۵ درصد، ۱۰ درصد و بالاتر مواجه شوید. به این درصدها Margin requirement میگویند. تعریف دیگری که باید یاد بگیرید، Required Margin است؛ یعنی مقدار مارجینی که برای ارز هر کشور مشخص میشود. هر پوزیشنی که باز میکنید، Required Margin خاصی دارد که نزد بروکر بلوکه میشود. برای درک بهتر این مفهوم، به مثالی که در ادامه آمده است، توجه کنید.
فرض کنید میخواهیم روی جفت ارز EUR/USD ترید کنیم. برای اینکه بتوانیم بدون اهرم به اندازه ۱۰۰ هزار دلار یورو/ دلار بخریم یا بفروشیم، باید در حساب خود ۱۰۰ هزار دلار موجودی داشته باشیم؛ یعنی بهاندازه کل ارزش یک لات. در این مرحله Required Margin نقش خود را ایفا میکند که اگر ۲ درصد باشد، برای بازکردن و باز نگهداشتن معامله ۱۰۰ هزار دلاری روی جفت ارز یورو / دلار، تنها ۲ هزار دلار کفایت میکند و نیازی نیست از کل سرمایه خود استفاده کنید.
ارتباط Margin و اهرم (Leverage)
برای موفقیت در بازارهای مالی باید تفاوت بین Margin و اهرم یا لوریج را بدانید. این دو میزان سود در مارجین (Margin) در معاملات با یکدیگر مرتبط هستند، اما از نظر معنایی با هم تفاوت دارند. تا اینجای کار، درک کاملی از این موضوع پیدا کردیم که مارجین چیست. Margin به پولی گفته میشود که تریدرها نزد بروکر یا صرافی سپردهگذاری میکنند تا پوزیشنهای خود را باز نگه دارند. از سوی دیگر، اهرم نیز به تریدرها کمک میکند تا با حجم بیشتری معامله کنند.
نقش اهرم در معاملات مارجین دار
برای مثال اگر نسبت اهرم در بروکری ۱:۳۰ باشد، یعنی تریدر میتواند به اندازه ۳۰ برابر موجودی حساب خود ترید کند. فرض کنید تریدری برای بازکردن پوزیشن جدید، ۵ هزار دلار در حساب خود دارد. اهرم ۱:۳۰ این امکان را به او میدهد تا به اندازه ۱۵۰ هزار دلار معامله کند. ارتباط اهرم و Margin به این شکل است که اهرم در معاملات مشخص میکند چه درصدی از ارزش کل معامله (Margin) برای بازکردن پوزیشن لازم است؛ بنابراین اگر Margin برابر با ۳/۳ درصد باشد، اهرم این بروکر ۱:۳۰ خواهد بود. در همین راستا، اگر ۵ درصد باشد، متوجه میشویم که نسبت اهرم ۱:۲۰ است و بقیه نسبتها و درصدها نیز به همین ترتیب محاسبه میشوند.
کاربرد Margin در صرافی ها
شاید با خود فکر کنید چرا صرافیها و بروکرها باید پول بیشتری را برای معامله در اختیار تریدرها بگذارند؟ در پاسخ باید گفت، با اینکه تریدرها با استفاده از اهرم میتوانند حجم معاملات خود را افزایش دهند، وجود قابلیتی به نام Margin سبب میشود معاملات قبل از اینکه بروکر یا صرافی را متضرر کنند، بسته شوند؛ درنتیجه از این نظر برای صرافیها ضرری به همراه ندارند. از سوی دیگر، زمانی که تریدر در معاملات اهرمدار خود سود میکند، صرافی یا بروکر نیز با دریافت کارمزد از آن معامله سود میبرد. به این ترتیب مارجین ابزاری کاربردی برای صرافیها به شمار میآید.
جمع بندی
همانطور که پیش از این بیان شد، یکی از مهمترین اصولی که در مسیر تبدیلشدن به تریدر حرفهای به شما کمک میکند، یادگیری مفهوم مارجین است. بسیاری از تریدرها بر این باورند که این پلتفرم ابزار خطرناکی است که البته با مواردی که عنوان کردیم، منطقی است آنها چنین عقیدهای داشته باشند. با این حال اگر راه استفاده مؤثر از این نوع وامدهی را یاد بگیرید و به اندازه کافی تجربه ترید داشته باشد، دیگر جای نگرانی نیست و با استفاده از آن به سودهای کلانی دست مییابید.
توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت میکنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.
نرخ بازگشت سرمایه (ROI) چیست؟ + فرمول محاسبه
نرخ بازگشت سرمایه ROI چیست؟ در این مقاله مفهوم پرکاربرد roi و فرمول محاسبه آن را به شما معرفی میکنیم.
توسط تیم تولید محتوای دیدار -
به روزرسانی شده در ۱۱ مهر ۱۴۰۱ -
زمان مطالعه 6.5 دقیقه
فرض کنید به شما بگوییم یک جایی هست که تضمین میدهد در ازای سرمایهگذاری یک میلیون تومانی شما، سود خالص سه میلیون تومان را پرداخت میکند. به این شاخص کلیدی، نرخ برگشت سرمایه یا ROI میگویند. این نرخ در این مثال ۳۰۰ درصد میشود.
دانستن این شاخص مهم است چرا که تصمیمگیری را به شدت آسان میکند. مثلا اگر بدانید میزان برگشت سرمایه هر منبع تبلیغاتیتان چقدر است، مسیر تصمیم گیری برای تبلیغات خیلی ساده و راحت خواهد شد.
بهترین شیوه برای تصمیمگیری در مورد اینجا کجا تبلیغ کنید، این است که ROI هر کدام از شیوههای تبلیغات را بدانید.
زیراک رادید
نرخ بازگشت سرمایه ROI چیست؟
نرخ بازگشت سرمایه ROI یا (Return on investment) یک شاخص کلیدی ارزیابی عملکرد KPI یا مقیاس مالی است که به منظور میزان سود در مارجین (Margin) محاسبه احتمال سود پس از سرمایهگذاری مورد استفاده قرار میگیرد. با استفاده از این نسبت میتوانید میزان سود و ضرر ناشی از سرمایهگذاری را با میزان هزینههای سرمایهگذاری مقایسه کنید. با محاسبات نرخ بازگشت سرمایه ROI میتوانید سود بالقوه یک سرمایهگذاری مستقل را با سود چندین سرمایهگذاری مقایسه کنید. همین تعریف ساده یک پاسخ برای سوال مهم بازگشت سرمایه ROI چیست، هست.
نکات کلیدی نرخ بازگشت سرمایه
نرخ بازگشت سرمایه ROI برای محاسبه میزان سود سرمایهگذاری مورد استفاده قرار میگیرد.
نرخ بازگشت سرمایه ROI کاربردهای گوناگونی دارد. از این مقیاس برای محاسبه میزان سودآوری سهامها، مقایسه و بررسی شرایط سرمایهگذاری در یک تجارت خاص، یا بررسی نتایج معاملات ملکی و غیره استفاده میشود.
برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه ROI کافی است میزان سرمایه گذاری اولیه را از قیمت نهایی سرمایهگذاری کم کنید (عدد حاصله همان بازده خالص net return خواهد بود). سپس این عدد را بر هزینههای سرمایهگذاری تقسیم کرده و در 100 ضرب کنید.
محاسبه نرخ بازگشت سرمایه ROI نسبتاً آسان و قابل درک است و این سادگی نشان میدهد که ROI مقیاسی استاندارد و جهانی است.
یکی از معایب نرخ بازگشت سرمایه ROI این است که مدت زمان نگهداشت سرمایهگذاری را در نظر نمیگیرد. پس با استفاده از مقیاسی که مدت زمان سرمایهگذاری را هم در محاسبات دخیل میکند، بهتر میتوانید سرمایهگذاریهای بالقوه را با هم مقایسه کنید.
نحوه محاسبه نرخ بازگشت سرمایه ROI
برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه ROI میتوانید از دو روش زیر استفاده کنید:
روش اول:
روش دوم:
چگونه نرخ بازگشت سرمایه ROI را تفسیر کنیم؟
نکاتی وجود دارند که باید آنها را در تفسیر نتایج ROI در نظر بگیرید. اول اینکه نرخ بازگشت سرمایه ROI عموماً به صورت درصدی گزارش میشود. چرا که درک درصد (در مقایسه با نسبت) راحتتر است. دوم اینکه در محاسبات ROI، بازده خالص را در صورت کسر قرار میدهند؛ چون هم میتواند مثبت باشد و هم منفی.
وقتی نرخ بازگشت سرمایه ROI مثبت باشد، بازده خالص مثبت بوده (چرا که میزان کل بازگشتی از میزان کل هزینهها بیشتر بوده است). و اگر ROI منفی باشد یعنی متضرر شده اید و هزینههای کلی از میزان سود کلی بیشتر بوده است. نکته آخر اینکه برای محاسبه دقیق نرخ بازگشت سرمایه ROI باید هزینههای کلی و میزان سود کلی را هم در نظر بگیرید. برای محاسبه جز به جز گزینههای سرمایهگذاری موجود، باید نرخ بازگشت سرمایه ROI سالانه را هم در نظر بگیرید.
مثال های محاسبه نرخ بازگشت سرمایه ROI
فرض کنید سرمایهگذاری هزار سهام از یک شرکت خیالی به نام Worldwide Wicket Co را خریداری کرده است و سود خالص هر سهام 10 دلار بوده است. این سرمایهگذار یک سال بعد، سهامش را به قیمت 12.5 دلار به فروش میرساند. و برای بازهی نگهداشت سرمایه ی یک ساله ، 500 دلار سود سهام دریافت میکند. این سرمایهگذار همچنین 125 دلار بابت کمیسیون معاملاتی (trading commissions) پرداخت کرده تا بتواند سهام خرید و فروش کند.
نرخ ROI این سرمایهگذار به صورت زیر محاسبه خواهد شد:
ROI = ([($12.50 – $10.00) * 1000 + $500 – $125] ÷ ($10.00 * 1000)) * 100 = 28.75%
بیایید تا مراحل محاسبات را به صورت جزئی بررسی کنیم:
- برای محاسبه بازده خالص، باید بازده کل و هزینههای کل را در نظر بگیرید. بازده کل در بازار بورس، از سود سرمایه و سود سهام ناشی میشود. هزینههای کلی هم شامل قیمت اولیه خرید به علاوهی هزینههای کمیسیون خواهد بود.
- در محاسبات بالا، بازده کل (قبل از کمیسیون) به صورت x ( 1,000) ضربدر ($12.50 – $10.00) بوده است. 500 دلار بعدی سود سهام و 125 دلار میزان کمیسیون پرداختی است.
اگر بخواهید با ریزبینی بیشتری عمل کنید، میتوانید نرخ بازگشت سرمایه ROI را به اجزای آن تقسیم بندی کنیم. در مثال بالا متوجه شدیم که 23.75 درصد از بازده کل و 5 درصد از سود سهام حاصل میشود. این تقسیمبندی از آنجایی صورت میپذیرد که در بیشتر مواقع نرخ مالیات بازده کل و سود سهام متفاوت است.
ROI = %جمع کل سود سرمایه – کمیسیون% + نرخ سود
جمع کل سود سرمایه = $2500 ÷ $10,000 * 100 = 25.00%
کمیسیون = $125 ÷ $10,000 * 100 = 1.25%
نرخ سود = $500 ÷ $10,000 * 100 = 5.00%
ROI = 25.00% – 1.25% + 5.00% = 28.75%
نکته: وقتی نرخ بازگشت سرمایه ROI مثبت باشد، بازده خالص مثبت است. چرا که سود کل از هزینهها بیشتر بوده است. ROI منفی نشان دهنده سود کل منفی میزان سود در مارجین (Margin) است و زمانی رخ میدهد که هزینهها از سود بیشتر باشند.
محاسبه جایگزین نرخ بازگشت سرمایه ROI
به عنوان مثال اگر این سرمایهگذار کمیسیون را تقسیم کند، روش جایگزینی برای محاسبه نرخ ROI مطرح خواهد شد. فرض کنید کل کمیسیون به این صورت تقسیم شده باشد: 50 دلار هنگام خرید سهام و 75 دلار هنگام فروش آن.
IVI = $10,000 + $50 = $10,050
FVI = $12,500 + $500 – $75 = $12,925
ROI = [($12,925 – $10,050) ÷ $10,000] * 100 = 28.75%
منظور از IVI در فرمول بالا، سرمایهگذاری اولیه (یا هزینههای سرمایهگذاری) و منظور از FVI ارزش نهایی سرمایهگذاری میباشد. محاسبهی ROI سالانه، معایب ROI استاندارد (عدم در نظرگیری مدتزمان نگهداشت سرمایه) را از محاسبات حذف میکند.
نرخ بازگشت سرمایه سالانه ROI
محاسبه نرخ بازگشت سرمایه ROI سالانه، راه حلی برای حذف محدودیت کلیدی محاسبات ROI استاندارد است. فرمول نرخ بازگشت سرمایه سالانه مانند زیر است:
اگر یک سرمایهگذاری فرضی در طی 5 سال، نرخ نرخ بازگشت سرمایه ROI پنجاه درصدی را به همراه داشته باشد، ROI سالانه، 10% خواهد بود. این میزان از تقسیم ROI کلی بر سالهای نگهداشت سرمایه به دست آمده است و میزان تقریبی ROI سالانه را نشان میدهد. میگوییم تقریبی چرا که تأثیر بهره مرکب را در نظر نمیگیرد. بهره مرکب در گذر زمان تأثیر غیر قابل اغماضی خواهد داشت. هرچه مدت زمان بیشتر باشد، تفاوت بین میانگین تقریبی ROI سالانه (که از تقسیم ROI کلی بر سالهای نگهداشت) و میزان واقعی ROI سالانه بیشتر خواهد بود. بر اساس فرمول بالا:
میتوانید نرخ ROI با زمان نگهداشت کمتر از یک سال را با تبدیل کسری زمان نگهداشت (تقسیم مدتزمان بر 12 ماه) محاسبه کنید. به عنوان مثال فرض کنید نرخ ROI سرمایهگذاری خاصی طی 6 ماه، 10% بوده باشد. پس:
ROI سالانه = [(1+0.10) 1/0.5−1]×100%=21.00%
عدد 0.5 در محاسبات بالا، بیانگر 6 ماه است.
مقایسه سرمایهگذاریها بر اساس نرخ بازگشت سرمایه سالانه
نرخ بازگشت سرمایه ROI سالانه زمانی مفید است که بخواهید میزان بازگشت سرمایه سرمایهگذاریهای مختلف را محاسبه و مقایسه کنید. فرض کنید سرمایه گذاری پنج ساله در سهام X، نرخ ROI پنجاه درصدی و سرمایهگذاری سه ساله در سهام Y، نرخ ROI سی درصدی را به دنبال داشته باشد. با استفاده از محاسبات زیر میتوانید بهترین سرمایهگذاری را مشخص کنید:
منظور از AROIX، نرخ ROI سالانه سهام X و منظور از AROIY نرخ ROI سالانه سهام Yمیباشد. بر اساس این محاسبات، سرمایهگذاری روی Y بسیار میزان سود در مارجین (Margin) بهتر است.
ترکیب اهرم مالی (Leverage) با ROI
اگر از سرمایهگذاریتان سود ببرید، با استفاده از Leverage میتوانید تأثیرات نرخ بازگشت سرمایه ROI را بیشتر کنید. اما اگر ضرر کنید هم همین اثر را خواهد گذاشت و ضررهایتان را افزایش میدهد.
فرض کنید سرمایهگذاری، هزار سهام از یک شرکت فرضی .Worldwide Wickets Co را به قیمت هر سهام 10 دلار خریداری کرده و این خرید را با حاشیه ( margin ) 50% انجام دهد؛ یعنی 5000 دلار از سرمایه شخصی هزینه کرده و 5000 دلار از کارگزاری قرض گرفته و حساب مارجین ایجاد کند. این سهام دار، دقیقا یک سال بعد، سهامش را به ارزش 12.50 دلار به فروش میرساند. سود سهام این فرد، با زمان نگهداشت یک سال، 500 دلار بوده است. به علاوه 125 دلار برای کمیسیون معاملاتی (در زمان خرید و فروش) خرج کرده است. به علاوه برای مارجین دریافتی، نرخ بهره 9 درصدی در نظر گرفته شده است.
برای محاسبه ROI این مثال خیالی، نکات مهمی وجود دارد که باید در نظر داشته باشید. اول اینکه باید بهره ی مارجین (450 دلار) را در هزینههای کلی لحاظ کنید. سپس باید در نظر بگیرید که سرمایهگذاری اولیه اکنون 5000 دلار خواهد بود. چرا که با گرفتن وام مارجین، از اهرم استفاده کردهاید.
ROI = [($12.50 – $10)*1000 + $500 – $125 – $450] ÷ [($10*1000) – ($10*500)] * 100 = 48.5%
با وجود اینکه بازده خالص این معامله 450 دلار کاهش داشته، اما ROI دائما بالاتر از 48.50% خواهد بود (در مقایسه با زمانی که از اهرمی استفاده نکرده و نرخ بازگشت سرمایه 28.75% را تجربه میکنید).
بیایید کمی بیشتر بررسی کنیم. فرض کنید قیمت سهام به جای آنکه تا 12.50 افزایش بیاید، به 8.00 دلار سقوط کند. در این حالت سرمایهگذار تصمیم میگیرد که جلوی ضرر را بگیرد و موقعیتش را به طور کامل بفروشد. در این حالت ROI به صورت زیر محاسبه میشود:
نرخ بازگشت سرمایهی -41.50% (با اهرم) بسیار بدتر از نرخ -16.25% (بدون اهرم) است.
محاسبه ROI در اکسل
محاسبه ROI در اکسل بسیار سادهتر از محاسبه آن به کمک ماشین حساب است. در واقع مکانیزم محاسبه ROI در اکسل به این صورت است که شما مجموعه از فرمولها را در اکسل تعریف میکنید، ارقام مورد نظرتان را وارد و طیفی از محاسبات بازگشت سرمایه از بازده حقوق صاحبان سهام گرفته تا نرخ بازده داخلی و بازگشت سرمایه سالانه را به کمک آن محاسبه میکنید.
برای نمونه بیایید نرم بازگشت سرمایه سالانه را در تصویر زیر ببینیم. این عدد به صورت درصد به نمایش در خواهد آمد به این ترتیب که
ROI = (مقدار پایانی / مقدار شروع) ^ (1 / تعداد سال) -1
** برای محاسبه تعداد سال، تاریخ شروع خود را از تاریخ پایان کم کرده، سپس بر 365 تقسیم کنید.
*** علامت ^ نشانه توان است.
مزایا و معایب محاسبه ROI
مزایای نرخ بازگشت سرمایه
محاسبه سود و تاثیر سرمایه گذاری بر کسب و کار شما، هنگام تصمیم گیری برای شرکت بسیار مهم است. سه مزیت اصلی همیشه درباره محاسبه ROI مطرح است:
- به طور کلی محاسبه ROI آسان است. ارقام کمی برای تکمیل محاسبه مورد نیاز است که همه آنها باید در صورتهای مالی یا ترازنامه موجود باشد.
- قابلیت تحلیل مقایسه ای. به دلیل استفاده گسترده و سهولت محاسبه ROI، میتوان مقایسههای بیشتری را روی بازده سرمایه گذاری بین سازمانها انجام داد.
- سنجش سودآوری. ROI به درآمد خالص برای سرمایه گذاریهای انجام شده در یک واحد تجاری خاص مربوط میشود. در واقع معیار بهتری نسبت به محاسبه سودآوری شرکت یا تیم ارائه می دهد.
معایب محاسبه ROI
محاسبه ROI معایبی هم دارد. بیایید سه نمونه آن را با هم بررسی کنیم.
- این محاسبات زمان نگهداشت سرمایه را در نظر نمیگیرد که به هنگام مقایسه گزینههای سرمایه گذاری مشکل ساز خواهد شد. به عنوان مثال، اگر سرمایهگذاری X نرخ بازگشت سرمایه ۲۵% و سرمایهگذاری Y نرخ بازگشت سرمایه ۱۵% را به دنبال داشته باشد، ممکن است فرض کنید که X بهتر است. اما زمان بندی و مقیاس زمانی هیچ کدام از این پروژهها را نمیدانید. ممکن است که ROI پروژه X پنج ساله و ROI پروژهی Y یکساله باشد. با استفاده از ROI سالانه میتوانید بر این مشکل غلبه کنید.
- ROI قابلیت تطابق با ریسک را ندارد. همه میدانند که بازگشت سرمایه با ریسک عجین شده است. هرچه بازگشت سرمایه بالقوه بالاتر باشد، ریسک سرمایهگذاری هم بالاتر است. در دنیای بورس میتوانید به وضوح چنین چیزی را ببینید؛ سرمایهگذاری روی سهام شرکت های کوچک، در مقایسه با شرکت های بزرگ، بازگشت بالاتر (و ریسک بیشتری) دارد.
- اگر عمداً یا سهواً همه هزینهها را در محاسبات وارد نکنید، نرخ ROI خروجیتان اغراق آمیز خواهد بود. به عنوان مثال باید تمامی هزینهها را در محاسبهی ROI خرید و فروش املاک دخیل کنید. بهرهی وام، مالیات بر دارایی، بیمه و تمامی هزینههای تعمیر و نگهداری شامل خواهند شد. این هزینهها ROI را به میزان قابلتوجهی کاهش میدهند. بدون وارد کردن این هزینهها، به نرخ ROI اغراق آمیزی خواهید رسید.
- ROI هم مانند بسیاری از معیارهای سود آوری، در محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، روی سود مالی تمرکز میکند. مزایای فرعی (مانند مزایای اجتماعی و محیط زیستی) در ROI دخیل نیستند. معیار جدیدی به نام بازگشت سرمایهی اجتماعی (Social Return on Investment) یا SROI وجود دارد که به سرمایهگذاران اجازه میدهد تا چنین مزایایی را هم در بررسیهایشان دخیل کنند.
سخن نهایی
در این مطلب سعی کردیم روشن کنیم که دقیقا بازگشت سرمایه roi .چیست نرخ بازگشت سرمایه ROI معیاری ساده و شهودی است که برای محاسبه سودآوری سرمایهگذاریها مورد استفاده قرار میگیرد. ROI هم مانند سایر معیارها معایبی دارد؛ مدت زمان نگهداشت سرمایه و ریسک پذیری را در محاسبات دخیل نمیکند. با این وجود – و برخلاف محدودیتهای مذکور – ROI هنوز هم یک معیار کلیدی است که برای آنالیز، مقایسه و رتبه بندی گزینههای سرمایهگذاری موجود مورد استفاده قرار میگیرد.
سوالات متداول
چگونه ROI را به صورت دستی محاسبه می کنید؟
نرخ بازگشت سرمایه یا ROI بازده خالص سرمایه تقسیم بر هزینه سرمایهگذاری است؛ به عبارت دیگر میتوانید مقدار شروع را از مقدار فعلی کسر کنید و سپس تقسیم عدد بر مقدار شروع کنید. میتوان مقدار ROI را به کمک ابزارهایی مانند اکسل یا به صورت دستی محاسبه کنید.
درصد ROI خوب چقدر است؟
با توجه به محاسبات مرسوم، بازگشت سرمایه سالانه تقریباً 7٪ یا بیشتر، بازده سرمایه گذاری خوبی برای سرمایه گذاری در سهام در نظر گرفته می شود. از آنجایی که این مقدار به صورت سالانه محاسبه میشود ممکن است کمی کمتر یا بیشتر باشد.
مارجین (Margin) چیست و چه میزان سود در مارجین (Margin) کاربردی در صرافی ها دارد؟
اگر در بازارهای مالی فعالیت داشته باشید، احتمالاً اصطلاح مارجین را شنیدهاید و با آن آشنایی دارید. این پلتفرم یکی از مهمترین مفاهیم در بازار فارکس، رمز ارزها و قراردادهای CFD است؛ بنابراین هر کس که قصد دارد در این بازارها حرفهای شود، باید حتماً همهچیز را درباره مارجین یاد بگیرد. هرکدام از کارگزاریهای، دستورالعملهای مشخصی برای مشخصکردن این پلتفرم دارند و آنها تعیین میکنند که به کدام داراییها و حسابها Margin تعلق میگیرد. در این مقاله هر آنچه باید درباره این نوع وامدهی، نحوه محاسبه و سطح آن و ارتباط این پلتفرم با اهرم بدانید، بیان شده است.
فهرست این مقاله
مارجین و کاربرد آن در صرافی ها
به پولی که تریدر بهعنوان وثیقه نزد بروکر یا صرافی سپردهگذاری میکند، مارجین میگویند. دلیل این سپردهگذاری، جبران ریسکی است که تریدر با معاملات خود برای کارگزاری یا صرافی به وجود میآورد. این پلتفرم وامدهی معمولاً کسری از پوزیشنهای ترید شده است و آن را با درصد نشان میدهند. این نوع وامدهی را باید سپردهای برای همه معاملات باز خود در نظر گرفت. مقدار مارجینی که هر بروکر تعیین میکند، حداکثر میزان اهرمی (Leverage) را مشخص میکند که میتوانید در حساب معاملاتی خود از آن استفاده کنید؛ درنتیجه گاهی میزان سود در مارجین (Margin) معاملات اهرمدار را معاملات مارجیندار نیز میگویند. تریدرهایی که با این پلتفرم ترید میکنند، میتوانند حجم معاملات خود را افزایش دهند. همچنین Margin به تریدرها اجازه میدهد، پوزیشنهای اهرمدار (Leverage) باز کنند. با استفاده از اهرم یا لوریج میتوان با سرمایه اولیه کم، سرمایه بیشتری را وارد بازار کرد. هر بروکری قوانین خاص و متفاوتی برای این پلتفرم دارد؛ به همین دلیل بهتر است پیش از انتخاب بروکر و شروع معاملات مارجیندار، ابتدا از مقررات Margin آن بروکر یا صرافی مطلع شوید. معامله با این پلتفرم مانند شمشیری دولبه است و پیامدهای کاملاً متفاوتی دارد. این قابلیت ممکن است در تریدهای شما تأثیر مثبت یا منفی داشته باشد. همانطور که پیش از این نیز بیان شد، با استفاده از این نوع وامدهی میتوانید سودهای خود را چند برابر کنید، اما ممکن است متحمل ضررهای سنگینی نیز بشوید.
چگونگی محاسبه مارجین
برای درک بهتر نحوه محاسبه این پلتفرم بهتر است به این مثال توجه کنید. فرض کنید بروکری برای معاملات فارکس به تریدرها اهرم ۱:۲۰ میدهد؛ یعنی به ازای هر ۲۰ واحد از ارز در معاملات باز، ۱ واحد از آن ارز برای Margin لازم است. بهعبارت دیگر اگر پوزیشنی ۲۰ دلاری باز کنید، مارجین این پوزیشن ۱ دلار است و آن میزان سود در مارجین (Margin) را ۲۰/۱ یا ۵ درصد نمایش میدهند.
به بیان دیگر، اگر بدانیم Margin بروکری ۱۰ درصد است، باید این ۱۰ درصد را برای هر ۱۰ دلاری که ترید میکنید، محاسبه کنید. درواقع باید ۱ دلار آن را برای مارجین در نظر بگیرید؛ بهعبارت دیگر در این مثال اهرم معامله را باید روی ۱:۱۰ قرار دهید.
مارجین آزاد (Free Margin)
به مقدار پول آزاد در حسابهای معاملاتی گفته میشود که برای معاملههای جدید کاربرد دارد. مارجین آزاد با کمکردن مقدار Margin استفادهشده از اکوییتی (Equity) به دست میآید. اکوییتی نیز به موجودی کل حساب شما همراه با سودها یا ضررهای شناور حاصل از معاملات باز گفته میشود. تفاوت اکوییتی با بالانس یا موجودی حساب این است که بالانس به کل پولی میگویند که در حساب خود سپردهگذاری کردهاید (که شامل Margin استفادهشده برای پوزیشنهای باز نیز میشود)، اما اکوییتی سود یا ضرر حاصل از پوزیشنهای باز را نیز حساب میکند. اگر در حساب خود پوزیشن بازی نداشته باشید، مقدار اکوییتی با بالانس برابر خواهد بود.
مثال مارجین آزاد
فرض کنید حسابی با موجودی ۱۰۰۰ دلار و مارجین CFD 5 درصد داریم. در ادامه میخواهیم یک پوزیشن ۸۰۰۰ دلاری باز کنیم؛ پس در ابتدای معامله موارد زیر را خواهیم داشت:
موجودی حساب: ۱۰۰۰ دلار
مارجین: ۴۰۰ دلار (۵ درصد از ۸۰۰۰ دلار)
مارجین آزاد: ۶۰۰ دلار (اکوییتی منهای Margin استفادهشده)
اکوییتی: ۱۰۰۰ دلار
اگر ارزش پوزیشن ما افزایش پیدا کند و برای مثال به اندازه ۵۰ دلار سود کنیم، موارد بالا بهصورت زیر تغییر میکند:
موجودی حساب: ۱۰۰۰ دلار
Margin: 400 دلار
Free Margin: 650 دلار
اکوییتی: ۱۰۵۰ دلار
Margin استفادهشده و موجودی حساب تغییری نمیکنند، اما مارجین آزاد و اکوییتی افزایش مییابند؛ زیرا باید سود حاصل از پوزیشنهای باز را نشان دهند.
به یاد داشته باشید که اگر ارزش پوزیشن باز ما بهجای افزایش، بهاندازه ۵۰ دلار کاهش پیدا کند، Margin آزاد و اکوییتی نیز به همان نسبت کاهش مییابند.
سطح مارجین
یکی از مهمترین مفاهیم در معاملات، سطح این پلتفرم است. Margin level نسبت اکوییتی به Margin استفادهشده را نشان میدهد. این مفهوم را بهصورت درصدی نمایش میدهند و به شکل زیر محاسبه میشود:
Margin level: (اکوییتی / Margin استفاده شده) * ۱۰۰
کارگزاریها ازاین سطح l استفاده میکنند تا ببینند آیا تریدرها میتوانند پوزیشن جدیدی باز کنند یا نه. زمانی که سطح مارجین صفر درصد باشد، به این معناست که تریدر هیچ پوزیشن بازی در حساب خود ندارد. از سوی دیگر، Margin level 100 درصد یعنی اکوییتی حساب برابر با مارجین استفاده شده است. زمانی که این سطح به ۱۰۰ درصد میرسد، بروکر تا زمانی که تریدر پول بیشتری را به حساب خود واریز کند یا سود شناور ناشی از پوزیشنهای باز او افزایش یابد، اجازه بازکردن پوزیشن جدید به او نمیدهد. تصور کنید حسابی با موجودی ۱۰ هزار دلار و پوزیشن بازی داریم که به Margin 1000 دلاری نیاز دارد. اگر بازار در جهت مخالف پوزیشن حرکت کند و ۹ هزار دلار به ما ضرر بزند، اکوییتی برابر با ۱۰۰۰ دلار خواهد بود (۱۰۰۰۰ منهای ۹۰۰۰). در چنین موقعیتی، اکوییتی با مارجین برابر میشود؛ یعنی سطح مارجین ۱۰۰ درصد است؛ درنتیجه نمیتوان هیچ پوزیشن جدیدی باز کرد؛ مگر اینکه بازار به نفع ما حرکت کند و به سوددهی منجر شود یا اینکه پول بیشتری به حساب خود واریز کنیم.
برای فهم بهتر مارجین باید سطح آن را بیاموزید.
فرض کنید قیمت همانطور به حرکت در جهت مخالف پوزیشن ما ادامه دهد؛ در این صورت بروکر بهصورت خودکار پوزیشن ضرر را میبندد. آن محدودهای که بروکر با توجه به آن پوزیشن ما را میبندد، به سطح مارجین بستگی دارد. به این حد سطح استاپ اوت (Stop out) میگویند که در هر بروکری متفاوت است. بروکر پوزیشنها را بهترتیب نزولی میبندد؛ بنابراین ابتدا از بستن پوزیشنهای بزرگتر شروع میکند. با بستن هر پوزیشن، Margin استفادهشده آزاد میشود؛ به این ترتیب سطح آن نیز افزایش مییابد؛ بنابراین ممکن است این سطح بالاتر از سطح استاپ اوت قرار بگیرد. اگر چنین اتفاقی رخ ندهد یا اینکه قیمت همچنان در جهت مخالف پوزیشن ما حرکت کند، بروکر به بستن پوزیشنهای باز ادامه میدهد.
کال مارجین
یکی از بزرگترین کابوسهای هر تریدر حرفهای، کال مارجینشدن است. زمانی که سطح Margin از حد مشخصی که سطح کال مارجین نام دارد، پایینتر برود، بروکر به شما اخطار Margin call میدهد. سطح کال مارجین در هر بروکری بهطور متفاوتی محاسبه میشود، اما معمولاً Margin call شدن قبل از استاپ اوتشدن اتفاق میافتد. درواقع این اخطار به تریدرها میگوید که بازار در حال حرکت در جهت مخالف شماست؛ پس باید براساس حرکت آن اقدامات لازم را انجام دهید. بروکرها به این دلیل اخطار کال مارجین میدهند تا از موقعیتهایی که تریدر از پس هزینه ضرر خود برنمیآید، اجتناب کنند. باید توجه داشت، در موقعیتهایی که بازار بهسرعت در جهت مخالف پوزیشن شما حرکت میکند، ممکن است بروکر فرصت نداشته باشد که پیش از رسیدن به سطح استاپ اوت، این اخطار را بدهد. حتماً فکر میکنید که چطور باید از این موقعیت دوری کرد؟ پاسخ این است که اگر بهطور منظم موجودی حساب خود را چک کنید و در همه پوزیشنهای خود از حد ضرر (Stop loss) استفاده کنید، دیگر لازم نیست نگران Margin call باشید.
Call Margin یکی از خطرات احتمالی استفاده از Margin است.
یکی دیگر از روشهای مؤثر برای گرفتارنشدن در دام کال مارجین، برنامهریزی مناسب برای مدیریت ریسک است. با مدیریت مؤثر ریسکهای احتمالی، درک بهتری از آنها پیدا کرده و پوزیشنهای خود را در جایی باز میکنید که ریسک کمتر و حسابشدهتری به همراه داشته باشد.
مزایا و معایب استفاده از Margin
این پلتفرم نیز مانند همه امکانات معاملاتی، مزایا و معایبی دارد که میتوان آنها را بهصورت ریسکها و پاداشها در نظر گرفت. میزان ریسک یا پاداش این پلتفرم وامدهی تا حد زیادی به استراتژی معاملاتی نیز بستگی دارد.
مزایا
اگر در معاملات خود بهدرستی از Margin استفاده کنید، از مزایای زیر بهرهمند میشوید:
با استفاده از این پلتفرم میتوان سود بسیار بیشتری در مقایسه با استفاده از موجودی حساب استاندارد به دست آورد.
ارزش حساب خود را با سرعت بیشتری افزایش میدهید.
تریدرهای باتجربه راحتتر و سریعتر معاملات خود را ارزیابی میکنند و در آن واحد تصمیم میگیرند.
به سرمایه اولیه کمتری برای ترید نیاز دارید؛ بنابراین پول خود را روی موقعیت میزان سود در مارجین (Margin) دیگری سرمایهگذاری میکنید.
معایب و ریسک ها
از آنجا که در معاملات مارجیندار، حجم معاملات بالاست، با استفاده از آن حساب خود را در معرض خطر ضررهای سنگین قرار میدهید.
معامله با Margin برای تریدرها استرس بسیاری دارد.
ممکن است کال مارجین شوید؛ در این صورت یا باید سرمایه بیشتری را به حساب خود وارد کنید یا اینکه بعضی از سرمایههای خود را بفروشید تا بتوانید پول وثیقه را آزاد کنید.
ملزومه مارجین (Margin requirement)
Margin بهعنوان درصدی از اندازه کل پوزیشن در نظر گرفته میشود؛ به عبارت دیگر این پلتفرم به ارزش نظری پوزیشنی گفته میشود که میخواهید باز کنید.
Margin Requirement چه مفهومی دارد؟
دو عامل در Margin مورد نیاز تأثیرگذارند: جفت ارزی که معامله میکنید و بروکر. ممکن است در بروکرها و حسابهای مختلف با Margin Requirement های مختلفی مانند ۲۵/۰ درصد، ۵/۰ درصد، ۱ درصد، ۲ درصد، ۵ درصد، ۱۰ درصد و بالاتر مواجه شوید. به این درصدها Margin requirement میگویند. تعریف دیگری که باید یاد بگیرید، Required Margin است؛ یعنی مقدار مارجینی که برای ارز هر کشور مشخص میشود. هر پوزیشنی که باز میکنید، Required Margin خاصی دارد که نزد بروکر بلوکه میشود. برای درک بهتر این مفهوم، به مثالی که در ادامه آمده است، توجه کنید.
فرض کنید میخواهیم روی جفت ارز EUR/USD ترید کنیم. برای اینکه بتوانیم بدون اهرم به اندازه ۱۰۰ هزار دلار یورو/ دلار بخریم یا بفروشیم، باید در حساب خود ۱۰۰ هزار دلار موجودی داشته باشیم؛ یعنی بهاندازه کل ارزش یک لات. در این مرحله Required Margin نقش خود را ایفا میکند که اگر ۲ درصد باشد، برای بازکردن و باز نگهداشتن معامله ۱۰۰ هزار دلاری روی جفت ارز یورو / دلار، تنها ۲ هزار دلار کفایت میکند و نیازی نیست از کل سرمایه خود استفاده کنید.
ارتباط Margin و اهرم (Leverage)
برای موفقیت در بازارهای مالی باید تفاوت بین Margin و اهرم یا لوریج را بدانید. این دو در معاملات با یکدیگر مرتبط هستند، اما از نظر معنایی با هم تفاوت دارند. تا اینجای کار، درک کاملی از این موضوع پیدا کردیم که مارجین چیست. Margin میزان سود در مارجین (Margin) به پولی گفته میشود که تریدرها نزد بروکر یا صرافی سپردهگذاری میکنند تا پوزیشنهای خود را باز نگه دارند. از سوی دیگر، اهرم نیز به تریدرها کمک میکند تا با حجم بیشتری معامله کنند.
نقش اهرم در معاملات مارجین دار
برای مثال اگر نسبت اهرم در بروکری ۱:۳۰ باشد، یعنی تریدر میتواند به اندازه ۳۰ برابر موجودی حساب خود ترید کند. فرض کنید تریدری برای بازکردن پوزیشن جدید، ۵ هزار دلار در حساب خود دارد. اهرم ۱:۳۰ این امکان را به او میدهد تا به اندازه ۱۵۰ هزار دلار معامله کند. ارتباط اهرم و Margin به این شکل است که اهرم در معاملات مشخص میکند چه درصدی از ارزش کل معامله (Margin) برای بازکردن پوزیشن لازم است؛ بنابراین اگر Margin برابر با ۳/۳ درصد باشد، اهرم این بروکر ۱:۳۰ خواهد بود. در همین راستا، اگر ۵ درصد باشد، متوجه میشویم که نسبت اهرم ۱:۲۰ است و بقیه نسبتها و درصدها نیز به همین ترتیب محاسبه میشوند.
کاربرد Margin در صرافی ها
شاید با خود فکر کنید چرا صرافیها و بروکرها باید پول بیشتری را برای معامله در اختیار تریدرها بگذارند؟ در پاسخ باید گفت، با اینکه تریدرها با استفاده از اهرم میتوانند حجم معاملات خود را افزایش دهند، وجود قابلیتی به نام Margin سبب میشود معاملات قبل از اینکه بروکر یا صرافی را متضرر کنند، بسته شوند؛ درنتیجه از این نظر برای صرافیها ضرری به همراه ندارند. از سوی دیگر، زمانی که تریدر در معاملات اهرمدار خود سود میکند، صرافی یا بروکر نیز با دریافت کارمزد از آن معامله سود میبرد. به این ترتیب مارجین ابزاری کاربردی برای صرافیها به شمار میآید.
جمع بندی
همانطور که پیش از این بیان شد، یکی از مهمترین اصولی که در مسیر تبدیلشدن به تریدر حرفهای به شما کمک میکند، یادگیری مفهوم مارجین است. بسیاری از تریدرها بر این باورند که این پلتفرم ابزار خطرناکی است که البته با مواردی که عنوان کردیم، منطقی است آنها چنین عقیدهای داشته باشند. با این حال اگر راه استفاده مؤثر از این نوع وامدهی را یاد بگیرید و میزان سود در مارجین (Margin) به اندازه کافی تجربه ترید داشته باشد، دیگر جای نگرانی نیست و با استفاده از آن به سودهای کلانی دست مییابید.
توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت میکنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.
دیدگاه شما